مجله اینترنتی تـــوفانی

.: مجله اینترنتی تـــوفانی سرگرمی ،عکس و مطالب طنز :.

مجله اینترنتی تـــوفانی

.: مجله اینترنتی تـــوفانی سرگرمی ،عکس و مطالب طنز :.

مامانم سوزنو گذاشته رو دسته مبل افتاده گم شده و همه جمع شدیم داریم دنبالش می گردیم ، اومده صحنه رو بازسازی میکنه یه سوزن دیگه میزاره میندازه ببینه کجا میفته !
هیچی دیگه الان همه داریم دنبال دوتا سوزن می گردیم …

***

یه پسرخاله دارم که هنوز سه سالش تموم نشده و نمیدونه “زرافه” چیه ؟ مامانم اومد براش توضیح بده که قشنگ متوجه بشه ، گفت : زرافه یه حیوون خیلی گندست ، خیلی خیلی بزرگه ، از دایی سعیدم بزرگتره !
فکر کنم حضورم تو خونه اونقدرا هم بد نیست ، میتونه به رشد علمی این بچه ها کمک کنه !!!

***

صبح ساعت ۷ امتحان داشتم زنگ زدم به پسرخالم میگم ببین کسی خونه ما نیست خدا وکیلی ۶:۳۰ زنگ بزن به گوشیم منو بیدار کن !
برگشته میگه : ببین من یادم میره یه ریع قبلش یه تک بزن …

***

داداش گودزیلای من ۶سالشه انقد مامانمو اذیت کرد مامانم عصبانی شد گفت :
اگه بیام انقد میزنمت که به خر بگی داداشی …
خب آخه مادر من به من چه آخه ؟؟؟

***

بچه بودم مادرم به من یاد داده بود تو خونه که تنها هستی کسی رو راه نده و خلاصه از این حرفای امنیتی که هر کسی به بچش میگه !
یه روز عمه و عموهام اومدن خونمون ، نزدیک ۱۰-۱۲نفر بودن ، منم که تنها خونه بودم اونارو راه ندادم ؛ هرچی اونا و همسایه ها میگفتن اینا فامیلاتونن من زیر بار نمیرفتم … تازه سرمو از پنجره می کردم بیرون اونارو با سنگ میزدم !
ینی یه همچین بچه مطیع قانونی بودم من …

***

یه بار بابام گفت برو چایی بریز ، منم گفتم تو نزدیکتری به آشپزخونه تو برو بریز بیار بخوریم !
پا شد رفت اون سر پذیرایی نشست گفت حالا تو نزدیک تری ، تو برو بریز بیار بخوریم …

//bayanbox.ir/id/8692114018129953251?view

در عجبم از ملتی که دوبل برگر و سیب زمینی سرخ کرده رو با نوشابه رژیمی می خورن

***

یه سوال دارم، اینکه می گن سی و دو بار غذاتونو بجوین رو کی رعایت کرده؟ والا ما اومدیم رعایت کنیم 18-17 بار جویدیم داشت حالمون به هم می خورد. انگار با گوشت کوب له کردی غذا رو یه استکان آبم قاطیش کردی.

***

یه فامیل داریم اسمش عسله، منتها آنقدر زشته و صداش شبیه پسراست که من تا همین چند وقت پیش فک می کردم اسمش اسده!

***

روی صحبتم با اون بچه 15 ساله ایست که پست گذاشته : 
"چرا اینقدر زندگی من رو خسته میکنه ؟ "
چی شده ؟ باز مامانت فرستاده بری نون بگیری

***

شناگر ایرانی بین هشت نفر ششم شده بعد مربی شنای ایران میگه فراتر از انتظار ما ظاهر شده یعنی انتظار داشتی یارو غرق بشه...؟

***

یارو به نامزدش  میگه فرق تو با بز چیه؟

نامزدش  قهر میکنه میره 

داد میزنه بیا بابا فرقی ندارین شوخی کردم

جیغ که میپوشی وبه خیابان می ایی

بایدانتظارشاخ گاومیش های وحشی خیابانی راداشته باشی.......

سوژه داغ وطنی :)) lol

 

جاش بودید چه حسی داشتید؟

عکس های خنده دار, ترول جدید,عکس ترول, سایت عکس,سرگرمی

یارو عکسشو رو پاکت سیگار بندازن همه سیگارو ترک می کنن، اونوقت تو پروفایلش نوشته: به من وابسته نشو من موندنی نیستم!

***

 هیچ وقت فکر نمی کردم آدامس نعنایی شیک هم می تونه خوشمزه باشه و ازش خوشم بیاد.
اینو وقتی فهمیدم که دیدم اربیت شده 1800 تومن!

***

مایع ظرفشویی خریدیم عکس گلابی روشه بوی موزه می ده! می دونم منظورشون از اون گلابیا منِ مصرف کننده ام

***

 هیچگاه برای شخصی که از دور برات دست تکون می ده دست تکون نده ... چون در اکثر مواقع با تو نیست با پشت سریته!

جان خودم ....!

ینی ضایع شدم که دارم اینو میگم هاااااااااااااااا

***

 پلیسه به یارو می گه: گواهینامه داری؟ می گه: بذار داشبورد رو ببینم شانس بیاری که داشته باشم، کارت راه بیفته!

***

برای بچتون اسم نذارید ول کنید بذارید نیو فولدر بمونه!

آخ آخ آخ ...!

وقتی با این صحنه مواجه میشی چه حالی بت دست میده ...؟

 

 

اعتراف می کنم نصف «آره یادم میاد» هایی که گفتم چاخان بوده. حوصله نداشتم طرف تعریف کنه!

***

پارسال شب تولدم، شروع کردم به باز کردن کادوها. به کادوی بابام که رسیدم دیدم یه پاکته که درش بازه. توشو که نگاه کردم دیدم نوشته: هشتاد هزار تومنی رو که سه ماه پیش گرفتی، نمی خواد برگردونی: تولدت مبارک!

***

 اتاق مرتب مال آدماییه که حافظشون ضعیفه، هی یادشون می ره که چی رو کجا گذاشتن! ولی ما که حافظمون قویه نباید وقتمونو با اینجور کارای بیهوده تلف کنیم.

نه ؟

***

دیروز تو مترو یکی اومد از این اسپایدرمن چسبونکی ها بفروشه، پرتش کرد بخوره به شیشه همه ببینن، خورد تو صورت من! 3 نفر از کسایی که دیدن همونجا خریدن.

***

اگه کسی برای چهارمین بار چیزی رو تکرار کرد و شما بازم نفهمیدی چی داره می گه، یه لبخند ژکند بزن، چند ثانیه نگاهش کن، حلّه، طرف خودش می فهمه تعطیلی

***

یه جا مهمون بودم پیرمرده بعد از هفتاد سال زندگی مشترک زنشو اینجوری صدا می کرد: عزیزم، زندگیم، عسلم، شیرینم.

توی یه فرصت یواشکی ازش پرسیدم رمز عشق و علاقه بین شما بعد از این همه مدت چیه؟

گفت «ده سالی هست که اسمشو فراموش کردم اگه بفهمه کلمو می کنه!»

این همه گفتید:

خواهرم ، حجابت...!

یه بار هم بگید:

برادرم ، نگاهت...!

  سلطان قلبها ...!

      مادر شوهر ...!

 

جلو تلویزیون نشسته بودم داشتم تلویزیون میدیدم گوشیمم دستم بود داشتم با صدای بلند “انگری بردز” بازی میکردم یهو مامانم برگشت بی مقدمه گفت :

نگاه کن تو رو خدا ۳۰ سال بچه بزرگ کردیم که یا تو اتاقش بشینه مانیتورو نگاه کنه لبخند بزنه واسه خودش یا گوشیشو دستش بگیره با گوشیش کفتر بازی کنه !!!
***
بابام امروز ۱ تن هندونه خریده واسه گوسفندای بابا بزرگم و میگه : بخورن جیگرشون حال بیاد …
حالا من دیروز داشتم یه نصفه هندونه میخوردم بهم میگه : سگ خورش نکن اسراف کنی … قاشق بردار تهشو قشنگ بتراش وگرنه دیگه از هندونه خبری نیست …
یعنی بخوام به صورت ریاضی حساب کنم : من <<< گوسفند
***

پسر خالم ۲سالشه گرفتیمش با هزار زحمت آشغالای دماغشو خالی کردیم ، گریه میکنه گیر داده میگه بزارید سر جاش !

***
مامان و بابام چند شب پیش با هم دعواشون شد و مامانم قهر کرد رفت خونه مامانش اینا …
بابام گفت به جهنم خودم به تنهایی زندگی میکنم ! بعد از چند شب که کلی ظرف نَشُسته تو کابینت جمع شد ، دستارو زد بالا ظرفا رو بشوره ؛ دیدم زیر لب داره غر میزنه و میگه اینم شد زن ؟؟؟ ببین این قابلمه ها چقدر جرم گرفته سیاه شده ؟!؟!؟!
صدام زد آهای پسر بیا ببین انقدر ساییدم این قابلمه رو ، ببین چه برقی میزنه کیف کن برو برا مامانت تعریف کن …
رفتم نگاه کردم دیدم همه قابلمه های تفلون مامانم رو با سیم ظرف شویی به قدری ساییده که سفید شده !
فقط اب دهنم رو قورت دادم و آماده جنگی عظیم شدم …
***
مامانم به مدت یک هفته رفته خونه خالم ، مام داشتیم از گشنگی میمردیم و کل خونه هم ریخت و پاش بود …
براش اس ام اس دادم :
رفیق من سنگ صبور غمهام / به دیدنم بیا که خیلی تنهام
هیشکی نمیفهمه چه حالی دارم / چه دنیایه رو به زوالی دارم
مامانم تو جوابم نوشته بود :
تنهای بی سنگ صبور / خونه ی سرد و سوت کور
توی شبات ستاره نیست / موندی و راه چاره نیست
اگرچه هیچکس نیومد ، سری به تنهاییت نزد
اما تو کوه درد باش ، طاقت بیار و مرد باش
یه چندتا شکلک خنده شیطانی و زبون درآوردنم برام فرستاده بود !
خب مادر خانوووم الان چه وقته حاضر جوابیه ؟ پاشو بیا به خونه زندگیت برس دیگه
***
به بابام میگم : بابا نوشابه خریدی برام ؟
میگه : پوکیه عقل که داری میخوای پوکیه استخونم بگیری ؟؟؟
من :|
مهر پدری :|
نوشابه خانواده :|
و دیگر هیچ …

اگه تو این موقعیت قرار میگرفتی چیکار می کردی ...!؟

من که از راه مذاکره صلح آمیز حلش میکردم ...!

چاه مکن بهر کسی ، اول خودت بعد مدرسان شریف!

روزی مردی که به ناچار رو به مسافرکشی آورده بود یک مسافر مرد را سوار کرد,که وی در صندلی جلو نشست.بعد از چند ثانیه از راننده پرسید که آیا او را میشناسد یا نه
و راننده جواب داد:نه . در همان لحظه راننده یک زن را سوار کرد.
دوباره آن مرد سوال خود را تکرار کرد و راننده همان جواب را داد
و این پرسش و پاسخ چند بار ادامه پیدا کرد که در بار آخر راننده با فریاد جواب داد که آن شخص را نمیشناسد.
در همان هنگام آن زن از راننده پرسید که آقا شما با چه کسی صحبت میکنید؟
کسی که در ماشین نیست
سپس راننده به ان شخص نگاه کرد که گفت من عزرائیل هستم وآمدم که تورا با خود ببرم.
ناگهان راننده ماشین را نگه داشت و پا به فرار گذاشت.

سپس آن زن و مرد سوار ماشین شده و به سمت خانه خود حرکت کردند.

یکی هم رد نمیشه یه متلکی چیزی بندازیم !

 

سه نفر میرن دزدی ، صابخونه بیدار میشه و هر کدوم  میرن تو یه گونی قایم میشن!

صابخونه میاد و به گونی اول لگد میزنه..صدای نون خشک در میاره!

به دومی لگد میزنه .. صدای گردو در میاره!

به گونی سوم لگد میزنه … هیچ صدایی در نمیاد..

دویاره محکمتر لگد میزنه … باز صدا نمیده !

دفعه سوم که لگد میزنه ، یارو با عصبانیت میاد بیرون

میگه ای بابا … آرده ، آرد !… آرد صدا نداره ! نفهم !

بچه های

بچه های جدید

بچه نیستن که گودزیلان

مردی در هنگام رانندگی، درست جلوی حیاط یک تیمارستان پنچر شد و مجبورشد همانجا به تعویض لاستیک بپردازد
هنگامی که سرگرم این کار بود، ماشین دیگری به سرعت ازروی مهره های چرخ که در کنار ماشین بودند گذشت و آنها را به درون جوی آب انداخت و آب مهره ها را برد
مرد حیران مانده بود که چکار کند. تصمیم گرفت که ماشینش را همانجارها کند و برای خرید مهره چرخ برود
در این حین، یکی از دیوانه ها که از پشت نرده های حیاط تیمارستان نظاره گر این ماجرا بود، او را صدا زد و گفت:
...
از ٣ چرخ دیگر ماشین، از هر کدام یک مهره بازکن و این لاستیک را با ٣ مهره ببند و برو تا به تعمیرگاه برسی
آن مرد اول توجهی به این حرف نکرد ولی بعد که با خودش فکر کرد دید راست می گوید و بهتر است همین کار را بکند
پس به راهنمایی او عمل کرد و لاستیک زاپاس را بست.
هنگامی که خواست حرکت کند رو به آن دیوانه کرد و گفت: «خیلی فکر جالب و هوشمندانه ای داشتی.
پس چرا توی تیمارستان انداختنت؟
دیوانه لبخندی زد و گفت: من اینجام چون دیوانه ام. ولی احمق که نیستم!

یه داستان خیلی قشنگ از حجاب:

7 ساله بودم. یه خواهر بزرگتر از خودم داشتم که سعی میکردم همیشه مثل اون باشم وقتی چادر مشکیش رو سرش میکرد اونقده دوست داشتنی تر میشد که آرزوم بود یه روز مثل خواهرم چادری باشم چون فکر میکردم دخترا احترام شون ، عزت و بزرگی شون، وقار شون به حجاب و چادریه که سر میکنن

برا همین به مامانم گفتم مامان جون دوست دارم چادر داشته باشم

اولاش مامان می گفت هنوز زوده چادر میپیچه دور پات میخوری زمین، بزار وقتی بزرگتر شدی خودم برات یه چادر میدوزم

از اونجایی که دختر لجباز و یکدنده ای بودم،

کدام دانش آموز خسته و خواب آلود به نظر میرسد؟
کدامشان دوقلو می باشند؟
چند تا زن در عکس دیده میشود ؟
چند نفرشان خوشحال هستند؟
چند نفرشان ناراحت می باشند؟
عکس : ســـخت تریــن سوال جـــهان | HiPersian.com

روزی مردی به سفر میرود و به محض ورود به اتاق هتل متوجه میشود که هتل به کامپیوتر مجهز است.تصمیم میگیرد به زنش ایمیل بزند.نامه را مینویسد اما در تایپ ادرس دچار اشتباه میشود و بدون این که متوجه شود نامه را میفرستد .

در همین حال در گوشه ی دیگر این کره ی خاکی زنی که تازه از مراسم خاکسپاری همسرش باز گشته بود با این فکر که شاید تسلیتی از دوستان یا اشنایان داشته باشد به سراغ کامپیو تر میرود تا ایمیل هایش را چک کند.

اما پس از خواندن اولین نامه غش میکند و بر زمین می افتد.
پسر او با هول و هراس به سمت اتاق مادرش میرود و مادرش را نقش بر زمین میبیند و در همان حال چشمش به صفحه ی مانیتور می افتد
"
گیرنده:همسر عزیزم
موضوع:من رسیدم میدانم که از گرفتن این نامه حسابی غافلگیر شدی.راستش انها این جا کامپیوتر دارند و هر کس به اینجا می اید میتواند برای عزیزانش نامه بفرستد.
من همین الان رسیدم و همه چیز را چک کردم.همه چیز برای ورود تو روبه راهه.فردا میبینمت.امیدوارم سفر تو هم مثل سفر من بی خطر باشه.وای که چه قدر اینجا گرمه
"

عکس نوشته های جدید شهریور ماه 91

نحوه آرایش خانومها در آینده

با قابلیت ثبت هیستوری و Undo !

عکس نوشته های جدید شهریور ماه 91

یه روزی مچ هندز فریمو میگیرم در حین خود گره زنی !

عکس نوشته های جدید شهریور ماه 91

نسل آینده رو باش !

عکس نوشته های جدید شهریور ماه 91

ﯾﻪ ﺭﻭﺯﻩ ﺁﻓﺘﺎﺑﯽ ﯾﻪ ﺧﺎﻧﻢِ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺭﻭﯼ ﻋﺮﺷﻪﮐﺸﺘﯽ ،

ﺩﺭ ﺳﻮﺍﺣﻞ ﻣﮑﺰﯾﮏ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﺮﺩ

ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ ﺍﻟﻤﺎﺱ ﮔﺮﺍﻧﺒﻬﺎﯾﺶ ﺍﺯ

ﺍﻧﮕﺸﺘﺶ ﺳﺮ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ درون آب ﺍﻓﺘﺎﺩ  ﻭ ﺯﻥ ﺑﺎ

ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ ﺍﯾﻦ ﺳﻔﺮ ﺭﺍ ﺳﭙﺮی کرد.…

ﭘﺲ ﺍﺯ ۱۵ﺳﺎﻝ بعد ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﻬﺮ ﻣﮑﺰﯾﮑﻮ ﺳﯿﺘﯽ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ،

ﺩﺭ ﯾﮏ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺳﺎﺣﻞ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺧﻮﺭﺍﮎ ﻣﺎﻫﯽ ﺩﺍﺩ ،

ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﻣﺎﻫﯽ ﺭﻭ

ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ ﯾﻪ ﺟﺴﻢ ﺳﻔﺖ ﻭ ﺳﺨﺖ ﺯﯾﺮ ﺩﻧﺪﻭﻧﺶ

ﺣﺲ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩ ﺩﯾﺪ

ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﻣﺎﻫﯿﻪ

ﻧﮑﻨﻪ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﯼ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮﻩ !؟!؟!؟

ﺑﺎﺑﺎ ﺗﻮ ﺩﯾﮕﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺗﺨﯿﻠﺖ ﻗﻮﯾﻪ !

کلا تو زندگی شانس من اینجوریه :|

عکس نوشته های جدید شهریور ماه 91

قابل توجه تولیدی های محترم

از این نمونه بزنین تو ایران تیلیاردر میشین !

عکس نوشته های جدید شهریور ماه 91

بهترین خلاقیت برای جلوگیری از شکستن شیشه !

عکس نوشته های جدید شهریور ماه 91

ای خدااا دوباره تخم مرغ گرون شد !

عکس نوشته های جدید شهریور ماه 91

خواهرزاده ی ۵ ساله م رو بردم سوپرمارکت بهش میگم عزیزم چی دوس داری برات بخرم ؟
میگه شکلات …
گفتم ای جونم ! چه شکلاتی بخرم برات ؟
یهو چشماشو تنگ کرد گفت : شکلات تلخ ! مثه طعمِ زندگی …

امروز داشتم وسایلامو تمیز میکردم ، کارت کلاس زبان ۸ سال پیشم رو پیدا کردم ! بعد به بابام گفتم نگاه کن بعد هشت سال هنوز اینو نگه داشتم !
بابام یه نگا بم کرد گفت پس من چی بگم بعد ۲۲ سال هنوز تورو نگه داشتم !!!؟؟؟
هیچی دیگه خودم از کادر خارج شدم …

داشتیم با بابام تو خیابون میرفتیم دوستشو دید ، بعد از سلام و احوالپرسی دوستش به من اشاره کرد گفت این پسرتونه ؟ بابام یه سری تکون داد گفت آره دیگه چوب خدا صدا نداره !!!

دیشب ساختمون کناریمون آتیش گرفته بود با بابام سریع لباس پوشیدیم بریم کمک ؛ مامانم یهو داد زد وااااایستید ! دارید میرید آشغالارم بزارید جلو در !!! بدجور تو فکر فرو رفتیم با بابام …

ﭘﺴﺮ ﻋﻤﻮﻡ ﺑﺎ ﯾﻪ ﺧﺎﻧﻮﻡ ﻧﺴﺒﺘﺎ ﻣﺤﺘﺮﻣﯽ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ، ﺭﻓﺘﻦ ﮐﺎﻓﯽ ﺷﺎﭖ ﺁﺏ ﻣﯿﻮﻩ ﻭ ﮐﯿﮏ ﻭ ﺑﺴﺘﻨﯽ ﺧﻮﺭﺩﻥ ، ﺭﻓﺘﻦ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﭼﻠﻮ ﮐﺒﺎﺏ ﻭ ﻣﺎﺳﺖ ﻭ ﺗﺮﺷﯽ ﻭ ﺯﯾﺘﻮﻥ ﻭ ﺩﻭﻍ ﺧﻮﺭﺩﻥ ، ﺑﻌﺪ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺧﻮﻧﻪ ﻭ ﺩﯾﮕﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺟﻮﺍﺏ ﺗﻠﻔﻨﺶ ﺭﻭ ﻧﺪﺍﺩﻩ … ﭘﺴﺮ ﻋﻤﻮﻡ ﻫﻢ ﺁﺧﺮ ﺷﺐ ﺧﯿﻠﯽ ﺟﺪﯼ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﮔﻔﺘﻪ : ﭘﺲ ﮔﺸﻨﺖ ﺑﻮﺩ ؟!؟!؟!

چهارشنبه کلاسام تموم شد وسایلامو از خوابگاه جمع کردم اومدم خونه …
امروز داداشم برگشته بهم میگه : حالا تا کی خونه ی ما آویزونی ؟

داشتم کارت پایان خدمت بابامو میدیدم بهش میگم بابا واقعا قدت ۱۶۰ سانته ؟ میگه بچه مگه تو ۱۶۰ سانت دوره شاه رو میفهمی ؟

دیشب اومدم خونه میخواستم خودمو لوس کنم و به اصطلاح چـُسى بیام گفتم : مامان هوا خیلى سرده ، گلوم درد میکنه فک کنم سرما خوردم …
مامانم : هیچ مرگیت نیست ، کمتر قلیون بکش خوب میشى !

والا راست میگه

قبول ندارید؟

دیشب خونه مامان بزرگم بودیم . یه دختر دایی دارم به زور قدش دو وجبه و تازه ۶ سالش شده . دیدم یه گوشه نشسته بدجوریم تو فکره . رفتم بهش گفتم چی شده عزیزم ؟! گفت به نظر تو وقتی عاقد ازم پرسید آیا بامهریه ۱۳۸۵ ( سال تولدش ) سکه وکیلم من بگم با اجازه پدر و مادرو بزرگترا بله یا نه سریع بگم بله ؟!

راستی مزدا ۳ داشته باشه بهتره یا سانتافه ؟!

من بینظیرترین  جملات طنز دی 91

فامیل  بینظیرترین  جملات طنز دی 91

نهاد حمایت از کودکان سازمان ملل نسل سوخته  بینظیرترین  جملات طنز دی 91

رویاهای بچگیم بینظیرترین  جملات طنز دی 91

***
مــــن بیشـــتر وقتـــا با تاکــسی میـــرم دانشــگاه!!!! حــالا یـــه روز بـابـام مــهربون شـــد و ســوییچ ماشـینــشو داد گفــت با ماشیـــن برو 
خلاصـــه مــام ماشــینو ورش داشــتیم و خوشــحال رفتــیم دانشــگاه ولــی از اونجــایی کــه به ماشــین بردن عادت نداشــتم موقع برگــشت یادم رفــت ماشــین آوردم با تاکـــسی برگـــشتم خونــه 
هـــه!!!
فردا صبــحش که بــابــام اومـــد بره ســر کار رفــت تو پارکــینــگ دیــد ماشــین نیســت دادو بیداد که ماشــین و بردن حالا همــه همســایه هام جمــع شــدن می خـــوان زنگ بزنن پلیـــس !!!
منــــم شـــدید ناراحـــت که یهـــو یکـــی از همـــسایه ها گفـــت البته من ماشیـــنتونو از دیروز تا حالا نــدیــدم ایــنو کــه گفـــت فهـــمیدم کــه چه گــندی زدم 
حالا مگــه روم میـــشه بگم ماشــین کجاســـت ?????
مـــن : بابا فــک کنـــم بدونـــم ماشـــین کجــاس 
بــابــام : کجــاس؟؟؟
من:دیـــروز دادی برم دانشـــگا یادم رف بیارمـــش:(
بــابــام که کــلا ازم قطــع امیــد کـــرد 
همسایه هام همووووون کف پارکینگ هیلیـــکوپتری مـــیزدن 
اینـــم مــن مث همـــیشه ¯\_(ツ)_/¯
***
کافیه بابام یه کار بگه منم با دلیل بگم الان نباید انجامش بدم چون فلان میشه
در هر جمعی چه فامیلی چه دوستانه چه غریبه چه…. میگه به تنبل یه چیز بگو صد تا پند بهت میده !
هیچی دیگه آبرویی در اجتماع نمونده واسم
***
شمایی که وقتی از عابر بانک پول میگرید، می‌شمریدش، حالا گیرم که کم بود، چی کار میخوای بکنی ؟؟ 
هــــــــــــــان ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
فقــــــــط من اینجوریم یا شمـــــــــــــا اینجوری هستید ؟
***
من یه خواهرزاده ی ۳ساله دارم آقا… وقتی بیکارتوخونه نشستم باورکنیدتاجوابشوندم تا۲۴ساعت فقط گفت=دایی.علیییییی.وقتی هم جوابشو میدم فقط نگام میکنه تازه وقتی هم میزنه زیرگریه میپرسیم چی شد میگه دایی زد… من تااینحدم یعنی لطفا مسعولین رسیدگی کنن این بچه های دهه ی جدید چشونه
***
یه روز سرد زمستونی با،بابام تو حیاط وایسادیم! باباهه برگشته بهم میگه برو در حیاطو ببند،هوا سرده، مام رفتیم،رسیدم نزدیک در به خودم گفتم؛یعنی در حیاطو ببندم هوا گرم میشه! برگشتم .باباهه رو نگاه کردم! دیدم یه لبخند خفنی رو لبشه!نگو منو سوژه کرده! اینم باباست ما داریم!!!!!!


من یڪ محجبه ام

مادرم زهرا(س) جلوے نابینا هم حجابش را حفظ ڪرد!

الگویم زهراست!

پس عیب ندارد

مرا مسخره کنید…




اَی شیطون ...!!

من وقتی درس بلد نبودم تو کلاس که معلم میخواست ازم بپرسه صاف میشستم سر جام پشت کسی هم قایم نمیشدم معلممون هم فک میکرد بلدم ازم نمیپرسید...الان که فک میکنم میبینم مخی بودما

من میخوام رمز کارت عابر بانکمو بزارم دو هزار و نهصد و شصد و شیش تا وقتی فروشنده رمزشو پرسید بگم ۲۹ دو تا شیش

یه بار نزدیکی های ونک تو یه ترافیک بدجور گیر کرده بودم یهو انداختم تو یه کوچه فرعی و گازش رو گرفتم ملت هم خیال کردن من بلدم مثل اسب راه افتادن دنبال من!
یکم اینور اونور پیچیدم آخر خوردم به بن بست خیلی ریلکس ماشین
رو ته کوچه پارک کردم رفتم نشستم یه جا، تا نیم ساعت بعد اون ماشینها داشتن سر و ته میکردن که ازکوچه در بیان:

به عمم میگم نظرت چیه در مورد عمه بودنت ؟!!
زل زد تو چشام و گفت : خیلی بی شعوری:)))

وقتی که ما ایرانیا میخوایم کسی رو ستایش کنیم؛
عجب نقاشیه نکبت…
چه دست فرمون داره توله سگ…
چه صدایی داره کثافت …
چه گیتاری میزنه ناکس…
استاده کامپیوتره لامصب…
عجب گلی زد بی وجدان…
بی شرف کارش خیلی درسته…
دوستت دارم وحشتنـــــاک…

خبرنگار:برای محرم امسال چه برنامه هایی دارید؟

ما امسال 10تا علم اضافه کردیم /15تا پرچم/150تا زنجیر/12تا قمه و40تا زنجیرزن جدید

در مجموع انشاءالله دیگه مادر یزید سرویسه!

خالمـــو و یکی ۲ تا از فامیلا با یکــی از همــسایه هـای قـدیمــی اومـدن خــونمــون بحــث شــون همـش درمــورد اینــه و اونـــه :
نمیـــدونم مــریــم طلاق میخـــواد
ســامــان پســـر اشـــرف زن نگرف؟؟؟
نــــدا اینـــا یکــی دیگــه نمیــخان بیــارن یــه دونــه بچــه کــــَمشونه ایــن یکــی تنــهاســت آخــــه!!!!
مــامــیم : وای بمـــیرم براش نمــــدونم 
نمیــدونم فــولانی باز رفتــه آنتالیـــا 
همیـــن بحثای خــاله زَنــَگــی 
والا یـــه ساعته تشــنمــه جـــرعت نمیکــنم از پـذیـرایـــی رد شـــم بــرم آب بخــــورم میتــرســم بــه مامـــیم بگــن ایـــن خـــرس گنــده هنـو دانشگـــاش تمـــوم نشـــده؟؟؟
فک و فامیله داریـــــــــــــــم؟؟؟؟؟؟؟
***

دیروز بابام اومد خونه نیششم تا بنا گوش بازه

من:سلام بابا؛ چیه خوشحالی؟

بابام:سلام (با لبخند) هیچی با ماشینت تصادف کردم
من:شوخی میکنی!
بابام:نه جون بابا راس میگم
من:عه بابا یعنی چی شورشو دراوردی میدونی این چندمین باره!!!!!
حالا منم عصبانی داشتم صحنه رو ترک میکردم بابامم اومده منو بغل کرده با یه حالت غمیگن تو چشای من نگاه میکنه میگه :میخوای بری برو؛ فقط گیتارتو با خودت نبر
نه خدایی این باباس من دارم؟
ماشینه نازنینمو بگو !!!وای وای
***
داشتیم فیلم میدیدیم یه دفه یه صحنه خاک بر سری نشون داد!!!همه خاندان برگشتن منو نگاه کردن!
من:چیزی شده؟
بابام:بیا خانوم تحویل بگیر
مامانم:این چیههههههه؟
عمم:منصور(اسم بابام)فرزند ناخلفتو تحویل بگیر
ب خدا نه من روشن کردم نه این شبکه رو گرفتم.تازه مگه من گفتم اینو نشون بدن؟؟؟؟؟
فامیلن من دارم؟
***
دخترخالم سرما خورده بهش گفتم پونه و نعنا دم کنه بخوره بعد یک ساعت اس داده که پونه و نعنا که گفتی سرخ کردم خوردم بدتر شدم….(:تعجــــــــــــــب)
من:|:|
کل گیاهان خانواده نعنا:|:|:|
ابن سینا درحال پاره کردن کتاب قانون:|:|
زکریای رازی در حال شیون و ناله در قبر:|:|
منم نفت بیارم خودمو آتیش بزنم:(:(
***
ظهر به بابام میگم اگه یه روز توی یه اتفاقی یه نفر بزنه منو بکشه رضایت میدی یا تقاضای قصاص میکنی ؟
یه خورده فک کرد گفت : تو ماه حرام یا معمولی ؟
یعنی فک کنم نهایت آرزوش رو بهش گفتم …

قهر کرده اید انگار ؟ درست نمیگویم؟

 

حاجی دیگر نمیخندی ...!

 

چه شده آن لبخندهای دائمت؟

 

 

حاجی آنطور درخودت رفته ای دلم غصه اش میشود ...

 

سرت را بالا بگیر...

 

به چه می اندیشی؟

 

از چه دلگیری؟ ... 
راستی حاجی ! قبلا ها یه عده ای میگفتند

 

شماها رفتید بجنگید که چه بشود؟

 

خودتان خواستید ،خودتان هم شهید شدید

 

آن وقتها جبهه میگرفتم و جوابشان را میدادم.

 

حالا خودمانیم حاجی،

 

بینی و بین الله رفتی که چه بشود؟

 

رفتی که آزادی داشته باشیم؟

 

رفتی که عده ای مانتوهایشان روز به روز تنگ تر

 

و روسری هایشان روز به روز کوچکتر شود؟

 

رفتی که ماه محرمی هم پارتی بگیرند

 

و جشن های آنچنانی؟

 

رفتی که عده ای دختر و پسر به هم که میرسند

 

دست بدهند و اگر ندهند به هم بگویند عقب مانده ؟

 

حاجی جان ؛

 

جای پلاکت را این روزها زنجیرهای قطور گرفته !

 

جای شلوار خاکی ات را شلوارهای پاره پوره

 

و چاک چاک گرفته (که به زور پایشان نگهش میدارند)!

 

 


جای پیراهن ساده ی "مردانه ات" را

 

تی شرت های مارک دار گرفته

 

(بعضا آب رفته اند) !

 

پسرانمان زیر ابرو بر میدارند !

 

دخترمان ابرو تیغ میزنند !

 

اوضاعی شده دیدنی ... پارکها ، سینماها ،

 

پاساژها شده اند سالن مد ! و البته دوست یابی!

 

حاجی تو رفتی که خودت را پیدا کنی و خدایت را

 

اینها مانده اند و دارند خودشان را گم میکنند !

 

حاجی ؛ گلوله دست شما را زخم انداخت

 

و بعدها برد ، اینجا خودشان بر سر و صورت و

 

دست و بازویشان زخم و نقش می اندازند که

 

زیبا شوند ... !!!
اینجا به کسی بگویی :

 

خواهرم ... هنوز بقیه حرف را نگفته شاکی میشود

 

که چرا شما بسیجی ها نمیگذارید راحت باشیم؟

 

ما آزادی میخواهیم ...چرا شماها نمیفهمید؟

 

اینجا اگر ماه رمضان به بعضیها گفتی ماه رمضان است،

 

حرمت نگه دارید.

 

تو را میکشند...به همین سادگی

 

اگر گفتی آقا مزاحم ناموس مردم نشو ،

 

تو را میکشند و کمترینش اینست که چشمت را کور کنند...

 

به همین سادگی

 

داغ بر دلم مانده ...

 

و من مات و مبهوت از این همه شجاعت

 

که تو لا اقل از ما انتظارش را داری و نداریمش !

 

اینجا پسری با تیپ آنچنانی هرچقدر هم که بی احترامی کند

 

به غیر و سر وصدا کند ،همه میخندند و میگویند چه بانمک !

 

اما پسری مذهبی که با صدای بلند صلوات بفرستد

 

بعد از نماز جماعت : بعضیها میگویند:

 

زهرمار ! داد نزن سرمون رفت !!!

 

دختری با مانتوی کوتاه و تنگ و آستینهای بالا زده شده

 

با قر و غمیش راه برود همه میگویند چه باکلاس!

 

اما دختری چادری که بخواهد از کنارشان رد شود میگویند :

 

صلواااااات : اللهم صل علی محمد و آل محمد

 

اینجا به خیلی چیزهایی که اعتقاد تو بود میخندند !

 

به ریش میخندند ...به چادر میخندند ... به لباس پیغمبر میخندند ...

 

راستی فرمانده ... این کتاب صورت هم عالمی دارد !

 

"فیس بوک" را میگویم

 

 


شرف و ناموس و اعتقاد بعضا پر !

 

عکسهایی در این فیس بوک از خود و خانوادشان میگذارند که آدم شرمش میشود نگاه کند

 

شما میگفتی "یاعلی" و زندگی میساختی

 

اینها عکس میگذارند ...خاطر خواه میشوند ...

 

زندگی شروع میشود آن هم با یک "لایک" ...

 

فردا هم طلاق!عجب پروسه ای!!!

 

این هم به نام آزادی !!! ...

 

این نظام را اعتقاد نگاه داشته...

 

به تو میگویند آزادی نداری ... راحت باش ...

 

زندگی کن!!! که دست از اعتقادت برداری

 

ما میگوییم بندگی کن و خوب زندگی کن ...

 

آنها میگویند زندگی کن ،آزاد باش ...

 

(هرزه بودن هنر است !)

 

خلاصه حاجی

 

جای ارزشها عوض شده ...دعایمان کن.

 

به خودم میگویم: به دلم :

 

بسوز ...آتش بگیر...

 

آتش بگیر تا که بفهمی چه میکشم

 

رنگ ها عوض شده ... حاجی دریاب ...

 

یا صاحب الزمان :

 

دلت خون است آقا ... می دانم اما ...!

تورو خدا مسئولین نهضت سواد آموزی رسیدگی کنن ...!

دغدغه های من

.
.
.
.
.
.
.
.
1- وقتی برق میره کجامیره?
2. چراتخم مرغ فحش نیست ولی تخم سگ فحشه?
3. استامینوفن از کجا میدونه ما کجامون درد میکنه?
4. وقتی میگن بگیر بخواب, ما چی رو باید بگیریم?
5. وقتی میگن به افتخارش دست بزنید, دقیقا به کجاش باید دست بزنیم?
6. چرا از جمعه تا شنبه اینقدر کم طول میکشه ولی از شنبه تا جمعه اینقدر طول میکشه?
7. این که میگن بین خودمون باشه دقیقاکجامون باید باشه?
8. پس کی این حقوق بشر رو میریزن به حسابمون?
9. آیا میشه رو میز نهارخوری شام هم خورد?
10. پشم شیشه دقیقا کجای شیشه در میاد?
11. چرا جعبه پیتزا مربعه, خودش گرده, موقع خوردن مثلثه!?
12. آیا برای آزمایش الهی باید ناشتا بود?
13.آیا برای گرفتن شناسنامه المثنی, اصل شناسنامه هم لازمه؟


 
چقدر خوبه به فکر همه باشیم ....
 

مردک بیشعور ، متلک میندازی فرار میکنی !؟

بزنم ساندویچ بشی ؟؟

 
 
به جان خودش اگه فتوشاپ باشه.....
 
.

Inline image 11

قدیمی ترین منوی رستوران در ایران!

اون زمان قند و شکر کم بوده بعضی جاهام قحطی قندوشکر بوده
به خاطر همینه که قیمت یه چای شیرین دو شاهی کمتر از یه کبابه!

.

Inline image 17

به جای اینکه بنویسه “لطفا مرا بشویید”، اینکارو کرده!

//bayanbox.ir/id/6074864597828893821?view

دوستم زنگ زده خونمون بابام جواب داده:با حامد کار دارین؟الان صداش میکنم…حاااااااااممممدددددد(مثلا صدای داد زدن)
من:بابا من که اینجام چرا انقد داد میزنی؟؟
بابام:خو میخام دوستت فک کنه خونمون انداز ه ۱۶تا خونس توام خیلی دوری!!!
من:o_O
دوستم پشت خط:O_O
بابام:D
اینم باباس ما داریم؟؟؟

***
عموم صبح از خواب بیدار شده دیده ساعت ۸:۳۵ دقیقست. یهو هول شد و بلند شد گفت تلویزیونو روشن کنین بزنین شبکه دو! گفتیم چرا؟ گفت اخبار ۲۰:۳۰ شروع شده. بدو بزن شبکه دو!!!
بعد که ما رو دید که داریم رو فرش می غلتیم و می خندیم، متوجه سوتیش شد و دوباره گرفت خوابید!
عموی عاشق اخباره ما داریم؟
***
یکی از دوستام هف هش سال ( یعنی همون هفت هشت سال !) تکواندو کار میکرد. بعدش کم کم به کشتی علاقه مند شد و رفت کشتی. یه چار پین ماه ( یعنی همون چهار پنج ماه !) که گذشت، رفت و تو مسابقات کشتی قهرمانی شهرستان شرکت کرد. بعدازظهر روزی که اولین مسابقشو انجام داد بهش گفتیم چطور بود؟ گفت از مسابقات حذف شدم!
بعدا کاشف بعمل اومد که آقا وسط کشتی یه لگد خوابونده تو صورت حریفش طرفو ناکار کرده. حریفشو هم با برانکار بردن تو آمبولانس و بردنش بیمارستان!!!
خب چیکار کنه… هم اولین مسابقه کشتیش بود و هم تو فاز تکواندو بوده دیگه… خخخخخخخخخ
***
مامانم عصری میگه ماشینو بردار بریم دور دور …
رفتیم تو ترافیک یه دختره وایساده سوار تاکسی شه .. مامانم میگه برو بگو مستقیم سوارش کن … میگم چرا ؟؟ میگه حرف گوش کن !
سوار کردم دختره رو … تا دختره نشسته مامانم میگه : عروس گلم دانشجویی ؟؟ دختره قرمز کرد منم نزدیک بود بزنم به جلوییم .. مامانمم برگشته خیلی خونسرد میگه کی واسه تو خواست ؟؟ واسه داداشت میخوام !!
دختره بنده خدا گفت بله سال آخرم .. خلاصه مامانم تلفن دختر رو گرفت از این به بعد مامانمو میبرم شماره بگیره واسم
***
من تو اتاقم یک بخاری کوچیک دارم
صبحا بابام ساعت ۵ بیدار میشه واسه نماز تا ۷ که میخواد بره سرکار بیداره
سروصدا که میکنه بماند میاد بخاطری منو رو شمک میذاره
میگم بابا چرا کم میکنی صبحا
میگه اولا صبح شده
دوما بلند شو درساتو بخون
یعنی تاحالا اینجوری قانع نشده بودم
من 
بابام
شرکت ملی گاز :))))
بابای صرفه جویی داریم ما !!!!!!!!!!!
خواهرم

آیا می دانی وقتی که عزت و حیا یک زن از بین رفت دیگر نمی توان بدستش اورد.

آیا می دانی بزرگترین سلاح زن حجاب اوست

آیا می دانی که زن بعنوان بهترین واژه ی جهان یعنی مادر نامیده شده است.

آیا می دانی زن پایه و اساس خانواده است.

پس خواهرم !

تو گوهری هستی بی نظیر پس عفت و حیا و خانواده و حتی جامعه ات را حفظ کن

و قدر خودت رابدان و ارزشت را بالا ببر

 

آقا گربه یه دقیقه بیا کارت دارم ....!

بهترین معلم جهان!! 

چه قشنگ عروسکاشو  چینده!

 

آقا حرکت کن..جلوی راهو گرفتی!!
اصلا مرد باید همچین بیخیال باشه…
مردی که بیخیال نباشه مرد نیست…والا

 

مسافری  تازه به شهر  وارد شده بوده از یارو می پرسه ما اینجاغریبیم. کجا آمپول می زنن؟

یارو باسنش رو نشون می ده می گه اینجا

تو مترو موقع حرف زدن با تلفن٬ دور و بریام یه جوری با دقت گوش میکردن
که یه لحظه خواستم بزنم رو اسپیکر

تو خونه ما اینکه بگی “شبیه باباس این اخلاقت” یه فحش خیلی زشت محسوب میشه
که فقط با خون پاک میشه !

اصـولا دعوت مهمون برای مـا حکم میزبانی بازی های المپیک رو داره
کـل زیر سـاخـت هـای خـونمـون دچـار پیشـرفـت هـای چشمگیـری میشـه

شب بود و خورشید به روشنى میدرخشید پیرمردى جوان یکه و تنها به همراه خانواده اش درسکوت گوشخراش شب قدم زنان ایستاده بود

ﺍﻣﺎﻡ ﺧﻤﯿﻨﯽ :
.
.
.
....
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﻣﺴﺎﻓﺮﯾﻦ ﻣﺤﺘﺮﻣﯽ ﮐﻪ ﻗﺼﺪ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻣﺴﯿﺮ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺍﯾﺴﺘﮕﺎﻩ
ﻓﺮﻫﻨﮕﺴﺮﺍ ﻭ ﯾﺎ ﺻﺎﺩﻗﯿﻪ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺍﯾﺴﺘﮕﺎﻩ ﺍﺯ ﻗﻄﺎﺭ
ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺗﺎﺑﻠﻮﻫﺎﯼ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎ ﻭﺍﺭﺩ ﺧﻂ ﺩﻭ ﺷﻮﻧﺪ

اگر گفتین  کدوم ساختمون جلو تره یه جایزه دارین .....

لالایی بابا جون...

شیوه جالب تدریس در فرنگ !

خوب بچه ها سریع یادداشت کنید می خوام پاک کنم ....

چی میشد یکی هم به من از اینا بده ، به اسباب بازیشم راضیم به خدا

هدیه روز مرد .... خانوم ها یاد بگیرن ...

 

داﺩﺍﺷﻢ ﺩﻳﺸﺐ ﮐﻠﻲ تقلب ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺍ ﺍﻣﺘﺤﺎن ﻓﻴﺰیکش ، صبح ﻳﺎﺩﺵ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﺒﺮﻩ ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﺩﺭﺑﺴﺖ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﺳﺮ ﺟﻠﺴﻪ ﺑﻬﺶ ﺑﺮﺳﻮﻧﻪ !
واقعا راضیم ازش …

بابام ﻣﯿﮕﻪ ﺍﻭﻝ ﮔﻮﺵ ﮐﻦ ﺑﺒﯿﻦ ﭼﯽ ﻣﯿﮕﻢ ﺑﻌﺪ ﯾﺎ ﻗﺒﻮﻝ ﮐﻦ ﯾﺎ ﺑﺮﻭ ﻓﮑﺮﺍﺗﻮ ﮐﻦ ﺑﻌﺪ ﻗﺒﻮﻝ ﮐﻦ !!!
پدر دمکراته ما داریم ؟؟؟

مامانم کارگر آورده خونه رو تمیز کنه …
بعد به من میگه برو اون اتاقتو تمیز کن الان بیاد بخواد اونجارو تمیز کنه ببینه کثیفه زشته !!!

چند روزه بدجور سرما خوردم ، دیشب مامانم میگه پسرم فردا نرو دانشگاه ، عزیزم استراحت کن ! منم نرفتم …
هیچی دیگه از صب ساعت ۶ دارم کابینتارو دستمال میکشم
بعدش باید دیوارای آشپزخونه رو تمیز کنم
الانم داره فرشای پذیرایی رو جمع میکنه که بشورم !

تلویزیون داره آتش سوزی جنگلهای استرالیا رو نشون میده ، خواهر زاده م اومده میگه حیف شد دماغتو عمل کردی وگرنه الان خرطومت رو آب میکردی میرفتی آتیش رو خاموش میکردی !!!

امروزتو خیابون یه بچه ۵ ساله به دوستش گفت پدسگ…
اونم برگشت گفت: نه که تو بابات آهوئه


همه میگویند حجاب تان را حفظ کنید ؛

ولی من میگویم : یک مقداری این حجاب ها را کنار بزنید! …

حجاب های بین خود و خدا را…

که اگر حجابها کنار رفت ، حجاب ها حفظ خواهد شد...



جالب
تصاویر خنده دار روز (81 عکس)

خدا قوت داداشی..........!

کتاب فیس بوک 

چند سال دیگه هممون این رو پاس می کنیم .... :|

http://upcity.ir/images2/91871933714967489480.jpg

بدون شرح ... !!

 

بدون شرح ... !!

 

نه..................

یه فامیل دیگه داریم زنش میخواست بره مشاور خانواده جلسه‌ای ۶۰تومن بعد این به زنش گفته بود جلسه‌ای ۳۰تومن بده به خودم به خدا باهات خوب میشم !

مامان بزرگم خیلی مریض بود و در ضمن دکتری که همیشه میره پیشش مطبش باز نبود ؛ خلاصه به هزار زحمت راضیش کردیم بره پیش یه دکتر دیگه !
وقتی رفتیم داخل ، معاینه که تموم شد مامان بزرگم گفت : آقای دکتر یه چیزی بنویس فعلا خوب بشم تا چند روز دیگه برم پیش یه دکتر درست حسابی !
۱۰سال درس خوندشو شست مثل رخت پهن کرد رو بند !

امروز مامانم یه لامپ بهم داد گفت عوضش کنم ، داشتم عوضش میکردم متوجه نبودم کلیدش روشنه یهو برقم گرفت ، مامانم برگشته میگه چی شد ؟
گفتم برق گرفت ! گفت لامپ که نسوخت ؟؟؟
میدونم سر راهیم … برم پدر و مادر واقعیمو از توی افق پیدا کنم !

اون موقع که بچه بودم یه بار به مامانم گفتم : مامان دلم میخواد یه حیوون خونگى داشته باشیم !
گفت : تورو داریم بسه !
من و الی آخر من !

دختر عمم ۸سالشه اومدن خونمون ، این نشسته بود در رابطه با تهیه کننده مستندهای نشنال ژئوگرافیک صحبت میکرد …
من تا ۱۵سالگی جلو پنکه صدای اورنگوتان درمیاوردم و اطرافیانم تشویقم میکردن !

امروز از تلفن عمومی زنگ زدم خونمون صدام رو عوض کردم بابام گوشی رو برداشت بهش گفتم : ما پسرتون رو دزدیدیم ۱۰۰هزار تومن بیارین به این آدرس وگرنه پسرتون رو میکشیم !
بابام برگشت گفت ۲۰۰هزار تومن میدم یه جوری بکشینش طبیعی به نظر برسه !

پسرخالم معدلش شده ۱۹/۴۲ ، سه روزه رفته تو اتاق درو رو خودش بسته …
من همسن این بودم ۱۲ میشدم تا خونه با کیف روپایی میزدم …

مهمونی بودیم ، آخر شب بود می خواستیم برگردیم خونه ، بابام داشت خمیازه می کشید که مامانم به بابام : تا دهنت بازه روژین رو هم صدا بزن !
بابام : سر شام که بهت گفتم تا آرنجت خمه واسه منم آب بریز یادته ؟ خودت صداش بزن !!!
همچین مامان و بابای انتقام جویی دارم من !

اگه خودت بودی چی کار میکردی؟

1.jpg

اس ام اس زدم به داداشم میگم اگه پول داشتی واسم شارژ بخر خونه حساب میکنیم. اس داده باشه ولی الان خونه ی دوستمم هر وقت دارم حرکت میکنم یه تک بنداز یادم بیار!!!!!!!!!! خو داداش گلم من علم غیب ندارم که دارم؟ نه واقعا دارم؟
خو چه جوری بفهمم تو داری میای؟ داداشه ما داریم؟
***
یکی از دوستام می گفت:
تاساعت۲:۳۰ نهار نخوردم منتظر داداشم بودم که بیاد با هم نهار بخوریم
بعد که داداشم اومده بهش میگم داداش تا الان نهار نخوردم منتظر تو بودما
برگشته میگه من که میدونم چرا تاالان واستادی
میگم چرا؟
میگه وایسادی تامن بیام نهار بخوری سفره رو من جمع کنم !!!هان؟؟؟
***
کی از دوستام هست هر وقت زنگ میزنم خونشون میگه مهمون داریم منم بهش گفتم اگه روزی یه مهمونم داشته باشین همه ی اعضای سازمان ملل و یونیسف هم که اومده بودن خونتون تا حالا تموم شده بودن
فک و فامییییییییییییله دارن ماشالا هزار پا
کاخ سفید رو سیاه شده :|
***
مادرم زنگ زده خوابگاه بهش میگم مامان کار دارم یه ۳۰ دقیقه دیگه زنگ بزن …
برگشته میگه من دیگه وقت ندارم شتلق گوشیو گذاشته الان یه هفتست بهم زنگ نمیزنه !!!!!!!
خوب چیکار کنم که کار داشتم مادر من
مامانه حساس که ماداریم !!!!!!
.***

شب تولدم ، شروع کردم به باز کردنِ کادوها به کادوی بابام که رسیدم دیدم یه پاکته که درش بازه !
توشو که نگاه کردم دیدم نوشته :
هشتاد هزار تومنی رو که سه ماهِ پیش گرفتی ، نمیخواد برگردونی .
تولدت مبارک ! icon neutral فک و فامیله ما داریم ؟ آذر 91
***
بابام بهم پول داده برم خرید ، میگم تو که پول می دی یه کم بیشتر بده ، زیاد اومد بر می گردونم ، من بچه اتم مثلا !
می گه : تو دنیای منی اما ! به دنیا اعتمادی نیست 
 icon neutral فک و فامیله ما داریم ؟ آذر 91
***
اقا رفتم خونه خالم دیدم هیچ کس خونه نیس بجز پسر خالم که داره توپ بازی میکنه ، بهم گفت حامد بیا ببینم چند تا رو پای میری !
منم جوگیر شدم گفتم توپو بده گفت من تا تو اتاقم میرم . . .
شروع کردم روپای تا اون بیاد یهو خالم اومد پسرخالمم اومد پایین گفت حامد صدای شکستنی اومد چی شکستی ، منم حول شدم گفتم هیچی خالم چپ نگام کرد ، گفتم : بجون خاله کاری نکردم !
پسر خاله کثافط من رفت پشت مبل یه مجسمه شکسته اورد ، دیگه هیچی خودمم باورم شد که شکستمش بعد فهمیدم خودش شکستش ! 
icon neutral فک و فامیله ما داریم ؟ آذر 91
 

پسر خاله به آقای مجری...:

آدما نباس دوس پیدا کنن...

چون وقتی میرن

وقتی نمیتونی بشون زنگ بزنی

وقتی نمیتونی دردودل کنی

یا حتی باهاشون شوخی کنی و بخندی

وقتی دلت براش تنگ میشه و نمیتونی ببینیش...

همه دوستت میشه تو ی سری عکس و خاطرات

هی ی چیزی گیر میکنه تو گلوت

اصلا چرا آدما این کارو میکنن...؟

آدما باس همیشه تنها بمونن...

اع اع اع اع بگو پس

من میگم آمار سایت افت کرده .......

همه بچه مدرسه ای بودن .........؟

بچه های گلم مخشاتونو نوشتید پیش ما هم بیایید

اینم آینده ی شخصیت های کارتونی:





تو خونه ما هرگز نرسیدن بهتر از دیر رسیدنه

دیر که میشه بابام با شاتگان، مامانم با اره برقی انتظارمو میکشن !

***

به بعضیام باید گفت:

اگـــــه حس میکنــی خیلـــــــی بارتـــــه واستـــــــــ " گاری " بگیریــــــم!!!

والا ....

***

دیدید این فیلمارو که بچه گم میشه وقتی پدر مادرش پیداش میکنن
نیم ساعت تو بغل همدیگه گریه میکنن
والا ما که بچه بودیم گم که میشدیم
بعد از اینکه پیدامون میکردن نیم ساعت کتک میخوردیم :|

***

ﭘﺪﺭ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺑﺎ ﻧﺮﻡ ﺍﻓﺰﺍﺭ ﮔﻮﮔﻞ ﺍﺭث ﻓﺮﻣﻮﻧﺪﻥ
ﭘﺴﺮم ﺯﯾﺎﺩ ﺯﻭﻡ ﻧﮑﻦ ﺷﺎﯾﺪ ﺳﺮ ﺯﻥ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺎﺯ ﺑﺎﺷﻪ ﺗﻮ ﺣﯿﺎﻁ ﺯﺷﺘﻪ
.
.
.
من :|
شرکت گوگل :|
گشت ارشاد (:

***

شوﺧﯽ ﭘﺴﺮﺍ :
اﻭﻟﯽ : ﻣﻦ ﯾﮑﯽ ﻣﯿﺰﻧﻢ ﭘﺲ ﮐﻠﺶ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺗﻮ ﺩﻮﻣﯾﺸﻮ ﻣﺤﮑﻢ ﺗﺮ ﺑﺰﻥ
ﺩﻭﻣﯽ: ﺣﻠﻪ ﺩﺍﺩﺍ
شوﺧﯽ ﺩﺧﺘﺮﺍ :
ﺍﻭﻟﯽ: ﻣﻦ ﻣﺪﺍﺩﺷﻮ ﺑﺮﻣﯿﺪﺍﺭﻡ ﺗﻮ ﻧﮕﻮ ﺩﺳﺖ ﻣﻨﻪ!
ﺩﻭﻣﯽ : ﻭﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﯼ عجب هیجانی، ﺑﺎﺷﻪ ﻋﺰﯾﺰﻡ

***

وقتی پنج ثانیه قبل از آلارم موبایل بیدار می شم و اونو خاموش می کنم

احساس می کنم بمب خنثی کردم !!

***

جاتون خالی یه شب رفتم یه کبابی، تابلو بزرگ زده بود که:"۱۰۰٪ گوسفندی"
بعد از خوردن کباب فهمیدم منظورش به من بوده، که ۱۰۰٪ گوسفند بودم که اونجا رفتم!!!

[تصویر: boro-kenar.gif]

الان چند وقته مامان بزرگم سپرده واسش عصا بخرم همش یادم میره !
جلو همه بهم میگه :
من می میرمُ تو عصا نمی خری واسم !
ازت راضی نیستم ، وصیت میکنم رو سنگ قبرم بنویسن
عمرم در آرزوی عصا بگذشت ، من مُردم و نوه ام آدم نگشت
***

بابام اس ام اس داده به من به شرح زیر :
اhamedsarerah2kilomzbekharbaba

من icon neutral فک و فامیله ما داریم ؟ آذر 91
بابام icon neutral فک و فامیله ما داریم ؟ آذر 91
کلید اسپیس icon neutral فک و فامیله ما داریم ؟ آذر 91
ایرانسل icon biggrin فک و فامیله ما داریم ؟ آذر 91
***
دو سال پیش روز تولدم بابام برام یه عینک طبی کادو خریده بود ، بهش گفتم پدر من این دیگه چیه گرفتی ؟ برگشت گفت همیشه دوست داشتم پسرم عینکی باشه icon neutral فک و فامیله ما داریم ؟ آذر 91
***
دیشب مثه بچه آدم دراز کشیده بودم جلو تلویزیون داشتم فیلم بـــِزَن بــــِزَن میدیدم . . .
یهو بابام اومد یدونه محکم زد تو ســرَم
من :O
میگم خو برا چی میزنی ؟
میگه : میخواستم احساس کنی جلوی اِل ایی دی سه بعدی خوابیدی !
من icon neutral فک و فامیله ما داریم ؟ آذر 91
تریی دی icon neutral فک و فامیله ما داریم ؟ آذر 91
والت دیزنی icon neutral فک و فامیله ما داریم ؟ آذر 91
فک و فامیله داریم ؟
***
تلویزیون داره سیرک نشون میده که چهارتا گاو میان از رو طناب میپرن و میرن ! مامانم یه نگاه به تلویزیون میندازه و بعدش یه نگاه به من ! میگه : اینا گاو تربیت کردن ما هنوز تو تربیت تو موندیم . . . !
من icon neutral فک و فامیله ما داریم ؟ آذر 91
***
بخشی از سخنرانی پدرم ، برای تشویق بنده به اشتغال و کار بیرون :
  ! دوره زمونه عوض شده ، تو باید دستت تو جیبت باشه ، اصلا هم نترس ! ان قدر بی شعورتر از تو هستن که الآن سرکار می رن !