مجله اینترنتی تـــوفانی

.: مجله اینترنتی تـــوفانی سرگرمی ،عکس و مطالب طنز :.

مجله اینترنتی تـــوفانی

.: مجله اینترنتی تـــوفانی سرگرمی ،عکس و مطالب طنز :.

یکی تعریف میکرد تو بیمارستان بودم دیدم یه خونواده وایسادن پشت

پنجره مریضشونو نگاه میکنن و زار زار گریه می کردن!

رفتم جلو ... از یکیشون پرسیدم جریان چیه ؟!

گفت بابابزرگمه دو روزه معده اش بادکرده فک کنم کارش تمومه....

خلاصه اومدم سراغ کار خودم یهو دیدم یکی از تو اتاق اومد بیرون بلند

گفت : گوزید...گوزید... خدا رو شکر... بالاخره گوزید ...!

باد معده ی بابائه خارج شده بود!!

تا شب فکرم مشغول بود که واقعا چه نعمت هایی داریم و قدرشو نمی دونیم ...!!:))))

  '̿'̿ ̿\̵͇̿̿\з=(•̪●)=ε/̵͇̿̿/'̿'̿ ̿

خنده

  • موافقین ۳ مخالفین ۰
  • جمعه, ۸ دی ۱۳۹۱، ۰۷:۰۹ ب.ظ
  • پسرخاله :)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">