مجله اینترنتی تـــوفانی

.: مجله اینترنتی تـــوفانی سرگرمی ،عکس و مطالب طنز :.

مجله اینترنتی تـــوفانی

.: مجله اینترنتی تـــوفانی سرگرمی ،عکس و مطالب طنز :.

زنی مشغول درست کردن تخم مرغ برای صبحانه بود. ناگهان شوهرش سراسیمه وارد آشپزخانه شد و داد زد: مواظب باش، مواظب باش، یه کم بیشتر کره توش بریز.. وای خدای من، خیلی درست کردی ... حالا برش گردون ... زود باش. باید بیشتر کره بریزی ... وای خدای من از کجا باید کره بیشتر بیاریم؟؟ دارن می‌سوزن. مواظب باش. گفتم مواظب باش! هیچ وقت موقع غذا پختن به حرفهای من گوش نمی‌کنی ... هیچ وقت!! برشون گردون! زود باش! دیوونه شدی؟؟؟؟ عقلتو از دست دادی؟؟؟ یادت رفته بهشون نمک بزنی. نمک بزن... نمک..... . . زن به او زل زده و ناگهان گفت: خدای بزرگ چه اتفاقی برات افتاده؟! فکر می‌کنی من بلد نیستم یه تخم مرغ ساده درست کنم؟ شوهر به آرامی گفت: فقط می‌خواستم بدونی وقتی دارم رانندگی می‌کنم، چه احساسی دارد.

share and like pls

 

وقتی داری با یکی درد و دل می کنی

اگه طرف گفت : “اینکه چیزی نیست”

دورخیز کن با آرنج راستت محکم بزن تو چشمش تا مغزش از گوشش بپاچه بیرون 

***

 

-.-یکی از مزایای مامان بودن اینه که

میتونی سیب زمینی سرخ کرده رو داغ داغ سر ماهیتابه بخوری

هیشکی هم نمیزنه رو دستت بگه کمه 

***

 

! گهگاهی هم از اینترنت کارتی استفاده کنید تا قدر ADSL رو که بهتون دادیم بدونید. 

***

 

”شرکت مخابرات ایران” هر کی بوده آشنا بوده چیست ؟

دیالوگ ایرانیان در مواجهه با خانه دزد زده ! 

***

 

http://2funny.ir/

 

follow us :)

 

facebook/2funny.ir

twitter/2funny_ir

instagram/2funny_ir

google plus/2funny_ir

cloob/2funny_ir

#2funny_ir

@2funny_ir

 

قیافه پسرا بعد از یه دست ناهار و قلیون مشتی!!

.

Inline image 2

ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺷﮑﺎﯾﺖ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﻣﻦ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﻣﯿﺪﯼ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﺧﻮﺩﮐﺸﯽ ﮐﻨﻢ؟ ! ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺧﺪﺍ ﺟﻮﺍﺑﻢ ﺭﺍ ﺩﺍﺩ … ﻭ … ﮔﻔﺖ : ﺁﯾﺎ ﺩﺭﺧﺖ ﺑﺎﻣﺒﻮ ﻭﺳﺮﺧﺲ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻩ ﺍﯼ؟؟؟ ﮔﻔﺘﻢ : ﺑﻠﻪ ﺩﯾﺪﻩ ﺍﻡ… ﺧﺪﺍ ﮔﻔﺖ : ﻣﻮﻗﻌﯿﮑﻪ ﺩﺭﺧﺖ ﺑﺎﻣﺒﻮ ﻭ ﺳﺮﺧﺲ ﺭﺍ ﺁﻓﺮﯾﺪﻡ ، ﺑﻪ ﺧﻮﺑﯽ ﺍﺯﺁﻧﻬﺎ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﻧﻤﻮﺩﻡ … . ﺧﯿﻠﯽ ﺯﻭﺩ ﺳﺮﺧﺲ ﺳﺮ ﺍﺯ ﺧﺎﻙ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺯﻣﯿﻦ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﺍﻣﺎ ﺑﺎﻣﺒﻮ ﺭﺷﺪ ﻧﮑﺮﺩ… ﻣﻦ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻗﻄﻊ ﺍﻣﯿﺪ ﻧﮑﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﺩﻭﻣﯿﻦ ﺳﺎﻝ ﺳﺮﺧﺴﻬﺎﺑﯿﺸﺘﺮ ﺭﺷﺪ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﺍﻣﺎ ﺍﺯ ﺑﺎﻣﺒﻮ ﺧﺒﺮﯼ ﻧﺒﻮﺩ . ﺩﺭ ﺳﺎﻟﻬﺎﯼ ﺳﻮﻡ ﻭ ﭼﻬﺎﺭﻡ ﻧﯿﺰ ﺑﺎﻣﺒﻮﻫﺎ ﺭﺷﺪ ﻧﻜﺮﺩﻧﺪ . ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ﭘﻨﺠﻢ ﺟﻮﺍﻧﻪ ﻛﻮﭼﻜﯽ ﺍﺯ ﺑﺎﻣﺒﻮ ﻧﻤﺎﯾﺎﻥ ﺷﺪ… ﻭ ﺩﺭ ﻋﺮﺽ ﺷﺶ ﻣﺎﻩ ﺍﺭﺗﻔﺎﻋﺶ ﺍﺯ ﺳﺮﺧﺲ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺭﻓﺖ . ﺁﺭﯼ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺪﺕ ﺑﺎﻣﺒﻮ ﺩﺍﺷﺖ ﺭﯾﺸﻪ ﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﻗﻮﯼ ﻣﯿﮑﺮﺩ !!! ﺁﯾﺎ ﻣﯿﺪﺍﻧﯽ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺍﯾﻦ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺩﺭﮔﯿﺮ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺑﺎ ﺳﺨﺘﯿﻬﺎ ﻭ ﻣﺸﻜﻼﺕ ﺑﻮﺩﯼ ﺩﺭ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺭﯾﺸﻪ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﻣﺴﺘﺤﻜﻢ ﻣﯿﺴﺎﺧﺘﯽ ؟؟؟ !!! ﺯﻣﺎﻥ ﺗﻮ ﻧﯿﺰ ﻓﺮﺍ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺭﺳﯿﺪ ﻭ ﺗﻮ ﻫﻢ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﺮﺩ . ﻧﺎﺍﻣﯿﺪ ﻧﺸﻮ...

share and like plz

 

تنهایی یعنی:

بدونی که وقتی دستشویی هستی، کسی منتظر بیرون اومدنت نیس 

***

 

دوست عزیز اگر روزی دیدی دشمن داری

الزاما دلیل بر موفقیت شما نیست!

بدان یک جا یک کرمی ریخته‌ای 

***

 

این دستگاه فشار خون مچیا از یخچالم برا خونه واجبتره!

میشه باهاشون چند ساعت مهمونارو سرگرم کرد!

حتی میشه شام هم نداد به بهانه فشار بالا…!! 

***

 

عاشق فرهنگستان زبان و ادب فارسی ام میدونی چرا ؟

معادل فارسی ایمیل رو گذاشته پست الکترونیک ، درحالی که نه پست فارسیه و نه الکترونیک! 

***

 

http://2funny.ir/

 

follow us :)

 

facebook/2funny.ir

twitter/2funny_ir

instagram/2funny_ir

google plus/2funny_ir

cloob/2funny_ir

#2funny_ir

@2funny_ir

شهید آوینی در تبیین ارتباط هنر با عرفان و تفکر می نویسد:

«هنر از لحاظ مضمون و محتوا، عین تفکر و حکمت و عرفان استو تنها در نحوه بیان و تجلی از آنان متمایز می شود.مایه اصلی هنر نیز عشق وعرفان است. مسیحای عشق است که روح شیدایی در پیکر هنر می دمد و اگر نباشد این روح، هنر نیز جز جسد مرده بیش نیست».
حجاب اکبر، هنری است که تعلق خویش
را به آن میثاق ازلی و عهد الست انکار کند».

نشسته بود داشت تلویزیون میدید که یهو مرگ اومد پیشش مرگ گفت : الان نوبت توئه که ببرمت … مرده یه کم آشفته شد و گفت : داداش اگه راه داره بیخیال ما بشو بذار واسه بعدا … مرگ : نه اصلا راه نداره. همه چی طبق برنامست.طبق لیست من الان نوبت توئه مرده گفت : حداقل بذار یه شربت بیارم خستگیت در بره بعد جونمو بگیر … مرگ قبول کرد و مرده رفت شربت بیاره… توی شربت 2 تا قرص خواب خیلی قوی ریخت … مرگ وقتی شربته رو خورد به خواب عمیقی فرو رفت… مرده وقتی مرگ خواب بود لیستو برداشت اسمشو پاک کرد نوشت آخر لیست و منتظر شد تا مرگ بیدار شه … مرگ وقتی بیدار شد گفت .... . . دمت گرم داداش حسابی حال دادی خستگیم در رفت ! بخاطر این محبتت منم بیخیال تو میشم و میرم از آخر شروع به جون گرفتن میکنم

like and share plz

 

وقتی آدم از خاکه

تعجبی نداره که

کرم داشته باشه :| 

***

 

یکی از ترسناک ترین چیزا اینِه که دست بکشی رو جیبت ولی قلمبگی گوشیت رو حس نکنی

حتی داشتیم مواردی که باعث سکته ناقص و حتی مرگ قلبی شده 

***

 

! ایرانی تو مواجهه با هر چیزی، دو تا سوال ذهنشو درگیر می‌کنه:

۱) نون توش هست یا نه؟

۲) کلاس داره یا نه؟ 

***

 

۹۹/۹۹۹۹ درصد کسایی که عینک گرد می‌زنن و فکر میکنن شبیه جان لنون شدن

شبیه گربه نره می‌شن! 

***

 

http://2funny.ir/

 

follow us :)

 

facebook/2funny.ir

twitter/2funny_ir

instagram/2funny_ir

google plus/2funny_ir

cloob/2funny_ir

#2funny_ir

@2funny_ir

 

حجاب

من از جانب تمام کسانی که شعار دادند "مرگ بر بدحجاب"

از تو معذرت می خواهم.

من از جانب تمام کسانی که شعار دادند " ملت ما بیدار است،

از بدحجاب بیزار است" از تو معذرت می خواهم.

من از جانب تمام کسانی که فعل تو را از خود تو جدا نکردند،

معذرت می خواهم.

من می دانم که تو اگر اهمیت و فلسفه ی حجاب را بدانی،

به حجابت از من هم پایبندتر خواهی بود.

من می دانم که اگر در فرهنگ سالمی که حکم اکسیژن را دارد،

نفس کشیده بودی،ریه های عفافت غبار نمی گرفت.

من می دانم که اگر عمق نقشه ها و اهداف دشمن و تلاش

شبانه روزی شان را برای تاراج حیا می دانستی،

مشتی محکم بر دهانشان می کوبیدی.

عزیز دلم!

اسلام را با آن چیزی که من و امثال من می گوییم و عمل می کنیم،

نشناس!

حساب اسلام را از جامعه ی مسلمین جدا کن!

که اگر ما به اسلام درست عمل کرده بودیم،

پاکی همه جا را فرا می گرفت!

یادمه یه روز که با خانمم رفته بودیم خرید،تو شلوغیه بازار یه نفر که داشت باعجله راه میرفت محکم بهم برخورد کرد و با اینکه اون مقصر بود شروع کرد به داد و فریاد و فحش دادن!!! ولی من فقط سکوت کردم،همسرم که خیلی ناراحت شد بهم اشاره کرد که تو هم چیزی بگو ولی من سکوت کردم تا اون مرد رفت. رفتار همسرم سرد شد،شاید تو دلش میگفت چه شوهر ترسو و بی بخاری دارم!!! شب که رسیدیم خونه شروع کرد به گله و کنایه که شوهر ترسو بدرد نمیخوره و آدم باید به مردی تکیه کنه که شجاع باشه!!! جای یه زخم عمیق که از یه حادثه سرکار برام بوجود اومده بودو بهش نشون دادم و گفتم بنظرت اگه با اون مرد درگیر میشدم صدمه ای عمیق تر از این میتونست بهم بزنه؟!!! گفت: نه گفتم: اگه من اونو میزدم چی؟ کمی باخودش فکر کرد و سکوت کرد!!! گفتم اگه جلوی اون مرد سکوت کردم به این خاطر بود که نمیخاستم بجای اینکه تو خونه ی گرممون باشیم تو راهروهای دادگاه و زندان باشیم!!! از اونموقع خانمم حتی به زخم دستم هم افتخار میکنه...

like and share plz

 

اولا که می رفتیم توالت مگس ها به احترام ما بلند می شدن.

الان دیگه مگس ها هم احترام حالیشون نیست... 

***

 

ﻣﻦ ﺗﺎ ﺳﻮﻡ ﺩﺑﺴﺘﺎﻥ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ :

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

ﻣﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭﯾﻢ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﯾﻪ ﻣﺴﻮﺍﮎ ﭼﺎﺭ

ﭘﻨﺞ ﺗﺎ ﻣﺴﻮﺍﮎ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻭﻫﺮ ﺷﺐ ﺑﺎ ﻫﺮ ﮐﺪﻭﻡ ﺩﻟﻢ

ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﯽ ﺗﻮﻧﻢ ﻣﺴﻮﺍﮎ ﺑﺰﻧﻢ

:)))) 

***

 

بعضی از این دخدراااا....

.

.

.

.

.

.

ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ ﺳﯿﺐ ﺯﻣﯿﻨﯽ ﺭﻭ ﺩﺭﺳﺘﻪ ﻗﻮﺭﺕ ﻣﯿﺪﻥ(دیدم که میگماااا)

ﺍﻣﺎ بیرون ﺗﻮ ﻣﻠﻊ ﻋﺎﻡ ﯾﻪ ﺩﻭﻧﻪ ﭼﯿﭙﺲ ﻧﺎﺯﮐﻮ

ﺑﺎ 8ﮔﺎﺯﻭ 2 ﺗﺮﻣﺰ ﻭ 3 ﺗﺎ ﻧﯿﻢ ﮐﻼﺝ ﻣﯿﺨﻮﺭﻥ! 

***

 

دو تا توصیه مهم برای زندگی سالم

۱ همیشه حقیقت رو هرچقدر هم که تلخ و خطرناکه با قدرت بگید

۲ بلافاصله پس از گفتن فرار کنین ! 

***

 

دور نیست اون روزی که برن پیش ایرانسل برا تحقیقات قبل ازدواج که ببینن ۱ تا ۷ صبح با کی حرف میزدن ! 

***

 

http://2funny.ir/

 

follow us :)

 

facebook/2funny.ir

twitter/2funny_ir

instagram/2funny_ir

google plus/2funny_ir

cloob/2funny_ir

#2funny_ir

@2funny_ir

 

کوتاه شود

وضع موجود دختران

دماغ عملی 
ابرو ها موکت 
یه بادگیر هم رو سررشون

کوروش:|
فرهنگ 2500 ساله 

دختر کوچک به مهمان گفت:میخوای عروسکهامو ببینی؟ مهمان با مهربانی جواب داد:بله. دخترک دوید و همه ی عروسکهاشو آورد،بعضی از اونا خیلی بانمک بودن . دربین اونا یک عروسک باربی هم بود. مهمان از دخترک پرسید:کدومشونو بیشتر از همه دوست داری؟ و پیش خودش فکر کرد:حتما" باربی. اما خیلی تعجب کرد وقتی که دید دخترک به عروسک تکه پاره ای که یک دست هم نداشت اشاره کرد و گفت:اینو بیشتر از همه دوست دارم. مهمان با کنجکاوی پرسید:این که زیاد خوشگل نیست! دخترک جواب داد:آخه اگه منم دوستش نداشته باشم دیگه هیشکی نیست که باهاش بازی کنه و دوستش داشته باشه ،اونوقت دلش میشکنه... نقل از کتاب در پناه او

از سبکِ سوالایی که دخترا تو گوگل تایپ می‌کنن می‌شه فهمید که دنبالِ جواب نیستن، میخوان گوگل باهاشون همدردی کنه 

مثلا اگه تایپ می‌کنن:
"من هارد دیسکِ اکسترنالم رو که وصل می‌کنم به لپ‌ تاپ قرمزم اون چراغ سبزش دیگه روشن نمی‌شه! "

و توقع دارن گوگل جواب بده :

"الهی بمیرم، چرا خو؟!! " 

***

طرف به دوست دخترش زنگ میزنه میگه کجایی؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
دختره میگه با بابام با ماشین bmwاش میریم از بانک پول بگیریم واسم ماشین بخره! تو کجایی عزیزم؟ کاری داشتی عزیزم؟
پسره :تو همین اتوبوسی که هستی پشت سرت نگاه کن میخواستم بگم پول بلیتت رو خودت میدی یا من حساب کنم؟

***

بابام اومده بهم میگه :

پاشو برو ماشین رو بزن تو پارکینگ

میگم : بابا به خدا خسته م ، نمی تونم !!

میگه : ده تومان می دم برو ، منم خسته م…..

میگم : بیخیال …. ده تومان میدم خودت برو ….

پاشده شلوارش و می پوشه و میگه مرد نیستی اگه ندی

پای مردونگیم موندم ده تومان پیاده شدم بهش دادم !!

داد میزنه میگه : خانوم پاشو بیا بریم لبو بخوریم!

من :|

بابا ))

وصیت و سفارش امیر المؤمنین علی (ع) به امام حسین(ع):
پسرم!
گنه کار را ناامید مکن.
چه بسا کسى هست که همیشه با گناه است
سرانجامش بخیر پایان یابد.
چه بسا آدم خوبی ست در اول عمرش
سرانجامش به آتش کشیده شود.
پناه می برم بخدا از آن آتش
برگرفته از کتاب الروضه در مبانی اخلاق صص 253 الی256

از بچگی همه چیو ازمون پنهون میکردن ....

حتما بخونید، خیلی جالبه: مردی با دوچرخه به خط مرزی می رسد، او دو کیسه بزرگ همراه خود دارد، مامور مرزی می پرسد: در کیسه ها چه داری؟ او می گوید: " شن" مامور او را از دوچرخه پیاده می کند و چون به او مشکوک بود ، یک شبانه روز او را بازداشت می کند ، ولی پس از بازرسی فراوان ، واقعاً جز شن چیز دیگری نمی یابد. بنابراین به او اجازه عبور می دهد. هفته بعد دوباره سر و کله همان شخص پیدا می شود و مشکوک بودن و بقیه ماجرا... این موضوع به مدت سه سال هر هفته یک بار تکرار می شود و پس از آن مرد دیگر در مرز دیده نمی شود. یک روز آن مامور در شهر او را می بیند و پس از سلام و احوال پرسی ، به او می گوید : من هنوز هم به تو مشکوکم و می دانم که در کار قاچاق بودی ، راستش را بگو چه چیزی را از مرز رد می کردی؟ قاچاقچی می گوید : دوچرخه! بعضی وقت ها موضوعات فرعی ما را به کلی از موضوعات اصلی غافل می کند ...

‏شعار تیم ملی ایران برای جام جهانی هم میتونه این باشه که : "چیه خب اومدیم آب بخوریم" 

***

ﺧﺘﺮ ﺧﺎﻟم ﺑﻪ ﭘﺴﺮﺵ ﮐﻪ ۳ﺳﺎﻟﺸﻪ ﻣﯿﮕﻪ :
ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﺮﯼ ﺩﺳﺸﻮﯾﯽ ﺷﻠﻮﺍﺭﺗﻮ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺩﺭﻧﯿﺎﺭ ﺯﺷﺘﻪ ، ﻫﻤﻮﻥ ﺗﻮ ﺩﺭبیار !
ﺑﭽﺶ ﺭﻓﺖ ﺗﻮ ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ ﺷﻠﻮﺍﺭﺷﻮ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩ ﺑﻌﺪ ﺍﻭﻣﺪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺭﻭ ﻣﺒﻞ ﺭﻓﺖ ﺗﻮ 

***

اینترنت ایران سریع ترین اینترنت دنیاس
.
.
.
.
.
.
.
.

 

اما خستس

 

میفهمی خسته…

***

شوهری یک پیامک به همسرش ارسال کرد :

سلام ، من امشب دیر میام خونه ؛ لطفا همه لباسهای کثیف من رو بشور و غذای مورد علاقه ام رو درست کن …

ولی پاسخی نیومد !پیامک دیگری فرستاد :

راستی ! یادم رفت بهت بگم که حقوقم اضافه شده و آخر ماه میخوام برات یه ماشین بخرم …

همسر : وای خدای من ! واقعا ؟

شوهر : نه ، میخواستم مطمئن بشم که پیغام اولم به دستت رسیده یا نه

***

کافران در حقیقت؛ کر و لال و کورند...

وَمَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُوا
کَمَثَلِ الَّذِی یَنْعِقُ بِمَا لَا یَسْمَعُ إِلَّا دُعَاءً وَنِدَاءً ۚ 
صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لَا یَعْقِلُونَ

سوره بقره آیه مبارکه 171

آقو ما یه روز داشتیم از کنار اداره مالیات رد میشدیم یه آقویی اومد گفت : ساده ! رئیس کارت داره . 
رفتیم اتاق رئیس گفت آقو شما 500 هزار تومن مالیات بدهکاری .
گفتم آقو ما کاسبی نداریم درآمدی نداریم ، مالیات چی چی رو بدیم ؟
گفت میتونی اعتراض بزنی بری کمیسیون تجدید نظر 

آقو رفتیم کمیسیون گفتیم آقو ما درآمدی نداریم چه مالیاتی بدیم ؟
گفتن شما به دلیل عدم درآمد و کمک نکردن به تولید ناخالص ملی و تبدیل شدن به انگل اجتماع جریمه میشی 1میلیون باید بدی . 
همونجا عندالمطالبه ازمون گرفتن مثل زباله پرتمون کردن بیرون .
ینی آقو داغون شدیم .شخصیتمون له له شد . آس و پاس شدیم هااااااا . 
له له هستیم الان :))))))

... رو اعصاب تر از اون آدمی که وقتی داره باحات حرف میزنـــــــه 

 

هی با دســتش بهت ضـربه میزنه نیـــــــــــــس :-| 

 

قبــــــــــــــــول داری ؟؟؟

 

 

***

 

 

آب استخر ویلامون طوری یخ زده که میتونم با پرادوی خودم!(دقت کنید مال خودم) برم روی یخش وایسم و دو ساعت با آیفونم (5S) صحبت کنم.

 

 

چیه؟

 

 

آرزو که بر جوانان عیب نیست...!!!

 

 

***

 

 

ظریف همیشه یه جوری خوشحاله انگار کلِ ته دیگ ماکارونی رو دادن بهش ...

 

والا.... 

 

 

***

 

 

دقت کردین وقتی آدم لم میده دقیقا همون موقع یه چیزی میخواد که اونور خونه س؟

 

 

***

 

 

 یعنی اینقدی که پسرا به موهاشون میرسن ااگه به یه بوته شلغم رسیده بودن الان هلو می داد!!

 

 

***

 

 

امروز از صبح مامانم بهم کلی محبت کرد برام لقمه میگرفت

 

منم شاد گفتم حتما خوش اخلاق با شادی رفتم مدرسه

 

برگشتم دیدم خانواده با ۱۵کیلو باقالی و ۷کیلو نخود انتظارم میکشن

 

من:|

 

محبت مادرانه

 

اونهمه کار

 

 

***

 

 

من اگه فامیلیم “امینی” بود اسم بچه مو میذاشتم "سیبز"

 

 

***

 

 

 

ﯾﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ﮬﺴﺖ ﮐﻪ ،ﺍﺯ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺍﻭﻝ ﻧﯿﻮﺗﻮﻥ ﮬﻢ ﺩﻗﯿﻖ ﺗﺮﻩ :  .

 

 

ﺳﺮ ﺳﻔﺮﻩ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﯾﺲ ﻏﺬﺍﺭﻭ ﺑﺮﻣﯿﺪﺍﺭﯼ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﻧﯿﺴﺖ  

 

 

ﻭﻟﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﺰﺍﺭﯼ ﺳﺮ ﺟﺎﺵ ﮬﻤﯿﺸﻪ ﺟﺎﺵ ﭘﺮ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺟﺎ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﺰﺍﺭﯾﺶ،ﺍﺻﻦ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻧﻪ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺍﯾﻦ ﺩﯾﺴﻮ ﺍﺯ ﺗﻮ ﮬﻤﯿﻦ ﺳﻔﺮﻩ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﯽ

 

 

***

 

 

 

ﺍﺻﻠﻦ ﭼﺮﺍ ﺧﺎﻧﻮﻣﺎ ﭘﺎﺭﮎِ ﺑﺎﻧﻮﺍﻥ ﺩﺍﺭﻥ؛

 

 ﺁﻗﺎﯾﻮﻥ ﭘﺎﺭﮎِ بانواﻥ ﻧﺪﺍﺭﻥ؟

 

 

***

 

 

 

خیلی وقته فکرم به این مشغول شده که همه پرنده ها نر و ماده شون یه اسم داره!.......

 

چرا مرغ و خروس دو تا اسم متفاوت دارن؟؟؟

 

 

***

 

 

ﻣﯿﮕﻦ چینی ها ﻋﮑﺎﺳﯽ ﻧﺪﺍﺭﻥ ،

 

ﻣﯿﺮﻥ ﺑﻘﺎﻟﯽ ﺳﺮ ﮐﻮﭼﻪ ﻣﯿﮕﻦ ﯾﻪ ﻋﮑﺲ ﺳﻪ ﺩﺭ ﭼﻬﺎﺭ ﻣﺮﺩﻭﻧﻪ ﺑﺪﻩ

 

 

***

 

 

یارو با کامیون اومده تو محوطه بیمارستان بوق میزنه،

 

حراست با بلندگو داد میزنه آقا اینجا بوق نزن !

 

یارو دوتا بوق دیگه میزنه یعنی باشه!

 

بعد نیم ساعت برمیگرده میخواد بره بیرون،

 

دوتا بوق واسه حراستیه میزنه !!

 

حراستیه با بلندگو میگه نوکرم

 

 

***

 

 

یارو ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﻣﯿﺎﺩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻏﺶ ﻏﺶ ﻣﯿﺨﻨﺪﻩ

 

ﻣﯿﮕﻦ: ﭼﯽ ﺷﺪﻩ؟

 

ﻣﯿﮕﻪ: رفتم مغازه اسگلشون کردم

 

میگن: چی کار کردی…؟

 

میگه: ﭘﻮﻝ ﺩﺍﺩﻡ ﻫﯿﭽﯽ ﻧﺨﺮﯾﺪﻡ

 

 

***

 

 

زن مراد زنگ میزنه بهش میگه زود باش خودتو برسون بچه مون مداد قورت داده !

 

مراد میگه : الان راه می افتم …

 

زنش میگه تا تو برسی من چکار کنم ؟

 

مراد : با خودکار بنویس

 

 

***

 

 

یارو تصادف میکنه بی هوش میشه میبرنش بیمارستان

 

بعد از یه مدت به هوش میاد میگه : مثله اینکه تو بهشتم ؟!

 

زنش میگه : کوری نمیبینی نشستم کنارت !؟

 

 

***

 

 

گرگه با هر نقشه ای رفت در خونه شنگول و منگول

 

ولی نقشه هاش شکست خورد و بزغاله ها از خونه بیرون نیومدن

 

تا اینکه آخر رفت کابل اینترنتشونو قطع کرد

 

 

***

 

 

ﺳﺮ ﺳﻔﺮﻩ ﻧﺸﺴتم ﺩﺍﺭﻡ ﺷﺎﻡ ﻣﯿﺨﻮﺭﻡ ،

 

ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﺑﻬﻢ ﻣﯿﮕﻪ : ﺑﺴﻪ ﺑﺪﺑﺨﺖ ﺗﺮﮐﯿﺪﯼ ! ﺍﺯ ﻫﯿﮑﻞ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﯽ !

 

ﺑﺎﺑﺎﻡ ﻣﯿﮕﻪ : ﻭﻟﺶ ﮐﻦ ﺯﺑﻮﻥ ﺑﺴﺘﻪ ﺭﻭ ﺑﺰﺍﺭ ﻭﺍﺳﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﭽﺮﻩ ، ﭼﯿﮑﺎﺭﺵ ﺩﺍﺭﯼ ؟

 

ﺁخه ﭘﺪﺭ ﻣﻦ ، ﻣﻦ ﻧﺨﻮﺍﻡ ﺷﻤﺎ ﺍﺯﻡ ﺣﻤﺎﯾﺖ ﮐﻨﯽ کیو ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺒﯿﻨﻢ

 

 

***

 

 

یارو میره دکتر دستشو محکم تکون میده

 

میگه آقای دکتر من اینجوری میکنم درد میگیره ، دکتره میگه نکن !

 

 

***

 

 

http://2funny.ir/

 

 

follow us 

 

 

facebook/2funny.ir

 

twitter/2funny_ir

 

instagram/2funny_ir

 

cloob/2funny_ir

 

 

***

 

امام صادق علیه السلام فرموده اند:
با پدرانتان خوشرفتاری کنید تا فرزندانتان با شما خوشرفتاری کنند.
*الوافی، ج22، ص866*

هر کی قبول داره زیبایی در سادگیه لایک کنه 

چند روز بعد از عملیات ، یک نفر رو دیدم که کاغذ و خودکار گرفته بود دستش ...
هر جا می رفت همراه خودش می برد.
از یکی پرسیدم: چشه این بچه؟
گفت: آرپی جی زن بوده.
توی عملیات آنقدر آرپی جی زده که دیگه نمی شنوه.
باید براش بنویسی تا بفهمه.

شـادی روح شــهدا صــلوات

آlموزش ساده و تصویری مثلثات سینوس sin و کسینوس cos با انگشتان دست

ماجراهای جدید آقوی همساده,مطالب طنز,ماجراهای جدید آقای همسایه

آقو ما بچه بودیم یه روز ننه مون مارو برد خرید،خواست یه آبمیوه گیری بخره ۳۰تومن کم آورد چشمش خورد به ما بلندمون کرد گذاشتمون رو پیشخون مغازه به آقوی فروشنده گفت این بچه رو چند ورمیدارین!؟ آقوی فروشنده هم یه نیگا به ما انداخت گفت مدلش جدیده ولی کارکردش زیاده،دست چپش هم که رنگ داره،صندوق عقبش هم که جا باز کرده درش بسته نمیشه(که البته ای آخری تقصیر ما نبود،از فشار تحریمها بود!)…خلاصه ۲۵تومن بیشتر قیمت گذاری نشدیم ننه مون نتونست آبمیوه گیریو بخر عصبانی شد وسط پاساژ افتاد رو ما به حد مرگ کتکمون زد بعدشم ولمون کرد رفت…

مام دیدیم گم شدیم یه پلیس دیدیم رفتیم بهش گفتیم “آقو پلیس مهربون…” ظاهراٌ طرف ۴ماه بود حقوق نگرفته بود اعصابش خورد بود قبل اینکه جمله مون تموم شه با لگد زد تو سرمون ۶متر پرت شدیم وسط خیابون ۱۳تا ماشین از رومون رد شدن له له شدیم…بردنمون بیمارستان از شانس ما دکترای بیمارستان در اعتراض به عدم همکاری شرکتهای بیمه اعتصاب کرده بودن یه دامپزشک آوردن بالا سرمو، نمیدونیم با ما چیکار کرد که الآن ۴۷ساله آدرنالین خونمون که میره بالا شروع میکنیم ها ها ها واق واق واق واق…!

 ایرانسل ، ساعت 7 صبح: تنها با 500 تومان برنده خودروی بی ام و باشید . . . ایرانسل ، ساعت 2 ظهر: تنها با 250 تومان از تیم محبوبتان حمایت کنید . . . . ایرانسل ، ساعت 12 شب: شما یک آهنگ پیشواز رایگان برنده شدید.هنوز دیر نیست برای شرکت در قرعه کشی.تنها با 100 تومان . . . . ایرانسل ، ساعت 4 صبح: تو رو جون خودت به من بگو پس با اون 5000 تومنی که امروز از بابات گرفتی میخوای چیکااااااااااااار کنی؟!! :v

***

هما : داری بچه بازی در میاریا، یه بار تو زندگیم من کفش پاشنه بلند خریدم، یه بار! نقی : هما جان! شما یک متر از پائین کفش اضافه کردی، یک متر و نیم بالا رو اضافه کردی، دو متر خلافی داری شما…!

امام رضا علیه السلام فرمودند :
هر مردی که زنش را خشنود کند، خداوند در روز قیامت او را خشنود خواهد کرد.
*فروع کافی، 6/6*

ماجراهای جدید آقوی همساده,مطالب طنز,ماجراهای جدید آقای همسایه

آقو ما یه بار تو قرعه کشی بانک ۱۵۰میلیون تومن برنده شدیم! درحالی که جهان در پی این خوش شانسی ما در بهت فرو رفته بود یهو یه اتفاقی افتاد که همه چی رو به حالت عادی برگردوند…عکس ما به عنوان برنده بزرگ این قرعه کشی تو یکی از روزنامه ها چاپ شد،ملت حالشون از دیدن چهره کریح ما بهم خورد روزنامه خوندنو بیخیال شدن،سرانه مطالعه در ایران اومد پایین،مسئولین مارو مقصر دونستن ۱۵۰میلیون جریمه مون کردن،البته این آخر ماجرا نبود…

 

ظاهراٌ سردبیر روزنامه قرار بود اون روز پول ببره خونه تا زنش بره یه سرویس طلای جدید بخره که تو مهمونی فردا باهاش چشمای بیتا جونو در بیاره،بیچاره نتونست پول جور کنه خانومش با ماهیتابه کوبوند تو سرش طرف حافظه ش قاطی کرد از اونموقع تا حالا هر روز که از خواب پامیشه فکر میکنه همون روز اوله دوباره عکس مارو تو روزنامه ش چاپ میکنه! الآن ۱۸ساله من روزی ۱۵۰میلیون جریمه میشم! ها ها ها ها ها…من نمیفهمم ملتی که شام ندارن بخورن سرانه مطالعه به چه دردشون میخوره!؟ خانومای عزیز که وضعیت اقتصادی موجودو میبینن چرا از شوهراشون توقع بیجا دارن!؟ اصلاٌ آقو من چرا نمیمیرم از این زندگی خلاص شم!؟

ﮔﯿﺮ ﺩﺍﺩﻥ ﺭﺳﺘﻢ ﺑﻪ ﺳﻬﺮﺍﺏ :

ﭼﻨﯿﻦ ﮔﻔﺖ:ﺭﺳﺘﻢ ﺑﻪ ﺳﻬﺮﺍﺏ ﯾﻞ **

ﮐﻪ ﻣﻦ ﺁﺑﺮﻭ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﻧﺪﺭ ﻣﺤﻞ**

ﻣﮑﻦ ﺗﯿﺰﻭﻧﺎﺯﮎ ﺩﻭ ﺍﺑﺮﻭﯼ ﺧﻮﺩ**

ﺩﮔﺮﺳﯿﺦ ﺳﯿﺨﯽ ﻣﮑﻦ؛ﻣﻮﯼ ﺧﻮد **

ﺷﺪﯼ ﺩﺭ ﺷﺐ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﮔﺮﻡ ﭼت **

* ﺑﺮﻭﮔﻤﺸﻮ ﺍﯼ ﺧﺎﮎ عالم ﺳﺮﺕ * *

ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻧﺖ ﺑﺲ ﻧﺒﻮﺩ * *

ﮐﻪ ﺍﯾﻤﯿﻞ ﻭﭼﺖ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﻭﻧﻤﻮﺩ * *

ﺭﻫﺎ ﮐﻦ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﺩﺧﺖ ﺍﻓﺮﺍﺳﯿﺎﺏ * *

ﮐﻪ ﻣﺎﻣﺶ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﻧﻤﺎﯾﺪ ﮐﺒﺎﺏ * *

ﺍﮔﺮ ﺳﺮﺑﻪ ﺳﺮ ﺗﻦ ﺑﻪ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﻫﯿﻢ * *

ﺩﺭﯾﻐﺎ ﭘﺴﺮ،ﺩﺳﺖ ﺩﺷﻤﻦ ﺩﻫﯿﻢ * *

ﭼﻮﺷﻮﻫﺮ ﺩﺭﺍﯾﻦ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﮐﯿﻤﯿﺎﺳﺖ * *

ﺯﺗﻮﺭﺍﻧﯿﺎﻥ ﺯﻥ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺧﻄﺎﺳﺖ * *

ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﻣﮑﻦ ﺿﺎﯾﻊ ﺍﺯ ﺑﻬﺮﺍﻭ * *

ﺑﻪ ﺩﺭﺳﺖ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯ ﻭ ﺩﺍﻧﺶ ﺑﺠﻮ * *

ﺩﺭﯾﻦ ﻫﺸﺖ ﺗﺮﻡ،ﺍﯼ ﯾﻞ ﺑﺎﮐﻼﺱ * *

ﻓﻘﻂ ﻫﺸﺖ ﻭﺍﺣﺪ ﻧﻤﻮﺩﯼ ﺗﻮ ﭘﺎﺱ * *

ﺗﻮ ﮐﺰ ﺩﺭﺱ ﻭ ﺩﺍﻧﺶ ﮔﺮﯾﺰﺍﻥ ﺑﺪﯼ * *

ﭼﺮﺍ ﺭﺷﺘﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ ﭘﺰﺷﮑﯽ ﺯﺩﯼ* *

ﻣﻦ ﺍﺯ ﮔﻮﺭ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﭘﻮﻝ ﺁﻭﺭﻡ * *

ﮐﻪ ﻫﺮ ﺗﺮﻡ،ﺷﻬﺮﯾﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺩﻫﻢ* *

ﻣﻦ ﺍﺯ ﭘﻬﻠﻮﺍﻧﺎﻥ ﭘﯿﺸﻢ ﭘﺴﺮ* *

ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺑﺠﺰ ﮔﺮﺯ ﻭ ﺗﯿﻎ ﻭ ﺳﭙﺮ * *

ﭼﻮ ﺍﻣﺮﻭﺯﯾﺎﻥ،ﻭﺿﻊ ﻣﻦ ﺗﻮﭖ ﻧﯿﺴﺖ * *

ﺑﻮد ﺩﺧﻞ ﻣﻦ ﻫﻔﺪﻩ ﻭ ﺧﺮﺝ ﺑﯿﺴﺖ * *

ﺑﻪ ﻗﺒﺾ ﻣﻮﺑﺎﯾﻠﺖ ﻧﮕﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ* *

ﭘﺪﺭ ﺟﺪ ﻣﻦ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﯼ * *

ﻣﺴﺎﻓﺮ ﺑﺮﻡ،ﺑﻨﺪﻩ ﺑﺎ ﺭﺧﺶ ﺧﻮﯾﺶ * *

ﺗﻮ ﭘﻮﻝ ﻣﺮﺍ ﻣﯽ ﺩﻫﯽ ﭘﺎﯼ ﺩﯾﺶ * *

ﻣﻘﺼﺮ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺭﺍﻩ ﺗﻬﻤﯿﻨﻪ ﺑﻮﺩ * *

ﮐﻪ ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﻟﻮﺳﺖ ﻧﻤﻮﺩ*

امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند:
مومن کسی است که هر گاه خشمگین شود، خشمش او را از راه حق بیرون نبَرد و هر گاه خرسند شود، خرسندی اش او را به باطل نیندازد، و هر گاه قدرت یابد، بیش از حق خویش برنگیرد.
*بحار الانوار، ج64، ص303*

آقو ما یه بار رفتیم دخترمونو از همون کودکی با مسئله حجاب آشنا کنیم دیدیم روسری رو سرش نمیکنه برا اینکه تشویق بشه ما هم یه روسری سرمون کردیم،یهو پسر همسایه در زد ما هم با عجله رفتیم درو وا کنیم یادمون رفت روسری رو ورداریم پسر همسایه چشمش که به ما افتاد یه دل نه صد دل عاشقمون شد ازمون خواستگاری کرد مام تو این عصر بی شوهری از موقعیت پیش اومده نهایت استفاده رو کردیم جواب بله دادیم مارو برد خونه مادرش که عروسش رو بهش نشون بده…

 

آقو مادرشوهرمون گفت برای اینکه عروس من شی باید این امتحانو بدی،این دوتا تخم مرغو بگیر باهاشون بیف استروگانوف درست کن! مام کم نیاوردیم ۳روز تمام رو تخم مرغا نشستیم جوجه شدن،جوجه هارو بزرگ کردیم مرغ شدن رفتیم فروختیمشون باهاش مواد بیف استروگانوف خریدیم درستش کردیم مادرشوهرمون اومد تست کرد دید نمکش کمه ۴امتیاز ازمون کم کرد گفت نمیتونی عروس من شی نامزدمون نتونست این شکست عشقی رو تحمل کنه خودشو کشت خونواده ش رفتن بخاطر بازی با احساسات بچه شون از ما شکایت کردن ۴۸سال رفتیم حبس…ها ها ها ها ها…راستی دخترمون هم ۲۰سالش که شد رفت آمریکا مدل لباس شد! ینی از هر نظر داغونما داغون!

وقتی میرم بانک به جای یه شماره ، پنج شیش تا شماره می گیرم

اینطوری اون آدمی که بعد من میاد وقتی هی شماره هارو اعلام میکنن و می بینه که کسی نیست از خوشحالی تا دم باجه ذوق مرگ میشه !
کار ما شاد کردن دل ملته دیگه !
خدایا مارو شاد کنه !
.
.


هر موقع واسه جمله “میخواستی منو به دنیا نیارید” که قراره از بچه م بشنوم جواب مناسبی پیدا کردم زن میگیرم !
.
.


باقالی و ریواس هم اومدن ولی تو نیامدی ای نیمه گمشده گور به گور شده
خلاصه هرجای مسیری برگرد که دیگه نیازی بهت نیست !
.
.


کانون خانواده ما خیلی گرمه !
یعنی تا میاد سرد بشه بابام کولرو خاموش میکنه …
.
.


پشت هر جمله ی “تعریف از خود نباشه” یه “تعریف از خود” هست !
.
.


یک عدد مخاطب خاص ، مدل آخر ۹۱ در حد نو
تعویض با گوجه سبز و آلبالو
چاقاله ها دیگه سفت شدن با چاقاله عوض نمیکنم !
.
.


من خیلی دلم میخواد برم برزیل بازیارو از نزدیک ببینم ولی حیف که درس و دانشگاه دارم !
مدیونید اگه فک کنید دلیل دیگه ای جز این داره …

.
.


عطرهای گرون قیمت رو بیخیال
آدم باید بوی بنزین بده !


نه خــوابه !
نه مــسته !
نه خــماره !
فــقط ســینش بــخاطر گــاز شـیمایی خـــرابــه... 

عکس نوشته های طنز و جالب خنده‌دار

از بچگی آرزوم بود یکی از این نونا بخورم !

ماجراهای جدید آقوی همساده,مطالب طنز,ماجراهای جدید آقای همسایه

آقو ما یه روز با خانوممون رفته بودیم مهد کودک که بچه خواهرمونو بگیریم…اونجا که رسیدیم یهو یکی از ای بچه ها دوئید اومد تو بغل ما گفت سلام بابا جون! مام یکم خندیدیم برگشتیم زنمونو نگاه کردیم دیدیم داره دقیقاٌ همونجوری به ما نگاه میکنه که حسن نصرالله به بنیامین نتانیابو! نگاه میکنه! آقو جلو چشم بچه های مردم افتاد رو سرمون مارو به حد مرگ زد! دیدن ای صحنه ها رو بچه ها تاثیر گذاشت دارای خوی وحشی گری شدن خونواده هاشون رفتن از ما شکایت کردن ۲۴سال رفتیم حبس…

 

تو حبس این داستانو برا یکی از زندانیا تعریف کردیم از شانس ما بابای بچه هه بود بخاطر همین تو این ۲۴سالی که تو حبس بودیم روزی ۱۸ بار کتکمون میزد…از حبس که اومدیم بیرون او بچه هه رو دیدیم که دیگه ۲۷ سالش شده بود تا مارو دید چون پدر خوبی براش نبودیم اونم گرفت یه فصل کتکمون زد…ها ها ها ها ها ها…یعنی در ای جریانو بنده به طور کامل استخون بندی خودمو از دست دادم و الآن به معنای واقعی کلمه له له هستم!***

روش تربیتی مادرم اینجوری بود که مثلا من داشتم آشغال می ریختم می گفت داری آشغال میریزی ؟
میگفتم : نریزم ؟؟؟؟؟
میگفت می تونی بریزی ولی بعدش جرت میدم !!!
.
.


آهنگ قبلی = صدامو داری ؟
آهنگ فعلی = چی شد صدا قطع شد ؟
آهنگ بعدی = من شارژ ندارم بهم بزنگ !!!
.
.


دور نیست اون روزی که برن پیش ایرانسل برا تحقیقات قبل ازدواج که ببینن ۱ تا ۷ صبح با کی حرف میزدن !
.
.


هر کی بوده آشنا بوده چیست ؟
دیالوگ ایرانیان در مواجهه با خانه دزد زده !
.
.


از بس هیچی تو خونه ما پیدا نمیشه یه آن به سرم زد برم غذا ماهیمونو بخورم
رفتم دیدم ماهیمون از گشنگی مرده !!!
.
.


عاشق پیاده روی زیر بارونم چون کسی اشکامو نمیبینه
عاشق پیاده روی توی مه هستم چون کسی دود سیگارمو نمی بینه
کلا عاشق پیاده روی هستم چون بنزین شده لیتری ۱۰۰۰تومن !
.
.


جام مالِ بارسا بود ، تو مشتش بود !
.
.


من اگه فامیلیم نیا بود اسم بچمو میزاشتم
وِلکام تو دِ هُتل کَلیفُر
اصن من اولش یه گوله خلاقیت بودم بعدش دست و پا در آوردم !
.
.


حسینی بای یه داداش داره به اسم اَرِنجمِنت بای !

نگاه ها همه بر روی پرده سینما بود.
اکران فیلم شروع شد،
شروع فیلم سقف یک اتاق
دو دقیقه بعد همچنان سقف اتاق
سه, چهار, پنج, ...,هشت دقیقه اول فیلم فقط سقف اتاق!
صدای همه در آمد.
اغلب حاضران سینما را ترک کردند,
ناگهان دوربین حرکت کرد و آمد پایین
و به جانباز قطع نخاع خوابیده روی تخت رسید.
زیرنویس:
این تنها ۸ دقیقه از {زندگی }این جانباز بود و شما طاقت نداشتید...
---
خدا کنه فقط شرمندشون نشیم...
فقط همین...!

"کاش ﻭﻗﺘﯽ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﻣﻮﻥ ﻣﯿﺮﻥ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﺑﮕﯿﻢ :ﻋﺰﯾﺰﻡ ﻣﻦ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻡ ﺗﻮ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺑﺎﺷﯽ ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻡ ﺗﻮ ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﺑﺎﺷﯽ ﺍﺻﻼ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻧﻤﺮﻩ ﻫﺎﺗﻮ 20 ﺑﮕﯿﺮﯼ ﺟﺎﯼ 20 ﻣﯽ ﺗﻮﻧﯽ 16 ﺑﮕﯿﺮﯼ ﺍﻣﺎ ﺍﺯ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻭ ﮐﻮﺩﮐﯿﺖ ﻟﺬﺕ ﺑﺒﺮ . ﺍﺯ "ﺗﺮﯾﻦ " ﭘﺮﻫﯿﺰ ﮐﻦ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺟﺎﯾﯽ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﻭ ﺑﺎ ﮐﺴﯽ ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﻧﮑﻨﯽ ﺣﺘﯽ ﻧﺨﻮﺍﻩ ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﺗﺮﯾﻦ ﺑﺎﺷﯽ ﺑﺨﻮﺍﻩ ﮐﻪ ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﺑﺎﺷﯽ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺍﺳﺘﺖ ﺗﻼﺵ ﮐﻦ .. ﻫﻤﯿﻦ ﻣﻦ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺍﺯ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﭘﺴﻮﻧﺪ " ﺗﺮﯾﻦ" ﺭﻓﺘﯿﻢ، ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺍﺯ ﻣﺎ ﮔﺮﯾﺨﺖ.. ﺍﺯ 19/75 ﻟﺬﺕ ﻧﺒﺮﺩﯾﻢ ﭼﻮﻥ ﯾﮑﯽ 20 ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ.. ﺍﺯ ﺭﺍﻧﻨﺪﮔﯽ ﺑﺎ ﭘﺮﺍﯾﺪ ﻟﺬﺕ ﻧﺒﺮﺩﯾﻢ ﭼﻮﻥ ﻣﺎﺷﯿﻨﺎﯼ ﻣﺪﻝ ﺑﺎﻻﺗﺮﯼ ﺗﻮ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﺑﻮﺩ. ﺍﺯ ﺑﻮﺩﻥ ﮐﻨﺎﺭ ﻋﺸﻘﻤﻮﻥ ﻟﺬﺕ ﻧﺒﺮﺩﯾﻢ ﭼﻮﻥ ﻣﺪﺭﮎ ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ ﻭ ﭘﻮﻝ ﺗﻮﯼ ﺟﯿﺒﺶ ﮐﻤﺘﺮ ﺍﺯ ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﻮﺩ . ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻡ ﺑﮕﻢ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﻣﺎ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ " ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ,ﺑﯿﺸﺘﺮﯾﻦ ﻭ ﺑﺎﻻﺗﺮﯾﻦ" ﭼﺴﺒﯿﺪﯾﻢ ﻭ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺍﯾﻦ ﻧﺴﻞ ﻫﺎﯼ ﺍﻓﺴﺮﺩﻩ ﻭ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﮔﺮﯾﺎﻥ ﺷﺪ.. ﺷﺎﯾﺪ ﻻﺯﻣﻪ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺟﻬﺖ ﺑﺪﯾﻢ..."

دخترهای خوب مثل سیب روی درخت هستن
بهترین ها در بالاترین نقطه درخت قرار دارند
به دست آوردنشان ماشین شاسی بلند میخواد ، کار هر کسی نیست که !

.
.


قبل از اینکه ناخناتونو بگیرید ، خودتون رو خوب بخارونید !
بعد بگید من شمارو دوست ندارم ، واقعا دیگه چه اطلاعاتی میخواید ؟
.
.


خوب شد بازیه Pou اومد توی گوشیا تا پسرا بعد ابرو برداشتن و گوشواره انداختن ، قشنگ طعم مادر بودن رو بِچِشَن !
.
.


قوانین رانندگی در ایران :
اول نیسان میره ، بعد من ، بعد هرکی تونست !
.
.


یکی از معضلات زندگیم اینه که به مادرم ثابت کنم من با سوپ سیر نمیشـم
سوپ فقط یه تفریحه ، غذا نیست !
فرستنده : سهیل
.
.


اوووممممممممم هوووووووووووووووومممم
ططااا
اووومممممممممممم هوووووووووووومططط
“دیالوگ ماندگار انیس در سریال ستایش”
.
.


من مطمئنم که اگه یه روزی هم من دونفره بشم ، هوا سه نفره میشه !
کلا شانس و اقبال از سر و کلم میریزه …
.
.


بعضیا ﯾﻪ ﺟﻮﺭ ﺍﺳﻤﺸﻮنو ﺁﺧﺮ ﺍستاتوﺱ میزﺍﺭن ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺁﯾﻪ ﻧﺎﺯﻝ ﮐﺮﺩن !

توی جبهه تعاون محلی بود که بچه ها
ساک شخصی خودشون رو تحویل میدادند
و بجاش یه پلاک میگرفتندو بعد از اینکه میخواستند برن خونشون
می رفتند تعاون پلاک رو تحویل میدادند
و وسایل شخصیشون روتحویل میگرفتند...
الان حدود شش هزار ساک هنوز که هنوزه داخل تعاون مونده
و این یعنی اینکه هیچ وقت هیچ پلاکی برنگشته
تا وسایلش رو تحویل بدن.
هیچ وقت...

عکس نوشته های طنز و جالب خنده‌دار

اینکه میگن :

شوهر شوهره شوهر ، بالشِ سره شوهر .

ینی این :))

داستان آخر شب..... به کارهای خانه میرسم ، تا مادرم آخرین رجهای قالی را که یک سال پیش شروع کرده بود گره بزند تا دوباره بوی نان تنوری فضای خانه را پرکند و من بی واهمه از مقابل بقال محل رد شوم و سرم را بلند نگه دارم که تا ساعتی دیگر پول کیسه ی آرد سال قبل را پرداخت خواهم کرد…از آنجا به نزد دوره گردی می روم که هر روز با وانت قراضه اش بساط پهن میکند و آن روسری صورتی رنگی را که خواهر کوچکم دوست داشت ورانداز میکنم و از فروشنده می خواهم آنرا بپیچد و نگه دارد . که بی درنگ با پول برخواهم گشت. بر تپه می نشینم منتظر ، دور دست را نظاره می کنم ، دلال قالی از دور نمایان می شود و من در تب و تاب اینکه چقدر چانه خواهم زد تا دسترنج یک سال مادرم به مفت تاراج نشود.. شب به خانه می آیم، صدای سرفه ی مادر امانش را بریده و من روی آن را ندارم که بگویم دیگر عطاری محل به نسیه دارو نمیدهد و نه آردی برای نان پختن خریدم و نه آذوقه ای ، و باید هنوز خواهرم روسری پاره ی پارسال را سر کند که پول قالی را درست در همان جیب گذاشتم که سوراخ است… دیدگاه ( لطفا پارسی) و نمره از 1 تا 10 هم فراموش نشه

دوستان هیچ میدونستید اکثر تصادفات هنگام رانندگی رخ میدهند ؟؟؟ نه خدایی میدونستید ؟؟؟ حالا بدونید !!!
باز بگید به فکرتون نیستم !
.
.


ینی هر موقعی حس میکنم شانس ندارم میام یه چند تا سایت ایرانی باز میکنم
اصن لامصب یه کلیک که میکنم برنده چند تا جایزه مختلف میشم !
اونم چه بسته هایی با چه درصد تخفیفی !!!!! خدا خیرشون بده …
.
.


بچه های دهه ۹۰ هنوز به دنیا نیومده ۱۰۰ مدل عکس قدی و نیمرخ و بوم و گوشی موبایل و فیسبوک و ایمیل و هزارتا کوفت و زهرمار دیگه دارن بعد من که به دنیا اومدم تا ۵سال بابا ننه م با هم دعوا داشتن که : “تقصیر تو بود” !!!

.
.


امروز بالاخره تکلیف خودمو روشن کردم
لامصب عجب نوری داره ؟!!!
.
.


در حیرتم از شدت علاقه اشیا در حال سقوط به انگشت کوچیک پاهای من !
.
.


من فقط عاشق اینم
یه کمم عاشق اووووونم
بعدشم عاشق اون یکی قراره بشم
خب چیه مگه ؟؟؟ تنوع لازمه واسه همه !
.
.


سلامتی ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺍﺳﻤﻢ ﺑﯿﺎﺩ ﺭﻭ ﻟﺐ ﺭﻓﯿﻘﺎﻡ ، ﭘﻮﺯﺧﻨﺪ ﺑﺰﻧﻦ ﻭ ﺑﺎ ﭘﺸﺖ ﺩﺳﺖ ﺍﺷﮑﺎﺷﻮﻧﻮ ﭘﺎﮎ ﮐﻨﻦ و ﺑﮕﻦ : ﻫﻬﻬﻬﻬﯽ !!! ﮐﯽ ﻓﮑﺮﺷﻮ ﻣﯿﮑﺮﺩ ؟
ﺍﻭﻥ ﭘﻮﺭﺷﻪ ﺧﺮﻳﺪﻩ ﻭ ﻣﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﭘﺮﺍﻳﺪ ﺳﻮﺍﺭ ﻣﻴﺸﻴﻢ …
ﭼﯿﻪ ﻓﮏ ﮐﺮﺩﯼ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺑﻤﯿﺮﻡ ؟
ﺧﻮﺩﺕ ﺑﻤﯿﺮﯼ ﻣﮕﻪ ﺟﺎﯼ ﺗﻮﺭﻭ ﺗﻨﮓ ﮐﺮﺩﻡ ؟؟؟

ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺍﺯ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﭘﺴﺖ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ : ﻭﺍﺍﺍﺍﺍﺍﯼ ﺧﺪﺍﯼ ﻣﻦ ﯾﻪ ﻣﺎﺭﻣﻮﻟﮏ ﺗﻮ ﺍﺗﺎﻗﻤﻪ.
۲۷۴ﺗﺎ ﻻﯾﮏ ﺧﻮﺭﺩﻩ ۱۷۴۳ﺗﺎ ﮐﺎﻣﻨﺖ . ۸۷ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﻤﮏ ﺭﺳﺎﻧﯽ ﺭﺍﻫﯽ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺷﺪﻧﺪ. ۱۱۵ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺍﻫﻮﺍﺯ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﻤﮏ ﺭﺳﺎﻧﯽ ﺭﺍﻫﯽ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺷﺪﻧﺪ. ﺭﺍﻫﯿﺎﻥ ﻧﻮﺭ ﻧﯿﺰ ﻣﺴﯿﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﺑﻌﺪ ﭘﺴﺮﻩ ﭘﺴﺖ ﮔﺬﺍﺷﺘﻩ : ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﮔﻠﻢ ﻣﻦ ﺳﺮﻃﺎﻥ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻭ ﺗﺎ ﺩﻭ ﻫﻔﺘﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﯿﻦ ﺷﻤﺎ ﻧﯿﺴﺘﻢ . ۲ﺗﺎ ﻻﯾﮏ ﺧﻮﺭﺩﻩ ، ﯾﻪ ﻧﻔﺮ ﻫﻢ ﮐﺎﻣﻨﺖ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺁﺑﻤﯿﻮﻩ ﺑﺨﻮﺭ ﺧﻮﺏ ﻣﯿﺸﯽ !!!

عکس نوشته های طنز و جالب خنده‌دار

سه نفر زن می خواستند از سر چاه آب بیاورند. در فاصله ای نه چندان دور از آن ها پیر مرد دنیا دیده ای نشسته بود و می شنید که هریک از زن ها چه طور از پسرانشان تعریف می کنند. زن اول گفت : پسرم چنان در حرکات اکروباتی ماهر است که هیچ کس به پای او نمی رسد. دومی گفت :پسر من مثل بلبل اواز می خواند. هیچ کس پیدا نمی شود که صدایی به این قشنگی داشته باشد . هنگامی که زن سوم سکوت کرد، آن دو از او پرسیدند : پس تو چرا از پسرت چیزی نمی گویی؟ زن جواب داد : در پسرم چیز خاصی برای تعریف کردن نیست. او فقط یک پسر معمولی است .ذاتا هیچ صفت بارزی ندارد. سه زن سطل هایشان را پر کردند و به خانه رفتند . پیرمرد هم آهسته به دنبالشان راه افتاد. سطل ها سنگین و دست های کار کرده زن ها ضعیف بود . به همین خاطر وسط راه ایستادند تا کمی استراحت کنند؛ چون کمرهایشان به سختی درد گرفته بود. در همین موقع پسرهای هر سه زن از راه رسدند .پسر اول روی دست هایش ایستاد و شروع کرد به پا دوچرخه زدن. زن ها فریاد کشیدند: عجب پسر ماهر و زرنگی است! پسر دوم هم مانند یک بلبل شروع به خواندن کرد و زن ها با شوق و ذوق در حالی که اشک در چشمانشان حلقه زده بود، به صدای او گوش دادند. پسر سوم به سوی مادرش دوید. سطل را بلند کرد و آن را به خانه برد. در همین موقع زن ها از پیرمرد پرسیدند: نظرت در مورد این پسرها چیست؟ پیرمرد با تعجب پرسید:منظورتان کدام پسرهاست ؟من که اینجا فقط یک پسر می بینم.

در روزگاری که لبخند آدمیان به خاطر شکست توست ،بانو!!

حجابت

کیمیای غیرتت را هرگزبه لبخندی مفروش!!!

[تصویر: hijab.jpg]