عاشق و معشوق
(داد معشوقه به عاشق پیغام)
که پسندید شما را بابام
(نشوم یکدل و یک رنگ ترا)
تاکه راضی نکنی حالا٬ دام (دا + م= مادرم)
بعد از آن نیز تو باید بروی
دست بوس علی اکبر٬ دادام
گر تو خواهی به وصالم برسی
خوب باید بشوی استعلام
چند روزی برو شاگردی کن
پهلوی شوهر آبجی مینام
من بجز خانه و ماشین و طلا
مبل و ال ی دی و ویلا می خوام
مادر و خواهر و فامیل ترا
سال تا سال نبیند چشمام
تیپ باید بزنی شیک و خفن
تا که از رو برود همسالام
قول کتبی بدهی مردانه
ابدن ور نروی با چیزام
(عاشق بی خرد ناهنجار )
رام شد رام دلآرام٬ آرام
شد گرفتار به چشمان نگار
رفت در وادی عشق و اوهام
گفت ای جان به فدای سر تو
ای تو بهتر ز اهورامزدام
من چو فرهادم و تو شیرینی
من چو مجنون و توهستی لیلام
مادر و خواهر من قربانت
به فدای تو همه فامیلام
تو فقط بله بده بعد از آن ...
من دگر هر چه بگویی می خوام
- يكشنبه, ۶ مهر ۱۳۹۳، ۰۴:۰۹ ب.ظ