وقتی فامیل دور دست به قلم میشود
دوشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۲، ۰۳:۰۰ ب.ظ
داشتم میرفتم کلاس به بابام گفتم 10 تومن بده ..!
بابام گفت : چی !؟؟ نه هزار ؟؟؟ هشت هزارو می خوای چه کار!!؟؟؟
تو هفت هزار هم زیادته چه برسه به شش هزار !!!
بابام به من پنج هزار نداده که حالا من به تو چهار هزار بدم ..!
حالا سه هزارو می خوای چی کار؟ دوهزار کافیه ؟؟
بیا این هزار تومنو بگیر؛ گرفتم دیدم پونصد تومنه !!!
***
مردم ایران دو دستَن:
یه دسته فکر می کنن عکاسن و دسته دوم فکر می کنن مانکن؛
مصیبت وقتیه که این دو دسته به هم میرسن
***
شما رو نمیدونم. اما من طوری برنامه تابستونم رو ریختم که همه ساعت هام تلف بشن...
***
وقتی فامیل دور دست به قلم میشود خخخ:
لباسها در آب کوتاه میشوند و برنجها دراز ..
در درازای زندگی لباس باش ودرپهنای آن برنج ..
و اگر عمق این قطعه را نفهمیدی بدان که تنها نیستی ..
چون خودمم نفهمیدم
لباسها در آب کوتاه میشوند و برنجها دراز ..
در درازای زندگی لباس باش ودرپهنای آن برنج ..
و اگر عمق این قطعه را نفهمیدی بدان که تنها نیستی ..
چون خودمم نفهمیدم
***
آدم هرچقدرم جدی و خشک باشه وقتی یه بچه با تفنگ اسباب بازیش بهش شلیک میکنه باید بمیره !
حالا مث من عمو میشید میفهمید چی میگم ..
روزی 100 بار میمیرم و زنده میشم بـــه جانه خودم ..
***
- دوشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۲، ۰۳:۰۰ ب.ظ
مخصوصا دست نوشته من...