زیپِ طرف بازه
یه بار کلاس سوم که بودم یادمه زنگ فارسی معلم اومد سر کلاس !
خیلی محترمانه و با صدای بلند گفت :بچه ها کتابها را بگشایید :|
ما هم همه باهم کتابارو باز کردیم و یکصدا گفتیم : گشاااااادیم....
:|
***
ﺁﻗﺎ ﯾﻪ ﺳﻮﺍﻟﯿﻪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺑﭽﮕﯽ ﺗﺎﺣﺎﻻ ﺫﻫﻦ ﻣﻨﻮ ﺩﺭﮔﯿﺮ
ﺧﻮﺩﺵ ﮐﺮﺩﻩ !
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺩﺳﺘﻤﺎﻝ ﻗﺪﺭﺕ ﺩﺍﺩﺍﺵ ﮐﺎﯾﮑﻮ ﭼﺮﺍ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺗﻮ ﺟﯿﺐ
ﻣﯿﺘﯿﮑﻮﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩ؟؟ !
ﭼﺮﺍ ﺗﻮ ﺟﯿﺐ ﺧﻮﺩﺵ ﻧﺒﻮﺩ؟؟
ﺗﺎﺯﻩ ﻋﻼﻣﺖ ﻣﯿﺘﯿﮑﻮﻣﺎﻥ ﻫﻢ ﺗﻮﻭ ﺟﯿﺐ ﺗﺴﻮﮐﻪ ﺑﻮﺩ
ﺁﺧﻪ ﭼﺮﺍﺍﺍﺍﺍﺍ؟؟
***
تا ﺳﻦ 4 ﺳﺎﻟﮕﯽ فکر می کردم اگه اذیت کنم لولو می خورتم
5 ﺳﺎﻟﮕﯽ فکر میکردم خانم مجری تو تلویزیون
از اونجا میتونه منو ببینه
6 ﺳﺎﻟﮕﯽفکر میکردم یه کلاغی خبر برا مامانم می بره
7 ﺳﺎﻟﮕﯽ فکر میکردم دخترا رو مامانا دنیا میارن پسرا رو باباها
8 ﺳﺎﻟﮕﯽ فکر میکردم زنا دعا میکنن خدا بچه بهشون میده
9 ﺳﺎﻟﮕﯽفکر میکردم خارج یه جا نزدیکه آلمانه
10 ﺳﺎﻟﮕﯽ فکر میکردم کرم دندون وجود داره
12 ﺳﺎﻟﮕﯽ فکر میکردم یه روزنامه هست اسمش کثیرالانتشاره
14 ﺳﺎﻟﮕﯽ فکر میکردم اگه پولامو چند بار بشمارم کم میشه ازش
21 ﺳﺎﻟﮕﯽدیگه تصمیم گرفتم هیچ وقت فکر نکنم ببیخیال شم!!
***
دخدر همکلاسی من تو دانشگاه :
سلام , کامپیوترم ایراد پیدا کرده
من : سلام , چه ایرادی ؟
همکلاسی : وقتی رمز عبورم رو میزنم به صورت ستاره در میاد
من : خوب اون برای امنیته که خدایی نکرده وقتی تو اتاق کسی هست دزدی نکنه رمزتون رو
همکلاسیم : درسته , اما وقتی هم تنهام به صورت ستاره نمایش میده
چرا امریکا حمله نمی کنه !! :|
***
تو مترو بشینی و تو اس ام اس بنویسی ((زیپِ طرف بازه))
حداقل ده نفر به زیپاشون نگاه میکنن ! :
جان خودم ......!
***
