مجله اینترنتی تـــوفانی

.: مجله اینترنتی تـــوفانی سرگرمی ،عکس و مطالب طنز :.

مجله اینترنتی تـــوفانی

.: مجله اینترنتی تـــوفانی سرگرمی ،عکس و مطالب طنز :.

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فانتزیه من» ثبت شده است

خوبی که از حد بگذره مرد و نامرد و مخاطب خاص و مخاطب عام و همه رو جووووو میگیره !
.
.
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻣﻢ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻟﺤﻦ ﺟﺪﯼ ﻭ ﺧﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﯾﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﺑﮕﻢ : ﻟﻄﻔﺎ ﺣﺎﺷﯿﻪ ﻧﺮﻭ ﺩﮐﺘﺮ !
ﺑﻌﺪ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻢ ﻭ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻣﻄﺒﺶ ﺑﻪ ﺍﻓﻖ ﺧﯿﺮﻩ ﺑﺸﻢ ﻭ ﺑﮕﻢ : ﻓﻘﻂ ﺑﮕﻮ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺩﯾﮕﻪ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﯽ ﻣﻮﻧﻢ ؟
ﺑﻌﺪ اونم ﺑﮕﻪ : ﺑﯿﺎ ﺑﺘﻤﺮﮒ ﺑﺎبا ؛ ﺳﺮﻣﺎ ﺧﻮﺭﺩﮔﯽ ، نمی میری !
.
.
مشکل این نیست دختر خوب پیدا نمی کنم که بگیرمش ، مشکل اینه که دختر خوبو به من نمیدن !!!
.
.
وقتی داری با یکی درد و دل می کنی اگه طرف گفت “اینکه چیزی نیست”
دورخیز کن با آرنج راستت محکم بزن تو چشم چپش تا مغزش از گوش راستش بپاچه بیرون !
.
.
قبلا از کسی خوشت میومد باس آمار درمی آوردی مجرده یا متاهل ولی جدیدا از یکی خوشت میاد باس بری تحقیق کنی ببینی دختره یا پسر !
.
.
مورد داشتیم خشتک شلوار پسره تو حیاط دانشگاه گیر کرده زیر پاش خورده زمین !
.
.
بیرون غذا خوردن ما به این صورته که :
همیشه میریم رستوران قیمتارو نگا میکنیم ، بعد میریم فلافلی !
.

.
یه مخاطب خاص هم نداریم بقیه پسرا از بلاتکلیفی دربیان !!! والا …
.
.
مرد باس روزی ۱ساعت کنار خانمش بشینه بگه : خانمم ! من آماده ام ! هرچی دلت میخواد غر بزن …

فرهنگ لغت مامانم :

این آشغالا که میزاری تو گوشت : هدست .

این آشغاله که شب و روز دستته : موبایلم .

این آشغالا که می بندی به دست و گردنت : دس بند و گردن بند .

این آشغالا که همش سرت توشه : لپ تاپم . این آشغالا که میخوری : مکمل

. این آشغال دونی : اتاقم !!!

این آشغال :خودم :|

ﻳﻪ ﺭﻭﺯ ﻳﻪ ﭼﻴﻨﻴﻪ ﻣﻴﺮﻩ ﺑﺎﻻﻱ ﻛﻮﻩ ﺩﺍﺩ ﻣﻴﺰﻧﻪ: “ﺳﺎ ﻻﻭهیو ﻻﻥ ﻫﻴﻦ ﺷﻴﻦ ﺗﺎ ﻧﻴﻲ”

ﻳﻬﻮ ﺍﺯ ﻛﻮﻩ ﺻﺪﺍ ﻣﻴﺎﺩ: … بیشرف ، ﺧﻴﻠﻲ ﺳﺨﺖ ﺑﻮﺩ ﻳﻪ ﺑﺎﺭ ﺩﻳﮕﻪ ﺑﮕﻮ

حیف نون می ره تو داروخانه و می پرسه شما ”اسید استیل سالیسیلیک” دارید؟

فروشنده می گه: منظورتون آسپرینه؟

جواب می ده: آره، خودشه. اسمش همش یادم می ره!

ﻳﻪ ﮔﺮﻭﻩ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﻪ ﺗﺮﺗﻴﺐ ﻫﺮﻛﻲ ﻳﻪ ﻋﺪﺩ ﻣﻴﮕﻔﺖ ﺑﻘﻴﻪ ﻣﻴﺨﻨﺪﻳﺪﻥ.

ﻳﻜﻲ ﻣﻴﺮﻩ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﻣﻴﮕﻪ ﻗﻀﻴﻪ ﭼﻴﻪ؟ . . .

ﻣﻴﮕﻦ ﻋﺎﻣﻮ ﺣﺎﻝ ﻧﺪﺍﺭﻳﻢ ﺟﻚ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻛﻨﻴﻢ ﺑﺮﺍﺷﻮﻥ ﻋﺪﺩ ﮔﺬﺍﺷﺘﻴﻢ. ﺣﺎﻻ ﻫﺮ ﻋﺪﺩﻱ ﺭﻭ ﻣﻴﮕﻴﻢ ﻫﻤﻪ ﻣﻴﺪﻭﻧﻦ ﭼﻪ ﺟﻜﻴﻪ ﻣﻴﺨﻨﺪﻳﻢ ﻣﻴﮕﻦ ﺣﺎﻻ ﺗﻮ ﻳﻪ ﻋﺪﺩ ﺑﮕﻮ

ﻣﻴﮕﻪ .۲۸۷ ﻣﻴﺒﻴﻨﻪ ﻳﻜﻲ ﻭﻟﻮ ﻣﻴﺸﻪ، ﻳﻜﻲ ﻏﺶ ﻣﻴﻜﻨﻪ، ﻳﻜﻲ ﺧﻮﺩﺷﻮ ﻣﻴﺰﻧﻪ ….

ﻣﻴﭙﺮﺳﻪ ﭼﻲ ﺷﺪ؟ ﻣﻴﮕﻦ ﺍﻳﻨﻮ ﺗﺎﺣﺎﻻ ﻧﺸﻨﻴﺪﻩ ﺑﻮﺩﻳﻢ

گاهی یه جمله از پدر ها میتونه پسر رو به زندگی امیدوار کنه :

مثلا وقتی که کنکور قبول نشدم ، پدرم خیلی آروم زد رو شونه ام و گفت

: ” اشکال نداره پسرم ، بالاخره جامعه به حمال هم نیاز داره “

حیف نون به زنش می گه ببینم دیروز چت بود؟

زن می گه هیچی

امروز چته ؟

هیچی

نبینم فردا چت باشه ها !

سوپری محلمون ” پوست پسته ” میفروشه کیلویی ۱۰ هزار تومن !

بابام ازش پرسیده پوست پسته چه صیغه ایه دیگه ؟

میگه یکی اینکه قاطی پسته ها کنی بذاری جلو مهمون که زیاد نشون بده، دوم اینکه بذاری جلو در خونه قاطی آشغالا که مردم فکر کنن پسته خوردین 8-O

دیشب پارک بودم یه پسر بچه حدود ۱۰ساله داشت با ۱۰۰تا سرعت میدوید سمت دستشویی… باباش پشت سرش میدوید یهو لامصـــب زد پس گردنه پسره میگه بذا من برم پســـــر مال تو بریزه میگن بچه س خخخخخخ

یکی از فانتزیام اینه :

توی بیمارستان،

یه پرستار فوق العاده زیبا وجذاب از اتاق عمل سریع میاد بیرون و داد میزنه:آقای دکتر؟آقای دکتر؟بیمار داره از دست میره

من درحالی که لبخندی پرمعنا بر لب دارم سرمو میندازم پایین و از توی کشو دستکشمو در میارم

پرستار بلندتر و با التماس میگه:آقای دکتر عجله کنید ،قلبش از حرکت ایستاده

من بازهم با لبخندی معنا دار دستکشارو دستم میکنم

ایندفعه همهءپرستارا ودکترا از اتاق میریزن بیرون و فریاد میزنن آقای دکتر آقای دکتر بیمار داره میمیره

من که دسکشامو دستم کردم با خونسردی به چهرهءتک تکشون نگاه میکنم و میگم: . . . آقای دکتر طبقه بالا تشریف دارن بعد سطل آبو با پام هول میدم جلو و همینجور که دارم زمینو تی میکشم توی مه و غبار دور میشم … 

یکی از فانتزیام اینه که مخاطب خاصمو ببرم خونه با خانواده بشینیم پای سفره ی بعد هِی مامانم نگاش کنه بگه وای عروس گلم چه چادر بهش میاد بعد اونم ذوق مرگ بشه از خجالت بیاد خودشو بچسبونه به من! منم یکی بخوابونم زیر گوشش بگم درست بشین جلو چارتا بزرگتر … والا !!!

یکی از فانتزیام اینه که الکی بگم جدا شیم تو بگی که نمیتونم ولی متاسفانه تا میگیم ج طرف مثل میگ میگ میره !

همیشه دوست داشتم یکى بهم بگه “اما آخه آقاجون !!!” منم بگم “اما بى اما ، دیگه م به من نگو آقاجون” بعدم از کادر برم بیرون که دوربین بره رو صورت اون !

یه دوستی دارم خیلی آدم کثیف و غیربهداشتیه ، الان داره با سوییچ ماشینم سنگای ته کفششو درمیاره و انگار نه انگار که من با این سوییچ گوشامو تمیز میکنم !

کودک درونم راه افتاده دنبال پدر و مادر واقعیش میگرده ، فکر کنم بچه طلاق باشه لامصب !!!

دیروز یکی از گودزیلاهای فامیل رفته بود مسافرت بهم زنگ زده میگه : میشه بری ایمیل هامو چک کنی یه خبر مهم قرار بود بهم برسه ، یه گوشی هم سفارش داده بودم ببین چی شده !!!
من وقتی همسن این بودم لواشکو با پوستش میخوردم مزه پیتزا بده …

یکی از فانتزیام اینه که توی زمستون با مخاطب خاصم ﻗﺮﺍﺭ ﺑﺰﺍﺭم و ﻟﭙﺎﺵ ﯾﺦ ﺑﺰﻧﻪ ﺍﺯ ﺳﺮﻣﺎ ﺑﻌﺪ ﺑﺎ ﮐﺶ ﺑﺰﻧﻢ ﺗﻮ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﺩﺭﺩﺵ ﺑﮕﯿﺮﻩ …
ﻋﺎﯼ ﺣﺎﻝ میده ، ﻋﺎﯼ ﺣﺎﻝ ﻣﯿﺪﻩ !

 یکی از فانتزیام اینه که بعد یه شکست عشقی انقد تو کافی شاپ بشینم که صاحبش بیرونم کنه بعد منم بهش بگم : باشه ! همه منو بیرون کردن … یکی از قلبش یکی هم از کافی شاپ بعد اونم با یه حالت خسته ای یه چک بخوابونه تو صورتم که تا افق بندری برم !

یکی از فانتزیام اینه که تهیه کننده برنامه کودک بشم بعدش به جای این خاله ها عمه بیارم !


یکی از فانتزیام اینه که یه فامیل داشته باشیم اسمش سروش باشه بعد بچه دار شه بگم : سروش منتشر کرد !

یکی از فانتزیام اینه که توی سال تحصیلی جدید وقتی معلم منو برا درس صدا زد بهش بگم : من درس نخوندم بگو خوب !

یکی دیگه از فانتزیام اینه بچه دار بشم اسمشو بذارم پرچم و بفرستمش پُشت بوم بعد همسرم بگه عزیزم پرچم کجاس ؟ منم بگم پرچم بالاس !!! بد دوتایی کلی حال کنیم !

یکی از فانتزیام اینه که ازدواج کنم بچه دار بشم دخترم بزرگ شه بعد اون و مامانشو بصورت “دخترا” صدا بزنم !

معمولا ۹۹٫۹۵% ایرانیا وقتی میرن یه جا سعی نمی کنن در محل لذت ببرن بلکه سعی می کنن عکس و فیلم بگیرن و بعدها ببینن و حسرت بخورن !

 والا اینطور که آمار فیسبوک نشون میده همه یا شهید بهشتی درس می خونن یا صنعتی شریف !!!
پس دانشگاه های دیگه دانشجو نداره ؟؟؟ یعنی الکی بازن ؟

این دنیا ارزش نداره خودتو اذیت نکـن ؛ جاش بقیه رو اذیت کن یَک حالی میده !!!

یه سریام بودن قبلا ”چشم چشم دو ابرو” میکشیدن ولی الان یاد گرفتن ”خط و نشون” می کشن …
به اینا دست نزنید اینا دارن پله های ترقی رو اتوبان میکنن !

یکی از فانتزیام اینه که از سر کار بیام خونه بعد با خانومم دعوام شه بعد خانومم ببینه حالم خوب نیست بیاد این شعرو برام بخونه :
من اگه نباشم ، کی واسه همیشه تو رو میپرسته ؟
کی برات میمیره ؟ کی نمیشه خسته ؟
کی تورو میزاره روی دوتا چشماش ؟
کی اگه نباشی میگیره نفس هاش ؟
منم بگم : مدرسان شریف !

یکی از فانتزیام اینه که دختر همسایمون تیر بخوره بعد سریع با هلیکوپتر برسونمش بیمارستان بعد دکتر بگه : اوه خدای من این گروه خونیش خَعلی کمیابه بعد پرستار با قیافه ی آشفته به دکتر بگه دکتر نبضش ضعیف شده باید هرچه زودتر بهش خون برسونیم بعد مادر دختر همسایمون شروع کنه به گریه کردن و پدرش به دکتر بگه دِ عاخه لامصب یه نگاهی به دور و بَرت بنداز ، دخترم داره جون میده !!! بعد دکتر داد بزنه کسی نیست این فداکاری رو انجام بده ؟ بعد من در حالی که دارم هلیکوپترو خاموش میکنم و سوییچشو درمیارم ، از هلیکوپتر بیام بیرون و با یه لبخند ملیح آستینمو بزنم بالا به دکتر بگم بیا بزن … بعد پدر دختر همسایمون با لبخند بگه چرا دیر کردی داماد گلم ؟ بعد من برم توی اتاق عمل بعد که دختره به هوش اومد بگه : پس عشق من کوش ؟ بعد باباش از پنجره به افق خیره بشه و با لبخند رضایت بگه : متاسفانه باید بگم به خاطره ها پیوست !!! روحش شاد …

یکی از فانتزی هام اینه که ایران تو جام جهانی بیفته تو گروه مرگ و با اسپانیا، آلمان، ایتالیا و... همگروه بشه بعد همه رو ببره با امتیاز کامل بره مرحله بعد!!!!! اون موقع دیگه نمیرم تو افق خود کشی میکنم!! دیوونه هم خودتی.

***

ما از اونهایی هستیم که دعامون میخوره به پنجره بعد کمونه میکنه میخوره به سف بعد سقف خراب میشه میریزه رو سرمون
بعله

***

دیشب پشت چراغ قرمز بودیم؛ افسر داشت یکیو جریمه میکرد که از چراغ قرمز رد شده بود. یارو میگفت :ننویس سرکار! جون مادرت ننویس! به مولا ندیدمت!

***

عاقا ی سوال:
اسکیموها وقتی میمیرند چیکارشون میکنن؟!
اگه بسوزونن که همه قطب آب میشه!
اگه خاکشون کنن که اصن خاک ندارن!
اگه یخشون کنن ک یعنی الان ی عالمه جنازه سالم اسکیمو داریم!
اگه بریزن تو آب...
توروخدا یکی جواب بده!

***

دخترای محلمون وقتی من مریض میشم

یکی از فانتزیام اینه ک برم تو ی رستوران شیک و کلی غذا بخورم بعد بگم "نذرتون قبول باشه"وپاشم برم تو افق محو شوم;-)خخخخخخخخخخخخخ

***

یکی از فانتزیام اینه که یه دمپایی اختراع کنم واسه دسشویی
که آب نتونه خیسش کنه .
اصلا انگار بهم فحش میدن وقتی پامو میکنم تو دمپایی و میبینم خیسه

***

فانتزی من اینه ک وقتی گوشیم سایلنته گم نشه
شمام از این فانتزیا دارین یا فقط من خوددرگیری دارم؟؟؟

***

یکی از فانتزی هام اینه که :
اسمم عباس باشه...!!!
پلیس تو ایست و بازرسی ماشینم رو نگه داره ...
- بگه اسم ؟
بگم عباس
- بگه نام پدر ؟
بگم عباس علی
- بگه فامیلت چیه ؟
بگم عباسی
- بگه از کجا میای ؟
بگم عباس آباد
- بگه کجا میری ؟
بگم بندر عباس
پلیسه شاکی شه !!!
- بگه بی شرف منو سر کار گذاشتی
بگم نه به حضرت عباس.....

***

یکی از فانتزیام اینه که سوار تاکسی بشم موقع پیاده شدن یه تراول چک 50 هزار تومانی تا نخورده به راننده بدم.........راننده ازم بپرسه:یه نفر؟
منم بگم: خیلی وقته..........
و کُتَم رو بندازم رو شونم و در افق دوردست محو بشم

****

آقا یکی از فانتزی های من اینه که بدونم اینایی که کرم حلزون درست میکنن ، این همه حلزون رو از کجا میارن که بخوان عصارشو بگیرن؟!!

***

این حال خوشو از ما نگیر!!!

حال خوش

فانتزی من اینه که...
پستم صفحه اول قرار بگیره و بالای هزارتا لایک بخوره...
هی... یعنی میشه؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!
****

منتظر نظرات و لایک های سبزتان هستیم