چیست درد!؟
قفل بستم بر لب خود تا
نگویم چیست درد
چهرهام را کردهام
طوری که گویا نیست درد
دلخوشیها دائما درگیر
با تکماده
در تمام رشتهها اما
بگیرد بیست درد
«ما و ما و نصف ما و
نیمهای از نصف ما
گر تو هم با ما شوی»
جمعا شود دیویست درد
روی یک برگ سفید A3
با فونت درشت
دادم این را تایپ کرده
خانمی تایپیست: درد
آیآی و آیآی و آیآی
و آیآی
از الف تا ی چه میبینیم
در این لیست؟ درد
آنکه دائم میرود اسکی
هم او بیدرد نیست
میخورد وقتی زمین بد
میکشد در پیست درد
کشوری با اینهمه تصویر
بیگردشگر است
بیخ گوش ما گرفت اما
دبی توریستدرد
بر تن بیتاب مردم جای
مرهم چیست؟ زخم
بر دل پردرد ما تنها
مسکن کیست؟ درد
سوریه، لبنان، کومور،
بحرین، اتیوپیست فقر
روسیه، چین، آمریکا
(شرمنده) اینگیلیست درد
توی این افکار تاریکم
که ناگه یک نفر
با چراغ قوهای از
روبرو گفت ایست! درد!
آفرین بر هرکه درمان
یافت توی زندگی
مرگ درمان من است اما
که دارم زیستدرد
شاعرم من شاعری در
تنگنای قافیه
پس همان بهتر در آخر
نیز گویم نیست درد
- دوشنبه, ۷ مهر ۱۳۹۳، ۰۱:۲۳ ب.ظ