مجله اینترنتی تـــوفانی

.: مجله اینترنتی تـــوفانی سرگرمی ،عکس و مطالب طنز :.

مجله اینترنتی تـــوفانی

.: مجله اینترنتی تـــوفانی سرگرمی ،عکس و مطالب طنز :.

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نامه» ثبت شده است

یه بار واسم نامه رسید بعد نامه رو باز کردم

و هرچی منتظر شدم مثل تو فیلما نویسنده ی نامه

با صدای خودش نامه رو واسم بخونه نخوند !

لحظه ی سختی بود تمام باورهام فروریخت

از پدران و مادران عزیز خواهشمندیم به ما نگید تنبل !

ما در حالت صرفه جویی در مصرف انرژی هستیم !

یکی از فانتزیام اینه که اسم دخترمو بزارم مروارید ، مامانش هم که اسمش صدفه :)) حتما منم جلبکم
کلا یه خانواده دریایی درست کنیم :))))

یکی از فانتزیام اینه که پورشه پانامرا دیدم باعجله سوار شم
بگم چرا دیر اومدی :|
بعدش که راننده رو دیدم بگم : ااا ببخشید فک کردم بابامه !
بعد پیاده شم :lol:

یکی‌ از فانتزیام اینه که یه پتو اختراع بشه که سوراخ سوراخ باشه ، واسه ماهایی که همیشه گرممونه ولی‌ بی‌ پتو هم خوابمون نمیبره :D 
خخخخخخ

بدترین شکست عشقی عمرمو کلاس سوم خوردم

که فهمیدم جایزه ها رو مامانم می خریده می داده به معلما :|

یکی از فانتزیام اینه که ﭘﯿﺮ ﮐﻪ ﺷﺪﻡ ﯾﻪ ﻋﺼﺎ ﺑﮕﯿﺮﻡ ﺩﺳﺘﻢ ﺑﺮﻡ ﺗﻮ ﭘﺎﺭﮎ ﺑﺸﯿﻨﻢ ﺑﻪ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩﺍﯼ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﮕﻢ ﯾﻪ ﭘﺴﺮﻡ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﺩﮐﺘﺮﻩ یه ﺩﺧﺘﺮ ﻫﻢ ﺩﺍﺭﻡ ﺗﻮ ﺳﻮﺋﺪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﻨﻪ ! بعد رو کنم سمت افق و توی برگای سنگفرش پارک محو بشم !

ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﯾﻬﻮ ﺍﺯ ﺍﻓﻖ ﻇﺎﻫﺮ ﺑﺸﻢ ، ﻣﺤﻮ ﺧﺰ ﺷﺪ رفت !

یکی از فانتزیام اینه که سر میز شام وختی که همه دارن غذا میخورن من هی با غذام بازی کنم بعد بابام خَعلی باکلاس بهم بگه آ قربونش برم چرا غذاتو نمیخوری ؟ بعد من با یه لبخند ملیح بگم مرسی پدر میل ندارم … ولی لامصب یا همیشه مِث گاو میخورم یا بابام یه خورده سنگین برخورد میکنه و کلمات رکیک استفاده میکنه که چون اینجا خونواده نشسته از گفتنش معذورم …

روزی مردی به سفر میرود و به محض ورود به اتاق هتل متوجه میشود که هتل به کامپیوتر مجهز است.تصمیم میگیرد به زنش ایمیل بزند.نامه را مینویسد اما در تایپ ادرس دچار اشتباه میشود و بدون این که متوجه شود نامه را میفرستد .

در همین حال در گوشه ی دیگر این کره ی خاکی زنی که تازه از مراسم خاکسپاری همسرش باز گشته بود با این فکر که شاید تسلیتی از دوستان یا اشنایان داشته باشد به سراغ کامپیو تر میرود تا ایمیل هایش را چک کند.

اما پس از خواندن اولین نامه غش میکند و بر زمین می افتد.
پسر او با هول و هراس به سمت اتاق مادرش میرود و مادرش را نقش بر زمین میبیند و در همان حال چشمش به صفحه ی مانیتور می افتد
"
گیرنده:همسر عزیزم
موضوع:من رسیدم میدانم که از گرفتن این نامه حسابی غافلگیر شدی.راستش انها این جا کامپیوتر دارند و هر کس به اینجا می اید میتواند برای عزیزانش نامه بفرستد.
من همین الان رسیدم و همه چیز را چک کردم.همه چیز برای ورود تو روبه راهه.فردا میبینمت.امیدوارم سفر تو هم مثل سفر من بی خطر باشه.وای که چه قدر اینجا گرمه
"