بیمارستان از مجروحین پر شده بود...
حال یکی خیلی بد بود...
رگ هایش پاره پاره شده بود و خونریزی شدیدی داشت.
وقتی دکتر این مجروح را دید به من گفت بیاورمش داخل اتاق عمل.
من آن زمان چادر به سر داشتم.
دکتر اشاره کرد که چادرم را در بیاورم تا راحت تر بتوانم مجروح را جابه جا کنم...
مجروح که چند دقیقه ای بود به هوش آمده بود به سختی گوشه چادرم را گرفت و بریده بریده و سخت گفت:
من دارم می روم تا تو چادرت را در نیاوری.ما برای این چادر داریم می رویم...
چادرم در مشتش بود که شهید شد.
از آن به بعد در بدترین و سخت ترین شرایط هم چادرم را کنار نگذاشتم...
راوی: خانم موسوی یکی از پرستاران دوران دفاع مقدس
مجله اینترنتی تـــوفانی
.: مجله اینترنتی تـــوفانی سرگرمی ،عکس و مطالب طنز :.
میدونید بدترین موقع زندگی چیه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
وقتی سر امتحان فیزیک هستی ، بعد میبینی که رفیقات دارن با ماشین حساب کار میکنن ! و تو حتی نمیدونی که کدوم سوال با ماشین حساب حل میشه !!!!!!!! خداییش اینجوری نیست ؟!؟!!؟!؟
محققان پس از سالها تحقیق به این نتیجه رسیده اند : اولین زن فاسد مادر شنگول و منگول بود که سه تا بچه داشت (شوهر نداشت) و هیچ وقت خونه نبود !!!! (تا حالا به این دقت کرده بودید؟!؟)
آخر مرام اس ام اسی !!!!
آقا ما تف شما آبشار نیاگارا ! ما بد بخت فقیر شما کوروش کبیر ! ما واشر شما ارباب حلقه ها ! ما طرح مسکن مهر شما برج العرب !ما مینیموم نسبی شما ماکسیموم مطلق ! ما کویر لوت شما جنگل بلوط ! ما 20:30 شما BBC ! آقـــــا اصلا ما قیــــژ قیـــژ دایال آپ شما امواج وایرلس !!!!!!!!!!!!!!!!!!!! خلاصه دوست داریم !!! خداییش لایک نداشت ؟؟؟؟!!
به رفیقم میگم اگه سردت بشه چیکار میکنی ؟ میگه میرم نزدیک بخاری ! میگم اگه خیلی سردت باشه چیکار میکنی ؟ میگه به بخاری میچسبم !! میگم اگه خیلی خیلی خیلی سردت باشه چیکار میکنی؟؟ میگه خب معلومه بخاری رو روشن می کنم !!!!!
بقل دستیم ازم پرسید تو کجا به دنیا اومدی ؟؟ گفتم تو بیمارستان !! گفت : آخــــی ! مریض بودی ؟؟؟؟؟؟ (همچین رفیقای باهوشی داریما !)
یه بار بابام بهم شک کرد. بهم گفت : هـــــا کن ببینم !! ها کردم . سفـــت زد تو گوشم ! گفت کره خر دختر بازی میکنی ؟؟؟!؟!؟!
یه بار رفیقم اومد پیشم. دیدم ناراحته ! گفتم چی شده ؟!؟ گفت پول انداختم توی صندوق صدقات... گفتم خب اینکه ناراحتی نداره! گفت آخه بعدش که سوار شدم اصلا حرکت نکرد ....
آقا یه بار با احساسات زنمون بازی کردیم سه هیچ باختیم !!!!!!! (خداییش این بازی کردنه از کجا اومده ؟!؟!)
دوست دختر دوستم ازش پرسید از چه لبی خوشت میاد هانی ؟؟؟!!! رفیقمم نه گذاشت نه ورداشت گفت : از لـــــب جــــــــوب !!!!!!!!!!!!
بابای رفیقم مرده بود . خبر نداشت. با دوستم رفتم بهش گفتم ببین علی جان این حادثه ایه که برای همه پیش میاد ... متاسفانه بابات مرد ... بعد در اومد گفت : نه !!! یه چیزی شده شما نمیخواید به من بگید ..... (همچین رفیقای باهوشی داریم ما !!)
آیا میدونید آرزوی این جوجه تیغی چیه ؟؟؟!!
بقــــلــــــم می کنی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
کی گفته جوجه تیغی زشته ؟؟؟! این طفل معصومو نگا ! واقعا کی حاضره بقلش کنه ؟؟ بگید معرفیتون کنیم بهش !!
بلکه اینم به آرزوش برسه !!