حالا تون چویی!!!
داداشم بچه که بود خیلی با حال بود تو حرف زدنش عجله میکرد همش کلمات رو اشتباه میگفت مثلا : ! کلید کمد دیواری : کمد کلید دیواری!!!….چلو کباب : کلو چباب !!!….حالا چون تویی باشه : حالا تون چویی باشه!!… عالیجناب : عاجی لناب !!… گوشی دوستم : دوسی گوشتم!!… و خیلی چیزای دیگه که الان یادم نمیاد…جالب اینجاست که وقتی اینارو میگفت ما از خنده میترکیدیم خودش گریه میکرد که چرا به من میخندین…مامانم هم فحشمون میداد میگفت بچه رو اذیت نکنین!!
***
شاید نیم ساعت شد که یهو صدای مامان و بابام رفت بالا.
باز من داشتم حرص می خوردم
هی هیچی نگفتم دیدم صداشون داره می ره بالاتر
گوشیمو برداشتم زنگ زدم رو شماره خونه مامانم رفت شماره منو دید به بابام گفت حامد دوباره رفت بیرون؟بابام گفت نمی دونم…
خلاصه گوشیو برداشت گفت بله؟گفتم مامان من الآن پیش میثمم تو مغازش (۱۰۰۰متری خونمون).گفت خب
گفتم خب نداره دیگه صداتون داره تا اونجا میاد دوباره چتون شده شما دوتا؟
گفت چی می گی صدامون اومد؟ گفتم بله یکم آروم تر
گوشیو قطع کرده به بابام می گه تو دعوا که حرف بدی نزدیم که؟
منم توی اتاقم یهو زدم زیر خنده
***
***
میگه شمارت داشت از لیست گوشیم پاک میشد خواستم پاک نشه همین کاری نداری؟
نمی دونم اینم فامیل دهه هشتادیه من دارم
خداوکیلی من بهش چی بگم
***
فامیل کسی ست که فقط در مراسم ترحیم و عروسی یافت می شود و بعد از بغل و ماچ و بوسه فراوان ، با اظهار شگفتی زیاد بهمون بگه :
وااااااای تو چقدر بزرگ شدی !!! کلا فک و فامیل داریم ها …
***
رتبه ی کنکور رو از سایت گرفتم و همون موقع همه ی فامیل هم دور من نشستن ببینن چند شدم.
تا سایت باز شد همه خندیدن گفتن این رتبه ی تویه یا شماره تلفنه؟؟؟
خجالت نمیکشی با این رتبه؟
فک و فامیله داریم؟؟؟ این حرف به جای دل داری شونه
- پنجشنبه, ۲۱ شهریور ۱۳۹۲، ۰۷:۰۰ ب.ظ