مجله اینترنتی تـــوفانی

.: مجله اینترنتی تـــوفانی سرگرمی ،عکس و مطالب طنز :.

مجله اینترنتی تـــوفانی

.: مجله اینترنتی تـــوفانی سرگرمی ،عکس و مطالب طنز :.

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کامپیوتر» ثبت شده است

دیروز پای کامپیوتر نشسته بودم،همزمان مداشتم یکی از اهنگای سروش هیچکسو گوش میدادم....بابام اومد تو اتاق،گفت این کیه دیگه؟انگار تو لوله بخاری گیرافتاده با اون صداش.. اسمش چیه؟منم گفتم هیچکس یدونه زد پس کلم و بهم گف با بابات درست حرف بزن بیشووووور....

 

خلبان هواپیما توسط میکروفن به مسافرین خوش امد میگفت..ناگهان فریاد زد:خدایا کمک کن...سکوت مرگباری کل هواپیما را فرا گرفت. وحشت، اضطراب، نفس های حبس شده...دوباره صدای خلبان امد که گفت:مسافرین عزیز پوزش میطلبم ..مهماندار قهوه داغ را روی شلوارم ریخت یکی از مسافرین بلند شد وفریاد زد: تف به گور پدرت.............بیا ببین چه بلایی سرشلوارهای ما اومده!!!!!

پسره میگفت نمیدونم این بابای من چجور فرم یارانه ها رو پر کرده که دیروز از صلیب سرخ جهانی اومدن واسه کمکمون!صبح امروزم از فائو اومده بودن واسمون غذا و آب آوردن نیم ساعت پیش آنجلینا جولی زنگ زده میگه میخواد منو به فرزندی قبول کنه!!!

 

تو تبلیغش نوشته "میکاپ عروس و آرایش خلیجی همیشه فارس"... ملت داغونن :(((

 

تجربه ثابت کرده هر وقت مامانم نشسته داره فک میکنه من باید بدون هیچ سوالی به صورت داوطلبانه برم بگم:مامان غلط کردم دیگه تکرار نمیشه

 

یکی از معجزات دخترا اینه یه جور مخ پسره رو میزنن که پسره فک میکنه خودش مخ زده...

 

هر موقع واسه جمله "میخواستی منو به دنیا نیارید" که قراره از بچه م بشنوم جواب مناسبی پیدا کردم زن میگیرم.

روزی مردی به سفر میرود و به محض ورود به اتاق هتل متوجه میشود که هتل به کامپیوتر مجهز است.تصمیم میگیرد به زنش ایمیل بزند.نامه را مینویسد اما در تایپ ادرس دچار اشتباه میشود و بدون این که متوجه شود نامه را میفرستد .

در همین حال در گوشه ی دیگر این کره ی خاکی زنی که تازه از مراسم خاکسپاری همسرش باز گشته بود با این فکر که شاید تسلیتی از دوستان یا اشنایان داشته باشد به سراغ کامپیو تر میرود تا ایمیل هایش را چک کند.

اما پس از خواندن اولین نامه غش میکند و بر زمین می افتد.
پسر او با هول و هراس به سمت اتاق مادرش میرود و مادرش را نقش بر زمین میبیند و در همان حال چشمش به صفحه ی مانیتور می افتد
"
گیرنده:همسر عزیزم
موضوع:من رسیدم میدانم که از گرفتن این نامه حسابی غافلگیر شدی.راستش انها این جا کامپیوتر دارند و هر کس به اینجا می اید میتواند برای عزیزانش نامه بفرستد.
من همین الان رسیدم و همه چیز را چک کردم.همه چیز برای ورود تو روبه راهه.فردا میبینمت.امیدوارم سفر تو هم مثل سفر من بی خطر باشه.وای که چه قدر اینجا گرمه
"

بچه 9 ساله الان


کامپیوتر داره


اینتزنت داره


فیسبوک داره


توییتر داره


ایکس باکس داره


پی اس تری داره


آیفون داره


ویدیو سی دی داره


موبایل داره


آیپاد داره...

 

بچه 9 ساله زمان ما

دفتر نقاشی داشت

خمیر بازی داشت

دبرنا بازی میکرد با نخود و لوبیا

توپ دو لایه میکرد که حس توپ چهل تیکه بهش دست بده

گل یا پوچ، چشمک، شاه دزد وزیر، اسم فامیل، خر پلیس، هفت سنگ

دیگه فوق فوقش یه آتاری یا میکرو با کلی التماس براش میخریدن.

***

 

فقط میشه اون اعضا رو وقت لزوم نشون بدیم
آخه این شعره یاد بچه میدن؟
 

ینی فک کن این آدرسو بذاری صفحه پیش فرض یکی که از کامپیوتر قد بزم نمیفهمه

یه لحظه قیافشو تصور کن

GOOGLE.com

آقا من به وضعیت موجود اعتراض دارم.....

این چه وضشه دختر ها همه شبیه هم شدن.....
همه دماغا عملی ......

قدرت انتخاب ما رو پایین اوردن......

ما هم که آدم های تنوع طلب ....

.

.

.

 بقران

***

سر سفره عقد هرکاری می کردن عروس "بله" نمیگفته
داماد یکم فکر می کنه یهو داد میزنه :
.
.
.
.
.
.
.
.

عــــــمـــو زنـــــــجـــــ ­ــــــیر بــــــاف ! :))
***
امشب موقع شام غذامو آوردم پای کامپیوتر بخورم
بابام لجش درومد گفت بیا سر سفره غذا بخور
من: نمی‌خوام دوست دارم تو اتاقم غذا بخورم!
-غذا رو سر سفره می‌خورن
من:چه ربطی داره؟ من می‌خوام تو اتاقم بخورم!
ـ پس واسه چی میری دسشویی؟ تو همون اتاقت برین!!!!!!
منومیگی :| (تا حالا اینطوری قانع نشده بودم)
:)))))

اصن یه وضی
****
خنده حلال :)

دقت کردین وقتی این شارژر و هنذفری رو توکیف بغل هم میذارید. نیم ساعت بعد که میخوای ازکیف درشون بیاری جوری به هم گره خوردن وهمدیگه روبغل کردن که انگار لیلی و مجنونن.بادست هم نمیشه اونجوری گره شون زد. اگه دیدی پس بزن لایک قشنگه رو

***

درسته که قند و نباتی
ولی
.
.
.

.
.
فتوشاپی ، فتوشاپی !!!
:دی دی !!

***

خونمون مهمون اومد دیالوگ من و یکی از مهمونا رو ببینید:
مهمون:خوب تعریف کن چه خبر؟
من:سلامتی همه چی .... وسط حرفم پا شد رفت توالت:lllll
از توالت اومد بیرون میگه داشتی میگفتی:)))
من:lllll هیچی دیگه کار و بار الحمدا... میگذره فقط .... یهو یکی از مهمونا گفت اگه اجازه بدید دیگه رفع زحمت کنیم:))
بعد دیدم یارو زودتر از همه رفت بیرون و کفشاشو پوشید و نشست تو ماشین و اصن از منم خدافظی نکرد :llll
ینی یه همچین فامیلایی هم داریم ما :

***

عکس:با دیدن این دکستاپ یاد چی می افتید ؟
اون موقع ها از کامپیوتر چه استفاده هایی می کردیم ؟
تازه کارمونم که تموم میشد ، کاورش رو روش می کشیدیم ، در حد مبل پذیرایی !
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

دکستاپ