مجله اینترنتی تـــوفانی

.: مجله اینترنتی تـــوفانی سرگرمی ،عکس و مطالب طنز :.

مجله اینترنتی تـــوفانی

.: مجله اینترنتی تـــوفانی سرگرمی ،عکس و مطالب طنز :.

داستان اخر شب ( اعتقاد )

جمعه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۹:۰۰ ب.ظ

اهالی روستایی تصمیم گرفتند که برای نزول باران دعا کنند. روزی که تمام اهالی برای دعا در محل مقرر جمع شدند، فقط یک پسربچه با چتر آمده بود، این یعنی اعتقاد. اعتماد را می توان به احساس یک کودک یکساله تشبیه کرد، وقتی که شما آنرا به بالا پرتاب می کنید، او شادمانه میخندد ... چراکه یقین دارد که شما او را خواهید گرفت، این یعنی اعتماد. هر شب ما به رختخواب می رویم بدون اطمینان از اینکه روز بعد زنده از خواب بیدار شویم. ولی شما همیشه برای روز بعد خود برنامه دارید، این یعنی امید. چه خوب است که با اعتقاد، اعتماد و امید زندگی کنیم ...

  • موافقین ۲ مخالفین ۰
  • جمعه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۹:۰۰ ب.ظ
  • پسرخاله :)

نظرات  (۱)

امیدنداشته باشیم ک نمیشه امابایدقانع هم باشیم
پاسخ:
جیگر: بلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">