بسیج اومده
دیروز عصری تو اتاقم بودم،داشتم کتاب میخوندم،یهو دیدم مادر بزرگم داره داد میزنه احسان بیا بیا بسیج اومده اونم چندتا صداشونم اومد شنیدم خودم،آقا مارو میگی گفتم ای داد بیداد بسیجی چرا آخه
پریدم از اتاق بیرون میگم کجان تو حیاطن؟کجا دیدیشون؟ میگه اینها اینها موبایلت رو میز برات بسیج اومده
من
مامان بزرگ : چیییه ؟؟؟؟؟؟؟؟
مامان بزرگ داریــــــــــــــــــــــــــــــــــــم!!!؟
مامانم ۲ ماهه به همه گفته خطش سوخته…رفتم نگاه کردم دیدم سیم کارتشو برعکس انداخته تو گوشی !!! آخرشم برگشته میگه همش تقصیر توئه بس که با گوشیم ور میری !
فک و فامیله داریم؟
بچه بودم بابام منو برده بود شهر بازی سوار تاب زنجیری شده بودیم ، هنوز دور نگرفته بود دستگاه که دیدم بابام داره از ترس داد و هوار میکنه..طرف نگه داشته دستگاهو به بابام میگه چی شده ؟ میگه این پسر من میترسه مارو پیاده کن !
پدرِ من دارم !؟
خواهر زاده ام کوچیکه … اعصابش خورد بود یه هو برگشت گفت : ای خدااااااا …. بابام میگه چی شده جیگر؟ خواهر زادم با عصبانیت بیشتر به بابام میگه : مگگگگگهههه تو خدایییییییی؟؟؟؟
- چهارشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۰۰ ب.ظ
خدا خیرتون بده حسابی خندیدم همینطور که مردم رو میخندونید خدا کنه تا آخر عمر خوشحال باشید