مجله اینترنتی تـــوفانی

.: مجله اینترنتی تـــوفانی سرگرمی ،عکس و مطالب طنز :.

مجله اینترنتی تـــوفانی

.: مجله اینترنتی تـــوفانی سرگرمی ،عکس و مطالب طنز :.

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کلاه قرمزی» ثبت شده است

کلاه قرمزی: آقای مرجی،شما میدونستی عباس آقا

غیر از شهین خانوم یه زن دیگه هم داره؟

مجری: زندگی مردم به ما چه ربطی داره!؟

کلاه قرمزی: بله منم دیدم به ما مربوط نمیشه رفتم

به یکی گفتم که بهش مربوط میشد

مجری: کی؟

کلاه قرمزی: شهین خانوم!

مجری: بچه مگه تو فضولی!؟ اگه زندگیشون خراب بشه

میتونی خودتو ببخشی!؟

کلاه قرمزی: مگه من مثل شمام که پدر مارو درمیاری تا ببخشیمون!؟ سه سوت خودمو میبخشم تازه به خودم جایزه هم میدم!

مجری: اصلاٌ کی به تو گفته عباس آقا یه زن دیگه داره؟

کلاه قرمزی: امروز کله ی عباس آقا رو دیدم،دوتا فرق داشت...میگن هرکی سرش دوتا فرق داشته باشه دوتا زن میگیره

مجری: بچه این حرفا همش الکیه!

کلاه قرمزی: اتفاقاٌ خودم هم شک کرده بودم،اگه اینجوری بود که شما با اون فرقی که رو کله ت داری باید حرمسرا راه مینداختی!

مــــن اگـــه یـــــه نفـــــر دیگــه بودمـــو ، خــــودمــو می دیـــدم
عـــــاشقــــش می شــــدم بی شـــــک !
ولی شمــــاهـــــا انــــگار نـــه انگــــــار !
خجــــالت نمی کشیــــد واقعــــاً  !؟ :|

مجری: این چیه میخوای بفروشی؟
فامیل دور: اون درِ ماسته
مجری: درِ ماسته!؟
فامیل دور: بَرَ، چشتونو گرفته؟
مجری: کی درِ ماست میخره آخه؟
فامیل دور: اونایی که با عجره ناهار میخورن بعد در ماستشونو بر میدارن میندازن سطر آشغار، اونا برای اینکه اگه نصف ماستشون زیاد مونده باشه کپک نزنه، این دَرو میخرن میزارن روش که از آفت جوروگیری بشه.
مجری: حالا این چند هست؟
فامیل دور: خریداری شما؟ میخوای؟
مجری: مثلاً
فامیل دور: باید زنگ بزنم بپرسم
مجری: به کی زنگ بزنی!؟
فامیل دور: زنگ بزنم ببینم اَران چند شده، تو همین ثانیه، چون ثانیه به ثانیه داره میره بارا.
مجری: در ماسته این!
فامیل دور: آقا من اینو به شما بفروشم خودم نمیتونم بخرم . . .:))))
*********
آقای مجری : اصلا میدونی دوربین چیه؟
فامیل دور : آقای مجری هه ه ه ه ه چه حرفایی میزنید !
نخوردیم نون گندم ولی دیدیم دسته مردم . . .
یکی از اجداد ما که توی شهر دور زندگی میکرد از دور رفت بیرون خیلی هم دور شد برای این که دور رو بببینه این دستگاه رو ساخت . . .:D

********
فامیل دور : آقای مجری من با زوری که در این خر میبینم افق های روشنی در برابر خودم میبینم .
جیگر :
من خر نیستتتم !
من خر نیستتتتتم
من خر نیستتتتتتتتتتم
فامیل دور :
ببخشید جسارت کردم ، شما عقابی ، پروانه ای ،
من خرم که با تو توی این خونه موندم . .:D

آنقدر ندید بدید بازی در آوردین این Paul Walker بدبخت رو چشم کردین افتاد مرد.....راحت شدین؟!!!
نفر بعدی بدون شک بالی خانِ !!!
***
یارو تا حالا تو فیسبوکش single (مجرد) بوده حالا یهو زده divorced (طلاق) :|
مثل تصعید میمونه تبدیل مستقیم جامد به گاز!
***
ب امید اون روزی ک انقد فرهنگ سازی بشه که تا آدامستو از جیبت در میاری همه نگن ب ما هم بده =)))))))
***
امشب فیگو زنگ میزنه به مسی ،
میگه: اگه جونت را دوست داری بازی با ایران را بپیچون.
خوردم که میگم :))
***
مجری: این چیه میخوای بفروشی؟
فامیل دور: اون درِ ماسته
مجری: درِ ماسته!؟
فامیل دور: بَرَ، چشتونو گرفته؟
مجری: کی درِ ماست میخره آخه؟
فامیل دور: اونایی که با عجره ناهار میخورن بعد در ماستشونو بر میدارن میندازن سطر آشغار، اونا برای اینکه اگه نصف ماستشون زیاد مونده باشه کپک نزنه، این دَرو میخرن میزارن روش که از آفت جوروگیری بشه.
مجری: حالا این چند هست؟
فامیل دور: خریداری شما؟ میخوای؟
مجری: مثلاً
فامیل دور: باید زنگ بزنم بپرسم
مجری: به کی زنگ بزنی!؟
فامیل دور: زنگ بزنم ببینم اَران چند شده، تو همین ثانیه، چون ثانیه به ثانیه داره میره بارا.
مجری: در ماسته این!
فامیل دور: آقا من اینو به شما بفروشم خودم نمیتونم بخرم . .
.


مدت زمان: 1 دقیقه 33 ثانیه
 برای دانلود کلیک کنید
حجم: 4.99 مگابایت

یکیم نیست به این مهمون های ماحالی کنه موقع کلاه قرمزی دیدن وقت دیدوبازدید نیست ... :|
اندازه نخود درک ندارن :|
والا :

کدومشون رو دوس میدارید؟

اطلاعیه شماره ۱ نوروزی :
هر کس عیدی من را قبل از تحویل سال بدهد
از ۲۰ درصد جایزه خوش حسابی برخوردار میشود !
هر ۵ هزار تومان ۱ امتیاز !

 

 ***

 

 ای مجری :کلاه قرمزی برا چی خونه تکونی میکنیم؟
.
.
.
.
.
.
.
.

کلاه قرمزی: برا اینکه پدرمون در آد :))))))

 

 ***

 

 انقدر بدم میاد ازاینایی که از سادگی و صداقت بچگیامون سواستفاده می کردن
و حرف می کشیدن ازمون!
الان که بزرگ شدم میفهمم چه مسائل فوق سری ای رو لو دادم !!!
:|

 

 

 ***

 

مامان بزرگم خیلی مریض بود
و در ضمن دکتری که همیشه میره پیشش مطبش باز نبود
به هزار زحمت راضیش کردیم بره پیش یه دکتر دیگه
وقتی رفتیم داخل،معاینه که تموم شد مامان بزرگم گفت:
آقای دکتر یه چیزی بنویس فعلأ خوب بشم
تا چند روز دیگه برم پیش یه دکتر درست حسابی
۷سال درس خوندشُ شست مثل رخت پهن کرد رو بند!

 

 

 ***