مجله اینترنتی تـــوفانی

.: مجله اینترنتی تـــوفانی سرگرمی ،عکس و مطالب طنز :.

مجله اینترنتی تـــوفانی

.: مجله اینترنتی تـــوفانی سرگرمی ،عکس و مطالب طنز :.

مجری:بچه ها امروز موضوع ما درباره آثار باستانیه
آقوی همساده:آقای مجری گفتی آثار باستانی من یاد خاطرات بچگیم افتادم!
مجری:حب برامون بگین

آقوی همساده:کاکو این بابای ما وقتی من 4 ساله بود ورزش شاد و مفرح کتک زدن رو ب صورت حرفه ای شروع کرد..!در همین راستا ی روز جوری منو کتک زد ک من کارم به بیمارستان کشید و اونجا سر تا پای منو باند پیچی کردن!!
مجری:آخی!چرا پدرتون کتکتون میزد؟
آقوی همساده:خدا بیامرز خودش هم نمیدونست چرا میزنه!!حتی ی بار یکی از اقوام پرسید کاکو تو چرا این بچه رو اینقدر میزنی مگه چ کار کرده؟بابام گفت:اگ میدونستم چ کار کرده ک میکشتمش!!
مجری:آخه مگه میشه؟؟!
آقوی همساده:هاهاهاهاها منم همینو میگفتم ولی میشد دیگ!خلاصه از بیمارستان ک در اومدیم داشتیم میرفتیم ک من افتادم توی گل!!بابام هم از فرصت استفاده کرد و منو ب عنوان مومیایی تو بازار سیاه به فروش رسوند!
مجری:من ک نمیدونم چی بگم!
آقوی همساده:من خودم هم نمیدونم چی میگم!سرتون رو درد نیارم بابام منو ب بالاترین قیمت فروخت ولی از سازمان میراث فرهنگی مصر اومدن رو مو تحقیق کردن معلوم شد تقلبی نیستم !هیچی دیگ منو با مومیایی فرعون اشتباه گرفتن و منو ب مدت 5 سال و 1 ماه توی موزه نگه داری کردن!یعنی تاریخی شدم آقو له له شدم
  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • يكشنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۳، ۰۹:۰۰ ب.ظ
  • محدثه محزون

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">