مجله اینترنتی تـــوفانی

.: مجله اینترنتی تـــوفانی سرگرمی ،عکس و مطالب طنز :.

مجله اینترنتی تـــوفانی

.: مجله اینترنتی تـــوفانی سرگرمی ،عکس و مطالب طنز :.

این دایی من دارم؟؟؟؟؟؟؟

جمعه, ۳ آبان ۱۳۹۲، ۰۷:۰۰ ب.ظ

داییمون بعد 1ماه زنگ زده بهم میگه دلم برات تنگ شده بی معرفت

خونه تنهام بیا اینجا

منم 1000 فکر باحال کردم که چه سوپرایز خوبی برام داره یعنی چه چیزی انتظارمو میکشه!ا ؟

رفتم اونجا دیدم بنایی دارن !ا

بهم میگه پسر چرا انقدر دیر کردی؟

این قدر که بیل و کلنگ زدم دستام تاول زده 

دوران خدمت یکی از دوستام اونقدر برای دوست دخترش نامه نوشت که دختره با پسچی ازدواج کرد و رفت

تو مغازه کامپیوتری بودم

دختره اومده میگه من همون کارایی که برادرم میکنه، انجام میدم اما همش میگه پسورد اشتباه هست

مغازه دار میگه خوب پسورد رو چی میزنید

دختره میگه هشتا ستاره (********) میزنم

به همون نسبت که پدرا سعی میکنن کولرو خاموش کنن؛
مادرا هم سعی میکنن در اتاق بچه هارو باز بذارن ..!

پسر داییم دانشجوی ترم اول پزشکیه!
سر شام مامانش سی تی اسکن سرشو آورد بهش داد؛گفت:
مامان یه نگاه به این بنداز!
اینم گرفت جلو نور درجا گفت:
وااااااااای!
زنداییم رنگش پرید گفت : چیه؟
گفت :
دور اون قسمت از مغزت که مربوط به آشپزی میشه رو جلبک گرفته!
زن داییم همچین زد پس سرش همونم که تو یه ترم خونده بود از سرش پرید!

مامان من آخر دموکراسیه!

وقتی میخواد فحش بده نظر خودمم میپرسه؛

مثلا میگه:

میخوای بهت بگم نفهم؟

میخوای بهت بگم بیشعوررررررر؟؟؟

میخوای بهت بگم احمق؟؟؟!!!!!!

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • جمعه, ۳ آبان ۱۳۹۲، ۰۷:۰۰ ب.ظ
  • فاطمه حکیمی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">