گـوزیــدن کـه عـیــبـــــ نـیـســـتــــــ،
جمعه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۳، ۰۷:۰۰ ب.ظ
با پسر 5-4 ساله ش
صندلی جلو تاکسی نشسته بودن.
یهو پسره رو کرد به مامانش گفت: مــامــان!
یادته اونروز خونه ی دایی اینا گوزیــدی؟!
مامان بیچاره گفت: مرســـی آقا!
ما همین جا پیاده میشیم!
راننده بدبخت هنوز کامل وانستاده بود که
زنه درِ ماشینو با عجله باز کرد و
یه موتوری هم اومد زد درِ ماشینو کند!
راننده پیاده شد دودستی زد تو سرش گفت:
خانوم! گوزیدی که گوزیدی!
منم میگــوزم
این آقام میگــوزه
اون خانومم میگـوزه
این ملت هـمـه مـیـگـوزن
گـوزیــدن کـه عـیــبـــــ نـیـســـتــــــ،
ریـدن تـو درِه مــاشــیــن مــردم عــیـــبـــه
- جمعه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۳، ۰۷:۰۰ ب.ظ