مدتی رفتم درون بحر بی پایان گاو!!!!!
مدتی رفتم درون بحر بی پایان گاو
تا که جانم را کنم مانند خر،قربان گاو
بر خلاف آنچه دیدم ؛ آنقدر هم گاو نیست
راحت این را می توان فهمید از چشمان گاو
اهل جفتک نیست مانند خران بی کلاس
در طویله یافتم این نکته را از ران گاو
سالها خون می خورد از دست قصابان دهر
این مهم را دیده ام از دیده ی گریان گاو
بارهاخوردند شیرش را و کشتندش به عنف
از چه رو مردم نمی دانند قدر نان گاو
من شنیدم ای لولو! با خود ممه ها برده ای
راست می گویی ؛ بیا با خود ببر پستان گاو
گرچه توقیف است فعلا دفتر اشعار او
می شود یک روز اما منتشر دیوان گاو
کاه و جو آزاد اما شیر او یارانه ایست
سخت از یارانه ها آزرده شد وجدان گاو
از چه می نالی که: اوضاع جهان خر تو خر است
مژده ای گوساله! روزی می رسد دوران گاو
این غزل را گفته ام تا بر همه ثابت شود
درد دل با گاو باشد بهتر از انسان گاو!
- سه شنبه, ۲۱ بهمن ۱۳۹۳، ۰۹:۰۰ ب.ظ