مجله اینترنتی تـــوفانی

.: مجله اینترنتی تـــوفانی سرگرمی ،عکس و مطالب طنز :.

مجله اینترنتی تـــوفانی

.: مجله اینترنتی تـــوفانی سرگرمی ،عکس و مطالب طنز :.

۱۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فک و فامیله ما داریم» ثبت شده است

با خواهرم دعوام شد در حد جنگ ستارگان
یه چنگ انداختم تو صورتش یهو به مامانم گفت : این وحشیو از کجا آوردید ؟
مامانم گفت : اون پرورشگاهِ که تورو آوردیم ، یه باغوحش بغلش بود داداشتو از اونجا آوردیم …
یعنی از حالت جامد به بخار تبدیلمون کرد !!! :|
.
.

.
مامانم گفت توی دفترچه های تلفنش بگردم دنبال شماره ی تلفن خانوم دکتر صمدی ! بعد از دو ساعت تلاش هرچی بهش میگم همچین اسمی نیست میگه چشماتو باز کن مگه میشه نباشه ؟ هیچی دیگه الان همه دفترچه هارو دادم به خودش ، حالا پیداش کرده میگه : ایناها دیگه کوری نمیبینی ؟؟؟ اینم شماره ی خانوم دکتر فرامرزی !!!
اگه فردا یکیو دیدین سر چهارراه میرداماد نشسته داره با قاشق روی قابلمه می کوبه و مردم براش پول میریزن بهش سلام کنین ، اون منم !
.
.

.
به مامانم میگه دشمنت کیه تا بزنم چشاشو درارم واست !
میگه : دشمنی بالاتر از اولاد نیست / شاخ گاوی بدتر از عروس نیست !!!
هیچی دیگه همینجور خودم و عروس نداشتشو شست انداخت رو بند رخت …
.
.

.
به بابام میگم : بابا نوشابه خریدی برام ؟
میگه : پوکیه عقل که داری میخوای پوکیه استخونم بگیری ؟؟؟
من
مهر پدری
نوشابه خانواده
و دیگر هیچ …
.
.

.
بابام : پسرم اون چهارتا سیم که آویزونه رو میبینی ؟
من : آره !
بابام : خب دوتاشو بردار.
من : برداشتم !
بابام : چیزی حس نمیکنی ؟
من : نه !
بابام : حالت خوبه ؟
من : آره !
بابام : خب پس به اون دوتای دیگه اصلا دس نزن چون برق داره !
“منو بابام موقع تعمیر برق خونه”

.

.

.

ﺳﺮ ﺳﻔﺮﻩ ﻧﺸﺴتﻢ ﺩﺍﺭﻡ ﺷﺎﻡ ﻣﯿﺨﻮﺭﻡ ، ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﺑﻬﻢ ﻣﯿﮕﻪ : ﺑﺴﻪ ﺑﺪﺑﺨﺖ ﺗﺮﮐﯿﺪﯼ ! ﺍﺯ ﻫﯿﮑﻞ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﯽ !
ﺑﺎﺑﺎﻡ ﻣﯿﮕﻪ : ﻭﻟﺶ ﮐﻦ ﺯﺑﻮﻥ ﺑﺴﺘﻪ ﺭﻭ ﺑﺰﺍﺭ ﻭﺍﺳﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﭽﺮﻩ ، ﭼﯿﮑﺎﺭﺵ ﺩﺍﺭﯼ ؟؟؟
ﺁخه ﭘﺪﺭ ﻣﻦ ، ﻣﻦ ﻧﺨﻮﺍﻡ ﺷﻤﺎ ﺍﺯﻡ ﺣﻤﺎﯾﺖ ﮐﻨﯽ کیو ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺒﯿﻨﻢ ؟؟؟

زن عموم زنگ زده میگه:دارم آش میپزم رشته کم دارم برو برام رشته بگیر.براش خریدم بردم دادم بهش بجای تشکر میگه:چقدر دیر کردی،چرا از این رشته ها گرفتی و…. آخر سر هم میگه خوب دیگه میتونی بری (یه تعارف نزد بریم تو آش که نه یه چایی بده بخوریم تو این سرمای زمستون) فک و فامیله داریم؟!!!

خواهرم توگوشیش اسم منو save کرده(فاتوله)!! بهش میگم:فاتوله یعنی چی؟! میگه:مخفف فاطمه کوتوله است!! فک و فامیله داریم؟!

ساعت ۶ صبح بابام ماشین رو از پار کینگ در آورد بعد داشتم در و میبستم یه دفعه بوق زد منم که هنوز خواب ۲ متر پریدم هوا بعدش گفتم چیه؟! سرش رو از پنجره آورد بیرون میگه اون چراغ پارکینگ رو هم خاموش کن من فک و فامیل داریم؟!

به دختر خالم که ۶سالشه داشتم سواری می دادم اومدم سر به سرش بذارم یهو بلند شدم نه گذاشت نه برداشت گفت: ای بابا… آروم بشین حیوون!!! دخترخاله ی بی تربیت و جوگیره دارم؟

داشتم یه آهنگ دانلود میکردم از ۳۰ دقیقه ۵ دقیقه ی آخرش بود یه لحظه از اتاقم اومدم بیرون بعد دیدم بابام اومده میگه ببخشید حواسم نبود قطعش کردم.فک و فامیله ما داریم!!!

خواستگار اومده برام ، خواهر پسره میگه برادر ما اولین بارشه میاد خواستگاری واسه همین خجالتیه. مامان بزرگ منم واسه بازار گرمی میگه دختر ما هم اولین باره واسش خواستگار میاد. فک و فامیله داریم؟ 

داداشم :اولین بار که فهمیدی من قراره به دنیا بیام،…. چه احساسی بهت دست داد؟ مامام : تهوع!…. فک و فامیله داریم…؟؟؟؟

رفتیم خواستگاری واسه داداشمون! بابا ی ما و طرف در ارتباط با کاراشون خالی میبندند باقلوا! یهو بابای دختره به بابای ما :شما ایمیل دارید؟؟!! بابای ما: نه مرسی!همه چی اینجا هست و خوردیم!!!!

من دارم با کاپشن تو خونه میگردم مامانم اصلا به کلید خاموش کردن کولر اعتقاد نداره:)) خب مادر من جای بچه دو تا پنگوئن میووردی. فک و فامیله داریم؟

 برای دخترخالم توی فیس بوک صفحه درست کردم بعد یه هفته رفتیم دیدم صد نفر دوست داره اونوقت درخواست دوستی براش فرستادم برام پیغام گذاشته شما کی هستی!!!! فک و فامیله داریم

مامانم ۲ ماهه به همه گفته خطش سوخته…رفتم نگاه کردم دیدم سیم کارتشو برعکس انداخته تو گوشی !!! آخرشم برگشته میگه همش تقصیر توئه بس که با گوشیم ور میری ! فک و فامیله داریم؟ 

بچه بودم بابام منو برده بود شهر بازی سوار تاب زنجیری شده بودیم ، هنوز دور نگرفته بود دستگاه که دیدم بابام داره از ترس داد و هوار میکنه..طرف نگه داشته دستگاهو به بابام میگه چی شده ؟ میگه این پسر من میترسه مارو پیاده کن ! فک و فامیله داریم؟

با کلی ذوق و شوق رفتیم شیرینی تر خریدیم و رفتیم خونه دختر داییم… اما نامردا شیرینی خشکای یه هفته پیشو برامون با چایی آوردن… آی حرص خوردیم.. آی حرص خوردیم… فک و فامیله داریم؟

رفتیم خونه فک وفامیلامون ، بی شعورا هیچ کار خاصی نکردن که من بتونم اینجا بنویسم … ایندفعه واقعاً از همه تون یکصدا میپرسم: فک و فامیله داریم؟

داشتم تلویزیون میدیدم یهو داداشم داد زد: کمک کمک …! پریدم تو آشپزخونه دیدم از ماکروویو آتیش میزنه بیرون ! نگو این شاهکاره خلقت داشته تو ماکروویو جورابشو خشک میکرده؟ آخه الان من چی بگم بهش؟ فک و فامیله داریم؟

کی از تفریحات کودکی من این بود که با تلفن خونه زنگ بزنم خونمون ببینم اشغاله یا نه!! 

دارم واسه دختر خالم تعریف میکنم میگم: دیشب داشت یه راز بقا نشون میداد شیره حمله کرد به یه گله آهو یکی شونو گرفت! میگه: بقیه چی؟ فرار کردن؟ پـَ نه پـَ موبایلاشونو درآوردن فیلم گرفتن از صحنه واسه بقیه حیوونای جنگل بلوتوث کنن…

با فک و فامیل ، نشستیم اسم و فامیل بازی کردیم ، دائیم برای میوه با “ی” نوشته ” یه کیلو خیار ” !!!!!! همچین هم اصرار میکنه درسته که آدم شک میکنه حتما راست میگه

پسر خالم کلاس سوم دبستانه! تو امتحانشون یه سوال داشتن که گفته بود : آیا میدانید رود هیرمند به کدام دریا میریزد ؟ اینم نوشته بود: بله میدانم ! پسرخاله است داریم؟

رتبه ارشد پسرداییمو سه رقم سه رقم از راست جدا کردیم که بتونیم بخونیمش =))

پسر داییم میگه خوش به حالت تک فرزندی! میگم چرا؟ میگه همه ته دیگ ماکارونی مال خودته، عجب منطقی دارن فک فامیلا

به بابا میگم میخوام برم سمت گیاهخواری .. نظرت چیه ؟! بابام : آفرین پسرم خیلی هم خوبه مگه تو چیت از بـُـز کمتره !

پسر داییم یه خرگوش خریده اسمشو گذاشته ببعی فک و فامیله داریم؟

دارم مسواک میزنم بابابزرگم دندون مصنوعی ش رو آورده گذاشته تو جیبه پیرهنم میگه یه دستی هم به دندونا ما بزن:| فک و فامیله داریم؟

چند وقت پیش میخواستم خط موی پشت گردنم رو درست کنم ، در ضمن حسش نبود برم آرایشگاه !

بابام کلاس گذاشت که زمون جنگ اون یه مدت آرایشگر ارتش بوده و راضیم کرد پشت سرم رو درست کنه !
خدا نصیب کافر نکنه ، نشست ماشین و تیغ گرفت دستش ؛ اول کار که پس کله ام رو زخم کرد بعدشم هی میگفت کج شد بزار درستش کنم … کارش که تموم شد خط رو آورده بود وسطای کله ام ، مجبور شدم برم سرم رو تیغ بندازم !

شدیدا سرما خوردم به مامانم میگم مامان سرشیر نمی تونم بخورم ؟ واسم خوب نیست نه ؟ میگه نه خوب نیست ولی بخور تا خراب نشده …

پدر من هر دفعه بعضی محصولات رو به صورت آزمایشی وارد خونه می کنه ؛ اگه دید زود تموم میشه دیگه جلوی وارداتش رو می گیره ، اگه دید تموم نمیشه به تعداد زیاد وارد می کنه …
یکی نیست بگه آخه پدر من این چه الگویی که شما پیش رو گرفتی ؟؟؟

پسرخالم اومده خونمون شب خوابش برده ، ساعت ۳ نصف شب بیدارم کرده با تعجب میگه :‌ پاشو پاشو تو خونه ی ما چیکار میکنی ؟؟؟

داداش کوچیک دوستمو بردیم آمپول بزنیم …
پرستار گفت : بخواب آمپولتو بزنم …
بچه گفت : خوابم نمیاد

کل زندگیمو فروختم گوشی گلکسی خریدم !
بابام میگه : این گاری اسبی چی داره رفتی خریدی ؟

داشتیم با بابام تو خیابون میرفتیم دوستشو دید ، بعد از سلام و احوالپرسی دوستش به من اشاره کرد گفت این پسرتونه ؟ بابام یه سری تکون داد گفت آره دیگه چوب خدا صدا نداره !

دو هفته پیش مامانم رفته بود اصفهان دریغ از یه دونه گز یا پولکی که سوغاتی بیاره الان واسمون مهمون اومده مامانم خونه نبود زنگ زده میگه : چای دم کن بعد برو توی اتاق من توی کمد لباسام پشت چمدون سیاهه یه بالش آبیه اونو ور دار

( من :-O )
زیرش یه ملافه سبزه اونو وردار
( من :-O )من 
زیرش یه ساک قهوه ایه
( من :-O )
توی ساک قهوه ایه یه ساک زرشکیه
( من :-O )
توی ساک زرشکیه یه پلاستیک بنفشه
( من :-O )
از توی اون یه بسته سوهان عسلی بردار بزار جلو مهمون تا من بیام جاشونو دوباره عوض کنم حواست باشه دست به گز و پولکی ها نزنی ها !!!!!
( و همچنان قیافه من=.:-O )

یه روز خوب :
من: انقدر دوست دارم میمون داشته باشم :)
مامانم: تو خودت میمونی...... من :|

یه روز معمولی:
من :وای چشمای خره رو نگاه چه خوشگله :)
مامانم: آره دیگه تنها فرق تو باهاش همینه ....من :|

یه روزی که نشستم رو زمین:
مامانم: قوز نکن همینجوریش شبیه شتر هستی! من :|

یه روزی که دارم سبزی خوردن میخورم:
مامانم: داری خودتو واسه عید قربان آماده قربونی میکنی؟ من :0

من میدونم من رو از باغ وحش آوردن جوِ انسان بودن بهم دادن. :((

زمانی که داداشم میرفت مدرسه، شبها با جوراب و شلوار لی میخوابید که صبح 5 دقیقه دیرتر بیدارشه...
فک و فامیله داریم؟

یکی از فامیلامون از شهرستان اومده بودن خونه ما،نزدیکه دو هفته پیشمون موندن
مامانم بلاخره خسته شد یه روز ظهر خیلی جدی بهشون گفت:روزه آخری که میخواستین برین میخوام گوشت در بیارم از فریزر آبگوشت درست میکنم،راستی کــــــــــــــــــــی میریــــــــــــن؟؟؟؟؟ :)
مهمونامون :|
من که فقط آرزو داشتم اون لحظه اونجا نبودم :|
فک و فامیله داریم؟

خانوم همسایه خطاب به خواهرم:
- سمیرا جان خوشحال شدم نامزد کردی
-- وااای مرسی .. منم همینطور
خانوم همسایه: :-|
ما =))))
خواهرم: :-/
فک و فامیله داریم؟

فشار روزه رو اعضای خانواده خیلی زیاد شده!
مامانم با جدیت بهم گفت برو تو اتاقت درو خاموش کن لامپو هم ببند!
من.:هنوز متعجبم!

پسر داییم شیش سالشه بهش رکابیشو دادم تنش کنه میگه من بلد نیستم میگم تو که همه لباساتو تنت میکنی میگه نه این فرق داره این سه تا سوراخ داره نمیدونم سرمو تو کدوم سوراخ بکنم:)
فک و فامیله داریم؟

 موقع امتحانا داشتم از دختر داییم جغرافی می پرسیدم،
من: در چه مناطقی از کشور برف و باران بیشتری می بارد؟
دختر داییم با اعتماد بنفس تمام: بالا شهر
من: :O :

دیشب موقع سحر ،داداشم رفته بود دستشویی داشت مسواک میزد که همزمان اذان شد
مامانم هول کرد سریع میگه برو به داداشت بگو اونجا هیچی نخوره که اذان شده !!
من.:O
مامان :)))

برادرزاده هام داشتن با عروسکاشون بازى میکردن یه عروسک سگ هم داخلشونه، بزرگتره میگه:
آجى مثلا تو پدر سگ بودى، من مادر سگ.

بچه که بودیم میرفتیم مسافرت به هر هتل بزرگی که توی شهرهای بین راهمون میرسیدیم بابام میرفت میگفت: میشه این بچه هارو ببرم دستشویی؟؟ :) خلاصه اینکه ما از هتلهای بزرگ و چند ستاره فقط توالتاشو دیدیم :|
فک و فامیله داریم.؟

داشتم با خواهرم تلفنی حرف میزدم بچه هاش هی‌ میومدن از هم شکایت میکردن
خواهرم ام برگشت بهشون گفت دارم تلفن.حرف میزنم برین همدیگه رو بزنین :|
فک و فامیله داریم؟

یعنی ما اگه تو یه خونه با 10 تا اتاق هم باشیم این 4 تا اعضای خونواده ی ما یه طوری خودشون رو تو خونه پخش میکنن که توی هیچ نقطه ای از خونه نمیشه تنها باشی !! یعنی بارسلونا هم این طوری از فضاهای خالی زمین استفاده نمی کنه !!
فک و فامیله داریم؟

دیشب بابابزرگ و مامان بزرگمو بردیم فرودگاه بدرقه کنیم که برن مکه ، هواپیما تاخیر داشت !!!
مامان بزرگم نگران بود ، عموم میاد دلداریش بده میگه : این چیزا عادیه ، تاخیر داره ، نقص فنی پیدا میکنه ، سقوط میکنه ، نگران نباش !

خواهر دوستم ۳ سالشه رفته بود تو اتاقش داشت با عروسکاش بازی میکرد یهو اومد بیرون زد زیر گریه ، پرسیدیم چی شده ؟؟؟
گفت عروسکام منو بازی نمیدن …

وقتی با فک و فامیلا اسم فامیل بازی میکنم :
اسم : غلام
فامیل : غلامی
غذا : غلام پلو
میوه : غلام سبز
شغل : غلام فروشی
شهر : غلام رود
کشور : غلامستان
گل : غلام بو
اشیا : غلام پلاستیکی
ماشین : همونی که غلام سوار میشه ! (اسمشو نمیدونم)

امروز از سرکار برگشتم خونه میبینم همه باهام سنگینن ، هیشکی تحویلم نمیگیره ، الان فهمیدم دیشب مادرم خواب دیده من بدون اجازشون ازدواج کردم …
اصن دقت که میکنم خدارو شاکرم رام داده خونه 

خواهر زادم ۳ سالشه از بیرون اومده میگه سردمه ، بهش میگم بیا بغلم گرم شو … میگه نه میخوام همینجوری خنک بمونم !
میگم خب بیا بغلم منم خنک شم ، میگه برو کنار منو بغل نکن خنکیم تموم میشه !

دستمو بریدم رو لباسم یه لکه خون ریخته ، شستمش پاک نشده …
به مامانم میگم خون با چی پاک میشه ؟
از اون اتاق داد زد : خون فقط با خون پاک میشه !
من :|
فیلم هندی :|
سازمان خون :|
شاهرخ خان :|
آمیتا چاخان :|
شعبون بی مخ :|

امروز همزمان هم آیفونمون زنگ خورد و هم تلفونمون …
مامان و بابام هول شدن چیکار کنن مامانم تلفونو برداشته میگه کیه ؟ بابام هم آیفون رو برداشته میگه الو سلام العلیکم !

موبایلمو دزد برده هرچی گشتم کارتونشو پیدا نکردم ، پسر عموم اومده میگه *#۰۶# رو بزن تو گوشیت سریالشو بهت میده بعد با این برو کلانتری …
من :|
فک و فامیل :|
عموم و زن عموم :|

خواهرزادم ساعت دیواریمون رو برداشته واستاده روش میگه ترازوئه ، میخوام ببینم چند تومن شدم !

به بابام میگم اگه من یه روز سکته مغزی کردم ، اعضا ی بدنمو اهدا کنین !!!
برگشته میگه برو بابا تو مغزت کجا بود که بخواد سکته هم بکنه ؟! به فکر یه راه دیگه باش !!!

یه بار داشتم خیر سرم به بچه خواهر ۶ سالم ریاضی یاد میدادم ، بهش گفتم مثلا من ۳تا شکلات به داداشت میدم و ۲تا به تو ، حالا چندتا شکلات میشه ؟
یهو زد زیر گریه گفت چرا به داداش ۳تا میدی به من ۲تا ؟ نمیخوام اصلا همشو بده به داداش منم میرم به مامانم میگم …
رفت به خواهرم گفت خواهرم اومده دعوام میکنه میگه مرض داری بچه رو اذیت میکنی ؟ خب یکیشو میذاشتی تو جیبت به هر کدوم ۲تا میدادی که دعوا نشه دیگه …
فک و فامیل خود درگیر مزمن ما داریم ؟؟؟

با قد ۱۸۵ ، من معمولا بلندترین عضو خانواده ام … حالا کارکردهای من برای مادرم :
حامد مادر قدت بلنده اون لامپ رو خاموش کن …
حامد قدت بلنده اون مجله رو از رو میز بیار …
حامد قدت بلنده اون سینی رو از روی زمین بردار ببر تو ظرفشویی بشور …
حامد مادر قدت بلنده برو ماست بگیر ، نون بگیر ، نفت بگیر …

مامان و بابام با هم قهرن ، با هم رفتن فرش بخرن بابام زنگ زده خونه میگه حامد گوشیو میدم به مامانت ازش بپرس این فرشه خوبه ؟
گوشیو داده بهش ازش می پرسم مامان این فرشه خوبه ؟ مامانم میگه نه بزا بقیه رو هم نگاه کنم ؛ باز گوشیو داده به بابام میگم نه بزار بقیرم نگاه کنه !!! بابام میگه بهش بگو باشه !
یعنی می خواستم با سیم تلفن خودمو خفه کنم !

بابام به مامانم اس ام اس عاشقانه فرستاده ، الان ۲ روزه خونمون دعواست …
مامانم گیر داده به بابام که این اس ام اسو کی واست فرستاده بود ؟

ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺗﻮﺻﻴﻒ ﺩﺧﺘﺮ ﻳﻜﻲ اﺯ اﻗﻮاﻡ ﺑﺮاﻱ ﺧﻮاﻫﺮﻡ …
ﻗﺪﺵ اﻧﺪاﺯﻩ ﺧﻮﺩﺗﻪ ، ﻫﻴﻜﻠﺸﻢ ﺷﺒﻴﻪ ﺧﻮﺩﺗﻪ … ﻭﻟﻲ ﺧﻮﺷﮕﻠﻪ !!!!!
ﺧﺐ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻧﺎﺑﻮﺩ کردی ﺑﭽﻪ رو …

دوستم زنگ زده خونمون بابام جواب داده:با حامد کار دارین؟الان صداش میکنم…حاااااااااممممدددددد(مثلا صدای داد زدن)
من:بابا من که اینجام چرا انقد داد میزنی؟؟
بابام:خو میخام دوستت فک کنه خونمون انداز ه ۱۶تا خونس توام خیلی دوری!!!
من:o_O
دوستم پشت خط:O_O
بابام:D
اینم باباس ما داریم؟؟؟

***
عموم صبح از خواب بیدار شده دیده ساعت ۸:۳۵ دقیقست. یهو هول شد و بلند شد گفت تلویزیونو روشن کنین بزنین شبکه دو! گفتیم چرا؟ گفت اخبار ۲۰:۳۰ شروع شده. بدو بزن شبکه دو!!!
بعد که ما رو دید که داریم رو فرش می غلتیم و می خندیم، متوجه سوتیش شد و دوباره گرفت خوابید!
عموی عاشق اخباره ما داریم؟
***
یکی از دوستام هف هش سال ( یعنی همون هفت هشت سال !) تکواندو کار میکرد. بعدش کم کم به کشتی علاقه مند شد و رفت کشتی. یه چار پین ماه ( یعنی همون چهار پنج ماه !) که گذشت، رفت و تو مسابقات کشتی قهرمانی شهرستان شرکت کرد. بعدازظهر روزی که اولین مسابقشو انجام داد بهش گفتیم چطور بود؟ گفت از مسابقات حذف شدم!
بعدا کاشف بعمل اومد که آقا وسط کشتی یه لگد خوابونده تو صورت حریفش طرفو ناکار کرده. حریفشو هم با برانکار بردن تو آمبولانس و بردنش بیمارستان!!!
خب چیکار کنه… هم اولین مسابقه کشتیش بود و هم تو فاز تکواندو بوده دیگه… خخخخخخخخخ
***
مامانم عصری میگه ماشینو بردار بریم دور دور …
رفتیم تو ترافیک یه دختره وایساده سوار تاکسی شه .. مامانم میگه برو بگو مستقیم سوارش کن … میگم چرا ؟؟ میگه حرف گوش کن !
سوار کردم دختره رو … تا دختره نشسته مامانم میگه : عروس گلم دانشجویی ؟؟ دختره قرمز کرد منم نزدیک بود بزنم به جلوییم .. مامانمم برگشته خیلی خونسرد میگه کی واسه تو خواست ؟؟ واسه داداشت میخوام !!
دختره بنده خدا گفت بله سال آخرم .. خلاصه مامانم تلفن دختر رو گرفت از این به بعد مامانمو میبرم شماره بگیره واسم
***
من تو اتاقم یک بخاری کوچیک دارم
صبحا بابام ساعت ۵ بیدار میشه واسه نماز تا ۷ که میخواد بره سرکار بیداره
سروصدا که میکنه بماند میاد بخاطری منو رو شمک میذاره
میگم بابا چرا کم میکنی صبحا
میگه اولا صبح شده
دوما بلند شو درساتو بخون
یعنی تاحالا اینجوری قانع نشده بودم
من 
بابام
شرکت ملی گاز :))))
بابای صرفه جویی داریم ما !!!!!!!!!!!

بابام از خونه رفت بیرون ماشین رو روشن کرد و رفت یه دیقه بعد دوباره صدای ماشین بلند شد و بوق های ممتد بابام . پریدم تو کوچه میگم چی شده بابا؟ میگه یعنی تو با این هیکل گندت نمی فهمی وقتی بوق می زنم یعنی گوشیمو جا گذاشتم وردار بیار!!!!!!! 
خدا وکیلی راست میگه نمی دونم چرا اینو نفهمیدم! چند وقتیه خیلی خنگ شدم!!!
قربون بابای گلم برم!

***

پسر داییم اومده خونمون سرو صورتش داغون کبود!! میگم احسان دعوا کردی ؟ میگه نه چطور میگم چرا انقدر کبود و زخمی صورتت؟؟! میگه نه کیسه کشیدم صورتمو میگن واسه پوست خوبه!!!! ولی به همه میگم دعوا کردم سوتی نده!
***
ﺩﯾﺸﺐ ﻣﺪﯾﺮ ﺳﺎﺧﺘﻤﻮﻥ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺩﻡِ ﺩﺭِ
ﺧﻮﻧﻪ،
ﺑﺎ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﮐﺎﺭ ﺩﺍﺷﺖ!ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺭﻓﺖ ﺟﻠﻮﯼ
ﺩﺭ،ﻣﻨﻢ ﺻﺪﺍﯼ ﺁﻫﻨﮕﻮ ﺯﯾﺎﺩ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ!
ﯾﻬﻮ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺩﺍﺩ ﺯﺩ:
ﺍﻭﻥ ﻻﻣﺼﺒﻮ ﺧﻔﻪ ﺵ ﮐﻦ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﺍﯾﻦ ﭼﻪ
زری میزنه ﺁﺧﻪ!
من((((((:

ﺑﺎﺑﺎﻡ :D

ﻣﺪﯾﺮ 0_O
***

همـــی چنـــد میــن پیــش یــه ســاندویــچ کـالبــاس درســت کــردم رفتــم تــو تــراس داشتـــم بـا گوشـــی با دوســتم حــرف میــزدم گفــت چــی‌ مــی‌خوری گفتــم ســاندویــچ ولــی‌ حیــف نوشــابه نیســـت یــه چنــد دقیــقه بــد دیــدم یــه نوشــابه بســته بــه طنــاب داره میـــاد جـلوم از تــراس طبـــقه بالا!!!!

دختــــر همسایمـــون تــو تــراس بود شنیـــده صــدامو بــد از بــالا میگـــه بگیـــر نوشـــابرو منــم هــی‌ اصرار کــه نمـــی‌خوام مرســی‌ شــوخــی‌ کــردم عاطفـــه خانوووم اونـــم هــی‌ می گفـــت نــه بگـــیر آخــر گفتــم :خــو لاعقــل بیــار پــاییـــن دره خــونه 
آغـــا این بش برخـــور گف : اصـــــن نمــــیدمت پـــــــرو 
هیچـــی دیگـــه نوشابــــه رو کشـــید بالا 
منـــم تو آ خــــرین لحظـــه با یـــه حـــرکت پـــرشــی که فک کنم عمـــرا یه دو میدانـــی کار المپـــک بتـــونه ایقـــد بپـــره !!!
پـــــریدم نوشــــابرو گـــرفتم :
همچین دخمـــل همسایـه‌هــای با مــرامـــی‌ داریـــم =))
 

مامانم میگه میخوام سه شنبه افطاری بدم میگم نه مامان سه شنبه فوتبال داره میخوام بازی رو ببینم میگه نه اون سه شنبه ای که فوتبال داره اون سه شنبه ای که فرداش چهارشنبس

با این توجیه مامانم دچار ایراد فلسفی شدم

***

امروز به خواهرم نشون دادم که فحاشی دختر بچشو تو 2funny.ir گذاشتم ، بهم میگه اگه میدونستم انقد خوشت میاد میگفتم یه چیز بهتر بگه !

گفتم مگه بیشتر از اینم بلده ؟ گفت آره بعد دخترشو صدا زد اومد…

بهش گفت دایی باهات کار داره… اونم اومد زارت گذاشت تو گوشم گفت تو کار داری من باید بیام بیشور ؟؟؟؟

واقعا فک و فامیله داریم ؟

***

داره فیلم سینمایی نشون میده  دو تا برادر تو تویوتا کمری دعواشون شد یکیشون اون یکی رو کشت و فرار کرد و رفت برف پاک کن ماشین داشت کار میکرد

بابام میگه برف پاک کن رو خاموش میکردی باطریش میخوابه حیفه

واقعا جان من این فک و فامیله داریم ما ؟

***

بعد از چند وقت از مسافرت برگشتم

نامزدم صبح ساعت 9 اس ام اس داده که بیا ببینمت منم خواب الود رفتم اونجا برداشته به من میگه این چند وقت موهات بلند شدن خیلی خوشکل شدی برو از ته بتراششون کسی نگات نکنه

میگم باشه میرم کوتاه میکنم میگه نه فقط باید بتراشیشون اخرش ب این نتیجه رسیدیم ک من موهامو نمیتراشم ایشونم به این نتیجه رسیده که من واسه حرفاش ارزش قائل نیستم

اخه این فک و فامیله ما پیدا کردیم ؟

***

یه رفیقی داشتم خیلی کمبود محبت داشت
روز تولدش از طرف بانکی که توش حساب داشت براش اس.ام.اس اومده بود:
“تولدتان مبارک”
اینم ورداشته بود جواب داده بود:
“خیلی ممنون شما اولین کسی هستید که تولدمو بهم تبریک گفتید….”!
مردم داغونن بخدا

***

با بابام نشستیم داریم والیبال میبینیم (ست ۲ که زمینا عوض شده) ، بعد تیم ها یکیشون لباساشون قرمز بود یکی دیگه سفید پاسورِسفید ها هم لباسش قرمز بود . مامانم اومده داره با دقت نگاه میکنه بعد یهو میگه : عه ! طفلک این قرمزه اینور جا مونده . . .
فک و فامیله داریم ؟

به بابام میگم خوب ماهی ۴۰هزار تومن یارانه ی منو میخوری به روی خودتم نمیاریااااا
برگشته میگه حاضرم ماهی ۴۰۰ تومن بدم ریختتو نبینم !!!
فک کنم منو توی زنبیل از روی آب رودخونه برداشتن …

***

دختر داییم ۴سالشه اومده میگه : باست نقاشی تشیدم !

من : عزیزم بده ببینم !
دختر داییم : منو دوش دالی ؟
من : معلومه جیگر !
دختر داییم : خیل خب ! این تویی اینم منم … اینام بچه هامونن !
من ۴سالم بود با شب اِدراری دست و پنجه نرم میکردم !

***

یکی از فامیلامونو بعد سالها تو مهمونی دیدم ، بهم گفت : چیکار میکنی ؟ گفتم کار کیف زنونه. گفت با موتور کیف میزنی یا پیاده ؟؟؟

***

دختر عمه م برگشته به مامانش میگه مامان چرا بلوتوثت روشنه ؟ عمه م با اعتماد به نفس کامل میگه خب اگه روشن نباشه که اس ام اس نمیاد …
کل فک و فامیل تا نیم ساعت داشتن مثل ذرات معلق بال بال میزدن !

***

به مامانم میگم موهام میریزه ، میگه کمتر برو اینترنت !!!
خواستم بگم اگه دردی ، مرضی ، سرطانی چیزی دارین بگین از مامانم بپرسم دلیلش چیه …

***

به مامانم میگم : مامان جورابای من رو تخت بود چیکارشون کردی ؟
میگه : چه بدونم حتما گذاشتی تو فیسبوکت !!!

***

پدر و مادر یکی از دوستام تو خونه سه چهارتا قوطی رب گوجه پیدا کردن که استفاده نشده بود و تاریخ انقضاش تا حدود یه هفته دیگه بود. بلافاصله دست به کار شدن و فرداش همه ی فامیل رو دعوت کردن خونشون و شام آبگوشت دادن!!!

داداشم بچه که بود خیلی با حال بود تو حرف زدنش عجله میکرد همش کلمات رو اشتباه میگفت مثلا : ! کلید کمد دیواری : کمد کلید دیواری!!!….چلو کباب : کلو چباب !!!….حالا چون تویی باشه : حالا تون چویی باشه!!… عالیجناب : عاجی لناب !!… گوشی دوستم : دوسی گوشتم!!… و خیلی چیزای دیگه که الان یادم نمیاد…جالب اینجاست که وقتی اینارو میگفت ما از خنده میترکیدیم خودش گریه میکرد که چرا به من میخندین…مامانم هم فحشمون میداد میگفت بچه رو اذیت نکنین!!

***

از راه اومدم سلام کردم رفتم تو اتاقم
شاید نیم ساعت شد که یهو صدای مامان و بابام رفت بالا.
باز من داشتم حرص می خوردم
هی هیچی نگفتم دیدم صداشون داره می ره بالاتر
گوشیمو برداشتم زنگ زدم رو شماره خونه مامانم رفت شماره منو دید به بابام گفت حامد دوباره رفت بیرون؟بابام گفت نمی دونم…
خلاصه گوشیو برداشت گفت بله؟گفتم مامان من الآن پیش میثمم تو مغازش (۱۰۰۰متری خونمون).گفت خب
گفتم خب نداره دیگه صداتون داره تا اونجا میاد دوباره چتون شده شما دوتا؟
گفت چی می گی صدامون اومد؟ گفتم بله یکم آروم تر
گوشیو قطع کرده به بابام می گه تو دعوا که حرف بدی نزدیم که؟
منم توی اتاقم یهو زدم زیر خنده

***

آقا صبح رفتیم سر کار دیدیم همه چی رو جارو کردن بردن,تمام دستگاه ها کابل ها و…. منم اعصاب خراب , پلیسا دارن تحقیق می کنن ؛ حالا یه سماور برقی داشتیم وسط کار یه چایی میزدیم؛ دوستم از راه نرسیده پرسید سماور رو بردن(اون لحظه می خواستم خفش کنم وگلویش را ازهم بدرم) حالا بعد چند دقیقه دیدم سماور رو از رو زمین برداشته داره میاد.میگه عوضیا انداختنش زمین حالا خوبه نبردنش !!!! نه جون من این دوسته من دارم ! راحت باش بگو این دوستو بکشم خودم رو بکشم برم سمت افق محو بشم ؛ درچند راهی گیر کردم!

***

پسر عمم زنگ زده بعد یک ماه حرف میزنه بعد میپرسه میدونی برای چی زنگ زدم منم که از خدا خواسته گفتم نه برای چی؟
میگه شمارت داشت از لیست گوشیم پاک میشد خواستم پاک نشه همین کاری نداری؟
نمی دونم اینم فامیل دهه هشتادیه من دارم
خداوکیلی من بهش چی بگم

***

فامیل کسی ست که فقط در مراسم ترحیم و عروسی یافت می شود و بعد از بغل و ماچ و بوسه فراوان ، با اظهار شگفتی زیاد بهمون بگه :

وااااااای تو چقدر بزرگ شدی !!! کلا فک و فامیل داریم ها …

***

رتبه ی کنکور رو از سایت گرفتم و همون موقع همه ی فامیل هم دور من نشستن ببینن چند شدم.

تا سایت باز شد همه خندیدن گفتن این رتبه ی تویه یا شماره تلفنه؟؟؟

خجالت نمیکشی با این رتبه؟

فک و فامیله داریم؟؟؟ این حرف به جای دل داری شونه

رفتم خونه عموم.به پسر عموم میگم بیا چندتا عکس ازم بگیر.

میگه برا چی میخوای؟میخوای بزنی رو پاکت سیگار؟

اگه بزنی رو پاکت سیگار همه سیگار رو ترک میکنن.

آخه فک و فامیله داریم؟؟؟

***

به بابام میگم کنکور سراسری قبول نشدم واسه حفظ ابروم به فامیلا بگو قبول شده ولی رتبش خوب نیست نمیره

برگشته بهم میگه من به این بزرگی دروغ بگم!!

بابا راستگو ما داریم ؟

***

دیروزدراز کشیده بودم داشتم چن تاتمرین حل میکردم . بابام اومده منو دیده محکم گرفته منو که نتونم تکون بخورم .بعدبلندبلندمیگه:خانوم پاشوبیا اون دوربین عکاسی رو هم بیار یه صحنه ی نادر پیش اومده !مامانم دوربینواورده بابام یه عکس ازم گرفته میگه: این صحنه هرصدسال یه بار پیش میاد!!! اگه این عکسوبذارم اینترنت معروف ترین ادم دنیا میشم

ایامن سرراهیم؟؟؟؟

ایا فک وفامیله داریم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

***

یه روز داداشم اومد زرنگی کنه تو جمع از بابام پرسید
پسر خوب داشتن چه حسی داره؟
بابای ما هم نه گذاشت نه برداشت
گفت من نمیدونم برو از بابابزرگت بپرس
خو بابای زرنگ این جوون گناه داره
حالا چی میشد تو ذوقش نمیزدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
فک و فامیله داریم

***

نصیحت کردن مادر من:
وقتی در سکوت نگاش می کنم….چیه مث بز نیگا میکنی!
وقتی لبخند میزنم….خیلی بی عاری!
وقتی اخم می کنم… طلبکاری!
وقتی حرفهاشو تایید می کنم…فقط بلدی بگی بعله هیچی که حالیت نیست!
وقتی خودمو میزنم به اون راه…اصن تو آدمی با تو حرف بزنم!
آخرش هم محکم میزنه پس کلمو میره!!!
خو مادرمن اینو از همون اول بزنو برو انقدم وقت منو خودتو نگیر
والا به قرآن
آقا ما نخوایم کسی ما رو نصیحت کنه کیو باید ببینیم؟؟؟
این هم مامانه من دارم؟!؟!

موبایلمو دزد برده هرچی گشتم کارتونشو پیدا نکردم ، پسر عموم اومده میگه *#۰۶# رو بزن تو گوشیت سریالشو بهت میده بعد با این برو کلانتری …
من :|
فک و فامیل :|
عموم و زن عموم :|

***

یه بار ننم با عموم و زن عموم دعواش شده بود اومده بود خونه به بابام میگفت برادرت خودش خوبه ولی ترک تحصیل حرفای زنش قرار میگیره …

***

بچه خواهرم سه سالشه ، شیطونی میکرده مامانش بهش گفته اینقد شیطونی نکن بسه !!! گفته اصن من میخوام تنها زندگی کنم …

***

چند وقت پیش میخواستم خط موی پشت گردنم رو درست کنم ، در ضمن حسش نبود برم آرایشگاه !
بابام کلاس گذاشت که زمون جنگ اون یه مدت آرایشگر ارتش بوده و راضیم کرد پشت سرم رو درست کنه !
خدا نصیب کافر نکنه ، نشست ماشین و تیغ گرفت دستش ؛ اول کار که پس کله ام رو زخم کرد بعدشم هی میگفت کج شد بزار درستش کنم … کارش که تموم شد خط رو آورده بود وسطای کله ام ، مجبور شدم برم سرم رو تیغ بندازم !

***

رفیقم یه بار گوشیش افتاده بود تو چاه توالت اومده بود بیرون میگفت گوشیم وقتی داشت میوفتاد تو چاه من با چشمان خویشتن دیدم که جانم میرود …:))))))))))))))))

***

کل زندگیمو فروختم گوشی گلکسی خریدم !
بابام میگه : این گاری اسبی چی داره رفتی خریدی ؟؟؟

***

شدیدا سرما خوردم به مامانم میگم مامان سرشیر نمی تونم بخورم ؟ واسم خوب نیست نه ؟ میگه نه خوب نیست ولی بخور تا خراب نشده …

***

پسرخالم اومده خونمون شب خوابش برده ، ساعت ۳ نصف شب بیدارم کرده با تعجب میگه :‌ پاشو پاشو تو خونه ی ما چیکار میکنی ؟؟؟
 

پیراهن تازمو با کلی ذوق و شوق به بابام نشون دادم ، میگه مبارکه عین رو بالشیای خدا بیامرز مادربزرگمه !

***

چند روز پیش دلم درد میکرد به مامانم گفتم دلم درد میکنه میخوام برم دکتر ! مامان بزرگم که اونجا بود گفت : نمیخواد بری دکتر ! نوشابه بخور ! ما قدیما وقتی بز و گوسفندامون معدشون بهم میریخت بهشون نوشابه می دادیم !!!

***

دخترخالم ۵سالشه اومده گوشیشو گذاشته رو تاقچه برگشته میگه : مامان یه وقت مسیجامو نخونیا !!!
اونوخت من تا ۱۰سالگی فک میکردم گوزنا شوهر آهوها هستن …

***

از امتحان برمیگردیم ، بابا مامانمون میپرسن چطور بود ؟ میگیم عالی بود قبول میشم ! میگن لاف نزن راستشو بگو !
بعدش میگیم افتضاح بود خراب کردم ؛ میگن مسخره بازی درنیار راستشو بگو !
ما باید به کدوم سازشون برقصیم ؟

***

تو جاده شمال تو این سرازیری های پیچ در پیچ مامانم میگه مگه شمال تو نقشه بالا نیست ؟ میگم چرا ؟!
میگه پس چرا ما همش سرازی میریم ؟؟؟

***

بابا بزرگم هشتاد سالشه همیشه اصرار میکنه که بزارید من از خونه تنهایی برم بیرون مگه زندانی گرفتید ؟ میخوام برم نون و روزنامه و اینا بگیرم …
یه روز بعد از کلی اصرار گفتیم باشه برو ولی مواظب باش ! رفته نونوایی محل به همه ی اونایی که تو صف بودن گفته عجب روزگاری شده ، پنج تا دختر دارم پنج تا پسر اونوقت تو این سن و سال من پیرمرد باید بیام تو صف وایسم نون اونارم من بگیرم …
تا یه مدت هرکس منو تو محل میدید نصیحتم می کرد !!!

***

عاقا ما یه دایی داریم وقتی باهاش اسم فامیل بازی میکنیم اگه مثلا اسمو نوشته باشه شیوا فامیلو مینویسه شیوایی ، اگه حیوونو بنویسه شیر اشیا رو مینویسه شیر پلاستیکی !
یه بارم حیوون با ک رو نوشته بود کک حالا دیگه خودتون کک پلاستیکی رو تصور کنین دیگه !