داستان اخر شب ... ( دکتر )
یک دکتر رفت کلانترى تا براى همسر گم شده اش فرم پر کنه !
دکتر : زنم رفته خرید ولى هنوز برنگشته خونه !
پلیس : قدش چقدره ؟
دکتر : تا حالا دقت نکردم !
پلیس : لاغره ؟ چاقه ؟
دکتر: یک کم شاید لاغر یا چاق !؟
پلیس : رنگ چشمهاش ؟
دکتر : دقیقاً نمی دونم !؟
پلیس : رنگ موهاش ؟
دکتر : والا هى رنگ می کنه !!
پلیس : چى پوشیده بود ؟
دکتر : پیراهن !؟ …یا مانتو !؟ … نمی دونم !!
پلیس : با ماشین رفته بود ؟
دکتر : بله
پلیس : اسم ، رنگ و شماره ماشین ؟
دکتر: یک AUDI مشکى A8 . با موتور V6, حجم 3000 سوپرشارژ با333 اسب بخار قدرت و دور موتور و تیپ ترونیک هشت سرعته اتوماتیک با قابلیت تبدیل به مد دستى و تمام چراغهاش فول LED با دیود هاى تنظیم نور براى تمام فانکشنهاش و……یک خراش خیلى کوچولو هم روى در جلویى سمت شاگرد… (دکتر به اینجا که رسید زد زیر گریه !!…)
پلیس :(متاثر!!)…: گریه نکنید ! ما ماشینتون رو براتون پیدا می کنیم !!!
- جمعه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۹:۰۰ ب.ظ
این مردا یه خال رو ماشینشونو میبینن ولی قد و رنگ چشم زنشونو نمیدونن
اینقدر که مال دوستن