داستان اخر شب ... ( گوسفند و مرد قصاب)
پنجشنبه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۹:۰۰ ب.ظ
یه روز یه مرد قصابی را به خانه اش میاورد تا گوسفندی را براش سر ببرد... مرده به قصابه گفت برادر میخوام برام تیکه تیکش کنی با گوشتش کباب درست کنم .. سر و پاها و روده با معده را خوب تمیز کن میخوام کله باچه درست کنم... پوستشم باخودت نبر میخوام سجاده درست کنم..... با مدفوعش هم میخوام کود درست کنم..... و زیاده ها را بزار میخوام برا گربه، خدا حفظت کنه مهمتر از همه استخوناست خانمم میخواد سوپ درست کنه ! گوسفنده یه نگاش میکنه میگه : یهو صدامم ضبط کن بزار برا زنگِ موبایلت دیگههه..!
- پنجشنبه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۹:۰۰ ب.ظ