مجله اینترنتی تـــوفانی

.: مجله اینترنتی تـــوفانی سرگرمی ،عکس و مطالب طنز :.

مجله اینترنتی تـــوفانی

.: مجله اینترنتی تـــوفانی سرگرمی ،عکس و مطالب طنز :.

۱۸۷۱ مطلب با موضوع «طنز» ثبت شده است

فیلم کامل شادی بعد از گل خنده دار بهنام بانی

دانلود فیلم کامل شادی پس از گل خنده دار بهنام بانی در بازی هنرمندان و استقلال.

شادی بعد از گل,شادی پس از گل,دابسمش,میکش,چالش,خوشحالی بعد از گل,خوشحالی خنده دار بهنام بانی,فوتبال,فوتبال بهنام بانی 
فیلم گل بهنام بانی,فوتبال هنرمندان,دربی هنرمندان,فوتبال هنرمندان امروز,سامان صفاری,خداداد عزیزی,کوروش ملکی,فوتبال بهنام بانی

زنونابین (زنوناون) یعنی چی ؟! = میدونم ولی نمیگم

زنونابین (زنوناون) یعنی چی ؟! = میدونم ولی نمیگم
زنونابین (زنوناون) در زبان سرخه ای یعنی = میدونم ولی نمیگم

جواد خواجوی مهمان حالا خورشید دوبلور مشهدی

جواد خواجوی مهمان حالا خورشید طنزپرداز مشهدی

جواد خواجوی دوبلر مشهدی است که دابسمش های  خنده دار او بر روی کنسرت های گوگوش و ابی را بسیار دیده ایم 

جواد خواجوی,مهمان حالا خورشید,طنزپرداز مشهدی,دوبلور مشهدی

دابسمش جواد خواجوی و رضا رشید پور حالا خورشید شبکه 3 

طنز بداهه جواد خواجوی و رضا رشیدپور

جواد خواجوی سلطان دوبله مشهدی بمب خنده جواد خواجوی (فقط گوگوش و ترامپ و ببینید بسه ) ... دانلود آهنگ جواد خواجوی و دانیال اسماعیلیان بنام جالب شد.

این مطلبمون توی سایت  اصلی بیش از 2000 تا نظر 

البته بهتره بگم کل کل داشته 

ینی دوست دارم تو قسمت نظرات بکش بکش بشه ها

نظرات بدون تایید نمایش داده میشه

سلام بر دوستان تو فانیِ گل و گلابتـــوفانی:) جوک و اس ام اس و مطالب طنز 

ما زنده ایم

و برگشتیم حتی بهتر از قبل

دهه شصتی‌های بدبخت 

از زبان یک دختر دم بخت:

 

برای درد تو دارو نمی شم

 

فدای اون چش و ابرو نمی شم

 

زن  ِ هرکی بگن می شم ولیکن،

 

زن سرباز و دانشجو نمی شم!

آنکس که به دست وام دارد

در بورس دو صد سهام دارد

اوقات فراغتش زیاد است

ده دیش به پشت بام دارد

همواره سری درون سایتِ

سه نقطه و دات کام دارد!

بر  دیدن فیلم‌های سیما

البته هم التزام دارد

گه محو جوانی زلیخاست

گه کف به لب از قطام دارد!

ویلای فراخ! در لواسان

که مرغ و خروس و دام دارد

کابینت MDF ندارد

اما سند بنام دارد

آنجا همه روزه با نگارَش

دیم دارم دارادام دارام دارد

ده مدرک دکترا و ارشد

از کالج داش غلام! دارد

از بس‌که لیاقتش زیاد است

چندین پُست و مقام دارد

حاجت به بیان نباشد البت

کاین پست علَی‌الدوام دارد

خسته شده بسکه رفته عُمره

 عزم سفر سیام دارد

خود از اثرات اسکناس است

گر حرمت و احترام دارد

نه لنگی عواید حلال است

نه وحشتی از حرام دارد

این شخص شخیص اگرچه طشتی

افتاده ز روی بام دارد

با این همه باز اعتباری

در قاطبه نظام دارد

از خیل خواص بودنش را

از صدقه سر عوام دارد

از لطف خدا به اهل فقر است

این ملک اگر قوام دارد

خوانندۀ خوب حال کردی

شعرم چقدَر پیام دارد؟!

در فروش  ناز ،    دلبر دبّه درمی‌آورد
وقت امضا توی محضر دبّه درمی‌آورد

گاه حتّی توی محضر می‌زند امضا ولی
موقع رفتن دمِ در دبّه درمی‌آورد

پشت چشمش را که نازک کرد و روی از من گرفت
یعنی اینکه بار دیگر دبّه در می‌آورد

از رقابت با قد او می‌دهد سرو انصراف
طفلکی مثل صنوبر دبّه در می‌آورد

گاه سهواً طالع سعدی نصیبم می‌شود
چرخ تا راضی‌شد،اختر دبّه درمی‌آورد

می‌روم از دختر رَز خواستگاری می‌کنم
خطبه را ناخوانده، مادر دبّه درمی‌آورد
 
زان‌طرف جا ‌می‌زند در هودج خود نوعروس
باده یعنی توی ساغر دبّه درمی‌آورد
*
قول دادم سی-چهل بیتی تو را گویم،ولی
طبع‌شعرِ خاک‌بر سر دبّه درمی‌آورد!

در کوچه های تهران نزدیک پیچ شاپور
ناگاه یک پری روی دیدم می آید از دور

مانند سرو قدش، چون آبشار مویش
مثل لبو لبانش، چشمش شبیه انگور

در پیش او شکیرا باید رود زند بوق
با چشم خواهری بود مانند باربی بور

خورشید پیش رویش مثل چراغ موشی
معنای آفرینش او نور بود علی نور

گفتم روم به سویش تا بنگرم به رویش
دستی برم به مویش او را کنم مگر تور

گفتم دم غروب است به به هوا چه خوب است
برگشت و گفت هستم درگیر درس و کنکور

تا اینکه نرم گردد با بنده گرم گردد
صد حرف عاشقانه کردم براش بلغور

گفتم هر آنچه خواهی من می خرم برایت
حالا نه ها! عزیزم! هر وقت گشت مقدور

گفتم حقیر دارم یک کلبه محقر
امشب بیا به بازی با تخته نرد و پاسور

وقتی من و تو باشیم در کنج خانه تنها
هم شعر می سراییم هم می زنیم سنتور

گفتا من و تو و شعر؟ این حرف ها کدام است؟
گفتم از این اراجیف دارم هزار منظور

خندید و در نگاهش یک مثنوی سخن بود
معلوم بود گشته ست از حرف بنده کیفور

گفتا که مادر من چشمش به راه مانده ست
با او کنم چه وقتی هی می زند دلش شور

گفتم بده شماره تا نیمه شب بزنگم
با یکدگر بگوییم صد جور حرف ناجور

گفتا برادرم را حتما نمی شناسی
هم مثل خر نفهم است هم مثل گاو پرزور

هم فحش های نابش هم کله خرابش
هم قطر بازوانش در شهر هست مشهور

گفتم زمانه زور دیگر گذشته جانم
ما اهل گفتمانیم مثل رئیس جمهور

دیدم که دارد از دور یک نره خر می آید
آن ماه گفت با شوق: به به! داداش تیمور!

ناگاه مثل میگ میگ از جای خود پریدم
لعنت به شانس لنگ و لعنت به بخت منفور

گفتم به خود که انگار اصلا نبوده قسمت
باید به همسر خود گویا کنم قناعت

از آن روزی که در ایران موبایل آمد به محفل­ها

تماس آسان نمود اول ولی افتاد مشکل­ها

 

به No Response To Paging عادت کرده گوش اما

از اشکالات SMS چه خون افتاده در دل­ها

 

ندارد آنـــتنی اما مزایایی دگر دارد

شده یک جور بازیچه به دست بچه خوشگل­ها!

 

نه اینترنت، نه MMS، نه SMS… خداوندا!

“کجا دانند حال ما سبکباران ساحل­ها”

 

ولی چون قبض می­آید چنان می­سوزد اعماقت

که گویی خورده­ای یک­سال از انواع فلفل­ها!

 

چه عصر ارتباطاتی! عجب فن آوری­هایی!

نمی­دیدند توی خواب هم این وضع را “بل”ها!

کــنــکــور بُـده سـت آلـــتــی بــر آزار

مــانـــنـــد رتـیل ، مثـل گاز سگ هار

با اینکه همیشه بوده طرح از موصاد

ساواک کـشیده زحمـتـش را این بار

«خاطرات شمال محاله یادم بره»
اون‌همه پرتقال محاله یادم بره!

از نکا تا پلور موبایلم آنتن نداد
اون‌همه اختلال محاله یادم بره

رستورانی که داد به جای ماهی کباب
پلو با گوشت وال! محاله یادم بره

حرف راننده‌هه که گفتش از انزلی
رفته بابل کرال محاله یادم بره!

دختره توی رشت کشیده بود رو مژه‌ش
جای ریمل زغال محاله یادم بره

باز دوباره چه‌قدر ازون‌برون مزه داد
طعم گوشت حلال محاله یادم بره!

پیشنهادی که داد طرف بهم تو هتل
بعد هفتـــــــاد سال محاله یادم بره!

جاده‌های شمال هر وجبش خاطره‌س 
منتها بی‌خیال! محاله یادم بره…

بزن تو کسب و کار سیب زمینی
که بهتر از خیاره سیب زمینی!

می‌گن که می‌رسه پس از زمستون
بدون شک بهار سیب زمینی

یکی گرفته از سر خیابون
یکی هم از اداره، سیب زمینی

این روزا نون تو کار انتشاره
البته انتشار سیب زمینی!

شبا سر سفره بشین نیگا کن
به خیل بی‌شمار سیب زمینی

برای اینکه بکّنن ازش پوست
خیلی تنش می‌خاره سیب زمینی

صبحونه و شامتو کار ندارم
اما بخور ناهار ِ سیب زمینی!

تو کوچه و خیابونو نیگا کن
دارن می‌دن شعار سیب زمینی

شلوغه و گم می‌شه تو شلوغی
یه کامیون با بار سیب زمینی

سیب زمینی رو می‌خرن همیشه
نمی‌کنن اجاره سیب زمینی!

یه عده هم همیشه پشت فرمون
گوش می‌کنن نوار سیب زمینی!

سیب زمینی برا همه عزیزه
چرا که رگ نداره سیب زمینی

بخار دیگ دیزی رو ندیدی؟
کی گفته بی‌بخاره سیب زمینی؟!

همیشه بوده توی ظرف دیزی
مانور اقتدار سیب زمینی!

اگر بمیره بوته درمیادش
دوباره بر مزار سیب زمینی!

عشقی نداره جز درو نمودن
هرکسی که می‌کاره سیب زمینی
***
ارزش سیب زمینی خیلی بالاس
یه دست به افتخار سیب زمینی…!

در کشور ما کتاب خواندن خوب است
کلا همه جا کتاب خواندن خوب است

آویزه ی گوشهای زیبایت کن
این توصیه را: کتاب خواندن خوب است

فرقی نکند در اصفهان، در شیراز
در خاش و نکا کتاب خواندن خوب است

انواع کتاب در نمایشگاه است
برخیز بیا کتاب خواندن خوب است

با سوز و گداز دوش بلبل می گفت
با باد صبا کتاب خواندن خوب است!

یک بار که شخص ما کتابی خواندیم
رفتیم فضا، کتاب خواندن خوب است!

ما کاملا آزموده و می گوییم
حالا به شما کتاب خواندن خوب است…
***
این بود سخنرانی یک دانشمند
در باب “چرا کتاب خواندن خوب است”!

«چه توفیقی از این بهتر که خلقی را بخندانی»
کند تفریح یک ملت زبان را تا بچرخانی

رود از دل برون غصه، شود در خستگی از تن
زبان را تا بچرخانی، دهان را تا بجنبانی

دهان چون باز بنمایی ادب می‌جوشد از چشمه
جهانی می‌برد لذت از این تفریح مجانی!

از این ذوق ادیبانه از این لحن حکیمانه
به غیر از سعدی و حافظ کم آورده‌است خاقانی

سنایی، رودکی، جامی، معلم! مولوی، صائب
و البتّه به‌طور ویژه‌ای قصاب کاشانی!

نمی‌دانم که می‌دانی که می‌دانم نمی‌دانی
که داری در سخن گفتن عجب ذوق فراوانی

ندیدم بر زبان آری کلامی کوچه بازاری
تو حتی بهتری از آن گزارشگر(خیابانی)!

هنوز از جمله‌ی نغزی که گفتی هیچ نگذشته
قصاری تازه می‌بافی که قبلی را بپوشانی

اگر که خوانده بودی فلسفه دیگر چه می‌کردی
که اکنون اینی و خواندی علوم غیر انسانی!

نباشند از عزیزانم کسی در بند زندانها
ولی فن بیان تو دلم را کرده زندانی

«خیال انگیز و جان پرور چو بوی گل سراپایی»
نداری غیر از این عیبی که کم داری سخنرانی!

«من از آن حسن روزافزون که یوسف داشت دانستم»
که از حیث سخن گفتن تو هم از خاک کنعانی

به دنیا گوهری چون تو نمی‌آید به آسانی
و باید از زبان تو کند تیمی نگهبانی!

اگر که توی این سفره نباشد تکه‌ی نانی
چه غم تا بر سر سفره بوَد همچین نمکدانی!

«شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل»
ندارم وحشتی اما چو کشتی را تو می‌رانی…

بگو از کجا آوردی ساندویچی رو که خوردی
دندونای طلا رو بگو از کجا آوردی

توکه پا چشات نشون بود سیبیلاتم آویزون بود
این دماغ سربالا رو بگو از کجا آوردی

چه شانسی یاورت بود؟ نعل کهنه‌ی خرت بود؟!
این سوییچ زانتیا رو بگو از کجا آوردی

آخه تو که کار نداشتی تویی که بخار نداشتی
جکوزی و سونا رو بگو از کجا آوردی

تو که هم‌قسم نداشتی حتی اقدسم نداشتی
آزیتا و آندیا رو بگو از کجا… بگو از کجا… بگو از کجا آوردی!

یادته کتاب نداشتی ماشین حساب نداشتی
این پنتیوم‌چهارو بگو از کجا آوردی

تو که تا که کج نرفتی تا دم کرج نرفتی!
اقامت آمریکا رو بگو از کجا آوردی

حق مردمی که خوردی باباشونو درآوردی
آخه این‌‌همه بابا رو بگو از کجا آوردی؟!

خیابان شد قرق با ادعای حل مشکل ها
ومشکل شدعبور از شهر بر ول ها و نا ول ها

من آنجا بودم اما اشتباهی هم نمی کردم
گرفتند اشتباهاً بنده را هم با اراذل ها!

مرا بردند آنجایی که نامش رفته از یادم
گروهی را هم آوردند آنجا از منازل ها!

نه قتلی کرده بودم نه به سرقت متهم بودم
شبی را صبح کردم پیش سارق ها و قاتل ها

به آنها گفتم:آخر!جرم من؟ گفتند:می فهمی!
که جرمت بستگی دارد به خیلی از مسائل ها!

اگرتنهانشستی روی جدول،اینکه جرمی نیست
ولی گویا نشستی با کسی روی جداول ها!

تو را از دلبران و گلرخان شهر سهمی نیست
که مال دیگرانند این پری روها و خوشگل ها

تو استادی مگر هنگام تعطیل مدارسها!
مرتب می روی چون سایه دنبال محصل ها!؟

نمی دانم کجا!در محفلی دیدم ؟! شنیدم؟!نه!
خجالت می کشم ازشرح آن شکل و شمایل ها!

نمیدانم چه معنی داشت آن اوضاع نا مطلوب
نمیدانم چه رنگی داشت آن رژها و ریمل ها!

گرفتم جلب کردیم آنچه مجنون بود با لیلی
کجا باید نگهداریم از این عشاق محمل ها!؟

باز هم این مثنوی تأخیر شد
شاعرش از غصه و غم پیر شد

ای حسام الدین کچل فرزند من
تو بپا شاعر نشی مانند من

در هنر یا شعر اصلاً مایه نیست
غیر سجع و صنعت و آرایه نیست

چند ماهی چهره بی لبخند بود
و سرم با تست و نکته بند بود

مثنوی شرّش ز سرها کم نشد
سال، نو شد شاعرش آدم نشد

آدمیت واقعاً سخت است ها؟
بنده هم همدرد هستم با شما!

گرچه در ظاهر دو پا داریم ما
توی اصلِ چار جا داریم ما!

گر چه من با این اراجیف خودم
آبروی مثنوی را برده ام

مثنوی مادّی احمدی
شر و ور باشد به جز چن درصدی!

کرده ام با این زبان حلقوی
پای خود را توی کفش مولوی

بار سنگینی است روی دوش من
گر دروغ است این، بزن تو گوش من

هر چه باشد نمره اش ده یا که بیست
شاعر این مثنوی بی کار نیست


من زدم از وقت و تعطیلات عید

دست شستم من ز دید و بازدید

 

بهر این وقتی که بنمودم تلف

بی گمان در ذهن خود دارم هدف

 

سالها با زخم آمیزیده ام

با درون خود گلاویزیده ام

 

مغز برگیر و رها کن پوست را

تا بیابی راه کوی دوست را...

 

بگذریم آقا، کجا بودیم ما؟

هیچ جا! علاّف و لنگ اندر هوا

 

عشق که بحث قشنگ بعدی است

باب پنج گلستان سعدی است

 

من هنوز آواره و حیران بُدم

توی دانشگاه سرگردان بدم

 

بنده می جستم در این سیر و سلوک

عشق را در بین مشتی کله پوک!

 

تا بپرسم راز عشق و ازدواج

تا نمانم این قدر من هاج و واج

 

قاطر احساس من با عربده

رفت سوی بوفه ی دانشکده

 

مرکز اشراق گر باشد دمشق

بوفه ی ما هست پایتخت عشق

 

ما همه سیر از غذای بوفه ایم

در حقیقت ما هم اهل کوفه ایم

 

ساندویچ عشق و پیتزای هوس

ای خدای دل! به فریادم برس!

 

الغرض! آنجا جوانمردی سوسول

را بدیدم، هیکلش چون نره غول

 

پالتویی مانند پالان بر تنش

چون هاپو، قلاده ای در گردنش

 

تیپ هوی و متالیکا زده

موی خود را روغن و ریکا زده

 

می رسید از پک و پوز آن نگار

بوی روح افزای عطر تار و مار!

 

گفتم: «ای آن که هوس را بَرده ای

مثل صابون دائماً کف کرده ای

 

دیکته ی جان مرا تصحیح کن

عشق را بهر دلم تشریح کن»

 

شازده بعد از آن که خیلی ناز کرد

آروغی زد و چنین آغاز کرد:

 

داش من! خوب این که خیلی راحته

عشق کار این حقیر هف خطه

 

بنده هم سیگاری ام، هم پیپی ام

بچه ی اطرافی می سی سی پی ام

 

عشق یعنی موی خود را ژل زدن

یک لگد بر سر، یکی بر دل زدن

 

عشق یعنی کاکل رنگین شده

عشق یعنی صورت آذین شده

 

عشق یعنی طعم شیرین عسل

آن دماغ گنده را کردن عمل

 

عشق یعنی گونه ها را کاشتن

ابروان خویش را برداشتن

 

عشق جورابی است نوعش رنگ پا

عشق یعنی کشک! یعنی سنگ پا

 

عشق یعنی کوله و شلوار جین

زیر چشمی هیکل ما را ببین

 

عشق آمد ناخن ما لاک خورد

دل تکانی خورد و مانتو چاک خورد!

 

عشق یعنی بوی عطر و ادکلن

تیپ زدن چون راکی و آلن دلون

 

گرمی عشق از سشوار است و بس

این متُد در جذب دلدار است و بس

 

عشق یعنی زیر چشمی در کلاس

یک نگاه از یک جوان بی کلاس

 

عشق یعنی جزوه تان را می دهید؟

در ردیف خود به ما جا می دهید؟

 

عشق یعنی حرف های مسخره:

«پارتی پس فردا شب یادت نره

 

بنده محرابم بوَد ابروی تو

جانمازم روسری موی تو

 

مست و منگ عطر جوراب توام

عاشق آن چشمک ناب توام

 

پاشنه ی کفش تو تق تق می کند

این سگ کوی تو وق وق می کند!

 

آنچه مال من بوَد، مال تو باد!

چشم من همواره دنبال تو باد

 

عاشقان ساده و شوت توایم

پاس کن ما را که مشروط توایم!

 

کاش می شد اندکی درکم کنی

چند ماهی باشی و ترکم کنی!»

 

این چنین هر کس نشد عاشق، خل است

هر که دوس دختر ندارد اُمّل است!

 

با محبت، عشق راحت می شود

عشق، راحت با محبت می شود!

 

«از محبت خارها گل می شود»

بی محبت شخص امّل می شود

 

از محبت گاو، آدم می شود

از محبت موز شلغم می شود

 

از محبت نوش نیشی می شود

از محبت موش پیشی می شود

 

از محبت بربری گردد لواش

جون تو، پس چی خیال کردی داداش؟

 

از محبت یونجه شیرین می شود

خوابگا، دارالمجانین می شود

 

از محبت چشم ها نم می کشد

چای عشق و عاشقی دم می کشد

 

عشق در دل نقش آهو می کشد

سرمه بر چشمان یابو می کشد!

 

با موبایلی می شوی ناز و ملس

بی محبت، نیستی در دسترس!

 

از محبت می شود استاد نرم

می دهد نمره ز روی حجب و شرم

 

از محبت پاس می گردد دروس

مرغ می گردد مقدم بر خروس!

 

با تقلب عدل اجرا می شود!

نمره ها پایین و بالا می شود!

 

دارد اما این محبت ای عزیز

دردسرهای درشت و خرد و ریز

 

از محبت شخص پُررو می شود

بچه ی لای پر قو می شود...

 

چون شنیدم این همه نقض و غرض

جوش آوردم، بگفتم کـ«ای مرض!

 

بس کن آقا، هر چه قر دادی بس است

خویشتن را هر چه جر دادی بس است!

 

تو که احساس جوانی می کنی

پس چرا جفتک پرانی می کنی؟

 

تو نفهمیدی عزیزم عشق چیست

آنکه من دنبال او بودم تو نیست!

 

این اراجیفت برامان نان نشد

بهر آتوسای ما تنبان نشد»

 

با شمایم ای جوانان سوسول!

بر حذر باشید از نفس فضول

 

از حیا و عشق می نالد هوس

کله ها را گول می مالد هوس

بنی آدم اعضای یک پیکرند
ولی عده ای قلب و برخی سرند

گروهی دوتایی چنان چشم و گوش
گروهی شبیه کبد، تک پرند

زبانند یک عده بی شمار
نگویند حرفی به غیر از چرند

گروهی چنان نبض یا مثل پا
به یک چشم برهم زدن می پرند

گروهی در این بین هستند دست
همان ها که نفت و طلا می برند

خواص گروهی مشخص نشد
شبیه آپاندیس از این منظرند

میان سران هیچ کس گوش نیست
از آنجا که آنها عموما کرند

گروهی شبیهند با شست دست
گروهی هم انگشت انگشترند

خدایا چرا عده ای پانکراس
ولی عده دیگری جیگرند؟

اگر جمله اعضای یک پیکرند
ولی عده ای را تو کردی سرند

تفاوت بود از زمین تا فلک
که هریک چه سهمی از آن می برند

گروهی لب آنجلینا جولی
گروهی زگیل لپ اخترند

گروهی لبانی پر از خنده اند
گروهی ولی چشم های ترند

چرا در میان همه مردمان
فقط عده ای شانس می آورند؟

گمانم چنین است حرف درست:
بنی آدم اعضای یکدیگرند

شنیدم جوانی به معشوقه گفت:
تو قلب منی چون پری در پرند!


پشت سر یه مرد موفق یه زن خوشکل هست، پشت سر زن خوشکل یه مرد توانمنده، پشت سر مرد توانمند یه زن سن بالا و پشت سر زن سن بالا یه دختر زیبا روی هست، پشت سر دختر زیبا روی من هستم، پشت سر من هم یکی زنبیل گذاشته رفته…
.
.
.
.
.
ببخشید تو صف نون سنگکی ام حوصله ام سر رفته بود گفتم دوستان رو معرفی کنم خدمتتون :)))

چقدر سعی و تلاش ای عزیز؟ دزدی کن

عرق به خاطر زحمت نریز! دزدی کن

امیدِ داشتن ِ مزد پاک، بیهوده ست

برای خوردن پولِ تمیز دزدی کن!

دو روز، سرقت و یک عمر استراحتِ محض

شد این عقیده ی عالَم تو نیز دزدی کن

بس است جنگ و جدال از برای کسب حلال

چه سود داشته است این ستیز؟ دزدی کن

که گفته است که نابرده رنج گنج و فلان؟

غلط سروده و گفته مَجیز... دزدی کن

چه فرق میکند آیا چه کاره ای و کجا؟

کنار چُرتکه یا پشت میز دزدی کن

تفاوتی نکند در چه حالتی باشی

نشسته، خوابیده، سینه خیز دزدی کن

برای گردنِ خیلی کلُفت و روزی ِمفت

اگر درشت نشد ریز ریز دزدی کن

چه زورگیری و چه دستبرد و جیب بُری

چه ناخنک زدن ِساده، تیز دزدی کن

درون dictionaryها پنیر و چیز، یکیست

پنیر هم نشد ای دوست! (چیزدزدی) کن

به جبر ِقافیه، ز، ذال میشود اما

برای لقمه ی چرب و لذیذ! دزدی کن  

کنون که رزق حلال تو نیست غیر ملال

به عشق کلفَت و شوق کنیز دزدی کن

برای جامعه مشتت اگر که وا شد نیز

دو روز مانده به وقت گریز دزدی کن

تویی که محض رضای خدا نکردی کار

برای خاطر شیطان please دزدی کن

 

اینایی که این روزا همش می‌گن واس ماس

یعنی کلش ماس ماس،

همونایین که پارسال می‌گفتن آخ آخ آخخخخخ حساس نشو حساس نشو…

۲ سال پیش می‌گفتن رفتم تو آمپاس…..

۸ سال پیش می‌گفتن هاااااا‌ ای که وگفتی یعنیییییی چه؟ …….

و یه گونه نادرم داریم که ۱۴ سال پیش می‌گفتن نهههههههههههههه غلاااااام

بوسیدن لب یار ....در عیـــــــــــــــــد چیز خوبی ست ،

او نیـــــــــــز اگر لب ات را .....بوسید چیز خوبی ست !

شک کرده ام سیــــــــــــــاهی .... شاید سپید باشد ،

زیرا دکارت فرمــــــــــود :: تردید چیـــــــــز خوبی ست !

هر کس به ما نظر کرد .... ما را دو باره خــــــــــــر کرد ،

در وادی ِ سیاست .... کاندید چیــــــــــــز خوبی است! 

هر چند اهــــــــل دل بود .... اول کمــــــــی دو دل بود ،

یک عمر مشتری شـد  .... تا دید چیــــز خوبی ست!

"آن روز دیده بودم .... آن فتنه هـــــــــا که برخاست "،

امــــــــا همین که "فتنه" ..... خوابید چیز خوبی ست!

"با مدعی نگوئید ....اســــــــــــــرار عیش و مستی"،

هیهات اگـــــــــــــــر بداند ..... ناهید چیز خوبی ست!

"آسایش دو گیتی .... تفسیر این دو حـــــرف است "،

تهدید چیز خوبی ست .....تشدید چیز خوبی ست !

هر کس که آس و پاس است،مشتاق اختلاس است،

دلواپسم نگـــــــــــــــارم ..... فهمید چیز خوبی ست!

در خواب بدیدم که سلیمان شده‌ام
من صاحب دربند و شمیران شده‌ام
ای‌کاش که در خواب ببینم امشب
راننده‌ی پیکان جوانان شده‌ام

-----

ای دلبر من، بی‌سروسامان تو ام
دیوانه و مست روی خندان تو ام
این شهر اگر پر از سمند و پژو است
معشوقه‌ی من! منم که پیکان تو ام

#طنز #خنده دار #عکس

ده سالشه هــــــــــــــــــااااا 

دهه هشتادیا

حالا ما هم سن این بودیم فک میکردیم لک لک مارو واسه پدر مادرمون آورده ....

 

رابطه معدل و شغل‎ چیست نمیدانم

مــادام کــوری شـده بیوه شب پیش

نــشــسـتـه روی قـبر همسر خویش

انــشــتـیـن آمــده افـتــاده بــر خــاک

گریـبــان کــتــش را مــی زنــد چــاک

گالیله، دیده اش، دیگی ز خون است

ارشــمـیـدس سـر مـرز جـنون است!

گــوتــنـبـرگ آمــده بـی حال و بـیــمار

زنــد اعــــلــامــــیــه بــر روی دیــــوار

نـیـکـل تـسـلا، ارسـطـو، هانری بکرِل

ریـتی، پاسکال، الی ویتنی، گرام بِل

الکـسـانـدر پـوپـوف، ولتا، وات استون

بـرانـدِنـبـرگ و وستینگاس و تامسون

هـمـه بـا هـم بـه دور خـاک مـرحـــوم

زنـنـد آن دسـت خـود بر سر چو باتوم

شـده دریـا پـــدیـــد از اشـــک دیــده

نـــوبــل گـوید که «این ماتم شدیده»!

هــمــه مـشـغـول اشـک و سوگواری

کــه آمــد نـاگـهـان صــوت الـحــماری

بـــزد فــــریـــاد غــرایــی رادرفـــــورد:

«تــمـام دیـس حـلـوا را هـابـر خورد»!

هــمـه ســرهـا بــیــامـد سـمت بالا

نــظــرهــا رفـت ســوی دیــس حـلوا

بـه نــاگــه کـل مـجـلس در پی دیس

بـرای خوردن حــلــوا کـشـــد گـیـس

چـنـان غوغا شد اندر قطعه ی هفت

کــه حـتی مرده هم دنبالشان رفت!

بـیــامــوزیـــد ازیـــن قـصــه یـکی پند

که دانـش ارزشـش باشد کم از قند

سال نو آمد به صد شور و امید ای‌ گوسفند!

گشت با نامت عجین سال جدید ای‌ گوسفند!   

سال میمون گرچه بعد از سال تو آید ز راه

بر تو میمون باد این عید سعید  ای‌ گوسفند!

اسبِ سال پیش، مهمیز گرانی را چو دید

بی‌هوا با شیهه‌ای  از ما رمید  ای‌ گوسفند!

در چریدن با گرانی بس رقابت داشتی

تو ز مرتع، او ز جیب ما چرید  ای‌ گوسفند!

تا که چوپانِ تو دولت شد زما ایمن شدی

قیمتت گرگی شد و ما را درید  ای‌ گوسفند!

لیکن امسال اندکی دلرحم‌تر باش ای عزیز،

هان مشو از چشم مردم ناپدید  ای‌ گوسفند!

من تو را در هیئت کوبیده می‌بینم کنون

این امیدم را نفرما نا ‌امید ای‌ گوسفند!

نیست کافی مبلغ یارانه‌‌ام  پشم تو را

سخت می‌لرزد تنم وقت  خرید ای‌ گوسفند!

گوشتت را تحفه آور ، نیکبختم کن عزیز

باد بختت عینهو پشمت سفید ای‌ گوسفند!

بی‌تو  آخر  قهر کرد از سفرۀ ما  آبگوشت

نان مگر در اشک خود سازم ترید ای‌ گوسفند!

گوشتت از بس گران شد جای قفقازی و برگ

همچو تو خوردیم هی برگ شوید ای‌ گوسفند!

خواب دیدم عاقبت قفل تورّم باز شد،

بسکه دولت کرد هی در آن کلید ای‌ گوسفند!

چون پریدم ناگهان  از خواب، دیدم کشک بود

بعد، کشکی هوش من از سر پرید  ای‌ گوسفند!

سه غم آمد به جانم، عین مهمان!‏

غریبی و اسیری و غم نان(!)‏

غریبی و اسیری...بی خیالش!‏

غم نان و غم نان و غم نان ...!‏

 

‏*‏

دگر نانی درون خوان ندارم

گرسنه هستم و ایمان ندارم

خداوندا! قرار ما نه این بود

که دندان دادی امّا نان....ندارم!‏

 

‏*‏

شدیم از نرخ نان دیگر هوایی

هوا خواهیم خورد از بینوایی

الا شاطر!حلالم کن که دیگر ‏

نمی‌بینی مرا در نانوایی!‏

 

‏‏*‏

دلم را کن  ملول، اما نه آنقدر!‏

بگیر از بنده پول، اما نه آنقدر!‏

نکن نان را گران، چون طاقتم نیست

گرانجانم، قبول! اما نه آنقدر!‏

 

 

‏*‏

ز نرخ نان  دگر نالان نباشید

‏ الا مردم! غمین از آن نباشید

به فکر خربزه-هر چند آب است-‏

بباشید و به فکر نان نباشید!‏

 

‏*‏

مرنجان بیش از این وجدان خود را

مَتُرشان چهرۀ خندان خود را

گرانی را تنور اکنون که  داغ است،

الا دولت! بچسبان نان خود را!‏

 

 

اول اشعار با نام خدا
با سلامی خدمت اهل صفا
 
«نسل بعد از نسل بعد از من!»* سلام
نسل شوت و نخبه و لمپن! سلام
بشنو از من چون حکایت می کنم
درد دانشجو روایت می کنم
در هوایی سرد شعری گفته ام
بشنوید، از درد شعری گفته ام
«سینه خواهم شرحه شرحه از فراق»
تا بگویم فرق خر را با الاغ!
«هر کسی از ظنّ خود شد یار من»
کرد کاه و یونجه اش را بار من
«سرّ من از ناله ی من دور نیست»
گر چه اصلاً سور و ساتم جور نیست
شعر من معجونی از زخم دل است
تحفه ای آورده ام، ناقابل است
زخم را با طنز قاطی می کنم
ادعای گنده لاتی می کنم
شعر من درد من و زخم شماست
کار آن وا کردن اخم شماست
میل داری کشف راز خویش را؟
تیز کن گوش دراز خویش را
من جوانی خنگ و پیزوری شدم
یک دو سالی پشت کنکوری شدم
بر جوانیّ خودم آذر زدم
خر زدم، هی خر زدم، هی خر زدم
چون نتایج آمد اشکم شد روان
فحش دادم بر زمین و بر زمان
دیدم از بخت بد و عقل فلج
گشته ام دانشجوی شهر کرج
لیک دیدم من که شکر حق سزاست
حکماً این هم قسمت و تقدیر ماست

مراسم خواستگارى ، پدر عروس : آقا داماد چیکارن ؟

پدر داماد : ایشون میتونن تو شرایط فعلی زنده بمونن !!
پدر عروس:هزار ماشالله ، مبارکــــــــــــه :D

این روز ها که دلم میگیره...میرم سمت پیانوم...
.
.

.
.
.
.
.
میبینم پیانو ندارم...بر میگردم سمت توالت...!!!

تـــوفانی:) جوک و اس ام اس و مطالب طنزبرای مشاهده کلیک کنید

امروز رو جهانیه ما چه..
.
.
.
.
.
.
..

.
..
.
ولی ب ما چه!!
والا!!!

تـــوفانی:) جوک و اس ام اس و مطالب طنزبرای مشاهده کلیک کنید

دختره پیام داد چرا منو اد کردی؟گفتم قیافت شبیه بازیگرای محبوبم بود!
با خوشحالی نوشت کـــــــــــی!......گفتم سمندون !!!
بلاکم کرد!!!!خب سمندون دوس دارم!!!

تـــوفانی:) جوک و اس ام اس و مطالب طنزبرای مشاهده کلیک کنید

دیروز داشتم نذری پخش میکردم در یه خونه رو زدم دختر اومد جلو در,نذری رو برداشت تو جشام نگاه کرد با لبخند گفت انشاا... هر چی حاجت داری بهش برسی!!
منم نامردی نکردم گفتم من فقط یه حاجت دارم دختر چشاش گرد شد داش از حلقه بیرون میزد گفت:خوب چیه؟منم یکم مکث کردم با لبخند گفتم:آزادی مردم مظلوم غــزه!!
نمیدونم چرا درو محکم بست و خداحافظی نکردوفکر کنم یا آمریکایی یا اسرایلی بود.خخخ

تـــوفانی:) جوک و اس ام اس و مطالب طنزبرای مشاهده کلیک کنید

امروز یه دختره تو پیاده رو زرتی خورد زمین!!
خلاصه رفتم
.
.
.
.
.
.
.
.
زیر بغل دوست پسرشو گرفتم
که از خنده داشت میمرد !!!!!!!!!!
:)):)):))

تـــوفانی:) جوک و اس ام اس و مطالب طنزبرای مشاهده کلیک کنید

یه چیز میگم بگو باشه!!!
.
.
.
.
.
.
..
.
.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

یه نظر میدی دلم واشه؟؟؟!؟؟

ﺻﻔﻬﺎﻧﯿﻪ ﻣﻬﻤﻮﻥ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﻪ ﻣﻬﻤﻮﻧﺶ ﻣﯿﮕﻪ ﮔﺰ ﺑﺨﻮﺭ
ﻣﻬﻤﻮﻥ ﻣﯿﮕﻪ ﻣﻤﻨﻮﻥ ﯾﮑﯽ ﺧﻮﺭﺩﻡ
ﺍﺻﻔﻬﺎﻧﯿﻪ ﻣﯿﮕﻪ دو ﺗﺎ ﺧﻮﺭﺩﯼ
ﻭﻟﯽ ﺍﺷﮑﺎﻝ ﻧﺪﺍﺭﻩ
ﺑﺎﺯﻡ ﺑﺨﻮﺭ :lol:

تـــوفانی:) جوک و اس ام اس و مطالب طنزبرای مشاهده کلیک کنید

خدایا میشه امشب خابیدم صبح بیدار نشم؟
.

.
.
.
.

عوضش فردا ظهر بیدار شم از خواب!!!
چیه؟
انتظار داشتی من بمیرم؟؟؟
حلوای من خوردن داره آخه!!!
اگه من بمیرم کی براتون جوک بفرسته!!!

تـــوفانی:) جوک و اس ام اس و مطالب طنزبرای مشاهده کلیک کنید

"به مامانم میگم :یادش بخیر بچه بودیم چقدر ما رو کتک زدیا!
شترق خوابوند در گوشم گفت :این دروغا چیه که میگی؟ من کِی دستم روتون بلند شده؟
فک و فامیل داریم؟"

تـــوفانی:) جوک و اس ام اس و مطالب طنزبرای مشاهده کلیک کنید

مورد داشتیم
پسره تو صف نونوایی از دختره پرسیده چند نفر جلوی شما هستند؟
دختره گفته:
دو تا خواهر بزرگتر از خودم هستند
ولی من برای ازدواج مشکلی ندارم،
ما اصلا از این رسمها نداریم :| :D

تـــوفانی:) جوک و اس ام اس و مطالب طنزبرای مشاهده کلیک کنید

پسر: عزیزم ماشینم رو فروختم!
دختر: از اولشم مى دونستم دوسم نداری،باى!
پسر: آخه خواستم بگم یه بهترش رو گرفتم!
دختر: نفــــــــــــــــــــــــــــــس من کیه؟! :|

یه بار با یه دختره رفته بودم سفره خونه !
بعد یه نیم ساعت قلیون کشیدن دختره گفته کی آب قلیون تموم میشه بریم ؟
از اون موقع هروقت قلیون میبینم جیغ میکشم :lol:

تـــوفانی:) جوک و اس ام اس و مطالب طنزبرای مشاهده کلیک کنید

حموم رفتن زمان ما :
میرفتیم تو حموم
یه شیرو باز میکردیم، دندونامون میریخت کف حموم از سرما!
اون یکیو باز میکردیم، مث آب سماور در حال جوش بود!
یه عر میزدیم از سوزش،
مامانمون مى زد پس کله مون که اذیت نکن، آروم بگیر
بعد با اون صابون زرد گنده ها
که مثه چرکِ خشکیده بود، میفتاد به جونمون
تا حدى که چشمامون از کاسه دربیاد!
یعنى ما از نظر مامانمون کثافتى بودیم
که میخوایم در مقابل نظافت مقاومت کنیم!
بعد یه جورى چنگ میزد موهامونو
که انگار داعش به شپشا حمله کرده
بعدش با شامپوى پاوه کل هیکلمونو غربال گرى میکردن!
بعد از همه اینا جان گُدازترینش کیسه کشیدن بود!
دو لایه از پوستمونو بر میداشتن،
فک میکردن چرکه! باز ادامه میدادن
بعدِ حموم صدتا لباس تنمون میکردن،
یه روسرى به کله مون، یه یقه اسکى هم روى همش
بعد از شدت کوفتگى و خستگى بیهوش میشدیم،
میگفتن: ببین چه راحت خوابیده :| 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

نداند رسم یاری بیوفا یاری که من دارم

به آزار دلم کوشد دل آزاری که من دارم 
رهی معیری

-------------------

تعجب می کند یارم ز رفتاری که من دارم
تصور می کند دیوانه ام یاری که من دارم

نه او، هر کس دگر باشد تعجب می کند طبعاً

ز رفتار عجیب و نابهنجاری که من دارم

همه گویند رفتارم عجیب و نابهنجار است
و گاهی مایه شرم است اطواری که من دارم
خودم یکبار رفتار خودم را بررسی کردم
ولی دیدم که معقول است رفتاری که من دارم
و دیشب دست آخر گفتمش با صد زبان بازی:
خودت -یارا!- مرض داری و پنداری که من دارم
همیشه فکر می کردی که من از خویش شک دارم
کنون دیدی بی علت نیست اصراری که من دارم؟
چه خواهی گفت اگر روزی درآری سر ز افکارم؟
که رفتارم شده مشتق ز افکاری که من دارم
کسی دیگر مرا کی می تواند کنترل کردن؟
نباشد دست کس -غیر تو- افساری که من دارم
برایم آبرو نگذاشتی، بی آبرو! شرمی
کنون نقل محافلهاست آماری که من دارم
نه پولم می دهد، نه احترامم پاس می دارد
طلبکار است خود گویی بدهکاری که من دارم
تمام سالمندان از پرستار جوان گویند
ولی صد سال سن دارد پرستاری که من دارم

ناموسن دقت کردین اینایی که تو مهمونیا دارن کباب باد میزنن، وقتی ازشون تشکر میکنی...
.
.
.
.
.
.
.
.
جوگیر میشن، تندتر باد میزنن؟

تـــوفانی:) جوک و اس ام اس و مطالب طنزبرای مشاهده کلیک کنید

الان که ﻭﻟﻨﺘﺎﯾﻦ ﺗﻤﻮﻡ ﺷﻪ یعنی ﯾﮑﯽ ﺑﯿﺎﺩ ﺑﮕﻪ
ﻋﺎﺷﻘﺘﻢ ...

ﺧﺪﺍ ﺷﺎﻫﺪﻩ ﻃﻮﺭﯼ میزنمش نتونه راه بره.....

تـــوفانی:) جوک و اس ام اس و مطالب طنزبرای مشاهده کلیک کنید

ﺭﯾﺎ ﻧﺒﺎﺷﻪ ﻭﻟﯽ

ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﻨﻮ ﺁﻓﺮﯾﺪ ..

ﺷﯿﻄﺎﻥ ﮔﻔﺖ : ﺧﺐ ﺍﯾﻨﻮ ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﻧﺸﻮﻥ ﻣﯽ ﺩﺍﺩﯼ :|

ﻣﺚ ﺑﭽﻪ ﺁﺩﻡ ﺳﺠﺪﻩ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ |:

تـــوفانی:) جوک و اس ام اس و مطالب طنزبرای مشاهده کلیک کنید

اسم کانکشن وای فای رو گذاشتم==>FOZOLI 

رمزشم گذاشتم===========>betoche

هرکی میاد میگه اسم وای فایت چیه؟ میگم فضولی؟؟؟
میگه اذیت نکن خو...رمزش چیه؟میگم ب توچه؟؟؟
طرف هم میره
ی حالی میده ک نگو........

تـــوفانی:) جوک و اس ام اس و مطالب طنزبرای مشاهده کلیک کنید

ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﮐﺮﺍﻭﺍﺗﻮ ﺍﺧﺘﺮﺍﻉ ﮐﺮﺩ ﺍﻭﻝ
ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺖ ﺧﻮﺩﮐﺸﯽ ﮐﻨﻪ ﺑﻌﺪﺵ ﯾﻬﻮ
ﺧﻮﺩﺷﻮ ﺗﻮ ﺁﯾﻨﻪ ﺩﯾﺪ ﮔﻔﺖ ﻭﺍﯼ ﭼﻪ ﻣﺨﻬﺎ ﮐﻪ
ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﺯﺩ!!!

تـــوفانی:) جوک و اس ام اس و مطالب طنزبرای مشاهده کلیک کنید

به دوستام گفتم : یه وقت زشت نباشه ها ، ولی دقت کردین آدم وقتی دستشویی میره ذهنش باز میشه و خیلی بهتر میتونه فکر کنه.
یکی از دوستام گفت : آره ، راست میگیا، ولی چرا اینطوری میشه ؟؟؟ 
منم گفتم : میدونی چیه آدم وقتی دستشویی میره چیزای اضافی از بدنش خارج میشه و جا برای مغزش بیشتر میشه و میتونه راحت تر فکر کنه ، بعد تو دلم یه الکی مثلا گفتم .
دوستم برگشت گفت : واقعا؟؟؟ 
گفتم : پَـــ نَـــ پَــــ .
دوستام همه گفتن : اُاُاُاُ
همه باور کرده بودن .

 

سکانس خنده دار مهران غفوریان و جواد رضویان - سریال در حاشیه

دختره قیافش شبیه بقیه پول گوجه هس!!!
بعد اومده نوشته قبل از  زل زدن تو چشای من فاتحه دلتو بخون!!!
..
..
..
..
هیچ دیگه میت شور کم گیر میاد مجبور شدیم فرار کنیم

تـــوفانی:) جوک و اس ام اس و مطالب طنزبرای مشاهده کلیک کنید

امروز دست خط بچگیامو بردم داروخانه...
یا رو شربت سینه بهم داد
خخخخخ

تـــوفانی:) جوک و اس ام اس و مطالب طنزبرای مشاهده کلیک کنید

حالا میفهمم بازی های کودکی بی حکمت نبودند ...

زووووو : تمرین روزهای نفس گیر ...

الاکلنگ : دیدن بالا و پایین دنیا ...

سرسره : به سختی بالا رفتن و راحت پایین آمدن از مشکلات...
گل یا پوچ : دقت در انتخاب ...

دکتر بازی : تو حکمت این والا موندم خخخخ!!!

تـــوفانی:) جوک و اس ام اس و مطالب طنزبرای مشاهده کلیک کنید

مورد داشتیم....
دختره رفته امتحان رانندگی بده
افسر پرسیده آینه کجاست؟
دختره گفته تو کیفمه !!!!
....بدمش!!!!

دلیل مرگ افسر هنوز معلوم نشده جان تو!!!

تـــوفانی:) جوک و اس ام اس و مطالب طنزبرای مشاهده کلیک کنید

بخونین از خنده بمیرین
.
.
.
.
.
.

.

.

.

.

.

.

.

.

.
.

پاکش کردم دلم نیومد بمیرین نمدونم چرا اینقدر دوستتون دارم

father_like_son_12.jpg

ﭘﻨﺠﺎﻩ ﺳﺎﻝ ﺩﺳﺘﺸﻮﻳﻲ ﻧﺮﻱ ﻫﻴﭻ ﺍﺗﻔﺎﻗﻲ

ﻧﻤﻴﻮﻓﺘﻪ ﻭ ﺍﺏ ﺍﺯ ﺍﺏ ﺗﻜﻮﻥ ﻧﻤﻴﺨﻮﺭﻩ

.

.

.

.

.

.

.

.

ﻭﻟﻲ ﺧﺪﺍ ﻧﻜﻨﻪ ﻭﺿﻮ ﺑﮕﻴﺮﻱ

پنج ﺩﻗﻴﻘﻪ ﺑﺨﻮﺍﻱ ﻭﺿﻮﺗﻮ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭﻱ

ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺍﻭﺭﺍﻧﻴﻮﻡ ﺗﻮ ﺷﻜﻤﺖ ﻏﻨﻲ ﻣﻴﻜﻨﻦ

***

خانمه به شوهرش پیامک میده:

سلام عزیزم، اگه موافقی بریم خونه مامانم عدد “۱”

و اگه میخوای بریم خونه مامانت

سینوس ۲۳به توان ۷ تقسیم بر ۲/۷۶۳ ضربدر ۶۵۷

رادیکال ۵ به توان ۲ تانژانت ۷۸۶ مبنای ۲۱” رو پیامک کن !

جواب شوهر جالبه!

۰/۰۵۷۳۸۷۷۷۳۲۵

***

رفیقت خاک تو سرت نکنه صلوات !

aks-khandedar-jadid-033

پسره استایلش مثل فرغونیه که ازطبقه ۱۲أم افتاده
سربازیشو باعقل ناقصش معافیت گرفته ، اونوقت واسه بی شوهری جک میگه!
خب کلنگ، موجود ناشناخته ی جنگل های ماداگاسکار، بیل بدون دسته …
اگر قراره تو شوهر باشی که دختره وبا بگیره زندگیش قشنگتره!
والاااا 

تـــوفانی:) جوک و اس ام اس و مطالب طنزبرای مشاهده کلیک کنید

ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺩﺍﺷﺖ ﻗﻄﻌﺎﺕ ﺩﺍﺧﻞ ﮐﯿﺲ ﺭﻭ ﻧﺸﻮﻥ ﻣﯽ ﺩﺍﺩ
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﺧﺘﺮﺍ ﮔﻔﺖ :
ﺍﺳﺘﺎﺩ ! ﻭﯾﻨﺪﻭﺯﺵ ﮐﺠﺎﺳﺖ ؟! 
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﻣﺮﺩ . . .

تـــوفانی:) جوک و اس ام اس و مطالب طنزبرای مشاهده کلیک کنید

ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ ﻯ ﺷﻤﺎﻡ ﻳﻪ ﻛﻴﻒ ﻗﺪﻳﻤﻰ ﻭ ﺩﺍﻏﻮﻥ ﻫﺴﺖ
ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﻯ ﻣﺪﺍﺭﻙ ﻣﻬﻢ ﻭ ﺳﻨﺪﺍ ﺭﻭ ﺗﻮﺵ ﻣﻴﺬﺍﺭﻳﻦ؟!
ﻻﻣﺼﺐ ﺗﺠﺰﯾﻪ ﻧﺎﭘﺬﯾﺮﻩ

تـــوفانی:) جوک و اس ام اس و مطالب طنزبرای مشاهده کلیک کنید

“دست بهم بزنی جیغ میزنم!!”
چیزی نیست جزوه درسیمه یه ذره غریبی میکنه

تـــوفانی:) جوک و اس ام اس و مطالب طنزبرای مشاهده کلیک کنید

خانمه به شوهرش پیامک میده:
سلام عزیزم، اگه موافقی بریم خونه مامانم عدد “۱”
و اگه میخوای بریم خونه مامانت
سینوس ۲۳به توان ۷ تقسیم بر ۲/۷۶۳ ضربدر ۶۵۷
رادیکال ۵ به توان ۲ تانژانت ۷۸۶ مبنای ۲۱” رو پیامک کن !
جواب شوهر جالبه!
۰/۰۵۷۳۸۷۷۷۳۲۵

تـــوفانی:) جوک و اس ام اس و مطالب طنزبرای مشاهده کلیک کنید

یارو ﻣﯿﺮﻩ ﻣﻬﻤﻮﻧﯽ
ﻧﺎﻫﺎﺭ ﺑﻬﺶ ﻛﺮﻓﺲ ﻣﯿﺪﻥ
ﺷﺎﻡ ﺍﺳﻔﻨﺎﺝ
ﻓﺮﺩﺍﺵ ﺻﺒﺤﺎﻧﻪ ﻫﻢ
ﺑﻬﺶ ﻧﻮﻥ ﻭ ﺳﺒﺰﻯ ﻣﯿﺪﻥ !!
ﻣﯿﮕﻪ : ﻧﺎﻫﺎﺭ ﭼﯿﺰﻯ ﺩﺭﺳﺖ ﻧﻜﻨﯿﺪ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﯿﺮﻡ ﻣﯿﭽﺮﻡ 

تـــوفانی:) جوک و اس ام اس و مطالب طنزبرای مشاهده کلیک کنید

اینترنت ۱ روزه ، ۱۵ مگابایت  ،  ۵۰۰ تومان
اینو به هر کشوری نشون بدی پناهندگی میدن 

دهه 90 اومدن خدا خودت رحم کن:(......خخخ ببینید

دهه 80 کم بود دهه 90 هم اضافه شدن
فوق العادس....

خانواده میخان یه هفته برن مسافرت… .

.

.

.

.

.

.

.

.

بابام گرفته با اسپری رو دیوارحیاط بزرگ نوشته :

.

.

.

.

لعنت بر پدر کسی که در این مکان دختر بیاورد

***

ﺩﻭست ﺩﺍﺭﻡ به اون درجه از عرفان برسم

ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺍﻧﯽ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﻡ؛ ﺍﻭﻥ ﺗﯿﮑﻪ ﺁﺧﺮ ﺁﻧﺎﻧﺎﺱ ﮐﻪ ﺗﻪ ﻗﻮﻃﯽ ﮔﯿﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ

ﻭﺍﺳﻢ ﻣﻬﻢ ﻧﺒﺎﺷﻪ!

 

***

اصفهانیه صد هزار صلوات نذر میکنه ،

وقتی نذرش برآورده میشه میره ورزشگاه آزادی داد میزنه :

محمدیاش صلوااااااات..

 ***

در آن دورانی که به توالت های عمومی در شرق اطمینان کمتری وجود داشت، خانمی انگلیسی در تدارک سفری به هندوستان بود. مهمانخانه کوچکی را که متعلق به مدیر مدرسه محلی بود در نظر گرفت و اتاقی در آن رزرو کرد. چون نگران بود که آیا در مهمانخانه توالت وجود دارد یا خیر؟ در نامه ای به مدیر مدرسه سؤال کرد که آیا در مهمانخانه مورد نظر WC وجود دارد یا خیر ؟


مدیر مدرسه تسلط کاملی به زبان انگلیسی نداشت، نزد کشیش محلی رفت و پرسید که WC به چه معنی است؟ کشیش هم تا آن زمان نشنیده بود. دو نفری همت گماشتند تا معانی احتمالی این دو حرف را بیابند و نهایتاً به این نتیجه رسیدند که خانم مزبور طالب Wayside Chapel است. (کلیسایی کوچک در کنار جاده) که بداند آیا کلیسایی کنار جاده، نزدیک مهمانخانه وجود دارد یا خیر؟ آنها ابداً به ذهنشان خطور نکرد که این دو حرف ممکن است به معنی توالت باشد.

مدیر مدرسه در جواب خانم نامه‌ای نوشت. متن نامه به شرح زیر است: 

خانم عزیز در کمال مسرت به اطلاع شما می رسانم که در 9 مایلی مهمانخانه یک WC وجود دارد که در میان بیشه‌ای از درختان کاج قرار گرفته و اطراف آن را چشم‌اندازی زیبا فرا گرفته است. این WC گنجایش 229 نفر را دارد و روزهای یکشنبه و پنجشنبه باز است. چون انتظار می‌رود افراد بسیاری در ماه های تابستان به اینجا بیایند، توصیه می‌کنم زودتر تشریف بیاورید.

اما، در این WC فضای ایستاده هم زیاد وجود دارد. این وضعیت مطلوبی نیست بخصوص اگر عادت داشته باشید مرتباً به آنجا بروید. شاید برای شما جالب باشد که بدانید دختر من در WC ازدواج کرد و در آنجا بود که با شوهرش ملاقات کرد. واقعه بسیار عالی و جالبی بود. در هر محل نشستن ده نفر نشسته بودند. مشاهده سیمای آنها و شادمانی آشکار آنها بسیار دلپذیر بود. از هر زاویه می‌توان عکس گرفت. متأسفانه همسرم بیمار شده و اخیراً نتوانسته است به آنجا برود. تقریباً یک سال از آخرین مرتبه‌ای که رفته می‌گذرد که البته برای او بسیار دردناک است. 

البته مسرور خواهید شد که بدانید بسیاری از مردم ناهارشان را با خودشان می‌آورند و تمام روز را آنجا می‌گذرانند که برایشان بسیار دلپذیر است. دیگران ترجیح می‌دهند قبل از وقت بیایند و تا آخرین لحظه هم بمانند. به آن بانوی محترم توصیه می‌کنم روزهای پنجشنبه به آنجا بروید زیرا نوازنده اُرگ نیز می‌آید و همراهی می‌کند.

جدیدترین چیزی که افزوده شده ناقوسی است که هر وقت کسی وارد می‌شود زنگ می‌زند. بازاری هم در آنجا داریم که نشیمن گاه مخملی برای همه فراهم می‌کند چون بسیاری بر این باورند که مدتهاست چنین چیزی لازم بوده است. چشم به راهم که شما را تا آنجا همراهی کنم و شما را در جایی قرار دهم که همه بتوانند شما را ببینند.

با احترامات فائقه – مدیر مدرسه 


خانم مزبور وقتی نامه را خواند غش کرد ... و البته هیچوقت به هندوستان نرفت

آقا دیروز کارنامه هامونو گرفتىم منم معدلم شد 19.60(بعله بچه درس خونم)

یکى از بچه هاى کلاس که معدلش شد15باباش به خاطر این که درسى رو نیفتاد براش آیفون خرید!؟!

اون وقت من رفتم پیش بابام
حالا مکالمه من و بابام:
من:بابا امروز کارناممو گرفتم
پدرم:خوب
من:معدلم شد19.60
پدرم:خوب
من:بالاترین معدل کلاس شدم
پدرم:باشه پسرم،تو که براى ما درس نمیخونى همش براى آینده خودته!


"سهراب جان قایق و شنا و پارو زدنو بیخیال،بیا خودم بلیط میگیرم با هواپیما میریم"

تـــوفانی:) جوک و اس ام اس و مطالب طنزبرای مشاهده کلیک کنید

منطق معلم ها :
حسن کچل سه تا سیب داشت
دو تاشو خورد
.
.
.
.
.
.
.
انرژی جنبشی و پتانسیل گرانشی سیب باقی مانده را پیدا کرده پ سپس وزن و جرم آن را طبق معادله ای با استفاده از ارتفاع نجومی بدست آورید

تـــوفانی:) جوک و اس ام اس و مطالب طنزبرای مشاهده کلیک کنید

به دوستم میگم :سلام 
میگه :بپر تو کُلام 
میگم :چه طوری ؟ 
میگه : مث پلو تو دوری! شبیه سوپ فوری 
میگم : راستی تولدت مبارک 
میگه : متشکرم مارمولک!! 
میگم : اه شورش رو در اوردی!!
میگه : ابروی ما رو بردی !!
میگم : میشه بس کنی ؟؟
میگه : خواستم حظ کنی !!
عصبانی شدم گفتم : خفه شو 
گفت : تو دسشویی چپه شو 
دیدم ادم نمیشه دو خوابوندم زیر گوشش حالا داره زار میزنه اشکاش بند نمیاد 
بهش گفتم خب حالا خوب خوردی ؟ 
پرو بر گشته میگه : غلط اضافی خوردی ؟؟؟
خودش فهمید دوباره زر زیادی زده در رفت وگرنه کبودش میکردم به خدا .مردم روانی شدن !!!

تـــوفانی:) جوک و اس ام اس و مطالب طنزبرای مشاهده کلیک کنید

ملت با گوشی هوشمندشون مقاله می خونند،مطالب علمی به اشتراک می گذارند،با دوست های زبان اصلی شون اون ور دنیا ارتباط برقرار می کنند و ... و ... و ...خلاصه دنیارو فتح می کنند!
حالا من چی!به پو غذا میدم.
تازه اون هم در حدی که از گشنگی نمیره!!!
یه هم چین آدمی ام من!

چندسال آینده در افغانستان:

.

.

.

.

.

.

.

هینگامه جان!

میروی بر مدرسه از خود مواظبت کن

یک مشت کارگر ایرانی بر ساختیمان روبرویی کار مییکینند …

بر تو نیرنگ میزنند 

***

همه عنن فقط ما خوبیم

.

.

.

.

.

.

خلاصه اخبار ایران

***

آیا از موهای زائد خود خسته شده اید؟.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

خسته نباشی پشمالو.

خدا قوت

 ***