دخترااااااااااااااا
یکی از فانتزیام اینه که توی زمستون با مخاطب خاصم ﻗﺮﺍﺭ ﺑﺰﺍﺭم و ﻟﭙﺎﺵ ﯾﺦ ﺑﺰﻧﻪ ﺍﺯ ﺳﺮﻣﺎ ﺑﻌﺪ ﺑﺎ ﮐﺶ ﺑﺰﻧﻢ ﺗﻮ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﺩﺭﺩﺵ ﺑﮕﯿﺮﻩ …
ﻋﺎﯼ ﺣﺎﻝ میده ، ﻋﺎﯼ ﺣﺎﻝ ﻣﯿﺪﻩ !
یکی از فانتزیام اینه که بعد یه شکست عشقی انقد تو کافی شاپ بشینم که صاحبش بیرونم کنه بعد منم بهش بگم : باشه ! همه منو بیرون کردن … یکی از قلبش یکی هم از کافی شاپ بعد اونم با یه حالت خسته ای یه چک بخوابونه تو صورتم که تا افق بندری برم !
یکی از فانتزیام اینه که تهیه کننده برنامه کودک بشم بعدش به جای این خاله ها عمه بیارم !
یکی از فانتزیام اینه که یه فامیل داشته باشیم اسمش سروش باشه بعد بچه دار شه بگم : سروش منتشر کرد !
یکی از فانتزیام اینه که توی سال تحصیلی جدید وقتی معلم منو برا درس صدا زد بهش بگم : من درس نخوندم بگو خوب !
یکی دیگه از فانتزیام اینه بچه دار بشم اسمشو بذارم پرچم و بفرستمش پُشت بوم بعد همسرم بگه عزیزم پرچم کجاس ؟ منم بگم پرچم بالاس !!! بد دوتایی کلی حال کنیم !
یکی از فانتزیام اینه که ازدواج کنم بچه دار بشم دخترم بزرگ شه بعد اون و مامانشو بصورت “دخترا” صدا بزنم !
- جمعه, ۱۰ آبان ۱۳۹۲، ۰۹:۰۰ ق.ظ
سلام
فانتزیای تو در مقابل من هیچن چون هرکی میاد میخونه باید از دل درد زنگ بزنن بیان ببرنش بدبخت از بس خندیده ولی نه مال تو ام خیلیبا حالن چون بابام من و مامانمو دخترا صدا میکنه؟؟؟!!! اونوقت داداشم اضافیه خخخخ هههه