تو ایستگاه اتوبوس منتظر بودم …
اتوبوس اومد ، به راننده اش گفتم : آقا کجا میره !؟
گفت : مگه کوری بالای اتوبوس نوشته دیگه !
چند روز بعد یه اتوبوس دیگه اومد منم بالاشو خوندم و رفتم تو !
بعد از نیم ساعت دیدم داره مسیرو اشتباه میره ! سریع رفتم به راننده گفتم : آقا مگه پیروزی نمیری !؟
گفت : نه !
گفتم : مگه بالای اتوبوس ننوشته پیروزی !؟
گفت : آقا مگه لالی !؟ زبون نداری یک کلام بپرسی ؟ شماها واسه چی آخه درس میخونین !؟
چند روز پیش رفته بودیم عروسی …
یه خانومه اومده بود با مامانم صحبت میکرد و هی از پسرش تعریف میکرد !
آخرش گفت : اگه اجازه بدین بیایم خواستگاری !
مامان منم گفت : نه بابا هنوز بچس و …
خانومه گفت : ای بابا ما سعادت نداشتیم !
مامانه منم با فروتنی کامل گفت : نه این چه حرفیه دختر من لیاقت نداشته !
چند روز پیش با یکی از دوستام بیرون بودیم …
دوستم گفت : آدامس اوربیت میخوای !؟
گفتم : نه !
ولی اینقدر اصرار کرد تا گفتم : باشه بده !
اونم یه آدامس از تو دهنش در اورد نصفش کرد گفت : بیا !
آخه من چی بگم به این بشر !؟
کلیپس پسرونه نیاد صلوات …
به سلامتی مامانا که وقتی خونه رو جارو میکشن فکر میکنن آشغالای کل خونه زیر پای ما جمع شده !
من هروقت زمین میخورم به جای اینکه ببینم کجام داغون شده ، فقط نگاه میکنم کسی نزدیکم نباشه !
بعد میرم خونه میبینم عه یه دستم قطع شده !
ﺍﮔﺮ ﺩﻳﺪﻳﻦ ﻳﻪ ﭘﺴﺮ ﺗﻮ ﻳﻪ ﺟﻤﻊ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﺁﺧﺮ ﺗﻤﺎﺱ ﺗﻠﻔﻨﻴﺶ ﻣﻴﺨﻨﺪﻩ ﻭ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﻩ ﺯﻭﺩ ﻗﻄﻊ ﻛﻨﻪ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺍﺯ ﻛﻠﻤﺎﺗﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ :
ﻭ ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ
ﺷﻤﺎ ﻟﻄﻒ ﺩﺍﺭﻱ
ﻣﻨﻢ ﻫﻤﻴﻨﻄﻮﺭ
ﻭ …
ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﻴﻜﻨﻪ ﻓﻜﺮ ﻧﻜﻨﻴﺪ ﺧﻴﻠﻲ ﺑﺎﻛﻼﺳﻪ ! چون ﺩﺍﺭﻩ ﻓﺤﺶ ﻣﻴﺨﻮﺭﻩ و ﻧﻤﻴﺘﻮﻧﻪ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻛﻨﻪ !
- ۰ نظر
- ۰۲ آبان ۹۲ ، ۱۹:۰۰