- ۰ نظر
- ۱۵ آذر ۹۲ ، ۲۳:۰۰
یه بار واسم نامه رسید بعد نامه رو باز کردم
و هرچی منتظر شدم مثل تو فیلما نویسنده ی نامه
با صدای خودش نامه رو واسم بخونه نخوند !
لحظه ی سختی بود تمام باورهام فروریخت
از پدران و مادران عزیز خواهشمندیم به ما نگید تنبل !
ما در حالت صرفه جویی در مصرف انرژی هستیم !
یکی از فانتزیام اینه که اسم دخترمو بزارم مروارید ، مامانش هم که اسمش صدفه :)) حتما منم جلبکم
کلا یه خانواده دریایی درست کنیم :))))
یکی از فانتزیام اینه که پورشه پانامرا دیدم باعجله سوار شم
بگم چرا دیر اومدی
بعدش که راننده رو دیدم بگم : ااا ببخشید فک کردم بابامه !
بعد پیاده شم
یکی از فانتزیام اینه که یه پتو اختراع بشه که سوراخ سوراخ باشه ، واسه ماهایی که همیشه گرممونه ولی بی پتو هم خوابمون نمیبره
خخخخخخ
بدترین شکست عشقی عمرمو کلاس سوم خوردم
که فهمیدم جایزه ها رو مامانم می خریده می داده به معلما
یکی از فانتزیام اینه که ﭘﯿﺮ ﮐﻪ ﺷﺪﻡ ﯾﻪ ﻋﺼﺎ ﺑﮕﯿﺮﻡ ﺩﺳﺘﻢ ﺑﺮﻡ ﺗﻮ ﭘﺎﺭﮎ ﺑﺸﯿﻨﻢ ﺑﻪ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩﺍﯼ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﮕﻢ ﯾﻪ ﭘﺴﺮﻡ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﺩﮐﺘﺮﻩ یه ﺩﺧﺘﺮ ﻫﻢ ﺩﺍﺭﻡ ﺗﻮ ﺳﻮﺋﺪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﻨﻪ ! بعد رو کنم سمت افق و توی برگای سنگفرش پارک محو بشم !
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﯾﻬﻮ ﺍﺯ ﺍﻓﻖ ﻇﺎﻫﺮ ﺑﺸﻢ ، ﻣﺤﻮ ﺧﺰ ﺷﺪ رفت !
یکی از فانتزیام اینه که سر میز شام وختی که همه دارن غذا میخورن من هی با غذام بازی کنم بعد بابام خَعلی باکلاس بهم بگه آ قربونش برم چرا غذاتو نمیخوری ؟ بعد من با یه لبخند ملیح بگم مرسی پدر میل ندارم … ولی لامصب یا همیشه مِث گاو میخورم یا بابام یه خورده سنگین برخورد میکنه و کلمات رکیک استفاده میکنه که چون اینجا خونواده نشسته از گفتنش معذورم …
دو هفته پیش مامانم رفته بود اصفهان دریغ از یه دونه گز یا پولکی که سوغاتی بیاره الان واسمون مهمون اومده مامانم خونه نبود زنگ زده میگه : چای دم کن بعد برو توی اتاق من توی کمد لباسام پشت چمدون سیاهه یه بالش آبیه اونو ور دار
( من :-O )
زیرش یه ملافه سبزه اونو وردار
( من :-O )من
زیرش یه ساک قهوه ایه
( من :-O )
توی ساک قهوه ایه یه ساک زرشکیه
( من :-O )
توی ساک زرشکیه یه پلاستیک بنفشه
( من :-O )
از توی اون یه بسته سوهان عسلی بردار بزار جلو مهمون تا من بیام جاشونو دوباره عوض کنم حواست باشه دست به گز و پولکی ها نزنی ها !!!!!
( و همچنان قیافه من=.:-O )
یه روز خوب :
من: انقدر دوست دارم میمون داشته باشم :)
مامانم: تو خودت میمونی...... من :|
یه روز معمولی:
من :وای چشمای خره رو نگاه چه خوشگله :)
مامانم: آره دیگه تنها فرق تو باهاش همینه ....من :|
یه روزی که نشستم رو زمین:
مامانم: قوز نکن همینجوریش شبیه شتر هستی! من :|
یه روزی که دارم سبزی خوردن میخورم:
مامانم: داری خودتو واسه عید قربان آماده قربونی میکنی؟ من :0
من میدونم من رو از باغ وحش آوردن جوِ انسان بودن بهم دادن. :((
زمانی که داداشم میرفت مدرسه، شبها با جوراب و شلوار لی میخوابید که صبح 5 دقیقه دیرتر بیدارشه...
فک و فامیله داریم؟
یکی از فامیلامون از شهرستان اومده بودن خونه ما،نزدیکه دو هفته پیشمون موندن
مامانم بلاخره خسته شد یه روز ظهر خیلی جدی بهشون گفت:روزه آخری که میخواستین برین میخوام گوشت در بیارم از فریزر آبگوشت درست میکنم،راستی کــــــــــــــــــــی میریــــــــــــن؟؟؟؟؟ :)
مهمونامون :|
من که فقط آرزو داشتم اون لحظه اونجا نبودم :|
فک و فامیله داریم؟
خانوم همسایه خطاب به خواهرم:
- سمیرا جان خوشحال شدم نامزد کردی
-- وااای مرسی .. منم همینطور
خانوم همسایه: :-|
ما =))))
خواهرم: :-/
فک و فامیله داریم؟
فشار روزه رو اعضای خانواده خیلی زیاد شده!
مامانم با جدیت بهم گفت برو تو اتاقت درو خاموش کن لامپو هم ببند!
من.:هنوز متعجبم!
پسر داییم شیش سالشه بهش رکابیشو دادم تنش کنه میگه من بلد نیستم میگم تو که همه لباساتو تنت میکنی میگه نه این فرق داره این سه تا سوراخ داره نمیدونم سرمو تو کدوم سوراخ بکنم:)
فک و فامیله داریم؟
موقع امتحانا داشتم از دختر داییم جغرافی می پرسیدم،
من: در چه مناطقی از کشور برف و باران بیشتری می بارد؟
دختر داییم با اعتماد بنفس تمام: بالا شهر
من: :O :
دیشب موقع سحر ،داداشم رفته بود دستشویی داشت مسواک میزد که همزمان اذان شد
مامانم هول کرد سریع میگه برو به داداشت بگو اونجا هیچی نخوره که اذان شده !!
من.:O
مامان :)))
برادرزاده هام داشتن با عروسکاشون بازى میکردن یه عروسک سگ هم داخلشونه، بزرگتره میگه:
آجى مثلا تو پدر سگ بودى، من مادر سگ.
بچه که بودیم میرفتیم مسافرت به هر هتل بزرگی که توی شهرهای بین راهمون میرسیدیم بابام میرفت میگفت: میشه این بچه هارو ببرم دستشویی؟؟ :) خلاصه اینکه ما از هتلهای بزرگ و چند ستاره فقط توالتاشو دیدیم :|
فک و فامیله داریم.؟
داشتم با خواهرم تلفنی حرف میزدم بچه هاش هی میومدن از هم شکایت میکردن
خواهرم ام برگشت بهشون گفت دارم تلفن.حرف میزنم برین همدیگه رو بزنین :|
فک و فامیله داریم؟
یعنی ما اگه تو یه خونه با 10 تا اتاق هم باشیم این 4 تا اعضای خونواده ی ما یه طوری خودشون رو تو خونه پخش میکنن که توی هیچ نقطه ای از خونه نمیشه تنها باشی !! یعنی بارسلونا هم این طوری از فضاهای خالی زمین استفاده نمی کنه !!
فک و فامیله داریم؟
بالاخره فهمیدم چرا اینقد تو عروسیا بهت اصرار میکنن بری برقصی!
چون خودشون جا ندارن بشینن، بر که میگردی هم جا نداری هم میوه
تازه شیرینیاتم خوردن !
هر وقت دره این یخچال لامصــب رو باز میکنیم خالیه ها،
حالا اگه بخوایم یه قابلمه کوچیک
تو یخچال جا بدیم
باس یه ساعت پازل حل کنیم با محتویات ، تا بتونیم جاش بدیم ..!
حیف نون ﺗﻮ اتوبوس ﺗﺎ ﻧﺸﺴﺖ ﯾﻪ ﭼﮏ ﺯﺩ
ﺗﻮ ﮔﻮﺵ ﺑﻐﻞ ﺩﺳﺘﯿﺶ!!!
ﯾﺎﺭﻭ ﮔﻔﺖ ﺩﯾﻮﻧﻪ ﭼﺘﻪ ﭼﺮﺍ ﻣﯿﺰﻧﯽ ؟؟؟
حیف نون :ﺭﺍﻩ ﻃﻮﻻﻧﯿﻪ ﮔﻔﺘﻢ ﯾﻬﻮ ﺯﺭ ﺯﺭ
ﺯﯾﺎﺩﯼ ﻧﮑﻨﯽ =))
اگه بدونید چنگیزخان با سوزوندن کتابای علمی
چقد از بار درسهایی که قرار بوده بخونیم کم کرده
هر شب جمعه واسش فاتحه میخونید !!!
دختر ﻧﻮﺷﺘﻪ :
” ﺑﻨﺪﻩ ﺍﯼ ﺑﯿﺶ ﻧﺒﻮﺩﯼ،ﻣﻦ ﺧﺪﺍﯾﺖ ﮐﺮﺩﻡ “!
ﯾﻪ پسره ﺯﯾﺮﺵ ﮐﺎﻣﻨﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺟﺮﺍﺡ ﭘﻼﺳﺘﯿﮑﺖ ﺍﯾﻨﻮ ﺑﻬﺖ ﮔﻔﺖ؟ !!
هیچی ترسناک تر از این نیس بیای خونه ببینی یکی اتاقتو تمیز کرده
حالا ۲ ساعت باید بشینم فکر کنم ببینم چی قایم کرده بودم و آیا کشف شده یا نه !
رو دسته صندلی نوشته بود وقتی زلزله اومد پشت صندلیو نگا کن
پشتشو نگا کردیم نوشته بود الان نه خره وقتی زلزه اومد !
دقت کردین وقتی میرین دکتر
مریض قبل شما ٣ ساعت تو اتاق دکتره
ولی وقتی نوبت شما که میشه دو ثانیه معاینه میشین و میایینبیرون! ؟
دانشجویی که توانایی اینو نداشته باشه ۲خط تقلب بکنه . . .
.
.
.
فردا چجوری میخواد توو این مملکت گلیم خودشو از آب بیرون بکشه ؟!
چجوری میخواد کار پیدا کنه ؟!
چجوری میخواد زندگی کنه ؟!
ها چه خاکی میخواد به سرش کنه عآآخه ؟!
دیروز یه شیشه کشک خریدم: ۷۵۰۰ تومن!
گمونم از این به بعد “برو کشکتو بساب”
یه پیشنهاد تجاری موفق محسوب میشه!
من که رکیک ترین فحش بابام ” دیوانه “
و مستهجن ترین حرف مامانم ” بی شخصیت ” بود شدم این!
خدایا به حق همین ماه عزیز بچمو به تو سپردم!
نقشه هایی که من تو دبیرستان در فرار کردن ازمدرسه داشتم
مایکل اسکوفیلد توی فرار از زندان نداشت
من حیف شدم!
ملت چه بیکارن !
یکی مزاحم میشد هی اس هی زنگ…جواب نمیدادم که بیخیال شه…
دیگه تماس نگرفت
بعد چند روز اس داده :
ببخشید من چند روز مزاحمتون نشدم کار داشتم دستم بند بود ، شرمنده،چه خبر؟
رفیق داداشم رفته بود مصاحبه برای استخدام:
+ امسال سال چیه؟
- نهنگ
+ پاشو برو به بعدی بگو بیاد تو
از تفریحات من تو دوران بچگی این بود که اب بریزم رو بخاری
صدای ” تـسس ” بده خرکیف بشم
اون موقه آیپد نبود که بازی کنیم ، با این چیزا سرگرم میشدیم !
بچه های دانشگا رو از روی محل نشستن سر کلاس طبقه بندی میکنم.
ردیف اول :حال به هم زن
وسطی ها :یه سلام علیکی داریم
ته کلاس :دمشون گرم.
اونایی که اصن کلاس نمیان: اینا رفیقمن
در خونه رو میزدن!
دخدر داییم ۵ سالشه!
جواب داد : کیه!؟
زن همسایه مون پشت در به شوخی گفت: منم منم مادرتون!
من رفتم در رو باز کردم, بنده خدا میخواس سکته کنه!
گفت : ببخشید مادرتون هستن؟ گفتم : نع ، فقط من و حبه انگور هستیم
طرف می ره خواستگاری واسه پسرش. پدر عروس می گه:
آقازاده دانشگام میرن؟
طرف می گه: مسافر گیرش بیاد چرا که نه!
یارو تصادف میکنه بی هوش میشه میبرنش بیمارستان
بعد از یه مدت به هوش میاد میگه : مثله اینکه تو بهشتم ؟!
زنش میگه : کوری نمیبینی نشستم کنارت !؟
بعضیام هستن فک می کنن کین ، نه عموو !
من اسم تورو که می شنوم یه هفته بد شانسی میارم
چه برسه بخوام در موردت حرف بزنم !
یارو تو باشگاه یه ساعت پیدا میکنه میگه :
این ساعت آبی زیمنس مال کیه ؟
یه آقایی میگه مال منه
میگه نشونی شو بده. یارو میگه :آبی زیمنس !
میگه : دهه ! اینا رو که خودم گفتم داداش ! تو اصلا بگو ساعت چنده؟!
حساب کنید قیافه دخترای دوران حافظ و سعدی چه جوری بوده
که خال کنج لب یار آپشن محسوب می شده!
توﮐﺎﻓﯽ ﺷــﺎﭖ ﻧﺸﺴـﺘﻪ ﺑـﻮﺩﻡ ﯾﻪ دختـره ﺍﻭﻣﺪ ﮔـﻔﺖ بـبخشــید آقـا ﺷﻤﺎ ﺗﻨـﻬﺎﯾـﯿﺪ ؟!
یـه پوزخند زدم و بـا یـه صـدای خسـته گـُفتـم :ﺧـــﯿﻠﯽ ﻭﻗـﺘﻪ …
ﮔــﻔﺖ ﭘـﺲ ﻣـﻦ ﺍﯾـﻦ ﺻﻨـﺪﻟﯽ ﺭﻭ ﺑــﺒﺮﻡ ﺍﻭﻧــﻮﺭ ﺻـﻨﺪﻟﯽ ﮐـﻢ ﺩﺍﺭﯾـﻢ
دیدید این فیلمارو که بچه گم میشه وقتی پدر مادرش پیداش میکنن،
نیم ساعت تو بغل همدیگه گریه میکنن
والا ما که بچه بودیم گم که میشدیم،
بعد از اینکه پیدامون میکردن نیم ساعت کتک میخوردیم
دعوت مودبانه ی بابام از من برای صرف شام :
تَن لَشتو از پشت کامپیوتر جمع کن بیار، سفره پهن کن !!
محبت همینجوری داره میپاچه رو در و دیوار
گرگه میره دم خونه شنگول منگول در میزنه
یه دفعه خرسه گریه کنون میادبیرون میگه: بابا تو مارو کشتی
الان اینا ۲۰ ساله از اینجا رفتن !
بیشعور کثافت ولمون کن دیگه !
گرگه میگه : خیلی بیشعوری برات نذری آوردم !
حیف که من ترم آخرم
وگرنه تصمیم گرفته بودم از ترم بعد بخونم
بعضی شبا که خوابم نمی بره، یه جوری که مغزم بشنوه می گم:
خوب! برم یه کتابی بیارم بخونم…
هیچی دیگه، اصلا بیهوش می شم!
قرار بود با یه اسب سفید برم دنبال دخترِ آرزوهام
بعد به این نتیجه رسیدم “خوو لامصب یکی دو تا نیستن که !”
حالا قرار شده یه وَن بگیرم یکی یکی برم دنبالشون ! والـــــــــا !!
توصیه بابام به من موقع رانندگی
سر کوچه ها یواش تر بپیچ ؛
شاید یکی بی شعورتر از تو پیدا شد که از اونور بیاد
رفتم عسل بخرم فروشنده میگه عسل خوب داریم ۷۵ تومن
خوانسار هم هست ۵۷ تومن
عسل ۳ تومنی و ۵ تومنی هم داریم …
فک کنم اون آخریا دیگه آزمایش ادرار زنبور بوده !
الان کامپیوترم خودش ری استارت شد !
فک کنم فهمید من تشنمه
.
آینده شغلی معدل در ایران چیست؟
معدل ۱۹-۲۰= دکتر، مهندس، استاد
معدل ۱۹-۱۷= معلم
معدل ۱۷-۱۴= کارمند
معدل۱۴-۱۲= مدیرعامل
مردود= میلیاردر
.
…
این دخترا واسه چی اینقدر حساس شدن ؟زنگ زدم به ساناز تا اسم سارا رو شنید قطع کرد ؛ همش به خاطر این نیلوفره که حواس واسه آدم نمیذاره ، گیر داده میگه لاله کیه ؟ گفتم منظـورت لادنه ؟ اونم قهر کرد …اصن ولشون کن بابا … بذار یه زنگ بزنم به شادی چون فقط اون و مهسا و نسترن و سمیرا و شیما منو درک میکنن !
.با اعصاب خراب اومدم نشسنم میگم دیدی چی شد ؟ امروز نه ورزش کردم نه وزن کم کردم !گودزیلا دراومده میگه : چرا وزن کم کردی … مگه نرفتی دستشویی ؟؟؟محض اطلاعتون ارض کنم که ۵سالشه !
.چقدر خوبه وقتی که داری جوجه کباب درست میکنی خودش بچرخه و بگه : اینجام … اینجام … اینجام نپخته …این دانشمندا چیکار میکنن پس ؟ الکی دارن فقط حقوق میگرن …
دختره مهریه ش رتبه کنکورش نباشه صلواااااااااااااااااات …
پسرا پرچم بالا
قرص کامل پشه کش تو اتاقم دود کردم به طوری که اجسام از فاصه ۲۳٫۵ میلیمتری قابل رویت نیستن ، بازم پشه ه میاد زیره گوشم صدای هیلیکوفتِر درمیاره !!!یاد “جان سخت ۴″ افتادم …
دیشب بابابزرگ و مامان بزرگمو بردیم فرودگاه بدرقه کنیم که برن مکه ، هواپیما تاخیر داشت !!!
مامان بزرگم نگران بود ، عموم میاد دلداریش بده میگه : این چیزا عادیه ، تاخیر داره ، نقص فنی پیدا میکنه ، سقوط میکنه ، نگران نباش !
خواهر دوستم ۳ سالشه رفته بود تو اتاقش داشت با عروسکاش بازی میکرد یهو اومد بیرون زد زیر گریه ، پرسیدیم چی شده ؟؟؟
گفت عروسکام منو بازی نمیدن …
وقتی با فک و فامیلا اسم فامیل بازی میکنم :
اسم : غلام
فامیل : غلامی
غذا : غلام پلو
میوه : غلام سبز
شغل : غلام فروشی
شهر : غلام رود
کشور : غلامستان
گل : غلام بو
اشیا : غلام پلاستیکی
ماشین : همونی که غلام سوار میشه ! (اسمشو نمیدونم)
امروز از سرکار برگشتم خونه میبینم همه باهام سنگینن ، هیشکی تحویلم نمیگیره ، الان فهمیدم دیشب مادرم خواب دیده من بدون اجازشون ازدواج کردم …
اصن دقت که میکنم خدارو شاکرم رام داده خونه
خواهر زادم ۳ سالشه از بیرون اومده میگه سردمه ، بهش میگم بیا بغلم گرم شو … میگه نه میخوام همینجوری خنک بمونم !
میگم خب بیا بغلم منم خنک شم ، میگه برو کنار منو بغل نکن خنکیم تموم میشه !
دستمو بریدم رو لباسم یه لکه خون ریخته ، شستمش پاک نشده …
به مامانم میگم خون با چی پاک میشه ؟
از اون اتاق داد زد : خون فقط با خون پاک میشه !
من :|
فیلم هندی :|
سازمان خون :|
شاهرخ خان :|
آمیتا چاخان :|
شعبون بی مخ :|
امروز همزمان هم آیفونمون زنگ خورد و هم تلفونمون …
مامان و بابام هول شدن چیکار کنن مامانم تلفونو برداشته میگه کیه ؟ بابام هم آیفون رو برداشته میگه الو سلام العلیکم !
موبایلمو دزد برده هرچی گشتم کارتونشو پیدا نکردم ، پسر عموم اومده میگه *#۰۶# رو بزن تو گوشیت سریالشو بهت میده بعد با این برو کلانتری …
من :|
فک و فامیل :|
عموم و زن عموم :|
خواهرزادم ساعت دیواریمون رو برداشته واستاده روش میگه ترازوئه ، میخوام ببینم چند تومن شدم !
به بابام میگم اگه من یه روز سکته مغزی کردم ، اعضا ی بدنمو اهدا کنین !!!
برگشته میگه برو بابا تو مغزت کجا بود که بخواد سکته هم بکنه ؟! به فکر یه راه دیگه باش !!!
یه بار داشتم خیر سرم به بچه خواهر ۶ سالم ریاضی یاد میدادم ، بهش گفتم مثلا من ۳تا شکلات به داداشت میدم و ۲تا به تو ، حالا چندتا شکلات میشه ؟
یهو زد زیر گریه گفت چرا به داداش ۳تا میدی به من ۲تا ؟ نمیخوام اصلا همشو بده به داداش منم میرم به مامانم میگم …
رفت به خواهرم گفت خواهرم اومده دعوام میکنه میگه مرض داری بچه رو اذیت میکنی ؟ خب یکیشو میذاشتی تو جیبت به هر کدوم ۲تا میدادی که دعوا نشه دیگه …
فک و فامیل خود درگیر مزمن ما داریم ؟؟؟
با قد ۱۸۵ ، من معمولا بلندترین عضو خانواده ام … حالا کارکردهای من برای مادرم :
حامد مادر قدت بلنده اون لامپ رو خاموش کن …
حامد قدت بلنده اون مجله رو از رو میز بیار …
حامد قدت بلنده اون سینی رو از روی زمین بردار ببر تو ظرفشویی بشور …
حامد مادر قدت بلنده برو ماست بگیر ، نون بگیر ، نفت بگیر …
مامان و بابام با هم قهرن ، با هم رفتن فرش بخرن بابام زنگ زده خونه میگه حامد گوشیو میدم به مامانت ازش بپرس این فرشه خوبه ؟
گوشیو داده بهش ازش می پرسم مامان این فرشه خوبه ؟ مامانم میگه نه بزا بقیه رو هم نگاه کنم ؛ باز گوشیو داده به بابام میگم نه بزار بقیرم نگاه کنه !!! بابام میگه بهش بگو باشه !
یعنی می خواستم با سیم تلفن خودمو خفه کنم !
بابام به مامانم اس ام اس عاشقانه فرستاده ، الان ۲ روزه خونمون دعواست …
مامانم گیر داده به بابام که این اس ام اسو کی واست فرستاده بود ؟
ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺗﻮﺻﻴﻒ ﺩﺧﺘﺮ ﻳﻜﻲ اﺯ اﻗﻮاﻡ ﺑﺮاﻱ ﺧﻮاﻫﺮﻡ …
ﻗﺪﺵ اﻧﺪاﺯﻩ ﺧﻮﺩﺗﻪ ، ﻫﻴﻜﻠﺸﻢ ﺷﺒﻴﻪ ﺧﻮﺩﺗﻪ … ﻭﻟﻲ ﺧﻮﺷﮕﻠﻪ !!!!!
ﺧﺐ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻧﺎﺑﻮﺩ کردی ﺑﭽﻪ رو …
اینایی که به اینترنت اکسپلورر احترام نمیزارن !
همونان که پدر مادراشونو بعدها میفرستن خونه سالمندان
:l
روز پیوند عاطفه هاست …
اولین تقلب عُمرم، کلاس اول دبستان، امتحان ریاضی، ثلث اول
- پیس پیس (خطاب به جلویم)، عدد 9 کدوم عدد بود ؟
- جلویی: همون که کله ش گرده
- من : گِردالیش سمت چپه یا راست ؟
- جلویم : چپ
-من : چپ کُدوم طرفه؟؟؟
- جلوییم :
هیتلر:من در جنگ جهانی دوم 500هزار نفر را کشتم
صدام:من در جنگام 300هزار نفر رو کشتم
ناپلعون:من در خلال جنگهایم 50هزار نفر را کشتم
مدیر عامل سایپا:(...) نخورین بابا :|
یه سؤال از دخترا :
چرا ما دخترا نمیتونیم وقتی یه پسر خوشگل از بغلمون رد میشه بگیم : جوووون داماد بابام میشی؟
اولین تقلب عُمرم، کلاس اول دبستان، امتحان ریاضی، ثلث اول
- پیس پیس (خطاب به جلویم)، عدد 9 کدوم عدد بود ؟
- جلویی: همون که کله ش گرده
- من : گِردالیش سمت چپه یا راست ؟
- جلویم : چپ
-من : چپ کُدوم طرفه؟؟؟
- جلوییم :
ﭘﺴﺮﻩ ﺗﻮ ﭘﺮﻭﻓﺎﯾﻞ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ :
ﺗﻮﻟﺪﺕ ﻣﺒﺎﺭﮎ
ﺍﯾﺸﺎﻟﻠﻪ ۹۳۷۸۶۷۳۴۲۶ ﺳﺎﻟﻪ ﺑﺸﯽ
ﯾﻌﻨﯽ ﺧﻼﻗﯿﺖ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺩﺍﺩﻧﺶ ﻧﺎﺑﻮﺩﻡ ﮐﺮﺩ !!!
بعضیا هستن میخوان باعث تنوع شن ولی زیاد وارد نیستن باعث تهوع میشن !
دوست گرامی ! لطفا در هنگام دروغ گفتن حداقلِ شعور را برای مخاطب خود متصور شوید !
عجب روزگاری شده ! ﮐﺎﻓﯿﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﯾﻪ ﺟﻮﺭﺍﺏ ﺳﻮﺭﺍﺥ ﺑﭙﻮﺷﯿﻦ ! ﺍﮔﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺗﻮﺑﺎﻥ ﺭﻭ ﻣﻮﮐﺖ میکنن تا مجبور بشی ﮐﻔﺸﺘﻮ ﺩﺭ ﺑﯿﺎﺭﯼ !
دیروز از وانتی نیم کیلو گِل خریدم ! رفتم خونه دیدم عه توش سبزی هم گذاشته !
جلو تلویزیون نشسته بودم داشتم تلویزیون میدیدم گوشیم هم دستم بود داشتم با صدای بلند “انگری بردز” بازی میکردم که یهو مامانم برگشت بی مقدمه گفت :
نگاه کن تو رو خدا ! 30 سال با 100 تا آرزو بچه بزرگ کردیم حالا نشسته داره با گوشیش کفتر بازی کنه !
میازار موری که دانه کش است
بترس از باباش که چاقو کش است
اگه سن یه خانومی رو پرسیدین و اونم جواب داد: "چند نشون میدم؟؟"
یعنی بمب ساعتی گرفتی دستت و اگه کابلو اشتباه ببری میترکی
دوس دارم یه زن بگیرم اسمش ستاره باشه بعده یه مدت......
.
.
.
برم یه زن دیگه هم بگیرم اسم اونم ستاره باشه بیارمش خونه پیشه زن اولم.
.
آخرم خودم برم یه گوشه بشینم با خیال راحت جنگ ستارگان رو از نزدیک ببینم
من به مامانم اس ام اس میزنم جواب میده "پیامت دریافت شد" !
یه چیز تو مایه هاى عمار عمار یاسر، یاسر به گوشم
بچه که بودم یه بار مامانم خواست منو تنبیه مدرن کنه
منو تو انباری زندونی کرد منم اون تو شروع کردم به آواز خواندن با صدای بلند
یهو دیدم در باز شد مامانم با لوله جاروبرقی اومد دوباره منو تنبیه سنتی کرد!
من از بچگی ۱ستاره رو نشون کردم تو آسمون
میگفتم این ستاره منه وقتی فهمیدم چراغ دکل مخابراته کمرم شکست
آغا من موندم چرا همیشه عکس ده نفر برتر کنکور رو تلوزیون نشون میده
باور کنید ده نفر آخر شدن سختر از اونه
مسئولین کجایید !؟
احترام پدرم به حریم خصوصی به این صورته که
اول در رو باز میکنه بعد طی همون فرایند باز شدن در همزمان چند ضربه ای هم به در میزنه !
تو فکرم یه نمایشگاه بزنم
نقاشی هایی که موقع درس خوندن واسه کنکور کشیدم رو به نمایش بذارم !
یکی از خصوصیات خوبم اینه که:
کسی ک منو دوس داشته باشه هیچ وخت پیر نمیشه
یا دق مرگش میکنم یا خودش جوون مرگ میشه !
راز چیست؟
چیزیه که دخدرا به همه میگن که به هیچ کسی نگن!
سوالم از آقای گالیله اینه که:
اگه زمین باسرعت دور خودش می چرخه
پس چرا اینقدرهوا گرمه
کیه؟ کیه؟ کیه؟
کیه؟…………کیه؟
کیه؟
واکنش اعضای خانواده وقتی شما تلفن وجواب می دی
(نمیذارن نفست بالا بیاد)
علی پهلوان، خواننده گروه موسیقی آریان،در کنسرتی که به همراه گروه برای ایرانیان مقیم لندن به منظور جمع آوری کمک برای مردم آفریقا داشتند،در بین اجرا از همه تماشاچیان خواست که سکوت محض برقرار کنند. سپس در حالیکه در سکوت کامل سالن دستهایش را با ریتمی آرام ولی پیوسته به هم می کوفت، برای این که مردم را متوجه عمق فاجعه گرسنگی در آفریقا کند، خطاب به تماشاچیان گفت:« هربار که من دستهام رو به هم می کوبم، کودکی در افریقا میمیره»
از ردیف جلوی تماشاچیان، صدایی با لهجه غلیظ سکوت را شکست: «خب دست نزن مردم آزار! »
- دیشب که خوب می خوردین این چی چیه آوردین؟
(گروه بانوان در مراسم پاتختی در هنگام باز کردن کادو)
***
.
.
.
من o_O
خواستگار ^_^
اسماعیل فلاح خبرنگار اعزامی صدا وسیما
***
ﻣﻬﻢ ﻧﻴﺴﺖ ﮐﻪ ﺩﻫﻪ ﺷﺼﺘﻲ
ﺑﺎﺷﻲ ﻳﺎ ﺩﻫﻪ ﻫﺸﺘﺎﺩﻱ ﻳﺎ ﺩﻫﻪ ﻧﻮﺩﻱ؛
.
.
.
ﻣﻬﻢ ﺍﻳﻨﻪ ﮐﻪ ﻣﺜﻞ ﺩﻫﻪ ﻫﻔﺘﺎﺩﻱ
ﻫﺎ ﺑﺎ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﺑﺎﺷﻲ!!!
هفتادیاااااااااا دست جییییغ سووووووووووت هووووووورااااااااااا بزنید به افتخار خودتون
***
ﺍﯾﻨﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺮﻥ ﺭﻭﻭ ﺭﯾﻞ ﻗﻄﺎﺭ ﻣﯿﺨﻮﺍﺑﻦ ﻭ ﻋﮑﺲ
ﻣﯿﮕﯿﺮﻥ...
ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺍﯾﻨﺎ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻦ ﻗﻄﺎﺭ، ﺗﻮﺍﻟﺘﺶ ﯾﻪ ﺳﺮﻩ ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ؟
ﻣﻦ ﺩﯾﮕﻪ ﺣﺮﻓﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ l:
***
برادرمن،
ابروهای نخ کردتو میشه تحمل کرد
موهای بلوندتم یه کاریش میکنم.
اصن کت واکینگ راه رفتنم قبول...
ولی دیگه نمیتونم تحمل کنم که تو چشام زل بزنی بگی :شلام عجقم!
میفمی؟ نمیشه تحمل کرد!
***
به بابام میگم پدر موجودیست که جونشو واسه بچش میده اما ماشینشو نه ؛ امیدوارم بودم تحت تاثیر قرار بگیره که گفت : آخه ماشینش جون بچشو میگیره !
و انسان موجودیست که زیاد موجود نیست !
آخه پاستیل چیه ؟ سوسول بازی …
مرد اونه که دست مخاطب خاصشو بگیره ورداره ببره کله پاچه ای هی لقمه بگیره چش گوسفنده رو بعد روشم آبلیمو بریزه بزاره دهن عشقش !
میگن محرم دخترا با کیلیپساشون به علامتا سلام میدن …
همیشه آرزوم این بود مخاطب خاصم بهم خیانت کنه و عکساشو بندازم تو شومینه بسوزه ولی خوب اولا که عکساشو ندارم ، دوما من اصلا مخاطب خاص ندارم و سوما هم بین خودمون بمونه ، شومینه هم نداریم !
اول مرغ بود یا تخم مرغ رو ول کنید …
اولِ اولِ اول کلیپس بود بعد دختر یا دختر بود بعد کلیپس ؟؟؟
مورد داشتیم دختره دانشگاه قبول شده نمیدونسته چی بپوشه انصراف داده !
ﯾﻌﻨﯽ ﺑﻪ ﺩﺭﺟﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﮐﻤﺒﻮﺩ ﺗﻮﺟﻪ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﻫﺮ ﮐﯽ برا ﺍﯾﻦ ﭘﺴﺖ کامنت بزاره
رفتم سر قبر مادربزرگم ... یارو اومده پیشم نشسته میگه فوت کردن؟ گفتم نه
فردا امتحان ریاضی داره خودشو زده به مردن که نره :|
مملکت نی که دیوونه خونس !!***
دختــرای عـزیز درستــه میــگن سـر سنگیــن باش ..
ولــی بوخودا منظورشون با کلیــپس نبــوده هااا !!
***
این روزاى مونده به محرم همه جورى تندتند دارن ازدواج میکنن که آدم هول
میشه، فک میکنه اگه تا محرم ازدواج نکنه Game Over شده...:|
***
ﺟﻨﺎﺏ ﺍﯾﺮﺍﻧﺴﻞ ﮐﻪ ﺍﺻـﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﯼ 15 ﺩﻗﯿﻘـﻪ ﻣﮑﺎﻟﻤﻪ ﮐﻨـﻢ ﺗﺎ 5 ﺩﻗﯿﻘﻪ ﻣﮑﺎﻟﻤـﻪ
ﺭﺍﯾﮕﺎﻥ ﺑﻬـﻢ
ﺑﺪﯼ ، ﯾﺎ ﺩﺱ ﺍﺯ ﺳـﺮﻡ ﻭﺭﺩﺍﺭ ﯾﺎ ﻭﺍﺳـﻢ ﯾﻪ ﻣﺨﺎﻃﺐ ِ ﺧـﺎﺹ ﺟـﻮﺭ ﮐﻦ |:والاااااااااا
اعصاب برا ما نزاشته بس که اس داده:||||||
***
عمه ی توماس ادیسون مجددا در بیانیه ای به مردم شریف ایران اعلام کرد:
توماس فقط برق را اختراع کرده است لطفا به خاطر قبضش ما را مورد عنایت قرار ندهید
!!!!! والاااااااا چه کاریه..
***
داداشم رفته بود حموم
پسر عمومم خونمون بود
یهو داداشم تو حموم زد زیر خنده هی میخندید
پسر عموم گفت داش چرا امیر داره میخنده؟
گفتم هیچی نیست داره سنگ پا میکشه
من دیوانه ی عزت نفس کسآییم که شماره شون رو. پشت در توالت مینویسن..
موبایلم هر سه روز یه بار صداش در نمیاد
ولی فقط کافیه صندلی عقب یه تاکسی به صورت فشرده بشینم
که نتونم دست تو جیبم کنم، اونوقته که دیگه!
پسورد وایرلسمو ۲روزه عوض کردم کلن محبوبیتمو تو همسایه ها از دست دادم!
یکی یکی سردو سردتر میشن...
امروز یکیشون بلند به اون یکی می گفت :نامرد گدا نذاشت فیلممو کامل دانلود کنم :|
بابام میگه یه شامپوی خوب خارجی واسه (خودت) بخر میخوام برم حموم!!!
به نظرم با چنگال ماست خوردن منطقی تر از اینه که از جات بلند شی بری قاشق بیاری !طرف جرعت نداره باقی پولشو از راننده آژانس بگیره
ولی میاد اینجا میشه منتقد اجتماعی !
یکی از فانتزیام اینه که مخاطب خاصمو ببرم خونه با خانواده بشینیم پای سفره ی بعد هِی مامانم نگاش کنه بگه وای عروس گلم چه چادر بهش میاد بعد اونم ذوق مرگ بشه از خجالت بیاد خودشو بچسبونه به من! منم یکی بخوابونم زیر گوشش بگم درست بشین جلو چارتا بزرگتر … والا !!!
یکی از فانتزیام اینه که الکی بگم جدا شیم تو بگی که نمیتونم ولی متاسفانه تا میگیم ج طرف مثل میگ میگ میره !
همیشه دوست داشتم یکى بهم بگه “اما آخه آقاجون !!!” منم بگم “اما بى اما ، دیگه م به من نگو آقاجون” بعدم از کادر برم بیرون که دوربین بره رو صورت اون !
یه دوستی دارم خیلی آدم کثیف و غیربهداشتیه ، الان داره با سوییچ ماشینم سنگای ته کفششو درمیاره و انگار نه انگار که من با این سوییچ گوشامو تمیز میکنم !
کودک درونم راه افتاده دنبال پدر و مادر واقعیش میگرده ، فکر کنم بچه طلاق باشه لامصب !!!
دیروز یکی از گودزیلاهای فامیل رفته بود مسافرت بهم زنگ زده میگه : میشه بری ایمیل هامو چک کنی یه خبر مهم قرار بود بهم برسه ، یه گوشی هم سفارش داده بودم ببین چی شده !!!
من وقتی همسن این بودم لواشکو با پوستش میخوردم مزه پیتزا بده …
بعضیا هستن میخوان باعث تنوع شن ولی زیاد وارد نیستن باعث تهوع میشن !
دوست گرامی ! لطفا در هنگام دروغ گفتن حداقلِ شعور را برای مخاطب خود متصور شوید !
عجب روزگاری شده ! ﮐﺎﻓﯿﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﯾﻪ ﺟﻮﺭﺍﺏ ﺳﻮﺭﺍﺥ ﺑﭙﻮﺷﯿﻦ ! ﺍﮔﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺗﻮﺑﺎﻥ ﺭﻭ ﻣﻮﮐﺖ میکنن تا مجبور بشی ﮐﻔﺸﺘﻮ ﺩﺭ ﺑﯿﺎﺭﯼ !
به بعضیام باید گفت اگه نمیتونی آدم باشی حداقل حیوون بی آزاری باش.
اینایی که تا یه چیزی میشه میگن “شِت” همونایی هستن که تا چند وقت پیش وقتی یه چیزی میشد میگفتن “دَدَم وای”
ایدئولوژی بعضی دخترا در آرایش کردن، همان ایدئولوژی نقاشیهای مهدکودک است؛
جای سفید در صفحه باقی نذارید!
خخخخخ
دقت کردین وقتی مهمون میاد
آشغال ریزه های روی قالی چقدر به چشم میان و بزرگ میشن؟!
اصلا میان جلو سلام واحوالپرسی میکنن
استاد :بزرگ شدی چیکار میکنی
شاگرد :عروسی
استاد :منظورم اینه که چی میشی
داماد
استاد :اه.. منظورم اینه بزرگ شدی چی حاصل میکنی
زن
استاد :احمق بزرگ میشی برای پدر مادرت چ میکنی
عروس میگیرم خب
استاد :لعنتی پدرمادرت اینده چی میخوان ازت
نوه استاد!
آمریکا این چهارشنبه به ایران حمله میکند!
یه روزنامه ی اُردنی خبر زده که آمریکا چهارشنبه به ایران حمله میکنه، اینا هم نظرهای زیر اون تو یه سایت فارسی!
» ما 4 شنبه امتحان داریم لطفا بندازین جمعه
» من چهارشمبه چک دارم!
» منم چهارشنبه امتحان دارم . موندم چیکار کنم. برم جنگ، نَرَم جنگ...
« یعنی اگه چارشنبه بیان .... بابا ما ورزش داریم لامسّبا ! میفهمید ؟؟؟
» پس چرا ساعت شو نگفته؟! شاید ما خونه نباشیمش...
» حالا من چی بپوشم؟!
» ما شماره ماشین مون فرده، فک نکنم بتونیم تــو این حماسه آفرینی حضور بهم برسونیم!
» میشه بهش بگین موقع برگشت منو به عنوان غنیمت ببرن آمریکا
» سه شنبه حمله کنن تا چهارشنبه تمومش کنن که پنج شنبه جعمه بریم دَدَر!!
» شام هم میدن؟
» ایول، بالاخره یه بهونه جور شد من پنجشنبه نرم عروسی. از جنگ برگشتم خستم ! تازه اگه اسیر نشم و برگردم
» بگو سر راه نون بگیره ...
» ای بابا حالا نمیشه جمعه عصر باشه آخه عصرای جمعه خیلی دلگیره آقا ما از مسئولین خواهشمندیم جمعه حول و حوش ساعت 3 یا 3/5 حمله کنن بعد از ناهار...
داداشم داشت از باغچه پر گلمون عکس میگرفت ، توجه کنید فقط از گل ها عکس میگرفت
گفت یک . . . دو . . . سه
فک و فامیله داریم ؟
بابام بهم پول داده برم خرید ، میگم تو که پول می دی یه کم بیشتر بده ، زیاد اومد بر می گردونم ، من بچه اتم مثلا !
می گه : تو دنیای منی اما ! به دنیا اعتمادی نیست
فک و فامیله داریم ؟
گواهی نامه گرفتن مامانم حدود یک سال و نیم طول کشید ؛ قبول که شده بود افسره از مامانم خوشحال تر بود !
اقا رفتم خونه خالم دیدم هیچ کس خونه نیس بجز پسر خالم که داره توپ بازی میکنه ، بهم گفت حامد بیا ببینم چند تا رو پای میری !
منم جوگیر شدم گفتم توپو بده گفت من تا تو اتاقم میرم . . .
شروع کردم روپای تا اون بیاد یهو خالم اومد پسرخالمم اومد پایین گفت حامد صدای شکستنی اومد چی شکستی ، منم حول شدم گفتم هیچی خالم چپ نگام کرد ، گفتم : بجون خاله کاری نکردم !
پسر خاله کثافط من رفت پشت مبل یه مجسمه شکسته اورد ، دیگه هیچی خودمم باورم شد که شکستمش بعد فهمیدم خودش شکستش !
فک و فامیله داریم ؟
الان چند وقته مامان بزرگم سپرده واسش عصا بخرم همش یادم میره !
جلو همه بهم میگه :
من می میرمُ تو عصا نمی خری واسم !
ازت راضی نیستم ، وصیت میکنم رو سنگ قبرم بنویسن
عمرم در آرزوی عصا بگذشت ، من مُردم و نوه ام آدم نگشت
فک و فامیله داریم ؟
دو سال پیش روز تولدم بابام برام یه عینک طبی کادو خریده بود ، بهش گفتم پدر من این دیگه چیه گرفتی ؟ برگشت گفت همیشه دوست داشتم پسرم عینکی باشه
فک و فامیله داریم ؟
رفتم خونه عموم.به پسر عموم میگم بیا چندتا عکس ازم بگیر.
میگه برا چی میخوای؟میخوای بزنی رو پاکت سیگار؟
اگه بزنی رو پاکت سیگار همه سیگار رو ترک میکنن.
آخه فک و فامیله داریم؟؟؟
با بابام نشستیم داریم والیبال میبینیم (ست ۲ که زمینا عوض شده) ، بعد تیم ها یکیشون لباساشون قرمز بود یکی دیگه سفید پاسورِسفید ها هم لباسش قرمز بود . مامانم اومده داره با دقت نگاه میکنه بعد یهو میگه : عه ! طفلک این قرمزه اینور جا مونده . . .
فک و فامیله داریم ؟
بچه خواهرم سه سالشه ، شیطونی میکرده مامانش بهش گفته اینقد شیطونی نکن بسه !!! گفته اصن من میخوام تنها زندگی کنم …
بابام از خونه رفت بیرون ماشین رو روشن کرد و رفت یه دیقه بعد دوباره صدای ماشین بلند شد و بوق های ممتد بابام . پریدم تو کوچه میگم چی شده بابا؟ میگه یعنی تو با این هیکل گندت نمی فهمی وقتی بوق می زنم یعنی گوشیمو جا گذاشتم وردار بیار!!!!!!!
خدا وکیلی راست میگه نمی دونم چرا اینو نفهمیدم! چند وقتیه خیلی خنگ شدم!!!
قربون بابای گلم برم!
پسر داییم اومده خونمون سرو صورتش داغون کبود!! میگم احسان دعوا کردی ؟ میگه نه چطور میگم چرا انقدر کبود و زخمی صورتت؟؟! میگه نه کیسه کشیدم صورتمو میگن واسه پوست خوبه!!!! ولی به همه میگم دعوا کردم سوتی نده!
جلو تلویزیون نشسته بودم داشتم تلویزیون میدیدم گوشیمم دستم بود داشتم با صدای بلند “انگری بردز” بازی میکردم یهو مامانم برگشت بی مقدمه گفت :
نگاه کن تو رو خدا ۳۰ سال بچه بزرگ کردیم که یا تو اتاقش بشینه مانیتورو نگاه کنه لبخند بزنه واسه خودش یا گوشیشو دستش بگیره با گوشیش کفتر بازی کنه !!!
یکی از بزرگترین تعارض های زندگیمون این بود که این لاله یا نه!
مصاحبه کننده :
در هواپیمائی ۱۰۰ عدد آجر داریم، ۱ عدد آنها را از هواپیما به بیرون پرتاب میکنیم. الان چند عدد آجر داریم ؟
متقاضی : ۱۰۰ عدد !
مصاحبه کننده :
سه مرحله قرار دادن یک فیل داخل یخچال را شرح دهید.
متقاضی :
مرحله اول: در یخچالو باز میکنیم – مرحله دوم: فیلو میذاریم تو یخچال – مرحله سوم: در یخچالو میبندیم !!
مصاحبه کننده :
حالا چهار مرحله قرار دادن یک گوزن در یخچال را توضیح دهید !
متقاضی :
مرحله اول: در یخچالو باز میکنیم – مرحله دوم: فیلو از تو یخچال در میاریم
مرحله سوم: گوزنو میذاریم تو یخچال – مرحله چهارم: در یخچالو میبندیم !!
مصاحبه کننده :
شیر واسه تولدش مهمونی گرفته، همه حیوونا هستن جز یکی. اون کیه ؟
متقاضی :
گوزنه که تو یخچاله !!
مصاحبه کننده :
چگونه یک پیرزن از یک برکه پر از سوسمار رد میشود ؟
متقاضی :
خیلی راحت، چون سوسمارا همشون رفتن تولد شیر !!
مصاحبه کننده :
سوال آخر. اون پیرزن کشته شد، چرا ؟
متقاضی : امممممممم، نمیدونم، غرق شد ؟
مصاحبه کننده :
نه، اون یه دونه آجری که از هواپیما انداختی پائین خورد تو سرش مرد !!! شما مردود شدین، نفر بعدی لطفا
روزی مرد کوری روی پلههای ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار داده بود روی تابلو خوانده میشد: من کور هستم لطفا کمک کنید . روزنامه نگارخلاقی از کنار او میگذشت نگاهی به او انداخت فقط چند سکه د ر داخل کلاه بود.او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اینکه از مرد کور اجازه بگیرد تابلوی او را برداشت ان را برگرداند و اعلان دیگری روی ان نوشت و تابلو را کنار پای او گذاشت و انجا را ترک کرد.مرد نابینا فهمید ولی به روی خود نیاورد. عصر انروز روز نامه نگار به ان محل برگشت و متوجه شد که کلاه مرد کور پر از سکه و اسکناس شده است مرد کور از صدای قدمهای او خبرنگار را شناخت و خواست اگر او همان کسی است که ان تابلو را نوشته بگوید ،که بر روی ان چه نوشته است؟روزنامه نگار جواب داد:چیز خاص و مهمی نبود،من فقط نوشته شما را به شکل دیگری نوشتم و لبخندی زد و به راه خود ادامه داد. مرد کور هیچوقت ندانست که او چه نوشته است ولی روی تابلوی او خوانده میشد:
امروز بهار است، ولی من نمیتوانم آنرا ببینم !!!!!
.
.
.
.
.
.
.
وقتی کارتان را نمیتوانید پیش ببرید استراتژی خود را تغییر بدهید خواهید دید بهترینها ممکن خواهد شد باور داشته باشید هر تغییر بهترین چیز برای زندگی است.
حتی برای کوچکترین اعمالتان از دل،فکر،هوش و روحتان مایه بگذارید این رمز موفقیت است ....