مجله اینترنتی تـــوفانی

.: مجله اینترنتی تـــوفانی سرگرمی ،عکس و مطالب طنز :.

مجله اینترنتی تـــوفانی

.: مجله اینترنتی تـــوفانی سرگرمی ،عکس و مطالب طنز :.

به افتخار دهه شصتی ها و هفتادی ها !!

پنجشنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۹:۰۰ ق.ظ

شما یادتون نمیاد، تو دبستان زنگ تفریح که تموم می شد مامورای آبخوری دیگه نمی ذاشتن… آب بخوریم...

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، شبا بیشتر از ساعت ۱۲ تلویزیون برنامه نداشت سر ساعت ۱۲سرود ملی و پخش می کرد و قطع می شد…. سر زد از افق…مهر خاوران !

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، قبل از شروع برنامه یه مجری میومد اولش شعر می خوند بعد هم برنامه ها رو پشت سر هم اعلام می کرد…آخرشم می گفت شما رو به دیدن برنامه ی فلان دعوت می کنم..

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، تو نیمکت ها باید سه نفری می نشستیم بعد موقع امتحان نفر وسطی باید میرفت زیر میز.

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، سرمونو می گرفتیم جلوی پنکه می گفتیم: آ آ آ آ آ آآآآآ

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، ولی نوک مداد قرمزای سوسمار نشانُ که زبون میزدی خوش رنگ تر میشد.

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، تو فیلم سازدهنی مرده با دوچرخه توکوچه ها دور میزدو میخوند:دِریااااااا موجه کا کا.. دِریا موجه.

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، کاغذ باطله و نون خشکه میدادیم به نمکی ، نمک بهمون میداد بعدش هم نمک ید دار اومد که پیشرفت کرده بود نمک ید دار میداد، تابستونها هم دمپایی پاره میگرفت جوجه های رنگی میداد.

 

 ***

   

شما یادتون نمیاد، خانواده آقای هاشمی رو که میخواستن از نیشابور برن کازرون، تو کتاب تعلیمات اجتماعی ! شما یادتون نمیاد موقع امتحان باید بین خودمون و نفر بغلی کیف میذاشتیم رو میز که تقلب نکنیم.

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، سریال آیینه ، دو قسمتی بود اول زن و شوهر ها بد بودند و خیلی دعوا میکردند بعد قسمت دوم : زندگی شیرین می شود بود و همه قربون صدقه هم می رفتند. یه قسمتی بود که زن و شوهر ازدواج کرده بودند همه براشون ساعت دیواری اورده بودند. بعد قسمت زندگی شیرین میشود جواد خدایاری و مهین شهابی برای زوج جوان چایی و قند و شکر بردند همه از حسن سلیقه این دو نفر انگشت به دهان موندند و ما باید نتیجه میگرفتیم که چایی بهترین هدیه عروسی می تونه باشه.

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد؛ جمعه شبا سریال جنگجویان کوهستان رو، فرداش همه تو مدرسه جوگیر بودیم.

 

 ***

 

 

شما یادتون نمیاد، پیک نوروزی که شب عید میدادن دستمون حالمونو تا روز آخر عید میگرفتن !

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، اون قایق ها رو که توش نفت میریختیم و با یه تیکه پنبه براش فتیله درست میکردیم و بعد روشنش میکردیم و میگذاشتیمش تو حوض. بعدش هم پت پت صدا میکرد و حرکت میکرد و ما هم کلی خر کیف میشدیم..!!!

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، شیشه های همه خونه ها چسب ضربدری داشت.

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، زنگ آخر که می شد کیف و کوله رو مینداختیم رو دوشمون و منتظر بودیم زنگ بخوره تا اولین نفری باشیم که از کلاس میدوه بیرون .

 

 ***

شما یادتون نمیاد، یک مدت از این مداد تراش رو میزی ها مد شده بود هرکی از اونا داشت خیلی با کلاس بود.

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، دستمال من زیر درخت آلبالو گم شده سواد داری؟

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، ماه رمضون که میشد اگه کسی می گفت من روزه ام بهش میگفتیم: زبونتو در بیار ببینم راست میگی یا نه !

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، که کانال های تلویزیون دو تا بیشتر نبود، کانال یک و کانال دو !

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، پاک کن های جوهری که یه طرفش قرمز بود یه طرفش آبی بعد با طرف آبیش می خواستیم که خودکارو پاک کنیم، همیشه آخرش یا کاغذ رو پاره می کرد یا سیاه و کثیف می شد !

 

 ***

شما یادتون نمیاد، سر صف پاهامونو ۱۸۰ درجه باز می کردیم تا واسه رفیق فابریکمون جا بگیریم !

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، آن مان نماران، تو تو اسکاچی، آنی مانی کَ. لا. چی !

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، گوشه پایین ورقه های دفتر مشقمون، نقاشی می کشیدیم. بعد تند برگ میزدیم میشد انیمیشن

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، آرزومون این بود که وقتی از دوستمون می پرسیم درستون کجاست اونا یه درس از ما عقب تر باشن !

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، یه زمانی به دوستمون که میرسیدیم دستمون رو دراز میکردیم که مثلا میخوایم دست بدیم، بعد اون واقعا دستش رو دراز میکرد که دست بده بعد ما یهو بصورت ضربتی دستمون رو پس میکشیدیم و میگفتیم: یه بچه ی این قدی ندیدی؟؟ (قد بچه رو با دست نشون میدادیم) و بعد کرکر میخندیدیم که کنفش کردیم !

 

 ***

شما یادتون نمیاد، با آب و مایع ظرفشویی کف درست میکردیم، تو لوله خالی خودکار بیک فوت میکردیم تا حباب درست بشه !

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، انگشتر فیروزه، خدا کنه بسوزه !

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، اون موقعها یکی میومد خونه مون و ما خونه نبودیم رو در مینوشتن: آمدیم نبودید!!

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، دبستان که بودیم، هر چی میپرسیدن و میموندیم توش، میگفتیم ما تا سر اینجا خوندیم !

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، گل گل گل اومد کدوم گل؟ همون که رنگارنگاره برای شاپرکها یه خونه قشنگه. کدوم کدوم شاپرک؟؟ همون که روی بالش خالهای سرخ و زرده، با بالهای قشنگش میره و برمیگرده، میره و برمیگرده.. شاپرک خسته میشه… بالهاشو زود میبنده… روی گلها میشینه… شعر میخونه، میخنده !

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، اون مسلسل های پلاستیکی سیاه رو که وقتی ماشه اش رو میکشیدی ترررررررررررررترررررررررر ررر صدا میداد !

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، بچه که بودیم می خواستیم بریم حموم باید یک ساعت قبل بخاری تو حموم روشن میکردیم.

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، آسیاب بشین میشینم، آسیاب پاشو پامیشم، آسیاب بچرخ میچرخم، آسیاب پاشو،پا نمیشم؛ جوون ننه جون، پا نمیشم؛… جوونه قفل چمدون،پامیشم..آسیاب تند ترش کن، تندتر تندترش کن!

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، اونجا که الان برج میلاد ساختن، جمعه ها موتورهای کراس میومدن تمرین و نمایش. عشقمون این بود که بریم اونا رو ببینیم. راستی چی شدن اینا

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، چرخ فلکی که چرخو فلکش رو میاورد ۴ تا جا بیشتر نداشت و با دست میچرخوندش.

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، …تا پلیس میدیدم صدای ضبط ماشین رو کم میکردیم!

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، که چه حالی ازت گرفته می شد وقتی تعطیلات عید داشت تموم می شد و یادت می آمد پیک نوروزیت را با اون همه تکالیفی که معلمت بهت داده رو هنوز انجام ندادی واقعا که هنوزم وقتی یادم می یاد گریم می گیره.

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، انگشتامونو تو هم کلید میکردیم یکیشونو قایم میکردیم اینو میخوندیم: بر پاااا….بر جاااا…. کی غایبه؟ مرجاااان…دروغ نگو من اینجااام

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، چقدر زجر آور بود شنیدن آهنگ مدرسه ها وا شده اونم صبح اول مهر.

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، توی سریال در پناه تو وقتی بابای مریم سیلی آبداری زد به رامین چقدر خوشحال شدیم!

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، بازی اسم فامیل. میوه:ریواس. غذا:ریواس پلو…..!

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، دبستان که بودیم معلم بهداشت یه ساعتایی می اومد با مدادامون لای موهامونو نگاه می کرد.

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، این آواز مُد شده بود پسرا تو کوچه میخوندن: آآآآآی نسیم سحری صبر کن، مارا با خود ببر از کوچه ها،آآآی

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، مراد برقی عاشق محبوبه بود، وقتی سریال مراد برقی شروع میشد پرنده تو خیابونها پر نمی‌زد.

 

 ***

 

چه شیطونی هایی می کردیم یادش به خیر یاد کودکی…….و همه بچه های اون موقع…. یاد اون روزا بخیر

 ***

یادش بخیر ...

  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • پنجشنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۹:۰۰ ق.ظ
  • موسسه تربیتی رسانه ای اسرا

نظرات  (۱۸)

  • پرنیان 14 ساله
  • سلام من یه دهه هفتادیم و همشونو یادمه 
    یادش بخیر انگار همین دیروز بود
    واقعا عالی بود.
    شرمنده من دهه هشتادیم ولی هرچی که شما نوشتین و یادمه....

    مثلا تو دوران دبیرستان ما هم هرچی سوال بلد نبودیم میگفتیم تا اینجا خوندیم!

    ما هم تا میرفتیم آب بخوریم(البته هنوزم همینه ها)مامور انتظامات نمیزاشت...

    ما هم تاحالا میلیون بار رفتیم جلو پنکه آ آ آ آ آ آ آ آ آ کردیم!!

    ما هم وقتی تا کلاس پنجم بهمون پیک میدادن حالمون گرفته میشد!!

    ما هم خانواده آقای هاشمی رو یادمونه!!!

    ما هم اون آخرای عید وقتی تکلیف ننوشته بودیم و یادمونه!!!

    ما هم اون برپا برجا کی غایبه رو یادمونه!!!

    درضمن اینکه نوشته بود کش رفته از سایت خیلی ضدحال بود....صرفا جهت اطلاع....

    با تشکررررررررررر
    سلام عزیزم خیلی عالی بود......یادتونه بچه که بودیم هرکی به ما فحش میداد دستمونو میگرفتیم مقابلش و میگفتیم آینه.ولی الان اگه به بچه هایه امروزی بگی بروکنار تو جوابت یه چیزی میگه که معنیش رو باید از پدرت بپرسی.خخخخ

    واقعا ممنون 
    هم دلم گرفت هم ذوق کردم
    واقعا مرسى
    واقعا دمتون گرم خاطراتمونو زنده کردید
    حالا اگه دهه هشتادیا بیان این پست و بخونن هنگ میکنن و فقط با ریست کارشون حل میشه
    خیلی با حال بود کاش میشد برای چند ساعت هم که شده برگردیم به اون دوران ....من واقعا دلم برا اون زمانا تنگ شده
  • ░▒▓❤ℕᗩↁЇӲᗩ❤▓▒░
  • سلاااااااااااااااااااام
    خیلی قشنگ بود کاش واقعا برمیگشتیم به همون دوران خوب 
    ای تو روحتون اومدم کپی کردم زدم تو سند تو ال نوشت کش رفته از این سایت :|
    حواسمم نبود بش فرستادمش رفت
    شرف ادمو میبرین:|

    پاسخ:
    کلاه قرمزی:) خخخخخخخخ حقت بود

    فامیل دور : آخ که چه حالی داد 
    الان کلی میره رو آمار سایتمون
    حالا به چند نفر دادی ؟

    عالی عالی عالی

    کپیش کردم توی یه فایل ورد که دم دستم باشه

    آقا اشک ما رو در آوردید ها...

    :)

    پاسخ:
    کلاه قرمزی:) میسی
  • بنده خدای موفق
  • یه سوال آقای هاشمی نرفته بود نیشابور؟؟؟؟؟؟؟فک کنم رفت نیشابور
    پاسخ:
    اگه فهمیدی به ما هم بگو ×!
    وای خداییش لحظه به لحظش یادم اومد
    چه دورانی داشتیم
    ممنون
    ترکوندی
    پاسخ:
    قابل نداشت
    کلن ما تو کار تخریبیم ...

    تبلیغ ما فراموش نشه

    بازم پیش ما بیا

    سلام.
    در رابطه با نظر قبلِ خودم باید عرض کنم که من تأکید کردم که: "اگه فرصتش پیش اومد..."، چون من اصولا اهل کپی برداری نیستم؛ ولی اگه استفاده کردم، چشم، لینک اینجا رو قرار خواهم داد؛
    و دیگه اینکه، الان که داشتم دوباره این مطلب و میخوندم، متوجه یه اشتباه کوچیک شدم...؛ جسارتا باید بگم که "خانواده آقای هاشمی، از کازرون رفتن نیشابور، نه از نیشابور به کازرون..."؛ یعنی در این حد ما یادمونه...؛
    پاینده باشید.
    پاسخ:
    سلام !!!!
    همونطور که میدونید ما اعتماد به نفسمون بالاست !!
    اون تیکه رو از قصـــــــــــد این جوری نوشتیم ببینیم کی میفهمه !!××× که شما فهمیدی !!

    کی به کیه ؟!؟!

    آفرین به هوش شما ...

    خیلی خیلی خیلی زیبا بود
    البته جا داره بیشتر بنویسید
    پاسخ:
    سلام !
    خداییش بیشتر از این ؟!؟!؟!؟!
    ولی بازم چشم ! 
    ممنون از نظر لطفتون !؟!!!
    واااااااای یادش بخیر چقد خوب بود اونموقع ها ):
    ای کاش دوباره برمیگشتم به اون دوران ):
    پاسخ:
    ای کاش ..........
    سلام
    مدتهاست که اینجا رو میخونم...
    ممنون برای همه ی لبخندها و حتی خنده هایی که هدیه میدین؛
    شدیدا اهل خاطرات هستم و قبلا هم خوندم مطالب ِ مشابهی رو، اما این مطلب تنوع ِ بیشتری داشت، هم خندیدم، هم گریه کردم...؛
    ممنون؛
    اگه فرصتش پیش اومد، اجازه هست از این مطلب استفاده بکنم؟
    پاینده باشید.
    پاسخ:
    سلام
    این مطلب کار بکی از نویسنده های جدید و خیلی خوبمون آقا علیرضا است که خود من هم خیلی ازش خوشم اومد مطلب خیلی جالبی است
    نه اصلا موردی نداره استفاده کنید
    سلامت و همیشه شاد و خندان باشید:)

    علیــ ـ ـ ـرضا ":
    سلام ممنونم از اظهار لطفتون !
    قابلی نداشت.
    بله هر کسی میتونه از مطالب استفاده کنه. فقط یه سوال !
    بهتر نیست که یه لینکی هم بذاریم تهش تا ...

    یاعلی


    سلام
    ممنون واقعا قشنگ بود این پست بیشتر برام دلتنگی آورد تا خنده یه لحظه رفتم به دوران ابتداییم یادش بخیر چه روزهایی داشتیم......
    پاسخ:
    سلام !
    ما هم به همین خاطر این پست رو گذاشتیم!
    برای تجدید خاطره ها !!×
    خوشحالیم که خوشتون اومده!

    شاد باشید
    یاعلی
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">