- ۲ نظر
- ۱۲ مهر ۹۲ ، ۱۳:۰۰
مامانم سوزنو گذاشته رو دسته مبل افتاده گم شده و همه جمع شدیم داریم دنبالش می گردیم ، اومده صحنه رو بازسازی میکنه یه سوزن دیگه میزاره میندازه ببینه کجا میفته !
هیچی دیگه الان همه داریم دنبال دوتا سوزن می گردیم …
***
یه پسرخاله دارم که هنوز سه سالش تموم نشده و نمیدونه “زرافه” چیه ؟ مامانم اومد براش توضیح بده که قشنگ متوجه بشه ، گفت : زرافه یه حیوون خیلی گندست ، خیلی خیلی بزرگه ، از دایی سعیدم بزرگتره !
فکر کنم حضورم تو خونه اونقدرا هم بد نیست ، میتونه به رشد علمی این بچه ها کمک کنه !!!
***
صبح ساعت ۷ امتحان داشتم زنگ زدم به پسرخالم میگم ببین کسی خونه ما نیست خدا وکیلی ۶:۳۰ زنگ بزن به گوشیم منو بیدار کن !
برگشته میگه : ببین من یادم میره یه ریع قبلش یه تک بزن …
***
داداش گودزیلای من ۶سالشه انقد مامانمو اذیت کرد مامانم عصبانی شد گفت :
اگه بیام انقد میزنمت که به خر بگی داداشی …
خب آخه مادر من به من چه آخه ؟؟؟
***
بچه بودم مادرم به من یاد داده بود تو خونه که تنها هستی کسی رو راه نده و خلاصه از این حرفای امنیتی که هر کسی به بچش میگه !
یه روز عمه و عموهام اومدن خونمون ، نزدیک ۱۰-۱۲نفر بودن ، منم که تنها خونه بودم اونارو راه ندادم ؛ هرچی اونا و همسایه ها میگفتن اینا فامیلاتونن من زیر بار نمیرفتم … تازه سرمو از پنجره می کردم بیرون اونارو با سنگ میزدم !
ینی یه همچین بچه مطیع قانونی بودم من …
***
یه بار بابام گفت برو چایی بریز ، منم گفتم تو نزدیکتری به آشپزخونه تو برو بریز بیار بخوریم !
پا شد رفت اون سر پذیرایی نشست گفت حالا تو نزدیک تری ، تو برو بریز بیار بخوریم …
در عجبم از ملتی که دوبل برگر و سیب زمینی سرخ کرده رو با نوشابه رژیمی می خورن
***
یه سوال دارم، اینکه می گن سی و دو بار غذاتونو بجوین رو کی رعایت کرده؟ والا ما اومدیم رعایت کنیم 18-17 بار جویدیم داشت حالمون به هم می خورد. انگار با گوشت کوب له کردی غذا رو یه استکان آبم قاطیش کردی.
***
یه فامیل داریم اسمش عسله، منتها آنقدر زشته و صداش شبیه پسراست که من تا همین چند وقت پیش فک می کردم اسمش اسده!
***
روی صحبتم با اون بچه 15 ساله ایست که پست گذاشته :
"چرا اینقدر زندگی من رو خسته میکنه ؟ "
چی شده ؟ باز مامانت فرستاده بری نون بگیری
***
شناگر ایرانی بین هشت نفر ششم شده بعد مربی شنای ایران میگه فراتر از انتظار ما ظاهر شده یعنی انتظار داشتی یارو غرق بشه...؟
***
یارو به نامزدش میگه فرق تو با بز چیه؟
نامزدش قهر میکنه میره
داد میزنه بیا بابا فرقی ندارین شوخی کردم
یارو عکسشو رو پاکت سیگار بندازن همه سیگارو ترک می کنن، اونوقت تو پروفایلش نوشته: به من وابسته نشو من موندنی نیستم!
***
هیچ وقت فکر نمی کردم آدامس نعنایی شیک هم می تونه خوشمزه باشه و ازش خوشم بیاد.
اینو وقتی فهمیدم که دیدم اربیت شده 1800 تومن!
***
مایع ظرفشویی خریدیم عکس گلابی روشه بوی موزه می ده! می دونم منظورشون از اون گلابیا منِ مصرف کننده ام
***
هیچگاه برای شخصی که از دور برات دست تکون می ده دست تکون نده ... چون در اکثر مواقع با تو نیست با پشت سریته!
جان خودم ....!
ینی ضایع شدم که دارم اینو میگم هاااااااااااااااا
***
پلیسه به یارو می گه: گواهینامه داری؟ می گه: بذار داشبورد رو ببینم شانس بیاری که داشته باشم، کارت راه بیفته!
***
برای بچتون اسم نذارید ول کنید بذارید نیو فولدر بمونه!
آخ آخ آخ ...!
وقتی با این صحنه مواجه میشی چه حالی بت دست میده ...؟
اعتراف می کنم نصف «آره یادم میاد» هایی که گفتم چاخان بوده. حوصله نداشتم طرف تعریف کنه!
***
پارسال شب تولدم، شروع کردم به باز کردن کادوها. به کادوی بابام که رسیدم دیدم یه پاکته که درش بازه. توشو که نگاه کردم دیدم نوشته: هشتاد هزار تومنی رو که سه ماه پیش گرفتی، نمی خواد برگردونی: تولدت مبارک!
***
اتاق مرتب مال آدماییه که حافظشون ضعیفه، هی یادشون می ره که چی رو کجا گذاشتن! ولی ما که حافظمون قویه نباید وقتمونو با اینجور کارای بیهوده تلف کنیم.
نه ؟
***
دیروز تو مترو یکی اومد از این اسپایدرمن چسبونکی ها بفروشه، پرتش کرد بخوره به شیشه همه ببینن، خورد تو صورت من! 3 نفر از کسایی که دیدن همونجا خریدن.
***
اگه کسی برای چهارمین بار چیزی رو تکرار کرد و شما بازم نفهمیدی چی داره می گه، یه لبخند ژکند بزن، چند ثانیه نگاهش کن، حلّه، طرف خودش می فهمه تعطیلی
***
یه جا مهمون بودم پیرمرده بعد از هفتاد سال زندگی مشترک زنشو اینجوری صدا می کرد: عزیزم، زندگیم، عسلم، شیرینم.
توی یه فرصت یواشکی ازش پرسیدم رمز عشق و علاقه بین شما بعد از این همه مدت چیه؟
گفت «ده سالی هست که اسمشو فراموش کردم اگه بفهمه کلمو می کنه!»
این همه گفتید:
خواهرم ، حجابت...!
یه بار هم بگید:
برادرم ، نگاهت...!
جلو تلویزیون نشسته بودم داشتم تلویزیون میدیدم گوشیمم دستم بود داشتم با صدای بلند “انگری بردز” بازی میکردم یهو مامانم برگشت بی مقدمه گفت :
پسر خالم ۲سالشه گرفتیمش با هزار زحمت آشغالای دماغشو خالی کردیم ، گریه میکنه گیر داده میگه بزارید سر جاش !
اگه تو این موقعیت قرار میگرفتی چیکار می کردی ...!؟
من که از راه مذاکره صلح آمیز حلش میکردم ...!
چاه مکن بهر کسی ، اول خودت بعد مدرسان شریف!
روزی مردی که به ناچار رو به مسافرکشی آورده بود یک مسافر مرد را سوار کرد,که وی در صندلی جلو نشست.بعد از چند ثانیه از راننده پرسید که آیا او را میشناسد یا نه
و راننده جواب داد:نه . در همان لحظه راننده یک زن را سوار کرد.
دوباره آن مرد سوال خود را تکرار کرد و راننده همان جواب را داد
و این پرسش و پاسخ چند بار ادامه پیدا کرد که در بار آخر راننده با فریاد جواب داد که آن شخص را نمیشناسد.
در همان هنگام آن زن از راننده پرسید که آقا شما با چه کسی صحبت میکنید؟
کسی که در ماشین نیست
سپس راننده به ان شخص نگاه کرد که گفت من عزرائیل هستم وآمدم که تورا با خود ببرم.
ناگهان راننده ماشین را نگه داشت و پا به فرار گذاشت.
سپس آن زن و مرد سوار ماشین شده و به سمت خانه خود حرکت کردند.
سه نفر میرن دزدی ، صابخونه بیدار میشه و هر کدوم میرن تو یه گونی قایم میشن!
صابخونه میاد و به گونی اول لگد میزنه..صدای نون خشک در میاره!
به دومی لگد میزنه .. صدای گردو در میاره!
به گونی سوم لگد میزنه … هیچ صدایی در نمیاد..
دویاره محکمتر لگد میزنه … باز صدا نمیده !
دفعه سوم که لگد میزنه ، یارو با عصبانیت میاد بیرون
یه داستان خیلی قشنگ از حجاب:
7 ساله بودم. یه خواهر بزرگتر از خودم داشتم که سعی میکردم همیشه مثل اون باشم وقتی چادر مشکیش رو سرش میکرد اونقده دوست داشتنی تر میشد که آرزوم بود یه روز مثل خواهرم چادری باشم چون فکر میکردم دخترا احترام شون ، عزت و بزرگی شون، وقار شون به حجاب و چادریه که سر میکنن
برا همین به مامانم گفتم مامان جون دوست دارم چادر داشته باشم
اولاش مامان می گفت هنوز زوده چادر میپیچه دور پات میخوری زمین، بزار وقتی بزرگتر شدی خودم برات یه چادر میدوزم
از اونجایی که دختر لجباز و یکدنده ای بودم،
روزی مردی به سفر میرود و به محض ورود به اتاق هتل متوجه میشود که هتل به کامپیوتر مجهز است.تصمیم میگیرد به زنش ایمیل بزند.نامه را مینویسد اما در تایپ ادرس دچار اشتباه میشود و بدون این که متوجه شود نامه را میفرستد .
در همین حال در گوشه ی دیگر این کره ی خاکی زنی که تازه از مراسم خاکسپاری همسرش باز گشته بود با این فکر که شاید تسلیتی از دوستان یا اشنایان داشته باشد به سراغ کامپیو تر میرود تا ایمیل هایش را چک کند.
اما پس از خواندن اولین نامه غش میکند و بر زمین می افتد.
پسر او با هول و هراس به سمت اتاق مادرش میرود و مادرش را نقش بر زمین میبیند و در همان حال چشمش به صفحه ی مانیتور می افتد
"گیرنده:همسر عزیزم
موضوع:من رسیدم میدانم که از گرفتن این نامه حسابی غافلگیر شدی.راستش انها این جا کامپیوتر دارند و هر کس به اینجا می اید میتواند برای عزیزانش نامه بفرستد.
من همین الان رسیدم و همه چیز را چک کردم.همه چیز برای ورود تو روبه راهه.فردا میبینمت.امیدوارم سفر تو هم مثل سفر من بی خطر باشه.وای که چه قدر اینجا گرمه"
نحوه آرایش خانومها در آینده
با قابلیت ثبت هیستوری و Undo !
یه روزی مچ هندز فریمو میگیرم در حین خود گره زنی !
نسل آینده رو باش !
ﯾﻪ ﺭﻭﺯﻩ ﺁﻓﺘﺎﺑﯽ ﯾﻪ ﺧﺎﻧﻢِ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺭﻭﯼ ﻋﺮﺷﻪﮐﺸﺘﯽ ،
ﺩﺭ ﺳﻮﺍﺣﻞ ﻣﮑﺰﯾﮏ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﺮﺩ
ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ ﺍﻟﻤﺎﺱ ﮔﺮﺍﻧﺒﻬﺎﯾﺶ ﺍﺯ
ﺍﻧﮕﺸﺘﺶ ﺳﺮ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ درون آب ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺯﻥ ﺑﺎ
ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ ﺍﯾﻦ ﺳﻔﺮ ﺭﺍ ﺳﭙﺮی کرد.…
ﭘﺲ ﺍﺯ ۱۵ﺳﺎﻝ بعد ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﻬﺮ ﻣﮑﺰﯾﮑﻮ ﺳﯿﺘﯽ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ،
ﺩﺭ ﯾﮏ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺳﺎﺣﻞ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺧﻮﺭﺍﮎ ﻣﺎﻫﯽ ﺩﺍﺩ ،
ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﻣﺎﻫﯽ ﺭﻭ
ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ ﯾﻪ ﺟﺴﻢ ﺳﻔﺖ ﻭ ﺳﺨﺖ ﺯﯾﺮ ﺩﻧﺪﻭﻧﺶ
ﺣﺲ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩ ﺩﯾﺪ
ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﻣﺎﻫﯿﻪ
ﻧﮑﻨﻪ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﯼ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮﻩ !؟!؟!؟
ﺑﺎﺑﺎ ﺗﻮ ﺩﯾﮕﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺗﺨﯿﻠﺖ ﻗﻮﯾﻪ !
کلا تو زندگی شانس من اینجوریه
قابل توجه تولیدی های محترم
از این نمونه بزنین تو ایران تیلیاردر میشین !
بهترین خلاقیت برای جلوگیری از شکستن شیشه !
ای خدااا دوباره تخم مرغ گرون شد !
خواهرزاده ی ۵ ساله م رو بردم سوپرمارکت بهش میگم عزیزم چی دوس داری برات بخرم ؟
میگه شکلات …
گفتم ای جونم ! چه شکلاتی بخرم برات ؟
یهو چشماشو تنگ کرد گفت : شکلات تلخ ! مثه طعمِ زندگی …
امروز داشتم وسایلامو تمیز میکردم ، کارت کلاس زبان ۸ سال پیشم رو پیدا کردم ! بعد به بابام گفتم نگاه کن بعد هشت سال هنوز اینو نگه داشتم !
بابام یه نگا بم کرد گفت پس من چی بگم بعد ۲۲ سال هنوز تورو نگه داشتم !!!؟؟؟
هیچی دیگه خودم از کادر خارج شدم …
داشتیم با بابام تو خیابون میرفتیم دوستشو دید ، بعد از سلام و احوالپرسی دوستش به من اشاره کرد گفت این پسرتونه ؟ بابام یه سری تکون داد گفت آره دیگه چوب خدا صدا نداره !!!
دیشب ساختمون کناریمون آتیش گرفته بود با بابام سریع لباس پوشیدیم بریم کمک ؛ مامانم یهو داد زد وااااایستید ! دارید میرید آشغالارم بزارید جلو در !!! بدجور تو فکر فرو رفتیم با بابام …
ﭘﺴﺮ ﻋﻤﻮﻡ ﺑﺎ ﯾﻪ ﺧﺎﻧﻮﻡ ﻧﺴﺒﺘﺎ ﻣﺤﺘﺮﻣﯽ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ، ﺭﻓﺘﻦ ﮐﺎﻓﯽ ﺷﺎﭖ ﺁﺏ ﻣﯿﻮﻩ ﻭ ﮐﯿﮏ ﻭ ﺑﺴﺘﻨﯽ ﺧﻮﺭﺩﻥ ، ﺭﻓﺘﻦ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﭼﻠﻮ ﮐﺒﺎﺏ ﻭ ﻣﺎﺳﺖ ﻭ ﺗﺮﺷﯽ ﻭ ﺯﯾﺘﻮﻥ ﻭ ﺩﻭﻍ ﺧﻮﺭﺩﻥ ، ﺑﻌﺪ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺧﻮﻧﻪ ﻭ ﺩﯾﮕﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺟﻮﺍﺏ ﺗﻠﻔﻨﺶ ﺭﻭ ﻧﺪﺍﺩﻩ … ﭘﺴﺮ ﻋﻤﻮﻡ ﻫﻢ ﺁﺧﺮ ﺷﺐ ﺧﯿﻠﯽ ﺟﺪﯼ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﮔﻔﺘﻪ : ﭘﺲ ﮔﺸﻨﺖ ﺑﻮﺩ ؟!؟!؟!
چهارشنبه کلاسام تموم شد وسایلامو از خوابگاه جمع کردم اومدم خونه …
امروز داداشم برگشته بهم میگه : حالا تا کی خونه ی ما آویزونی ؟
داشتم کارت پایان خدمت بابامو میدیدم بهش میگم بابا واقعا قدت ۱۶۰ سانته ؟ میگه بچه مگه تو ۱۶۰ سانت دوره شاه رو میفهمی ؟
دیشب اومدم خونه میخواستم خودمو لوس کنم و به اصطلاح چـُسى بیام گفتم : مامان هوا خیلى سرده ، گلوم درد میکنه فک کنم سرما خوردم …
مامانم : هیچ مرگیت نیست ، کمتر قلیون بکش خوب میشى !
دیشب خونه مامان بزرگم بودیم . یه دختر دایی دارم به زور قدش دو وجبه و تازه ۶ سالش شده . دیدم یه گوشه نشسته بدجوریم تو فکره . رفتم بهش گفتم چی شده عزیزم ؟! گفت به نظر تو وقتی عاقد ازم پرسید آیا بامهریه ۱۳۸۵ ( سال تولدش ) سکه وکیلم من بگم با اجازه پدر و مادرو بزرگترا بله یا نه سریع بگم بله ؟!
راستی مزدا ۳ داشته باشه بهتره یا سانتافه ؟!
من
فامیل
نهاد حمایت از کودکان سازمان ملل نسل سوخته
رویاهای بچگیم
من یڪ محجبه ام
مادرم زهرا(س) جلوے نابینا هم حجابش را حفظ ڪرد!
الگویم زهراست!
پس عیب ندارد
مرا مسخره کنید…
من وقتی درس بلد نبودم تو کلاس که معلم میخواست ازم بپرسه صاف میشستم سر جام پشت کسی هم قایم نمیشدم معلممون هم فک میکرد بلدم ازم نمیپرسید...الان که فک میکنم میبینم مخی بودما
من میخوام رمز کارت عابر بانکمو بزارم دو هزار و نهصد و شصد و شیش تا وقتی فروشنده رمزشو پرسید بگم ۲۹ دو تا شیش
یه بار نزدیکی های ونک تو یه ترافیک بدجور گیر کرده بودم یهو انداختم تو یه کوچه فرعی و گازش رو گرفتم ملت هم خیال کردن من بلدم مثل اسب راه افتادن دنبال من!
یکم اینور اونور پیچیدم آخر خوردم به بن بست خیلی ریلکس ماشین
رو ته کوچه پارک کردم رفتم نشستم یه جا، تا نیم ساعت بعد اون ماشینها داشتن سر و ته میکردن که ازکوچه در بیان:
به عمم میگم نظرت چیه در مورد عمه بودنت ؟!!
زل زد تو چشام و گفت : خیلی بی شعوری:)))
وقتی که ما ایرانیا میخوایم کسی رو ستایش کنیم؛
عجب نقاشیه نکبت…
چه دست فرمون داره توله سگ…
چه صدایی داره کثافت …
چه گیتاری میزنه ناکس…
استاده کامپیوتره لامصب…
عجب گلی زد بی وجدان…
بی شرف کارش خیلی درسته…
دوستت دارم وحشتنـــــاک…
خبرنگار:برای محرم امسال چه برنامه هایی دارید؟
ما امسال 10تا علم اضافه کردیم /15تا پرچم/150تا زنجیر/12تا قمه و40تا زنجیرزن جدید
در مجموع انشاءالله دیگه مادر یزید سرویسه!
دیروز بابام اومد خونه نیششم تا بنا گوش بازه
من:سلام بابا؛ چیه خوشحالی؟
تورو خدا مسئولین نهضت سواد آموزی رسیدگی کنن ...!
دغدغه های من
.
.
.
.
.
.
.
.
1- وقتی برق میره کجامیره?
2. چراتخم مرغ فحش نیست ولی تخم سگ فحشه?
3. استامینوفن از کجا میدونه ما کجامون درد میکنه?
4. وقتی میگن بگیر بخواب, ما چی رو باید بگیریم?
5. وقتی میگن به افتخارش دست بزنید, دقیقا به کجاش باید دست بزنیم?
6. چرا از جمعه تا شنبه اینقدر کم طول میکشه ولی از شنبه تا جمعه اینقدر طول میکشه?
7. این که میگن بین خودمون باشه دقیقاکجامون باید باشه?
8. پس کی این حقوق بشر رو میریزن به حسابمون?
9. آیا میشه رو میز نهارخوری شام هم خورد?
10. پشم شیشه دقیقا کجای شیشه در میاد?
11. چرا جعبه پیتزا مربعه, خودش گرده, موقع خوردن مثلثه!?
12. آیا برای آزمایش الهی باید ناشتا بود?
13.آیا برای گرفتن شناسنامه المثنی, اصل شناسنامه هم لازمه؟
مردک بیشعور ، متلک میندازی فرار میکنی !؟
بزنم ساندویچ بشی ؟؟
قدیمی ترین منوی رستوران در ایران!
اون زمان قند و شکر کم بوده بعضی جاهام قحطی قندوشکر بوده
به خاطر همینه که قیمت یه چای شیرین دو شاهی کمتر از یه کبابه!
دوستم زنگ زده خونمون بابام جواب داده:با حامد کار دارین؟الان صداش میکنم…حاااااااااممممدددددد(مثلا صدای داد زدن)
من:بابا من که اینجام چرا انقد داد میزنی؟؟
بابام:خو میخام دوستت فک کنه خونمون انداز ه ۱۶تا خونس توام خیلی دوری!!!
من:o_O
دوستم پشت خط:O_O
بابام:D
اینم باباس ما داریم؟؟؟
آیا می دانی زن پایه و اساس خانواده است.
پس خواهرم !
تو گوهری هستی بی نظیر پس عفت و حیا و خانواده و حتی جامعه ات را حفظ کن
آقا گربه یه دقیقه بیا کارت دارم ....!
بهترین معلم جهان!!
چه قشنگ عروسکاشو چینده!
مسافری تازه به شهر وارد شده بوده از یارو می پرسه ما اینجاغریبیم. کجا آمپول می زنن؟
یارو باسنش رو نشون می ده می گه اینجا
تو مترو موقع حرف زدن با تلفن٬ دور و بریام یه جوری با دقت گوش میکردن
که یه لحظه خواستم بزنم رو اسپیکر
تو خونه ما اینکه بگی “شبیه باباس این اخلاقت” یه فحش خیلی زشت محسوب میشه
که فقط با خون پاک میشه !
اصـولا دعوت مهمون برای مـا حکم میزبانی بازی های المپیک رو داره
کـل زیر سـاخـت هـای خـونمـون دچـار پیشـرفـت هـای چشمگیـری میشـه
شب بود و خورشید به روشنى میدرخشید پیرمردى جوان یکه و تنها به همراه خانواده اش درسکوت گوشخراش شب قدم زنان ایستاده بود
ﺍﻣﺎﻡ ﺧﻤﯿﻨﯽ :
.
.
.
....
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﻣﺴﺎﻓﺮﯾﻦ ﻣﺤﺘﺮﻣﯽ ﮐﻪ ﻗﺼﺪ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻣﺴﯿﺮ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺍﯾﺴﺘﮕﺎﻩ
ﻓﺮﻫﻨﮕﺴﺮﺍ ﻭ ﯾﺎ ﺻﺎﺩﻗﯿﻪ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺍﯾﺴﺘﮕﺎﻩ ﺍﺯ ﻗﻄﺎﺭ
ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺗﺎﺑﻠﻮﻫﺎﯼ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎ ﻭﺍﺭﺩ ﺧﻂ ﺩﻭ ﺷﻮﻧﺪ
اگر گفتین کدوم ساختمون جلو تره یه جایزه دارین .....
لالایی بابا جون...
خوب بچه ها سریع یادداشت کنید می خوام پاک کنم ....
هدیه روز مرد .... خانوم ها یاد بگیرن ...
داﺩﺍﺷﻢ ﺩﻳﺸﺐ ﮐﻠﻲ تقلب ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺍ ﺍﻣﺘﺤﺎن ﻓﻴﺰیکش ، صبح ﻳﺎﺩﺵ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﺒﺮﻩ ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﺩﺭﺑﺴﺖ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﺳﺮ ﺟﻠﺴﻪ ﺑﻬﺶ ﺑﺮﺳﻮﻧﻪ !
واقعا راضیم ازش …
بابام ﻣﯿﮕﻪ ﺍﻭﻝ ﮔﻮﺵ ﮐﻦ ﺑﺒﯿﻦ ﭼﯽ ﻣﯿﮕﻢ ﺑﻌﺪ ﯾﺎ ﻗﺒﻮﻝ ﮐﻦ ﯾﺎ ﺑﺮﻭ ﻓﮑﺮﺍﺗﻮ ﮐﻦ ﺑﻌﺪ ﻗﺒﻮﻝ ﮐﻦ !!!
پدر دمکراته ما داریم ؟؟؟
مامانم کارگر آورده خونه رو تمیز کنه …
بعد به من میگه برو اون اتاقتو تمیز کن الان بیاد بخواد اونجارو تمیز کنه ببینه کثیفه زشته !!!
چند روزه بدجور سرما خوردم ، دیشب مامانم میگه پسرم فردا نرو دانشگاه ، عزیزم استراحت کن ! منم نرفتم …
هیچی دیگه از صب ساعت ۶ دارم کابینتارو دستمال میکشم
بعدش باید دیوارای آشپزخونه رو تمیز کنم
الانم داره فرشای پذیرایی رو جمع میکنه که بشورم !
تلویزیون داره آتش سوزی جنگلهای استرالیا رو نشون میده ، خواهر زاده م اومده میگه حیف شد دماغتو عمل کردی وگرنه الان خرطومت رو آب میکردی میرفتی آتیش رو خاموش میکردی !!!
امروزتو خیابون یه بچه ۵ ساله به دوستش گفت پدسگ…
اونم برگشت گفت: نه که تو بابات آهوئه
ولی من میگویم : یک مقداری این حجاب ها را کنار بزنید! …
حجاب های بین خود و خدا را…
که اگر حجابها کنار رفت ، حجاب ها حفظ خواهد شد...
خدا قوت داداشی..........!
چند سال دیگه هممون این رو پاس می کنیم .... :|
بدون شرح ... !!
بدون شرح ... !!
نه..................
یه فامیل دیگه داریم زنش میخواست بره مشاور خانواده جلسهای ۶۰تومن بعد این به زنش گفته بود جلسهای ۳۰تومن بده به خودم به خدا باهات خوب میشم !
مامان بزرگم خیلی مریض بود و در ضمن دکتری که همیشه میره پیشش مطبش باز نبود ؛ خلاصه به هزار زحمت راضیش کردیم بره پیش یه دکتر دیگه !
وقتی رفتیم داخل ، معاینه که تموم شد مامان بزرگم گفت : آقای دکتر یه چیزی بنویس فعلا خوب بشم تا چند روز دیگه برم پیش یه دکتر درست حسابی !
۱۰سال درس خوندشو شست مثل رخت پهن کرد رو بند !
امروز مامانم یه لامپ بهم داد گفت عوضش کنم ، داشتم عوضش میکردم متوجه نبودم کلیدش روشنه یهو برقم گرفت ، مامانم برگشته میگه چی شد ؟
گفتم برق گرفت ! گفت لامپ که نسوخت ؟؟؟
میدونم سر راهیم … برم پدر و مادر واقعیمو از توی افق پیدا کنم !
اون موقع که بچه بودم یه بار به مامانم گفتم : مامان دلم میخواد یه حیوون خونگى داشته باشیم !
گفت : تورو داریم بسه !
من و الی آخر من !
دختر عمم ۸سالشه اومدن خونمون ، این نشسته بود در رابطه با تهیه کننده مستندهای نشنال ژئوگرافیک صحبت میکرد …
من تا ۱۵سالگی جلو پنکه صدای اورنگوتان درمیاوردم و اطرافیانم تشویقم میکردن !
امروز از تلفن عمومی زنگ زدم خونمون صدام رو عوض کردم بابام گوشی رو برداشت بهش گفتم : ما پسرتون رو دزدیدیم ۱۰۰هزار تومن بیارین به این آدرس وگرنه پسرتون رو میکشیم !
بابام برگشت گفت ۲۰۰هزار تومن میدم یه جوری بکشینش طبیعی به نظر برسه !
پسرخالم معدلش شده ۱۹/۴۲ ، سه روزه رفته تو اتاق درو رو خودش بسته …
من همسن این بودم ۱۲ میشدم تا خونه با کیف روپایی میزدم …
مهمونی بودیم ، آخر شب بود می خواستیم برگردیم خونه ، بابام داشت خمیازه می کشید که مامانم به بابام : تا دهنت بازه روژین رو هم صدا بزن !
بابام : سر شام که بهت گفتم تا آرنجت خمه واسه منم آب بریز یادته ؟ خودت صداش بزن !!!
همچین مامان و بابای انتقام جویی دارم من !
پسر خاله به آقای مجری...:
آدما نباس دوس پیدا کنن...
چون وقتی میرن
وقتی نمیتونی بشون زنگ بزنی
وقتی نمیتونی دردودل کنی
یا حتی باهاشون شوخی کنی و بخندی
وقتی دلت براش تنگ میشه و نمیتونی ببینیش...
همه دوستت میشه تو ی سری عکس و خاطرات
هی ی چیزی گیر میکنه تو گلوت
اصلا چرا آدما این کارو میکنن...؟
آدما باس همیشه تنها بمونن...
اع اع اع اع بگو پس
من میگم آمار سایت افت کرده .......
همه بچه مدرسه ای بودن .........؟
بچه های گلم مخشاتونو نوشتید پیش ما هم بیایید
تو خونه ما هرگز نرسیدن بهتر از دیر رسیدنه
دیر که میشه بابام با شاتگان، مامانم با اره برقی انتظارمو میکشن !
***
به بعضیام باید گفت:
اگـــــه حس میکنــی خیلـــــــی بارتـــــه واستـــــــــ " گاری " بگیریــــــم!!!
والا ....
***
دیدید این فیلمارو که بچه گم میشه وقتی پدر مادرش پیداش میکنن
نیم ساعت تو بغل همدیگه گریه میکنن
والا ما که بچه بودیم گم که میشدیم
بعد از اینکه پیدامون میکردن نیم ساعت کتک میخوردیم :|
***
ﭘﺪﺭ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺑﺎ ﻧﺮﻡ ﺍﻓﺰﺍﺭ ﮔﻮﮔﻞ ﺍﺭث ﻓﺮﻣﻮﻧﺪﻥ
ﭘﺴﺮم ﺯﯾﺎﺩ ﺯﻭﻡ ﻧﮑﻦ ﺷﺎﯾﺪ ﺳﺮ ﺯﻥ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺎﺯ ﺑﺎﺷﻪ ﺗﻮ ﺣﯿﺎﻁ ﺯﺷﺘﻪ
.
.
.
من :|
شرکت گوگل :|
گشت ارشاد (:
***
شوﺧﯽ ﭘﺴﺮﺍ :
اﻭﻟﯽ : ﻣﻦ ﯾﮑﯽ ﻣﯿﺰﻧﻢ ﭘﺲ ﮐﻠﺶ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺗﻮ ﺩﻮﻣﯾﺸﻮ ﻣﺤﮑﻢ ﺗﺮ ﺑﺰﻥ
ﺩﻭﻣﯽ: ﺣﻠﻪ ﺩﺍﺩﺍ
شوﺧﯽ ﺩﺧﺘﺮﺍ :
ﺍﻭﻟﯽ: ﻣﻦ ﻣﺪﺍﺩﺷﻮ ﺑﺮﻣﯿﺪﺍﺭﻡ ﺗﻮ ﻧﮕﻮ ﺩﺳﺖ ﻣﻨﻪ!
ﺩﻭﻣﯽ : ﻭﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﯼ عجب هیجانی، ﺑﺎﺷﻪ ﻋﺰﯾﺰﻡ
***
وقتی پنج ثانیه قبل از آلارم موبایل بیدار می شم و اونو خاموش می کنم
احساس می کنم بمب خنثی کردم !!
***
جاتون خالی یه شب رفتم یه کبابی، تابلو بزرگ زده بود که:"۱۰۰٪ گوسفندی"
بعد از خوردن کباب فهمیدم منظورش به من بوده، که ۱۰۰٪ گوسفند بودم که اونجا رفتم!!!