یه بار رفتم خونه یه بنده خدایی...:)
پنجشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۱، ۰۲:۰۴ ق.ظ
یه بار رفتم خونه یه بنده خدایی ویندوز عوض کنم
.
.
.
.
.
دختره بهم گفت اگه میشه مای کامپیوتر رو هم نصب کنید
گفتم اونجوری هزینتون بیشتر میشه ها :))
گفت :چاره ای نیس!
هیچی دیگه ، پول تک تک آیکونا رو جداگونه ازش گرفتم :|
***
یادم آید روز دیرین، خوب وشیرین، اول ترم، وقت بسیار، درس اندک…
اما اینک روز آخر، روز تلخ امتحانات، آخر ترم، وقت اندک
درس بسیار، درس بسیار، درس بسیار !
اما اینک روز آخر، روز تلخ امتحانات، آخر ترم، وقت اندک
درس بسیار، درس بسیار، درس بسیار !
***
- پنجشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۱، ۰۲:۰۴ ق.ظ
آخری خییییلللللییییی باحاله البته خب دروغ هم نیست که آخه !!!!!!!!!!!!!!!!!!