بیماری خودشاااخ پنداری
ما بازم امسال ولنتاین نداریم
ما بازم امسال ولنتاین تنهائیم
پس این نیمه گمشده های ما کجان؟!؟!؟
***
یه دختره رو دیدم که داشت با سگش تو پیاده رو قدم میزدن، گفتم :وای چه هاپوی با مزه و قشنگی...
دختره رو به سگش کرده و میگه :پشمی بگو مئیسی عمو
من موندم منظورش تشکر بود و یا هم نژاد کردن من با سگ بود
***
یادش به خیر اینقدر بدم مییومد از این بچه های ردیف اول کلاس که اگه معلم یادش می رفت که امتحان بگیره اینا تیکه می انداختن که آقا گفته بودین این جلسه امتحان می گیرین
هدفشون چی بود نمیدونم؟؟؟؟
***
گودیزیلامون دیدم داره یه گل رز می بره مهد کودک بهش میگم :خیره انشاالله میگه :تولد دوستم سانازه میگم :هنوز زوده برا شماها که واسه روز تولد بهم دیگه گل رز بدین؟؟؟
برگشته نگاه اندر عاقل به سفهیانه ای کرده و میگه :دل بردن هنر میخواد، میفهمی؟!؟!
***
حکومت نظامی بوده به حیف نون میگن از ساعت نه به بعد هر کسی رو تو خیاباون دیدی با تیر بزن ساعت هفت یه نفرو با تیر می زنه!
میگن :اینو چرا زدی؟
میگه :آدرسی که این داشت تا ده هم پیدا نمی کرد....!!!
***
دیروز از جلوی کبابی رد میشدم که دلم گفت برو کباب بخور..... هنوز حرف دلم تموم نشده بود که جیبم گفت گ. و. ه نخور
***
یک بیماری خیلی بد فکری هم داریم که من بهش میگم خود شاااااخ پنداری, اینجور مریضا وقتی ی پست رو میخونن به تنها چیزی که فک میکنن لایک نکردنه, بیاین درمان بشین تورو خدا
- سه شنبه, ۲۹ بهمن ۱۳۹۲، ۰۹:۰۰ ق.ظ