حالا من نه یه آدم!
صبح دیرم شده بود همسرم با مهربونی بهم گفت
اگه میتونی ۱۰۰هزار تومن بده برای کمک به مدرسه دخترمون.
منم تحت تاثیر قرار گرفتم و پولو دادم و خوشحال از یک کارفرهنگی.
بعد از ظهرش دخترم پرید بغلم و گفت
بابت ۵۰هزار تومنی که به مدرسه کمک کردی ممنونم،
بعد از نیم ساعت یه اس از طرف مدرسه اومد به این عنوان:
رسید مبلغ ۲۰هزار تومن کمک به مدرسه میباشد…
به این نتیجه رسیدم که اینا خانواده نیستن که، راهزنن
پسره ﻗﯿﺎﻓﺶ ﺑﺎ ﺩﻓﺘﺮﭼﻪ ﺑﯿﻤﻪ ۹۰ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﺧﺮج ﺩﺍﺭﻩ،
ﻧﯿﻤﺮﺧﺶ ﺷﺒﻴﻪ ﻭﺍﺷﺮ ﺳﺮﺳﻴﻠﻨﺪﺭ ﻭﺍﻧﺖ ﭘﻴﻜﺎﻧﻪ،
ﻫﯿﮑﻠﺶ ﻣﺜﻞ ﻣﺘﮑﺎ ﻟﻮﻟﻪ ﺍﯼ؛ ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ پست ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ:
ﻛﺴﻰ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻛﻪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻇﺎﻫﺮ ﺯﻳﺒﺎ ﻭ ﻓﺮﻳﺒﻨﺪﻩ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ
ﻗﻠﺐ ﺷﻜﻨﻨﺪﻩ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺩﺭﻳﺎﺑﺪ،
آﻧﻮﻗﺖ ﻇﺎﻫﺮ ﺯﻳﺒﺎﻳﻢ ﻛﻪ ﻫﻴﭻ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻳﺮ ﮔﺎﻣﻬﺎﻳﺶ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺭﻳﺨﺖ…
ﻳﻌﻨﻰ ﺍﮔﻪ ﻣﻦ ﺍﻳﻦ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺑﻪ ﻧﻔﺲ ﺭﻭ ﺩﺍﺷﺘﻤﺎاااا ﺑﺎ ﻣﮕﺲ ﻛﺶ ﺑﻪ ﺍﺳﺮﺍﻳﻴﻞ ﺣﻤﻠﻪ ﻣﻴﻜﺮﺩﻡ!
عصبانی شدن یارو:
انگار از وحشی اومده!
بلبل درازی هم که میکنی!
هرچی بزرگتر میشه گنده تر میشه!
تو نه تربیت داری نه خانوادگی!
مسخره فروشی باز کردی؟
حالا من نه یه آدم!
میخوام از پای اینترنت پاشم ولی پاشم نمیاد!
خدایا خودت منو بپاشون
ﺁﻫﺎﯼ ﭘﺴﺮﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﯿﻦ ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺭﺍﺟﺒﻪ ﻓﻮﺗﺒﺎﻝ نظر ﻧﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻣﺮﺩﻭﻧﺲ…
ﯾﺎﺩﺵ ﺑﺨﯿﺮ ﻗﺒﻠﻨﺎ ﺍﺑﺮﻭ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻨﻢ ﯾﻪ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﯼ ﺯﻧﻮﻧﻪ ﺑﻮﺩ؛ ﺷﻤﺎ ﯾﺎﺩﺗﻮﻥ ﻧﻤﯿﺎﺩ ﺍﻟﺒﺘﻪ
یه بار با رفیقم رفتیم تولد مخاطب خاصش،
خیلی باکلاس بودن، از اون خرمایه ها هم بودن.
بابا دختره همینجور تراول پنجایی می ریخت رو سر دخترش
هیشکیم به تراولا نگا نمی کرد فقط می زدن می رقصیدن
منو رفیقمم پامونو میزاشتیم رو تراولا انقد فشار می دادیم تا کف پامون عرق می کرد
تراول می چسبید به پامون می رفتیم دسشویی میزاشتیم جیبمون!
اونجوری نگا نکنید پول لازم بودیم!
خلاصه یاد یکی از عروسی هامون افتاده بودم
ک داییم یه بسته ۱۰۰تومنی پاچید رو سر عروس ۴نفر دستشون شکست
۲نفر سرشون، بابابزرگمم انگشت دستش شکست، ۵نفرم رفتن تو کما
- يكشنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۳، ۰۷:۰۰ ب.ظ
انصافا دیگه این پست مطالب خنده داری به اون صورت نداشت!!! به اون صورت!!!