مجله اینترنتی تـــوفانی

.: مجله اینترنتی تـــوفانی سرگرمی ،عکس و مطالب طنز :.

مجله اینترنتی تـــوفانی

.: مجله اینترنتی تـــوفانی سرگرمی ،عکس و مطالب طنز :.

۱۴۳ مطلب در اسفند ۱۳۹۱ ثبت شده است

مراحل انجام یک پروژه

اگه شانس ماس ،
پرتغال خونی ام بخوریم ایدز میگیریم !
والاااا به غرعان :|

 

***

 

خدایی به دخترا حسودیم میشه
.
.
.
.
.
.
.
.
.عقل ندارن راحتن

***

سه نفر میرن دزدی ! صابخونه بیدار میشه

و دزدا میرن هر کدوم تو یه گونی قایم میشن !

صابخونه میاد و به گونی اول لگد میزنه…

صدای نون خشک در میاره !

به دومی لگد میزنه … صدای گردو در میاره !

به گونی سوم لگد میزنه … هیچ صدایی در نمیاد …

دوباره محکم تر لگد میزنه … باز صدا نمیده !؟

دفعه سوم که لگد میزنه یارو با عصبانیت میاد بیرون

میگه : بابا … آرده ، آرد … آرد صدا نداره ! میفهمی ؟

***

 

 تحقیقات دانشمندان نشون میده که 30 درصد کسانی که سکته قلبی کردن از عفونت های دندانی رنج میبردن

خب دانشمندای آیکیو باقالی الان یعنی 70 درصد کسانی که سکته کردند از عفونت های دندانی رنج نمیبردن !!!

یا به عبارت دیگه احتمال سکته اونایی که دندوناشون سالمه بیش از دو برابر اوناییه که دندوناشون خرابه

 

***

هـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــام.........

 

دیگه کامپبوترممممممممممممم قاطی کرده از دست بعضی ها...

دیگه کامپبوترممممممممممممم قاطی کرد:)):))

معمایی از بیل گیتس
این معما را بیل گیتس در سال 2002 طراحی کرد تا از بین 100 مهندس یکی را برای شرکتش انتخاب کند....
دو اتاق در مجاورت هم قرار دارند.
هر کدام یک در دارند ولی هیچکدام پنجره ندارند.
درهایشان که بسته باشد درون اتاقها کاملا تاریک است.
در یک اتاق سه چراغ برق به توانهای ۱۰۰، ۱۱۰ و ۱۲۰ وات و در اتاق دیگر سه کلید برق مثل هم وجود دارد.
ما نمیدانیم کدام کلید کدام چراغ را روشن میکند (مثلا نمیدانیم آیا کلید وسطی مربوط است به چراغ وسطی یا به چراغهای دیگر اما بطور قطع میدانیم که هر کدام از کلید ها یکی از چراغها را روشن میکند. همچنین ترتیب چراغها را هم نمیدانیم ).
شما معلوم کنید که هر کلید مربوط به کدام چراغ است؟
برای اینکار و در شروع، شما باید در اتاق کلیدها باشید و کار را از آنجا شروع کنید.
شما میتوانید هر چند مرتبه که بخواهید کلیدها را روشن و خاموش کنید.
اما شما تنها هستید و نمیتوانید از کسی کمک بگیرید
و هیچگونه وسیله ای هم خواه برقی خواه غیر برقی بهمراه ندارید
و مهمتر از همه اینکه شما حق ندارید بیش از یکبار وارد اتاق چراغها شوید
و وقتیکه وارد شدید و بیرون آمدید، دیگر نمیتوانید مجددا وارد آن اتاق بشوید.
حال بفرمایید که هر کلید کدام چراغ را روشن می کند؟

 

ﻓﺘﻢ ﮔﻠﻔﺮﻭﺷﯽ ﮔﻔﺘﻢ ﺁﻗﺎ ﺍﯾﻦ ﮔﻞ ﻃﺒﯿﻌﯿﻪ؟
ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﭽﻪ 5 ساله ﺍﯼ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﺑﻮﺩ ﮔﻔﺖ:
نه ﺳـــﺰﺍﺭﯾــﻨـﻪ!!
.
ﺑﻪ ﺟﻮﻥ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﻦ ﺗﺎ 12 ﺳﺎﻟﮕﯽ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺭﻭ ﻟــﮏ ﻟـــﮏ ﻫﺎ ﺍﺯ ﺁﺳﻤﻮﻥ ﻣﯿﺎﺭﻥ

 

 ***

 

یه سوال مهم داشتم !

شما هم وقتی با ماشین هستید و احساس میکنید گم شدید ، اول صدا ضبط ماشین رو کم میکنید ؟؟!

***

 

این فوتبال بانوان چرا وقتی گل می زنن پیرنشونو در نمیارن پس ؟

***

یه دوس دخدر داشتم که چشماش عسلی بود پوستش برنز مثل شیرکاکائو،موهاش خرمایی...
خلاصه یه میز صبحونه یی بود واسه خودش یه روز صُب گشنم شد خوردمش!
 

***


نان لواش چیست؟!
به آلیاژی از پلاستیک و آرد می گویند که در دمای مخصوصی پخت می شوند !
 
 
 ***
 
یه موقعی توی مراسم عقد سکه هدیه میدادن
بعد شد نیم سکه، بعد ربع سکه
بعد این سکههای یک گرمی و نیم گرمی «پارسیان» و این چیزا اومد …
عنقریب روزی فرا میرسه که به عروس و داماد فقط بتونیم بگیم “آفرین”
 
 ***
 
هروقت احساس افسردگی یا غمگین بودن کردین یکی از آهنگ های شهرام شب پره را گوش دهید,,همانا معجزه میکند )
 

***

زمان ما  یکی پرتقال داشت میداد یکی دیگه .......

 
 

ﻗﺎﺿﯽ:ﭼﺮﺍ50ﻧﻔﺮﻭ ﺑﺎﻣﺎﺷﯿﻦ
ﺯﯾﺮ ﮔﺮﻓﺘﯽ ؟
یارو:ﻭﺍﻻ ﺁﻗﺎﯼ ﻗﺎﺿﯽ ﺗﻮﻭ ﺳﺮﺍﺯﯾﺮﯼ ﺑﺎ
150ﺗﺎ ﺳﺮﻋﺖ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻣﯽ ﺭﻓﺘﻢ ﯾﻬﻮ ﺩﯾﺪﻡ
ﺭﻭﺑﺮﻭﻡ ﺑﻦ ﺑﺴﺘﻪ ،ﺳﻤﺖ ﭼﭗ1ﻧﻔﺮ ﻭﺍﯾﺴﺎﺩﻩ
ﺳﻤﺖ ﺭﺍﺳﺖ49ﻧﻔﺮ ،ﮔﻔﺘﻢ ﺟﻬﻨﻢ ﻣﺎﺷﯿﻨﻮ
ﺑﮕﯿﺮﻡ ﺳﻤﺖ ﭼﭗ ﺑﺎﺯ ﯾﻪ ﻧﻔﺮ ﻭ ﺯﯾﺮ ﺑﮕﯿﺮﻡ
ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ49ﻧﻔﺮﻩ، ﻣﻦ ﭼﻪ ﻣﯿﺪﻭﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﺍﻭﻥ
ﯾﻪ ﻧﻔﺮ ﻓﺮﺍﺭ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻣﯿﺮﻩ ﺳﻤﺖ49ﻧﻔﺮ): ..

 

***

 

بعضی آدما خطای دیدن ، آدم نیستن !

جان خودم.....

 

***

 

کالری چیست؟
,
,
,
,
,
,
,
,
موجودیست کثافت که شبها به کمد لباسها حمله کرده و درز لباسها را تنگ میکند!

بیشعور نفهم:|

***

یه چیز خَعلی باحال :
از سنتون دو تا کم کنید ، حالا اگه عدد به دست اومده رو با دو جمع کنید به سنتون می رسین !
))))))))))))))))))))))))))))))
))))))))))))))))))))

عمم مریضه مراعاته حالشو کنید
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

***

خیلی دوس دارم بفهمم که آیا هومن خلعت بری در آکادمی گوگوش با محمدرضا خلعت بری در تیم سپاهان نسبتی دارن !! ؟؟؟؟؟ !!

***


امروز ناهار آبگوشت داشتیم ، طبق معمول منو و داداشم سر استخون قلم ، دعوامون شد ، ... مامان از تو آشپزخونه داد میزنه : چتونه خونه رو گذاشتید رو سرتون ، مگه شما سگید که بر استخون دعوا میکنید ؟؟؟ صد بار گفتم استخونا برا باباتونه ...!!؟؟
من :|
داداشم :O

***

گواهی نامه گرفتن مامانم حدود یک سال و نیم طول کشید
قبول که شده بود افسره از مامانم خوشحال تر بود !

***

دائیمون بعد 1ماه زنگ زده بهم میگه دلم برات تنگ شده بی معرفت
خونه تنهام بیا اینجا
منم 1000 فکر باحال کردم که چه سوپرایز خوبی برام داره یعنی چه چیزی انتظارمو میکشه!ا ؟
رفتم اونجا دیدم بنایی دارن !ا
بهم میگه پسر چرا انقدر دیر کردی؟!
*
*
*
این قدر که بیل و کلنگ زدم دستام تاول زده :|

***


سر میز صبحونه مادر بزرگم که 80 سالشه گفت بیا ننه اینم چاییت بخور.
ما هم چایی رو خوردیم بعد که تموم شد مامانم اومد سر سفره گفت
اِ چایی من کو؟؟
مادر بزرگمم گفت این ورداشت خورد ننه

***

مستربین

میگن تو بهشت وقتی سوسک ها یه خانوم رو میبینن , جیغ میکشن:D

***

لامصبا از بس آنلاین هستن وقت گناه کردن ندارن....... :)))))))


***

ﻣﺮﺩﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﻟﺪ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺑﻪ
ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﻣﺤﻞ ﺗﻠﻔﻦ ﺯﺩ ﺗﺎ
ﮐﯿﮏ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺩﻫﺪ.ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ
ﭘﺮﺳﯿﺪ ﮐﻪ ﭼﻪ ﭘﯿﻐﺎﻡ ﺗﺒﺮﯾﮑﯽ ﺭﻭﯼ
ﮐﯿﮏ ﺑﻨﻮﯾﺴﺪ؟ﻣﺮﺩﻓﮑﺮﯼ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ
ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ: ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺍﺭﯼ ﭘﯿﺮﺗﺮ ﻣﯿﺸﻮﯼ
ﻭﻟﯽ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺑﻬﺘﺮ
ﻣﯿﺸﻮﯼ (:ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﭼﻪ
ﺟﻮﺭﯼ ﺍﯾﻦ ﭘﯿﻐﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﻨﻮﯾﺴﺪ. ﻣﺮﺩ
ﮔﻔﺖ:ﺧﺐ،"ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺍﺭﯼ ﭘﯿﺮﺗﺮ
ﻣﯿﺸﻮﯼ" ﺩﺭ ﺑﺎﻻ ﻭ"ﻭﻟﯽ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺑﻬﺘﺮ
ﻣﯿﺸﻮﯼ" ﺩﺭ ﭘﺎﯾﯿﻦ...ﻣﻬﻤﺎﻧﯽ ﺷﺮﻭﻉ
ﺷﺪ، ﭘﺎﺳﯽ ﺍﺯ ﺷﺐ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﮐﯿﮏ
ﺍﺭﺳﺎﻝ ﺷﺪ.ﺩﺭﺟﻌﺒﻪ ﮐﯿﮏ ﮐﻪ ﺑﺎﺯ ﺷﺪ
ﻣﻬﻤﺎﻧﻬﺎ ﺷﻮﮐﻪ ﺷﺪﻧﺪ ،ﭼﻮﻥ ﺭﻭﯼ ﮐﯿﮏ
ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ : ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺍﺭﯼ ﭘﯿﺮﺗﺮ
ﻣﯿﺸﻮﯼ ﺩﺭ ﺑﺎﻻ ، ﻭﻟﯽ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺑﻬﺘﺮ
ﻣﯿﺸﻮﯼ ﺩﺭ ﭘﺎﯾﯿﻦ !!!!

***

کتابی خواهم نوشت تحت عنوانِ :

حسرت هایی که خوردم برای گُه هایی که نخوردم.... ! :|

***

شرکت GLX افتخار میکنه ک گوشی ساخته راحت از جیب درمیاد ؛

نمیدونه ما یه تومبون هشت خشتکه داریم تبلت میذاریم توش !

اخیرا لپ تاپم توش تست کردیم بازم مثل آب خوردن در میاد.

تازه یه بارم باهاش کیس کامپیوتر جا ب جا کردم .

***

یکی از فانتزیامم اینه که توی دانشگاه معدلم 20 شه
فک نکنم نیازی به افق باشه،همکلاسیام خودشون محوم میکنن :|
***
کارنامه ایرانی ها :
انگلیسی : 19
زبان فارسی : 13

یعنی عاشق خودمونم :)))

کدبانو

یکی از آرزوهام اینه که یه رستوران بزنم.. توش فـــــــــــــــــقط ته دیگ سرو کنم!!! :))

***

در یک جشن عروسی به علت استفاده بیش از حد برف شادی 8 نفر از مهمانان ناپدید و مدارس ابتدایی تعطیل شد !!!!
|:

***

جدیدن نباید به دخترا بگی چه دختر نازی هستی ،
باید بگی چه خروس نازی..

والا با این کیلیپساشون :))))

 

***

بچه که بودم شناسنامه داداشم گم شد ..

الان دوازده سال میگذره ولی هیچکس نمیدونه که شناسنامش و گـِـرو گذاشتم تو کلوپ سر کوچه و یه سِگـا گرفتم =))))

 

***

 

شانسِ ما رو میبینی ؟
تو بچگی با 100 تا دختر، دکتر بازی کردیم، الان آدرس هیچکدومشون رو نداریم،
اما یه بار بچگی خونه همسایمون تو خودم شا....، حالا دخترشون شده همکارم!
نشسته میز روبروم هر روز صبح بهم میگه : چطوری شاشو ؟:|

***



به نظرم الان که دلار تو اوجه باید خداحافظی کنه

***

موتور

برای انجام کارها سه راه وجود داره: راه درست، راه غلط، و راهی که من انجامشون میدم!:D


***


من شخصا به خودکشی اعتقاد ندارم، مگر اینکه پسوُردم لو بره!!:D


***

یه بار هم تو گوگل جستجو کردم“عکس نیمه گم شده ی من ....
عکس یه بزغاله اومد داشت نوشابه می خورد!!!
هیچی دیگ الان یه سالی هست نوشابه نمیخورم و افسردگی گرفتم!!!
گوگل کصافط
 
***
 
خواهر دوستم
خواهر دوستم ۳ .۴ سالشه رفته بود ، تو اتاقش داشت با عروسکاش بازی میکرد یهو اومدد
بیرون زد زیر گریه ، پرسیدیم چی شده :
گفت عروسکام منو بازی نمیدن
من :|
دوستم :|
فک و فامیله داریم ؟

***


تا حالا کیش رفتین ؟
همه ی تاکسیاشون تویوتان بی کلاسـا :|
ما تو شهرمون همه تاکسیا پـــــرایـــــدن ؛ پــــرایـــد :دی

شکلات

خواهرم 5 سالشه ؛ با مامانم دعواش شده بود
وقتی بابام اومد خونه
به بابام میگه
خدا سر شاهده یا جای من تو این خونس یا جای زنت :|
افق از کدوم سمت بود ؟ :/


***


یه زنم نداریم به این دخترای دانشگاهمون نشون بدیم بگیم توروخدا دست از سرکچلم بردارین:D
***
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺧﺘﺮﻡ ﺑﻬﻢ ﺍﺱ ﺩﺍﺩﻩ : ﻣﺮﺳﻰ ﮐﺎﻣﺮﺍﻥ ﺟﻮﻧﻢ ﮐﺎﺩﻭﺕ ﻋﺎﻟﻰ ﺑﻮﺩ ♥
ﻣﻴﮕﻢ ﮐﺎﻣﺮﺍﻥ ؟؟؟ ﻣﻦ رضام|:
ﺍﺱ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﺒﺨﺸﻴﺪ رضا ﺟﻮﻧﻢ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻡ |: |: |:

***

واسه قبولی دانشگاه من:

بابام گوسفند و گاو و شتر از هرکدوم یدونه نذر کرد

مامانم یه سفره حضرت ابالفضل نذر کرد

آبجیم 6تا النگو نذر کرد

مامان بزرگم 1/000/000 تومن نذر کرد

و
.
.
.
.
.

هیچ دیگه دیدم دانشگاه قبول بشم کل خانواده برشکست میشیم و

ضربه شدید اقتصادی میخوریم نرفتم کنکور بدم

 

***

مامانم شیر خریده ماست زده
..
..
..


.خاله م بهش گفت: اگه واقعا میخوای خودکفا بشی باید یه گاو هم ببندی توی حیاطتون که دیگه پول شیر ندی !!
مامانم گفت: والا یه گاو بستیم اینجا ولی فقط مث گاو سرش تو کامپیوتره داره پست میزاره شیر نمیده اصن !!

***

 

نوچ نوچ کردن چیست؟
.
.
.
.
.
..
.
.نوعی اعتراض مسالمت آمیز به مشکلات است که در صف نانوایی و بانک کاربرد زیادی دارد.

***

پیری

تلفن حرف زدن جالب کودک خردسال

کلیپ بامزه بچه ها, کلیپهای بامزه از بچه ها,کلیپ های بامزه کودکان,کلیپهای بامزه, کودکان دوست داشتنی ،دنیای شادبچه ها ، تلفن حرف زدن جالب کودک خردسال, دنیای شاد کودکان

دختر: تو خجالت نمی‌کشی افتادی دنبال من؟
پسر: یعنی برگردم؟
دختر: نه، فقط پرسیدم

***

غصه هیچوقت سراغ من نمیاد؛در واقع هیچوقت نرفته که بخواد بیاد،الانم اینجاست،سلام کن به خاله!

***

دیروز تو خیابون خواستم دوستم رو صدا کنم

به شوخی صداش کردم دکـــــــــتر

همه برگشتن نگاه کردن

اون موقع فهمیدم که ۸۰ درصد مردم این کشور

اگه چیزی تو اعتماد به نفس از من حقیر زیادتر نداشته باشن چیزی کمتر هم ندارن

***

 

یه قانونی دخترای دانشجو دارن به این عنوان :دیر رسیدن بهتر از زشت رسیدن است ...

 

***

این روزا به بچه ها میگن “برو گم شو”
میره تو اتاقش ، بعد بابا مامانه خودشون میرن منت کشی !!!
قدیما به ما میگفتن برو گم شو ، جا نداشتیم همینطوری مجهول بودیم الان کجا باید بریم !؟!؟!

***

یـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاهاهــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا

پول کم آوردم از دانشگاه زنگ زدم میگم بابا یکم پول بزن به کارتم
میگه شماره کارتت چنده؟
شماره 16 رقمیو خوندم بهش
برگشته میگه باشه- فقط اسمت چی بود؟؟؟

از صب دارم دنبال پدر مادر واقعیم میگردم |-:

عایا کســــــی هس یه بچــــــه خوب و خعلی خوب بخــــــــــــــواد ؟؟؟!!

عاقا بو خودا بچه خوبیم .... !!

بچه

سلام

سگ

یهووو

موفق ترین تلفیق سنت و مدرنیته در ایران " توالت فرنگی شیلنگ دار " بوده:D


***


لذتی کهدر خواب اول صبح هست در انتقام نیست


***


ای کسانی که همش میرید سراغِ یخچال....هر از چندگاهی هم درِ فریزر رو هم باز کنید , شاید بستنی‌ای آنجا خفته باشد


***

اگه پول برقو ندی=برقت قطع میشه
اگه برقت قطع شه=نمیتونی بیای اینتر نت
اگه نیای اینترنت=نمیتونی انتخواب واحد کنی
اگه انتخواب واحد نکنی=نمیتونی درس بخونی
اگه درس نخونی=کار گیرت نمیاد
اگه کار گیرت نیاد=نمیتونی پول دراری
اگه پول نداشته باشی=نمیتونی پـــــــراید داشته باشی
اگه پـــــــــراید نداشته باشی=نمیتونی بری خواستگاری (یعنی با چه رویی میخوای بری:دی)
اگه نری خواسترگاری=تنها میشی
اگه تنها بشی=از غصه دق میکنی
اگه دق کنی=میمیری
پس اگه پول برقو ندی=میمیری :))))))

***

یکی از فانتزیام اینه که فامیلیم جعفری بود
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
یه عکس خانوادگی میگرفتیم میذاشتم فیس بوک
زیرش مینوشتم : همه جعفــــــــریاااا!!!! :)))) /0\

 

***


من پراید دارم اگه خواستین باهاش عکس بندازین یک شارژ 5 تومنی همراه اول برا پیام میکنی خودم باهات تماس میگیرم عکس 25000 تومان .. دست به فرمون بزنی 30000 به پیامهای بدون شارژ جواب نمیدم

سلام

ینی حرکت از این رو مخ تر...............؟

ایدئولوژی بعضی‌ دخترا در آرایش ‌کردن، همان ایدئولوژی نقاشی‌های مهدکودک است : جای سفید در صفحه باقی نذارید !
=)))

 

***

 

 آخرین وصیت من به شما اینه که :

.
..
.
.
.

منو با استخون چنتا حیوون دفن کنین تا دانشمندا منو کشف کنن یکم سرکار برن روحم شاد بشه

***

 

اون کسی که نصفه شب از جاش پا میشه میره دست شویی یه قهرمانه

 

 ***

 

فک کنم شرکت مینو داره با خط تولید نئوپان ساقه طلایی تولید میکنه
:)

 

***

 

یه سریا هم هستن

ببین واقعأ خوشگلن!!!

حالا نام نمی برم

خودشون الان نظر میذارن می بینینشون :)

 

***

 

با این قیمتِ پستە کم کم باس شاهدە فرارِ مغرپستە ها هم باشیم !

 

***

 

چه کار شرافت مندانه ای است این پست گذاشتن.... ♥

دل همه رو شاد میکنی ولی کسی نیست دل تورو شاد کنه :(( :|

هم اکنون نیازمند کلیک های شما روی تبلیغات هستیم

 

 ***

 

 

 

 

نه تفریح میکنم نه درس میخونم نه کار میکنم معلوم نیس چه گهی دارم میخورم ..!

کیا مثل منن :((

 

   ***

 

مورچه رو انداختم تو بشقاب بیسکوییت ویفر

تکون نمی خوره

فک کنم از خوشحالی سکته کرده…

 

   ***

 

 خواب هایم بوی تن تو را میدهد .
.
.
.
.
.
نکند
.
.
.
آن دورترها
.
.
.
نیمه شب
گوزیده ای
:))))

 

   ***

 

کلاغ رو درخت پیتزا میخورد روباه گفت:

چه سری چه دمی، یه آواز بخون،
کلاغ پیتزا زد زیر بغلش و گفت :

آن موقع که گولم زدی کلاس دوم بودم الان لیسانسم !
روباه میگه:

میبینم پیر شدی پروبالت ریخته،

کلاغ تا بالهاشو باز میکنه پز بده پیترا میفته،
روباهه پیتزا رو برمیداره میگه

اوسگل اون موقع منم سرباز معلم بودم حالا استادم. :|

 

   ***

 

دلنوشته دختران مجـــــرد:
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
از کلاس اول خواندیم آن مرد آمد.
آن مرد با اسب آمد.
ما که ترشیدیم مرتیکه با خر هم نیامد و باز بابا نان داد!!

 

   ***

 

یه چیزی بگم همه با هم گریه کنیم ………….!!!!!!!!!
.
.
.
.
.
.
.
.
خونه تکونی !

   ***

 

روزى پیرمردى به 3 پسر خود 1 چوب داد و گفت :

  بشکنید ، شکستند .

        3چوب داد ، شکستند

               10چوب داد ، شکستند

                        دسته بیل داد ، شکستند

                               تیرآهن 18 داد ، شکستند

پیرمرد گفت : دِ بیشعور ها مسخره بازى درنیارید میخوام نصیحتتون کنم!

============================================

این وبگاه تا بعد از شهادت حضرت فاطمه معصومه (س) به روز نخواهد شد

مطالب به صورت موقت از دید بازدید کنندگان مخفی می ماند

============================================

وفات حضرت فاطمه معصومه (س) بر حضرت ولی عصر «عجل الله تعالی فرجه شریف» و عموم شیعیان تسلیت باد

سفر بهانه بود...
قرار بود در مدینه نمانی...
قرار بود این فاطمه حرم داشته باشد...
حضرت معصومه

السلام و علیک یا فاطمه معصومه (س)
 

خلاصه ای از زندگی حضرت فاطمه معصومه (س):

شهرمدینه چشم به راه تولد کودکی از خاندان پاک پیامبر بود. خانه امام کاظم (ع) حال و هوای دیگری داشت. نجمه، همسر آن بزرگواربه امید تولد فرزندش روزشماری می کرد. شوروشادی درخانه امام موج می زد.

سرانجام انتظار به پایان رسید ودراول ذی قعده سال 173 هجری قمری، خداوند دختری به امام هفتم حضرت امام کاظم (ع) بخشید ونوزادی نورانی وخوش سیما در خانه با صفای امام،چشم به جهان گشود.

دل همه اهل خانه از تولد نوزاد جدید، غرق شادی شد.پس ازامام،شاید کسی به اندازه، نجمه همسرآن حضرت،خوش حال نبود؛ زیرا بعد ازگذشت25 سال این دومین فرزندی بود که پروردگار به او عنایت می کرد.25سال پیش درهمین ماه؛ نجمه پسری به دنیا آورد تا پس ازپدر، به امامت برسد.آری، درست درسال 148 هجری قمری بود که با تولد علی که بعدها به «رضا»شهرت یافت، نجمه،تولد نخستین فرزندش را جشن گرفت.اینک پس ازسال ها ،خداوند دختری به او و همسرش، امام کاظم(ع) وخواهری به رضا عطاکرد.

امام کاظم(ع) به سبب عشق و علاقه خاصی که به حضرت فاطمه زهرا(س) داشت،نام نوزادش را «فاطمه» گذاشت که به خاطر سرشت پاک و پرهیزکاری اش، پس ازمدتی «معصومه»خوانده شد؛ چون مانند پدرگرامی اش از گناه و بدی دوربود.

«فاطمه»نامی بود که در میان اهل بیت، صدها خاطره تلخ وشیرین از دوران زندگانی حضرت فاطمه زهرا(س) را به یاد می آورد. آنان اگر برای یکی از فرزندانشان، نام«فاطمه»را بر می گزیدند،اورا گرامی می داشتند وبه او محبت می کردند.دختر نورسیده امام کاظم (ع) هم از این سنت نیکوبی بهره نبود. امام کاظم(ع) اورا بسیار دوست می داشت واز هیچ گونه اظهار لطف ومحبتی به او دریغ نمی کرد.

حضرت فاطمه معصومه(س) زیر سایه پرمهر پدر ومادر عزیزش بزرگ شدوچیزهای تازه ای ازآن دو بزرگوار آموخت .اگر پدرفاطمه معصومه(س)،امام شیعیان بود ودرپرهیزکاری نظیر نداشت، مادرش هم زنی پارسا وبا ایمان بود که احکام و عقاید اسلامی را در مکتب همسر امام صادق(ع) فرا گرفته بود.او ازبرجسته ترین زنان آن روزگار به شمار می آمد. حضرت فاطمه معصومه(س) از محضر پدروبرادر معصوم و مادر پارسا وعالمش بهره ها برد ودر دوره نوجوانی با بسیاری از دانش های اسلامی آشنا بود.

روزی گروهی از شیعیان به مدینه آمدند تا پرسش های دینی خود را به امام کاظم(ع) عرضه کنند وبا پاسخ های درست،به شهر خود بازگردند.آن روز امام درسفربود وحضرت رضا (ع) نیز در مدینه حضور نداشت. شیعیان از اینکه پرسش هایشان بی پاسخ ماند، بسیار ناراحت شدندوبه ناچار راه بازگشت درپیش گرفتند.

وقتی فاطمه معصومه(س) ازاندوه مسافران آگاهی یافت، پرسش هایشان راکه به صورت نامه ای تهیه شده بود، گرفت وبه همه آنها پاسخ داد.شیعیان بسیارخوش حال شدند.می خواستند مدینه را به قصد سرزمین خویش ترک کنند که در بیرون مدینه با امام کاظم(ع) روبه رو شدند. آنان پاسخ های فاطمه معصومه را دراختیار امام گذاشتند. وقتی امام پاسخ های دختر گرامی اش را خواند،با جمله ای کوتاه، شاگرد مکتبش را این گونه ستود:«پدرش به فدایش».

حاکمان آن دوران،فرزندان پیامبررا بسیار اذیت می کردند.امام کاظم(ع) بیش از دیگران از دست شاهان هم عصرخود، آزار دید. ناراحتی ها و رنج های امام ، دل پاک فاطمه معصومه (س) را به درد می آورد. واورا غمگین می کرد. تنها وجود برادر دل سوز وفداکارش، حضرت رضا(ع) بود که به وی ودیگرافراد خانواده آرامش می داد.

هنگام که فاطمه معصومه(س) به دنیا آمد، سه سال ازخلافت «هارون» می گذشت. هارون در ستمگری و چپاول بیت المال، گوی سبقت را از حاکمان پیش ازخود ربوده بود.او حاکمی دنیا پرست بود. امام کاظم(ع) نمی توانست دربرابر ستم هارون به شیعیان وخیانت اوبه اسلام و امت اسلامی سکوت کند.ازاین رو،با شیوه های گوناگون با حکومت او مبارزه می کرد.

هارون نیزبا آگاهی از سرسختی آل علی(ع)، به ویژه امام کاظم (ع) درراه مبارزه با طاغوت،بیشترین تلاش را برای سرکوب آنان به کار می برد. او پول های زیادی به شاعران می داد تا برضد فرزندان پیامبر شعربسرایند. وبه آنان ناسزا بگویند. همچنین اوعلویان رازندانی وتبعید می کردوگروهی را نیز پس ازشکنجه بسیاری به شهادت می رساند.اوبعدازمحکم کردن پایه های حکومت وقدرت خود،امام کاظم(ع) رادستگیر وزندانی کرد.

برای همین،فاطمه معصومه(س) درسال های آخرزندگی پدر،از دیدار آن حضرت و بهره مندی ازوجود آن بزرگوار محروم شد. 

پس از شهادت امام کاظم(ع)،حضرت رضا(ع)به امامت رسید. درآن هنگام، امام رضا(ع) 35 سال داشت.ایشان افزون بررهبری امت اسلامی ،تنها وصی امام کاظم(ع) بود که به فرمان پدرمسئولیت سرپرستی فرزندان حضرت را به عهده داشت. 

فشار و خفقان حکومت هارون همچنان ادامه داشت. امام رضا(ع) بدون هیچ واهمه ای به انجام وظایف الهی خود مشغول بود ودرراه گسترش حق و حقیقت، لحظه ای آرام نمی گرفت.

هارون درسال 193 هجری قمری، پس از یک دوره بیماری طولانی مردو مسلمانان، ازشریکی دیگرازخلفای ستم کارعباسی رهایی یافتند. 

پس ازهارون، پسرش،امین به خلافت رسید که چهارسال حکومت کرد. میان امین وبرادرش،مأمون برسرخلافت درگیری های خونینی رخ داد که نتیجه آن، کشته شدن امین در سال 198هجری قمری بود.

امام رضا(ع) درطول درگیری های این دو برادر وسرگرم بودن آنان به جنگ،با آسودگی، به راهنمایی وتربیت پیروان خود 

پرداخت وازفرصت به دست آمده، بهره برد.

پس ازامین،مأمون به خلافت رسید.اوبا حیله گری به تقویت پایه های حکومت خود پرداخت.با توجه به گستردگی کشور اسلامی و وجود مخالفان سرسخت،مأمون برای حفظ تاج وتختش ،شیعیان را با خود همراه کرد؛ زیرا اگر شیعیان به صف دشمنان او می پیوستند،کار دشوار می شد. وی برای فریب شیعیان تصمیم گرفت امام رضا(ع) را جانشین خود کند. روشن بود که اگرامام ، پیشنهاد خلیفه را می پذیرفت، شیعیان با حکومتی که امامشان ولی عهد آن بود،مخالفت نمی کردند.میان مأمون وامام رضا(ع) نامه های فراوانی رد و بدل شد.حضرت ولایتعهدی را قبول نمی کرد. وخلیفه همچنان اصرار می ورزید. 

مأمون دست بردار نبود.او برای رسیدن به هدف خود در سال 200 هجری قمری، شخصی به نام رجا بن ابی ضحاک را راهی مدینه کرد تا امام (ع) را از آنجا به «مرو»بیاورد که مرکز حکومتش بود.

امام رضا(ع) ،به ناچار مدینه رابه قصد مرو ترک کرد.

با رفتن امام رضا(ع) لحظه ای شیرین زندگی فاطمه معصومه(س) هم پایان پذیرفت.او پس از شهادت پدر،به سایه پرمهربرادرش، دلخوش بود وسفرتحمیلی امام ودوری ازآن عزیز، برایش بسیار دشواربود .

یک سال از سفرامام رضا(ع) به مرو گذشت. خاندان پیامبر در مدینه از دیدارآن عزیز محروم بودند و چیزی جز زیارت سیمای نورانی حضرت ،دل غم دیده آنان را آرام نمی کرد.

فاطمه معصومه(س) نیز کاسه صبرش لبریزشده بود ومانند خواهران و برادران خود از دوری برادر بزرگوارش، امام رضا(ع) بی تابی می کرد.می گویند در همان روزها،امام رضا(ع) نامه ای به معصومه(س) نوشت.ازمحتوای آن نامه اطلاعی دردست نیست، ولی هرچه بود، شوق دیدارامام رضا(ع) رادردل نزدیکان ایشان بیشتر کرد.فاطمه معصومه(س) وگروهی از برادران و برادرزادگان امام تصمیم گرفتند به مرو بروند و به محضر امام (ع) شرف یاب شوند.

کاروان عشاقان امام رضا(ع) پیش می رفت وجزبرای نماز وغذا واستراحت، لحظه ای از حرکت باز نمی ایستاد. این کاروان، تپه ها، کویرها و ریگ زارهای حجاز را یکی پس از دیگری پشت سرمی گذاشت واز مدینه دورودورتر می شد.

رنج سفر،فاطمه معصومه(س) را بسیار آزارمی داد.برای بانوی جوانی مانند او، پیمودن این مسیرطولانی،دشوار وطاقت فرسا بود. با این همه، دیدار برادرآن قدر برایش ارزش داشت که حاضربود حتی صدها برابراین سختی را هم تحمل کند.

مرحله دشوارسفرپایان یافت وکاروانیان به سرزمین ایران رسیدند. آنان روزهایی را نیز درخاک ایران به سفر خودادامه دادند و شهرها وروستاهای آن را پشت سر گذاشتند. سرانجام کاروان به شهر ساوه رسید. در آنجا بود که فاطمه معصومه (س) بیمارشدودیگرنتوانست به سفرادامه بدهد.

آیا خواهرامام رضا(ع) می توانست با چنین حالی، به دیدار برادر عزیزش در«مرو»برود؟ آیا می توانست باز بر مرکب بنشیند وسفرخود رابا دیدارامام رضا(ع) تمام کند؟این پرسش ها، دختر امام کاظم(ع) را سخت نگران کرده بود .به هرحال، وقتی آن بانو،حال و روز خود را چنین دید، تصمیم گرفت به قم برود.

قم آن روزگار،پناهگاه ارادت مندان خاندان پیامبر بودوگروهی از عاشقان ودوستان اهل بیت(ع) درآن زندگی می کردند. خبرآمدن حضرت فاطمه معصومه(س) به ساوه و بیماری آن بانوی بزرگوار به قم رسید .اهالی شهر تصمیم گرفتند نزد آن بزرگوار بروند وازایشان تقاضا کنند مدتی درقم بمانند. 

موسی بن خزرج، به نمایندگی مردم «قم»، نزد دخترگرامی امام کاظم رفت ودرخواست اهالی شهررابا آن حضرت در میان گذاشت. حضرت معصومه(س) درخواست آنان را پذیرفت وکاروان به سمت قم حرکت کرد.

حضرت معصومه(س) وهمراهان آن بزرگوار، در 23ربیع الاول سال 201 هجری قمری، وارد قم شدو مورداستقبال گرم اهالی شهر قرارگرفت. مردم از ورود دختر امام کاظم(ع) به شهرخود، بسیار خوش حال شدند.موسی بن خزرج،مأمور پذیرایی ازحضرت فاطمه معصومه و همراهانش شد.اومرد ثروت مندی بود وخانه بزرگی در اختیارداشت.از این رو، با کمال میل، مسئولیت پذیرایی از میهمانان را به عهده گرفت.

حضرت معصومه(س) درخانه موسی بن خزرج، عبادتگاهی برای خود آماده کرد تا در آنجا با خدای بزرگ راز ونیاز کند. این عبادتگاه هنوز هم هست و«بیت النور»نام گرفته است.

بیماری دختر گرامی امام کاظم(ع)،همراهان ایشان و اهالی قم را سخت ناراحت کرده بود. آنان از هیچ کوششی برای مداوای میهمان عزیزخویش کوتاهی نمی کردند، ولی حال اوروز به روز بدتر می شد. سرانجام زائرخسته امام رضا(ع) ،دردهم ربیع الثانی 201 هجری قمری، چشم از جهان فروبست.

همه شیعیان من با شفاعت او (فاطمه معصومه علیه السلام ) وارد بهشت خواهند شد . امام صادق (ع)

هر کس (حضرت معصومه «س» ) را در قم زیارت کند ، چنان است که مرا زیارت کرده است .امام رضا (ع)

هر کس او را با شناخت زیارت کند ، بهشت پاداش او خواهد بود .امام رضا (ع)

هر کس عمه ام (حضرت معصومه «س» ) را در قم زیارت کند ، بهشت پاداش او است . امام جواد (ع)

 یا شمسوس الشموس یا ضامن آهو پذیرا باش غم ما را در وفات خواهر گرامیتان!

انشاءالله

اللهم عجل الولیک الفرج

کاریکاتور

رفتم داروخانه میگم، باند دارید؟ میگه باند پانسمان؟پَ نه پَ باند
فرودگاه! می خوام فرود بیام.
***
رفتم شیرینی بخرم به شیرینی فروشه میگم این شیرینی کشمشیا چرا توش کشمش نیست؟....... .......یارو میگه شما شیرینی ناپلئونی می خرین لا هر کدوم ناپلئونه ؟تا حالا اینقد قانع نشده بودم تو زندگیم |::)))
***
دختره:یه شارژبفرست.
پسره: اسمت چیه ؟
دختره:یه شارژ بفرست.
پسره: چند سالته ؟
دختره: یه شارژ بفرست.
پسره: خیلی دوست دارم میخوام بیام خاستگاریت !!
دختره:واقعا !!! کِی ؟؟!
پسره: یه شارژ بفرست
:))))))))

***

سایپا و رییسان GLX در یک اقدام غرور آفرین یه جمله مشترک ساختند:
کلید ماشینم راحت از جیبم در میاد :|

جلسه امتحان

خیلی درد داره با
آهنگ ساسی مانکن یاد یکی بیوفتیدخیلی :|
فکــــرشو بکـــن ...!
شکر خدا هنوز اونقد بدبخت نشدیم))))
***
نظر به اینکه عید دیدنی به صورت رفتو برگشت انجام میشه و با توجه به گرانی های اخیر جهت رفاه حال مردم ،
سال 92 عید دیدنی به صورت حذفی برگذارمیشود !
***
دوغ قبول،شیر کاکائو قبول،آبمیوه قبول، اصلأ نوشابه هم قبول.
.
.
هموطن!آب معدنى رو واسه چى قبل از مصرف تکون میدى؟

پاریس

یارو میگه:
یک حمومی من بسازم چل سوتون چل پنجره!!
خو احمق حمومی که 40 تا پنجره داره دیگه حموم نیس که!!!!!!
ویترینه ویترین
***
شانس آوردیم همه بیماریها رو خارجی ها کشف میکنن و
اسم خودشونو میذارن روش. وگرنه مثلا بجای پارکینسون
باید میگفتیم مرض کامبیز یا درد حاج مرتضی وبرادران به غیر مجتبی :|
***
تو این زندگی نصف عمرمون به فکر کردن راجع به یکی دیگه گذشت.
نصف دیگشم برای پیدا کردن سر چسب نواری!!!
اصن تلف شدیم رفت پی کارش

مرغ

عاقد: عروس خانوم وکیلم ؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
عروس : پَـ نـه پَـ تو این بی شوهری برم گل بچینم؟!

چقدرخوبه وقتی که داری جوجه کباب درست میکنی

خودش بچرخه و بگه:

اینجام... اینجام...اینجام نپخته ... ! :دی :))

دانشمندا چه غلطی میکنن پس؟ :|

***

یکی از راه های رسیدن به خدا پراید بود
که اونم گرون شد
***
ملت از خونه زنگ میزنن بیرون غذا سفارش میدن من از بیرون زنگ میزنم خونه سفارش میکنم غذامو نخورن :|
***
همیشه اولین باری که مامانت صدات میکنه که بری واسه شام/نهار، نرو !!!
این یه توطئه ست، میخوان ازت کار بکشن…!!!:D

funny

 

بگذار قلم را به غزل بسپارم / شاید گره ای باز شود از کارم
پرسید: مگر تو هم غزل می گوئی؟/ گفتم: په نه په! فقط رباعی دارم!
:))

آیا از صبح تا شب در اینترنت علاف هستید؟
آیا هر روز شما مثل روزهاى دیگر است؟
آیا هیچ پیشرفتى ندارید؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ما هیچ پیشنهادى براى شما نداریم!!
خدا شاهده ما هم مثل شماییم :)

***

 

یه نارنگیایی هم هستن
که از هندونه بیشتر هسته دارن :|

دیدم که میگم الکی که نی

 

***

 

به جان خودم تحصیلات شعور نمیاره

همین استادای ما

انگار اصن نمیفهمن خوابیم هی یه بند حرف میزنن....

والا

 

***

 

امروز کنار خیابون ایستاده بودم …
یه دختره با جنسیس اومد جلوم ترمز کرد و
گفت : ببخشید میخوام برم صادقیه …
منم بهش گفتم :
کار خوبی میکنی .. خیلی جای خوبیه …
برو به امید خدا …
از خنده دیگه نمیتونست حرکت کنه... :))

***

توی تموم زندگیم فکر میکردم هوا مجانیه . تا اینکه یه بسته چیپس خریدم...

 

***

 

یک وقتایی بود وقتی خودتو میزدی به کوچه علی چپ تنها بودی.
الان که میری میبینی همه جمعن!

 

***

 

طرز نمره گرفتن پسرا و دخترا از استاد مرد:

پسرا: اسـتـاد به جون مـادرم خـرج خونه و دانشگاه رو خودم میدم،
مادرم مریضه، بابام مرده...
2 شیفت کار میکنم واسه همین نتونستم خوب درس بخونم.

دخترا: اســـــتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاد !!

 

 ***

 

شما دخترا خجالت نمی کشین؟!!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
کلی ظرف هست که الان باید بشوورین بعد اینجا نشستین؟! =)))

 

***

 

 با این نوسان صعودی قیمت پسته در بازار اونایی که تا چن وقت پیش میگفتن "سیگار نکش به جاش پسته بخور" خواستم بپرسم ازشون عمه ی محترم خوبن!
چیزی کم کسری نداشته باشن!!!

 

***

 

 یه چیز میگم بگو باشه ؟ !
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.رو تبلیغات کلیک کن دلم باز شه ؟ ^_^

 

 ***