اما آخه آقاجون
یکی از فانتزیام اینه که مخاطب خاصمو ببرم خونه با خانواده بشینیم پای سفره ی بعد هِی مامانم نگاش کنه بگه وای عروس گلم چه چادر بهش میاد بعد اونم ذوق مرگ بشه از خجالت بیاد خودشو بچسبونه به من! منم یکی بخوابونم زیر گوشش بگم درست بشین جلو چارتا بزرگتر … والا !!!
یکی از فانتزیام اینه که الکی بگم جدا شیم تو بگی که نمیتونم ولی متاسفانه تا میگیم ج طرف مثل میگ میگ میره !
همیشه دوست داشتم یکى بهم بگه “اما آخه آقاجون !!!” منم بگم “اما بى اما ، دیگه م به من نگو آقاجون” بعدم از کادر برم بیرون که دوربین بره رو صورت اون !
یه دوستی دارم خیلی آدم کثیف و غیربهداشتیه ، الان داره با سوییچ ماشینم سنگای ته کفششو درمیاره و انگار نه انگار که من با این سوییچ گوشامو تمیز میکنم !
کودک درونم راه افتاده دنبال پدر و مادر واقعیش میگرده ، فکر کنم بچه طلاق باشه لامصب !!!
دیروز یکی از گودزیلاهای فامیل رفته بود مسافرت بهم زنگ زده میگه : میشه بری ایمیل هامو چک کنی یه خبر مهم قرار بود بهم برسه ، یه گوشی هم سفارش داده بودم ببین چی شده !!!
من وقتی همسن این بودم لواشکو با پوستش میخوردم مزه پیتزا بده …
- سه شنبه, ۵ آذر ۱۳۹۲، ۰۹:۰۰ ق.ظ