مجله اینترنتی تـــوفانی

.: مجله اینترنتی تـــوفانی سرگرمی ،عکس و مطالب طنز :.

مجله اینترنتی تـــوفانی

.: مجله اینترنتی تـــوفانی سرگرمی ،عکس و مطالب طنز :.

فانتزی های فرهنگی

دوشنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۲، ۰۹:۰۰ ق.ظ

حساب کنید قیافه دخترای دوران حافظ و سعدی چه جوری بوده

که خال کنج لب یار آپشن محسوب می شده!

.

***

رسم رفاقـــــــــــت اینه که

با رفیـــــق پیرشــــــــــــى

نه اینکه وســـــــــــط راه از رفیـــــق سیرشـــــــــــــى

.

***

به یکی میگن برو خبر مرگ پدر همسایه رو بده

طرف میره در میزنه میگه بابات خونه است

پسر مرده میگه نه شب می یاد.

طرفم میگه حالا بشین تا بیاد!:)))

.

***

 

ظالم باشی بهت میگن حیوون! مظلوم باشی میگن حیوونی‌‌

.

***

داداش دوستم رفته مسافرت ماشینشو یه هفته داده دست دوستم باشه

اونوقت داداش من وقتی می ره بیرون شلوارکشو قایم می کنه که نکنه من بپوشمش!

.

***

اعتراف میکنم زمان مدرسه دبیرم بهم گفت:

از کلاس برو بیرون، تو با کارات به ساحت مقدس کلاس توهین میکنی.

منم هرهرهر خندیدم و با اعتماد به نفس گفتم: شما انقدر بی سوادی به ساعت میگی ساحت :دی

.

***

الان تو اخبار میگه ۳۴۰۰۰ نفر تو امریکا خودشون نمیدونن ایدز دارن :|

یارو خودش نمیدونه تو از کجا میدونی؟ :|

.

***

بابام : میخوام این ترم معدلت ۱۸ بشه !

من : باشه ! من این ترم معدلم ۲۰ میشه !

بابام : شوخی میکنی… !؟

من : خودت سر شوخی رو باز کردی

.

***

سعی کنین خودتون باشین و اگه اینی که الان هستین خودتونه ، سعی کنین خودتون نباشین !

.

***

 

بیخودی صدای گاو درنیار!

من و تو خیلی وقته دیگه “ما” نیستیم..

.

***

 

طرف می ره خواستگاری واسه پسرش. پدر عروس می گه:

آقازاده دانشگام میرن؟ طرف می گه: مسافر گیرش بیاد چرا که نه!

.

***

به هر حال بررسی که می کنم می بینم تنها کسی که به من نخ داد، قرقره بود

.

***

یعنی با این شانسی که من دارم اگه دختر به دنیا میومدم

تو جهل عربستانی ها به دنیا میومدم زنده به گورم میکردن.. :|

.

***

من اگه دیرتر از اون ساعتى که میخوام بیدار بشم اعصابم خورد میشه دوباره میگیرم میخوابم

.

***

یکی فانتزی های فرهنگیم اینه که دوست دارم یه فیلم بسازم

که توش کاپیتان با صدایى آروم و به غایت مودبانه به ملواناش میگه لطفا لنگرها رو بکشید

.

***

رسیدم توی کوچه مون ، دیدم یه خانومی داره ماشینش رو بین دوتا ماشین دیگه پارک می کنه….

جای پارک خیلی کم بود و بنده خدا حسابی کلافه شده بود….

وایستادم و فرمون دادم بهش ، « بیابیاااا، خب!حالا فرمون رو کامل برگردون!خوبه خوبه، خاموش کن.»

بعدش هم بدون اینکه منتظر تشکر خانومه بشم راه افتادم برم

که دیدم خانومه صدا کرد و گفت دستت درد نکنه ، زحمت کشیدی!!!!

گفتم خواهش می کنم ، کاری نکردم…

گفت : دانشمند! من داشتم از پارک در می اومدم…

ازین سوتی های ضایع ندیم جلو خانومااا صلواااات :))

.

***

  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • دوشنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۲، ۰۹:۰۰ ق.ظ
  • فامیل دور :)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">