مجله اینترنتی تـــوفانی

.: مجله اینترنتی تـــوفانی سرگرمی ،عکس و مطالب طنز :.

مجله اینترنتی تـــوفانی

.: مجله اینترنتی تـــوفانی سرگرمی ،عکس و مطالب طنز :.

۱۳۴ مطلب در مهر ۱۳۹۲ ثبت شده است

گویند : صاحب دلى ، براى اقامه نماز به مسجدى رفت.
 
نمازگزاران ، همه او را شناختند ؛ پس ، از او خواستند که پس از نماز ، بر منبر رود و پند گوید....
پذیرفت ... نماز جماعت تمام شد.
چشم ها همه به سوى او بود.
مرد صاحب دل برخاست و بر پله نخست منبر نشست.
بسم الله گفت و خدا و رسولش را ستود.
آن گاه خطاب به جماعت گفت :مردم! هر کس از شما که مى داند امروز تا شب خواهد زیست و نخواهد مرد ، برخیزد!
کسى برنخاست.
گفت :حالا هر کس از شما که خود را آماده مرگ کرده است ، برخیزد !
باز کسى برنخاست.
گفت : شگفتا از شما که به ماندن اطمینان ندارید ؛ اما براى رفتن نیز آماده نیستید

وقتی تو ماشینید فحش ندید در برید
.
.
.
.ما یه بار فحش دادیم خوردیم به ترافیک:)):D

***

چرا شماها اصن درک ندارین؟
بابا من لایک آورِ یه خانواده ام اونوخ شماها این لایکاتونو از من دریغ میکنین:D

***

یه روز میرم ایتالیا ...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
نه به خاطر ونیز و برج پیزا،
فقط و فقط
به خاطردیدن روی گل " حمید معصومی نژاد "
خبرنگار اعزامی جمهوری اسلامی ایران، ررررررممم

***

بچه بودیم ، هرکی بهمون فحش میداد
کف دستمونو نشونش میدادیم
میگفتیم آینه آینه !
حالا اگه جرات داری به بچه های امروزی فحش بده
یه چیزی جوابتو میده که باید معنیشو از بابات بپرسی :|

***

امروز دست خط خودمو بردم دارو خونه... بهم دارو داد...:D

***

یکی از فانتزیام اینه بچه دار بشم اسمشو بذارم پَـرچم, بفرستمش پُشت بوم :|
بعد همسرم بگه عزیزم پَـرچم کجاس؟
منم بگم پَـرچم بــــــالاس ! :))
تعطیلم خودتی :|

از اینا داره مد میشه
آی بخندیم ..........
آی بخندیم .................

من تو دانشگاه دست پسره دیدم 

هندز فری

یک مکالمه ی واقعی:
- ﺗﻮ ﮐﯿﺸﯽ؟
– ﻧﻪ ﺗﻬﺮﺍﻧﻢ :|
- ﻧﻪ! ﻣﯿﮕﻢ ﺗﻮ ﮐﯿﺸﻤﯿﺸﯽ؟؟ !!
– ﺧﻮﺩﺕ ﮐﯿﺸﻤﯿﺸﯽ ﮐﺼﺎﻓﻂ !!! :|
- ﻧﻪ! ﻣﻨﻈﻮﺭﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﺗﻮ ﮐﯿﺶ ﻣﯿﺸﯽ؟؟؟؟
– ﺁﻫﺎﺍﺍﺍﺍ ! ﺧﻮﺍﻫﺮﺵ ﻫﺴﺘﻢ !!! :|

***

سیاهپوسته شلوار قرمز میپوشه به زنش میگه خوبه؟؟؟
زنش میگه آره شدی شکل انبر دست… :|

***

یه بار حوصلم سر رفته بود زنگ زدم ۱۱۸ پرسیدم:شماره ادیسون لطفا؟!
اونم یه شماره داده بود.
آقا ماهم زنگیدیم.
یکی ورداشت گفت:تیمارستان رازی بفرمایید؟!
:|

***

بچه که بودم یه بار مامانم خواست منو تنبیه مدرن کنه، منو تو انباری زندونی کرد منم اون تو شروع کردم به آواز خواندن با صدای بلند. یهو دیدم در باز شد مامانم با لوله جاروبرقی اومد دوباره منو تنبیه سنتی کرد!

***

تو فیسبوک یه سوال پرسیده بودن که این سوراخ رو خودکار بیک به چه کاری میاد !
اینم نمونه ای از جوابهای دوستان:
.
۱) این سوراخ حاوی کولاژن و ایلاستین بوده و این همون چیزیه که پوست خودکار به آن احتیاج دارد
۲) عمل فتوسنتز رو انجام میداد
۳) خودکارمون خفه نشه
۴) برای اینکه بی کار شدی انگشت تو بکنی تو سوراخ
۵) روحانی مچکریم
۶) برای اینکه سر جلسه امتحان جواب سوالو بلد نبودی بیکار نباشی باهاش فلوت بزنی
۷) حالا این همه سوراخ رفتی دنبال سوراخ خودکار بیک
۸) هر چیزی باید یه سوراخی داشته باشه

***

زنه شوهرش رو واسه نماز صبح بیدار کرد!

شوهره گفت: ول کن بعدا قضاش رو میخونم!

زنه گفت: ولی شرع گفته باید سر وقت بخونی

مرده گفت: ولی شرع گفته ۴ تا زن هم میتونم بگیرما

زنه گفت بخواب عزیزم خدا خیلی بخشندست :) )) 

ﺩﺧﺘﺮ ﺧﺎﻧﻤﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﯽ ﺑﺎ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﭘﺴﺮ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﻭ ﺑﻪ

ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﺕ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﯽ ...
ﺩﺧﺘﺮ ﺧﺎﻧﻤﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﺗﻮ ﺯﺩﻥ ﻭ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ
ﻣﯿﮑﻨﯽ ...
ﺩﺧﺘﺮ ﺧﺎﻧﻤﯽ ﮐﻪ ﭼﭗ ﭼﭗ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻥ ﯾﻪ ﭘﺴﺮ ﻭ
ﻣﯿﺮﯼ ﻭﺍﺳﻪ ﺩﻭﺳﺘﺎﺕ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻣﯿﮑﻨﯽ
ﻭ ﺩﻟﺖ ﺧﻮﺷﻪ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺎﺕ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺣﺴﻮﺩﯾﺸﻮﻥ
ﺷﺪﻩ ...
ﺩﺧﺘﺮ ﺧﺎﻧﻤﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺳﺮ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﺗﺎ ﺍﻭﻥ
ﺳﺮ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ، ﺑﺮﺍﺕ ﺻﻒ ﮐﺸﯿﺪﻥ
ﻭﮐﯿﻒ ﻣﯿﮑﻨﯽ ....
،ﺁﻗﺎ ﭘﺴﺮﯼ ﮐﻪ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭﺕ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﺟﻠﻮ ﭘﺎﯼ.ﻫﺮ ﺩﺧﺘﺮﯼ
ﺗﺮﻣﺰ ﻣﯿﺰﻧﯽ ﺑﻬﺖ ﺭﺍﻩ ﻣﯿﺪﻩ ...
ﺁﻗﺎ ﭘﺴﺮﯼ ﮐﻪ ﺩﻟﺖ ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺑﺎ ﯾﻪ ﺭﻧﮓ ﺩﺧﺘﺮ
ﻣﯿﺮﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ ...
،ﺁﻗﺎ ﭘﺴﺮﯼ ﮐﻪ ﺩﻟﺖ ﺧﻮﺷﻪ ﺑﻪ ﻣﻮﻫﺎﯼ ﻓﺸﻨﺖ ﻭ ﻓﮑﺮ
ﻣﯿﮑﻨﯽ ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺑﻬﺖ ﻧﻪ ﻧﻤﯿﮕﻦ ...
ﺑﻌﻠﻪ ﺑﺎ ﺷﻤﺎﻡ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻧﺒﺎﺵ ﻋﺰﯾﺰﻡ ﺟـــﻨــــﺲ
ﺍﺭﺯﻭﻥ ﺯﯾـــــﺎﺩ
ﻣــﺸـــﺘــــﺮﯼ ﺩﺍﺭﻩ...

من همون موقعی که بعد 10ساعت کوهنوردی رسیدیم به قله
و به سرپرست گفتم که حالا باید چیکار کنیم؟ گفت باید
برگردیم، فهمیدم کوهنوردی ورزش اسکلاست:|

***

تا حالا دقت کردین تو این مملکت که هیچیش درست کار نمیکنه. دستگاههای خودپردازش درست کار میکنه!
نشد یه بار یه هزاری بیشتر بده بیرون!! والااااا :))

***

انقد بدم میاد وقتی از خواب پامیشم به جای صبحانه، نهار میزارن جلوم :|

***

یکی از فامیلامون اسم بچشو گذاشته سپنتا هر موقع مامانش صداش میزنه میگم 15 تا :)):D

***

امروز واسه دختر خالم داستان شنل قرمزی و
میخوندم ... برام سوال پیش اومد .. آقا گرگه مادر بزرگو که
قورت میده بعد لباساشو میپوشه و میخوابه توی
رختخواب تا شنل قرمزی برسه ... خب پس چرا وقتی
شکارچی شکم گرگو باز میکنه .. مادر بزرگ با همون لباسها
میاد بیرون؟ !!:|

***

رتبه کنکور پسر عموم رو واسش اس ام اس کردن
اومده میگه: نمیدونم کی واسم شارژ ایرانسل فرستاده!! :| :))

***

به این میگن مــــــــــــــــــــــــــرد

[تصویر: 28599af699395cf95502722a80eaa5ae.jpg]

صبح رفتم از وانتی نیم کیلو گِل خریدم دیدم عه وسطش سبزی هم داره !!

***

یه بارم زنگ زدم خونه دوستم باباش جواب داد منم الکی گفتم
منزل جعفری اومد زرنگی کنه گفت بفرمائیدبا کی کار داشتید ؟ !!
گفتم مرتیکه آشغال غلط میکنی پول نداری توحسابت چک میکشی
یا تاظهرپول میریزی حساب یادهنتــــــو سرویس میکنم مامور
میارم جلبت میکنم
همینجوری که داد میزدم دیدم مییگه عاقا بخدا حواسم نبود ، اشتبا
گرفتید منزل جعفری نیس یهو گوشیو قطع کرد ))))))))))):
بیخود نیس میگن بهترین دفاع حملس !!!:

***

یه پسر عمو دارم 15ـ16 ترمه داره میخونه , هنوز درسش تموم نشده...
.
.
لامصب دیگه جزو اموال دانشگاه محسوب میشه :|:|:))=))=))

***

یکی ازفانتزی هام اینه که:
.
.
.
دوست دخترم بره سمت افق و گم بشه دیگه برنگرده!:)))
اصن هرسمتی میره بره محوشه فقط برنگرده!!:D

***

یکی از مزیت های 206 اینه که نمی تونی بفهمی طرف مایه داره یا معمولی:))):D

***

دیگه از کلیپس گذشته
بعضی از دخترا در حال ساخت مسکن مهر رو
سرشون هستند.
والا بخدااااااا

***

دختره استاتوس زده بوود:
الان دلم گرفته بــــــــــــخـــــــــل میخوام.
نزدیک به نیم میلیون نفر، بغل خودشونو معرفی کردن :|

یه سریا عروسک شاخسین شدن 
:|
 
یه عده خودشون رو بغل نامیدن
:|
این وسط یه نفر نمیدونم چرا شارژ ایرانسل کامنت کرده بود
:|
***
مورد داشتیم دختره کلیپس نزده بوده بلکه برج ساخته بوده 
به خاطر همین تو ماشین جا نمیشده
مجبور شدن عین لوله پولیکا کلشو یه وَرَکی از پنجره بندازن بیرون !
خو رعایت کنین یه کم...
***
بابام دو هفته س تا میرم پای کامپیوتر میاد بغلم میشینه دستمو می گیره چُرت می زنه ؟
دیشب بهش میگم این کارا واسه چیه ؟؟؟
میگه تلوزیون گفته فرزندان خود را در دنیای مجازی تنها رها نکنید !
***

عاغا یه نصیحت :

.

.

.

.

.

مدرسه ها شروع شده که شروع شده یه موقع وب گردی رو رها نکنین!

اجازه ندین درس و کلاس به فیسبوک و نت آسیب برسونه

اجرکم ا...

***

انقدر که گره تو کار من هست تو فرش شفقی تبریز نیست والا :|

***

یه روز دوست داداشم زنگ زد خونمون مامانم گوشیو برداشت ، یارو گفت : آقا آرمیا هستن ؟ مامانم گفت : نخیر ، دستشویی تشریف دارن !!!
یه همچین مامانی دارم من ؛ پسرشو تحویل میگیره در حد لالیگا !

***

یکی از ظلمهایی که در حق دخترا شد ،

.
.
.
.
.
.
عکس دار کردن شناسنامه ها تو 16 سالگی بود با اون سیبیلا :)

***

زنه همسایمون اومد تو کوچه هندونه به شرط چاقو بخره از وانتی ، یارو چاقو زده به هندونه میگه خوبه ؟
زنه میگه خوبه ، از همین یه سالمشو بدین !

***

[​IMG]امروز خسته از سر کار برگشتم خونه خودمو پرت کردم رو مبل،
داداشم پا شد رفت یه لیوان آب برام آورد
با تعجب گفتم چه شده مهربون شدی ؟!
گفت امروز تو کلاس دینی گفتن :
یه نفر به یه سگ خسته آب داده رفته بهشت !

***

۱۰ دقیقه آخر امتحان …
زمان تغییر دادن جواب های صحیح به غلط !

ﻧﻴﻤﻪ ﮔﻤﺸﺪﻩ ﻣﻦ
ﯾﻨﯽ ﺧﺎﺍﺍﺍﺍﮎ ﺗﻮ ﺳﺮﺕ... ﺗﺎﺑﺴﺘﻮنم ﺗﻤﻮﻡ ﺷﺪ ﺧﺒﺮ ﻣﺮﮔﺖ ﭘﯿﺪﺍﺕ ﻧﺸﺪ
ﺗﻮ |:
ﻣﻦ ﮐﻪ ﻣﯿﺪﻭﻭﻧﻢ ﮐﯽ ﻣﯿﺎﯼ ﻭﺳﻂ ﺍمتحانای ﺗﺮﻡ.
ﺯﻧﺪﻩ ﻧﯿﺎﯼ ﺍﯾﺸﺎﻻﺍﺍﺍا
:(((:))

***

تست هنر : اولیین هنری که پس از دیدن چهره آرایش کردن پسران امروزی به ذهن شما متبادر میشود چیست ؟

الف)مینیاتور

ب)صافکاری ، بتونه کاری و نقاشی اتومبیل   

ج) آسفالت کوچه بغلی   

 

د)من به ناموس مردم نگاه نمیکنم !

اینم نه  به افتخار دخترا بلکه به خاطر خاک توسری بعضی پسرا!!!

***

اولین باری که از سر کلاس دانشگاه 
منو انداختن بیرون واسه این بود که ماژیک نمینوشت
استاد گفت :
چرا این نمینویسه ؟ 
منم گفتم دکمه شو بزن ...
استاد دو ثانیه به ماژیک نگاه کرد

بعد دیگه هیچی من خودم رفتم بیرون !!!

 ***

ﺍﮔﺮ ﺩﯾﺪﯼ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺑﺮﺩﺭﺧﺘﯽ ﺗﮑﯿﻪ ﮐﺮﺩﻩ
ﺳﺮﯾﻊ ﺑﯿﺎﺭﯾﺪﺵ ﮐﻨﺎﺭ ﯾﻬﻮ ﮔﻼﺑﯿﯽ ﭼﯿﺰﯼ
ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ ﺗﻮﺳﺮﺵ ﭼﺎﺭﺗﺎﻓﺮﻣﻮﻝ ﺑﻪ ﻓﯿﺰﯾﮏ
ﺍﺿﺎﻓﻪ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺑﺪﺑﺨﺖ ﻣﯿﺸﯿﻢ

***

ﺳﯿﺮ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻧﺎﻡ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ:
۱.ﺷﯿﻄﺎﻥ ﺑﺰﺭﮒ

۲.ﺷﯿﻄﺎﻥ ﮐﻮﭼﮏ

۳.ﺷﯿﻄﻮﻧﮏ

۴.ﺷﯿﻄﻮﻥ ﺑﻼ

۵.ﺟﯿﮕﺮﻃﻼ

6.بلا مرده..!!

***

ﻭﺍﺍﺍﺍﺍﺍﯼ ﻭﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﯼ
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺣﺎﻻ ﺑﺎ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﻣﯿﺨﻮﺍﯾﯿﻢ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺁﻣﺪ ﮐﻨﯿﻢ


ﭼﯽ ﺑﭙﻮﻭﻭﻭﻭﻭﺷﻢ !؟i/icons/ss109.gif
***
جـدیـد یا قـدیـم؟
.
.
.
.
.
باز میخوان شیش ماه این سوالو ازمون بپرسن
تا میخواد اوضاع روبراه بشه 

یه جدید قدیمه دیگه..
***

بابام رفته بود مسافرت منم نصف شب رفتم کولر و روشن کردم...کولر 
سوخت . . . :|

(کلید اسرار - این قسمت : کولرِ وفادار) :| :

 ***

امروز تو خیابون یه کلیپس دیدم ، دختره ازش آویزون بود!!!!

جل الخاااالق!!

***

ﺍﻭﻧـﯽ ﮐـﻪ ﻟـﯿـﺎﻗــﺖ ﻣـﺎ ﺭﻭ ﻧــﺪﺍﺭﻩ!
.
.
.
.
.
.
ﺧــﺐ ﻧــﺪﺍﺭﻩ ﺩﯾـﮕـﻪ !! ﭼـﯿـﮑـﺎﺭ ﮐـﻨــﯿﻢ ؟
ﻏـﺼــﻪ ﮐــﻢ ﺳـﻌـﺎﺩﺗـﯽ ﻣــﺮﺩﻡ ﻫــﻢ ﻣــﺎ ﺑـﺨــﻮﺭﯾﻢ ؟؟!!!
.
.

ﻭﺍﻻ ﺑــﺨـــﺪﺍ |:

 ***

ﺑﺮﻭﺳﻠﯽ ﺭﻭ ﮐﺸﺘﻦ
ﺗﺨﺘﯽ ﺭﻭ ﮐﺸﺘﻦ
ﺩﺍﺩﺍﺷﯽ ﺭﻭ ﮐﺸﺘﻦ
ﺗﺎﺣﺎﻻﺩﯾﺪﯼ ﯾﻪ ﻣﻌﺘﺎﺩ ﺭﻭ ﺑﮑﺸﻦ؟؟؟!
نه واقعاااا دیدی؟؟!
ﭘﺲ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻣﯿﮕﯿﺮﯾﻢ؟؟!
ﻭﺭﺯﺵ
ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﻋﺘﯿﺎﺩﺑﺮﺍﯼ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻣﺎ
ﺧﻄﺮﺩﺍﺭﻩ!!...
ﺯﻧﺪﻩ ﺑﺎﺩ ﻗﻠﯿﻮﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻥ ((:
((
ﻭﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﻟﺎﺍ |:

 ***
همه مخترعین میرن بهشت
به جز مخترع زنگ ساعت...
خدا ازش نگذره!!!
***
اینجا؛ همه ی نسل ها؛ نسل سوخته هستند...

فقط درصد سوختگی فرق می کند و محلّ سوختگی...

***

عاغا این همه از بدیای کلیپس گفتم،بذارید از خوبیاشم بگم!
گاهی وقتا تو تشخیص دختر از پسر خعـــــــــلی کاربرد داره :))

ساپورت پسرونه هم که اومد،کلیپس پسرونه مد نشه صلوات

یادش بخیر سر صف پاهامونو ۱۸۰درجه باز می کردیم تا واسه رفیق فابریکمون جا بگیریم!

***

ﻣﻮﺭﺩ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯼ ﺗﺮﻡ ﺍﻭﻟﯽ ﺍﺯ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪﻩ ﺑﺮﺍ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺱ ﺩﻓﺘﺮ ﭼﻨﺪ ﺑﺮﮒ ﺑﺬﺍﺭﯾﻢ؟:|

***

تاکیدی که بعضی پسرا موقع عکس گرفتن رو بازوهاشون دارن . . .

هیتلر روی سبیلش نداشت :|

***
بایــد اســـم دانشگــاه هارو عوض کــنن ..
و بزارن همــایــش کلیــپس ها !!

مامانم سوزنو گذاشته رو دسته مبل افتاده گم شده و همه جمع شدیم داریم دنبالش می گردیم ، اومده صحنه رو بازسازی میکنه یه سوزن دیگه میزاره میندازه ببینه کجا میفته !
هیچی دیگه الان همه داریم دنبال دوتا سوزن می گردیم …

***

یه پسرخاله دارم که هنوز سه سالش تموم نشده و نمیدونه “زرافه” چیه ؟ مامانم اومد براش توضیح بده که قشنگ متوجه بشه ، گفت : زرافه یه حیوون خیلی گندست ، خیلی خیلی بزرگه ، از دایی سعیدم بزرگتره !
فکر کنم حضورم تو خونه اونقدرا هم بد نیست ، میتونه به رشد علمی این بچه ها کمک کنه !!!

***

صبح ساعت ۷ امتحان داشتم زنگ زدم به پسرخالم میگم ببین کسی خونه ما نیست خدا وکیلی ۶:۳۰ زنگ بزن به گوشیم منو بیدار کن !
برگشته میگه : ببین من یادم میره یه ریع قبلش یه تک بزن …

***

داداش گودزیلای من ۶سالشه انقد مامانمو اذیت کرد مامانم عصبانی شد گفت :
اگه بیام انقد میزنمت که به خر بگی داداشی …
خب آخه مادر من به من چه آخه ؟؟؟

***

بچه بودم مادرم به من یاد داده بود تو خونه که تنها هستی کسی رو راه نده و خلاصه از این حرفای امنیتی که هر کسی به بچش میگه !
یه روز عمه و عموهام اومدن خونمون ، نزدیک ۱۰-۱۲نفر بودن ، منم که تنها خونه بودم اونارو راه ندادم ؛ هرچی اونا و همسایه ها میگفتن اینا فامیلاتونن من زیر بار نمیرفتم … تازه سرمو از پنجره می کردم بیرون اونارو با سنگ میزدم !
ینی یه همچین بچه مطیع قانونی بودم من …

***

یه بار بابام گفت برو چایی بریز ، منم گفتم تو نزدیکتری به آشپزخونه تو برو بریز بیار بخوریم !
پا شد رفت اون سر پذیرایی نشست گفت حالا تو نزدیک تری ، تو برو بریز بیار بخوریم …

//bayanbox.ir/id/8692114018129953251?view

در عجبم از ملتی که دوبل برگر و سیب زمینی سرخ کرده رو با نوشابه رژیمی می خورن

***

یه سوال دارم، اینکه می گن سی و دو بار غذاتونو بجوین رو کی رعایت کرده؟ والا ما اومدیم رعایت کنیم 18-17 بار جویدیم داشت حالمون به هم می خورد. انگار با گوشت کوب له کردی غذا رو یه استکان آبم قاطیش کردی.

***

یه فامیل داریم اسمش عسله، منتها آنقدر زشته و صداش شبیه پسراست که من تا همین چند وقت پیش فک می کردم اسمش اسده!

***

روی صحبتم با اون بچه 15 ساله ایست که پست گذاشته : 
"چرا اینقدر زندگی من رو خسته میکنه ؟ "
چی شده ؟ باز مامانت فرستاده بری نون بگیری

***

شناگر ایرانی بین هشت نفر ششم شده بعد مربی شنای ایران میگه فراتر از انتظار ما ظاهر شده یعنی انتظار داشتی یارو غرق بشه...؟

***

یارو به نامزدش  میگه فرق تو با بز چیه؟

نامزدش  قهر میکنه میره 

داد میزنه بیا بابا فرقی ندارین شوخی کردم

جیغ که میپوشی وبه خیابان می ایی

بایدانتظارشاخ گاومیش های وحشی خیابانی راداشته باشی.......

سوژه داغ وطنی :)) lol

 

جاش بودید چه حسی داشتید؟

عکس های خنده دار, ترول جدید,عکس ترول, سایت عکس,سرگرمی

یارو عکسشو رو پاکت سیگار بندازن همه سیگارو ترک می کنن، اونوقت تو پروفایلش نوشته: به من وابسته نشو من موندنی نیستم!

***

 هیچ وقت فکر نمی کردم آدامس نعنایی شیک هم می تونه خوشمزه باشه و ازش خوشم بیاد.
اینو وقتی فهمیدم که دیدم اربیت شده 1800 تومن!

***

مایع ظرفشویی خریدیم عکس گلابی روشه بوی موزه می ده! می دونم منظورشون از اون گلابیا منِ مصرف کننده ام

***

 هیچگاه برای شخصی که از دور برات دست تکون می ده دست تکون نده ... چون در اکثر مواقع با تو نیست با پشت سریته!

جان خودم ....!

ینی ضایع شدم که دارم اینو میگم هاااااااااااااااا

***

 پلیسه به یارو می گه: گواهینامه داری؟ می گه: بذار داشبورد رو ببینم شانس بیاری که داشته باشم، کارت راه بیفته!

***

برای بچتون اسم نذارید ول کنید بذارید نیو فولدر بمونه!

آخ آخ آخ ...!

وقتی با این صحنه مواجه میشی چه حالی بت دست میده ...؟

 

 

اعتراف می کنم نصف «آره یادم میاد» هایی که گفتم چاخان بوده. حوصله نداشتم طرف تعریف کنه!

***

پارسال شب تولدم، شروع کردم به باز کردن کادوها. به کادوی بابام که رسیدم دیدم یه پاکته که درش بازه. توشو که نگاه کردم دیدم نوشته: هشتاد هزار تومنی رو که سه ماه پیش گرفتی، نمی خواد برگردونی: تولدت مبارک!

***

 اتاق مرتب مال آدماییه که حافظشون ضعیفه، هی یادشون می ره که چی رو کجا گذاشتن! ولی ما که حافظمون قویه نباید وقتمونو با اینجور کارای بیهوده تلف کنیم.

نه ؟

***

دیروز تو مترو یکی اومد از این اسپایدرمن چسبونکی ها بفروشه، پرتش کرد بخوره به شیشه همه ببینن، خورد تو صورت من! 3 نفر از کسایی که دیدن همونجا خریدن.

***

اگه کسی برای چهارمین بار چیزی رو تکرار کرد و شما بازم نفهمیدی چی داره می گه، یه لبخند ژکند بزن، چند ثانیه نگاهش کن، حلّه، طرف خودش می فهمه تعطیلی

***

یه جا مهمون بودم پیرمرده بعد از هفتاد سال زندگی مشترک زنشو اینجوری صدا می کرد: عزیزم، زندگیم، عسلم، شیرینم.

توی یه فرصت یواشکی ازش پرسیدم رمز عشق و علاقه بین شما بعد از این همه مدت چیه؟

گفت «ده سالی هست که اسمشو فراموش کردم اگه بفهمه کلمو می کنه!»

این همه گفتید:

خواهرم ، حجابت...!

یه بار هم بگید:

برادرم ، نگاهت...!

  سلطان قلبها ...!

      مادر شوهر ...!

 

جلو تلویزیون نشسته بودم داشتم تلویزیون میدیدم گوشیمم دستم بود داشتم با صدای بلند “انگری بردز” بازی میکردم یهو مامانم برگشت بی مقدمه گفت :

نگاه کن تو رو خدا ۳۰ سال بچه بزرگ کردیم که یا تو اتاقش بشینه مانیتورو نگاه کنه لبخند بزنه واسه خودش یا گوشیشو دستش بگیره با گوشیش کفتر بازی کنه !!!
***
بابام امروز ۱ تن هندونه خریده واسه گوسفندای بابا بزرگم و میگه : بخورن جیگرشون حال بیاد …
حالا من دیروز داشتم یه نصفه هندونه میخوردم بهم میگه : سگ خورش نکن اسراف کنی … قاشق بردار تهشو قشنگ بتراش وگرنه دیگه از هندونه خبری نیست …
یعنی بخوام به صورت ریاضی حساب کنم : من <<< گوسفند
***

پسر خالم ۲سالشه گرفتیمش با هزار زحمت آشغالای دماغشو خالی کردیم ، گریه میکنه گیر داده میگه بزارید سر جاش !

***
مامان و بابام چند شب پیش با هم دعواشون شد و مامانم قهر کرد رفت خونه مامانش اینا …
بابام گفت به جهنم خودم به تنهایی زندگی میکنم ! بعد از چند شب که کلی ظرف نَشُسته تو کابینت جمع شد ، دستارو زد بالا ظرفا رو بشوره ؛ دیدم زیر لب داره غر میزنه و میگه اینم شد زن ؟؟؟ ببین این قابلمه ها چقدر جرم گرفته سیاه شده ؟!؟!؟!
صدام زد آهای پسر بیا ببین انقدر ساییدم این قابلمه رو ، ببین چه برقی میزنه کیف کن برو برا مامانت تعریف کن …
رفتم نگاه کردم دیدم همه قابلمه های تفلون مامانم رو با سیم ظرف شویی به قدری ساییده که سفید شده !
فقط اب دهنم رو قورت دادم و آماده جنگی عظیم شدم …
***
مامانم به مدت یک هفته رفته خونه خالم ، مام داشتیم از گشنگی میمردیم و کل خونه هم ریخت و پاش بود …
براش اس ام اس دادم :
رفیق من سنگ صبور غمهام / به دیدنم بیا که خیلی تنهام
هیشکی نمیفهمه چه حالی دارم / چه دنیایه رو به زوالی دارم
مامانم تو جوابم نوشته بود :
تنهای بی سنگ صبور / خونه ی سرد و سوت کور
توی شبات ستاره نیست / موندی و راه چاره نیست
اگرچه هیچکس نیومد ، سری به تنهاییت نزد
اما تو کوه درد باش ، طاقت بیار و مرد باش
یه چندتا شکلک خنده شیطانی و زبون درآوردنم برام فرستاده بود !
خب مادر خانوووم الان چه وقته حاضر جوابیه ؟ پاشو بیا به خونه زندگیت برس دیگه
***
به بابام میگم : بابا نوشابه خریدی برام ؟
میگه : پوکیه عقل که داری میخوای پوکیه استخونم بگیری ؟؟؟
من :|
مهر پدری :|
نوشابه خانواده :|
و دیگر هیچ …

اگه تو این موقعیت قرار میگرفتی چیکار می کردی ...!؟

من که از راه مذاکره صلح آمیز حلش میکردم ...!

چاه مکن بهر کسی ، اول خودت بعد مدرسان شریف!

روزی مردی که به ناچار رو به مسافرکشی آورده بود یک مسافر مرد را سوار کرد,که وی در صندلی جلو نشست.بعد از چند ثانیه از راننده پرسید که آیا او را میشناسد یا نه
و راننده جواب داد:نه . در همان لحظه راننده یک زن را سوار کرد.
دوباره آن مرد سوال خود را تکرار کرد و راننده همان جواب را داد
و این پرسش و پاسخ چند بار ادامه پیدا کرد که در بار آخر راننده با فریاد جواب داد که آن شخص را نمیشناسد.
در همان هنگام آن زن از راننده پرسید که آقا شما با چه کسی صحبت میکنید؟
کسی که در ماشین نیست
سپس راننده به ان شخص نگاه کرد که گفت من عزرائیل هستم وآمدم که تورا با خود ببرم.
ناگهان راننده ماشین را نگه داشت و پا به فرار گذاشت.

سپس آن زن و مرد سوار ماشین شده و به سمت خانه خود حرکت کردند.

یکی هم رد نمیشه یه متلکی چیزی بندازیم !

 

سه نفر میرن دزدی ، صابخونه بیدار میشه و هر کدوم  میرن تو یه گونی قایم میشن!

صابخونه میاد و به گونی اول لگد میزنه..صدای نون خشک در میاره!

به دومی لگد میزنه .. صدای گردو در میاره!

به گونی سوم لگد میزنه … هیچ صدایی در نمیاد..

دویاره محکمتر لگد میزنه … باز صدا نمیده !

دفعه سوم که لگد میزنه ، یارو با عصبانیت میاد بیرون

میگه ای بابا … آرده ، آرد !… آرد صدا نداره ! نفهم !

بچه های

بچه های جدید

بچه نیستن که گودزیلان

مردی در هنگام رانندگی، درست جلوی حیاط یک تیمارستان پنچر شد و مجبورشد همانجا به تعویض لاستیک بپردازد
هنگامی که سرگرم این کار بود، ماشین دیگری به سرعت ازروی مهره های چرخ که در کنار ماشین بودند گذشت و آنها را به درون جوی آب انداخت و آب مهره ها را برد
مرد حیران مانده بود که چکار کند. تصمیم گرفت که ماشینش را همانجارها کند و برای خرید مهره چرخ برود
در این حین، یکی از دیوانه ها که از پشت نرده های حیاط تیمارستان نظاره گر این ماجرا بود، او را صدا زد و گفت:
...
از ٣ چرخ دیگر ماشین، از هر کدام یک مهره بازکن و این لاستیک را با ٣ مهره ببند و برو تا به تعمیرگاه برسی
آن مرد اول توجهی به این حرف نکرد ولی بعد که با خودش فکر کرد دید راست می گوید و بهتر است همین کار را بکند
پس به راهنمایی او عمل کرد و لاستیک زاپاس را بست.
هنگامی که خواست حرکت کند رو به آن دیوانه کرد و گفت: «خیلی فکر جالب و هوشمندانه ای داشتی.
پس چرا توی تیمارستان انداختنت؟
دیوانه لبخندی زد و گفت: من اینجام چون دیوانه ام. ولی احمق که نیستم!

یه داستان خیلی قشنگ از حجاب:

7 ساله بودم. یه خواهر بزرگتر از خودم داشتم که سعی میکردم همیشه مثل اون باشم وقتی چادر مشکیش رو سرش میکرد اونقده دوست داشتنی تر میشد که آرزوم بود یه روز مثل خواهرم چادری باشم چون فکر میکردم دخترا احترام شون ، عزت و بزرگی شون، وقار شون به حجاب و چادریه که سر میکنن

برا همین به مامانم گفتم مامان جون دوست دارم چادر داشته باشم

اولاش مامان می گفت هنوز زوده چادر میپیچه دور پات میخوری زمین، بزار وقتی بزرگتر شدی خودم برات یه چادر میدوزم

از اونجایی که دختر لجباز و یکدنده ای بودم،

کدام دانش آموز خسته و خواب آلود به نظر میرسد؟
کدامشان دوقلو می باشند؟
چند تا زن در عکس دیده میشود ؟
چند نفرشان خوشحال هستند؟
چند نفرشان ناراحت می باشند؟
عکس : ســـخت تریــن سوال جـــهان | HiPersian.com

روزی مردی به سفر میرود و به محض ورود به اتاق هتل متوجه میشود که هتل به کامپیوتر مجهز است.تصمیم میگیرد به زنش ایمیل بزند.نامه را مینویسد اما در تایپ ادرس دچار اشتباه میشود و بدون این که متوجه شود نامه را میفرستد .

در همین حال در گوشه ی دیگر این کره ی خاکی زنی که تازه از مراسم خاکسپاری همسرش باز گشته بود با این فکر که شاید تسلیتی از دوستان یا اشنایان داشته باشد به سراغ کامپیو تر میرود تا ایمیل هایش را چک کند.

اما پس از خواندن اولین نامه غش میکند و بر زمین می افتد.
پسر او با هول و هراس به سمت اتاق مادرش میرود و مادرش را نقش بر زمین میبیند و در همان حال چشمش به صفحه ی مانیتور می افتد
"
گیرنده:همسر عزیزم
موضوع:من رسیدم میدانم که از گرفتن این نامه حسابی غافلگیر شدی.راستش انها این جا کامپیوتر دارند و هر کس به اینجا می اید میتواند برای عزیزانش نامه بفرستد.
من همین الان رسیدم و همه چیز را چک کردم.همه چیز برای ورود تو روبه راهه.فردا میبینمت.امیدوارم سفر تو هم مثل سفر من بی خطر باشه.وای که چه قدر اینجا گرمه
"

عکس نوشته های جدید شهریور ماه 91

نحوه آرایش خانومها در آینده

با قابلیت ثبت هیستوری و Undo !

عکس نوشته های جدید شهریور ماه 91

یه روزی مچ هندز فریمو میگیرم در حین خود گره زنی !

عکس نوشته های جدید شهریور ماه 91

نسل آینده رو باش !

عکس نوشته های جدید شهریور ماه 91

ﯾﻪ ﺭﻭﺯﻩ ﺁﻓﺘﺎﺑﯽ ﯾﻪ ﺧﺎﻧﻢِ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺭﻭﯼ ﻋﺮﺷﻪﮐﺸﺘﯽ ،

ﺩﺭ ﺳﻮﺍﺣﻞ ﻣﮑﺰﯾﮏ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﺮﺩ

ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ ﺍﻟﻤﺎﺱ ﮔﺮﺍﻧﺒﻬﺎﯾﺶ ﺍﺯ

ﺍﻧﮕﺸﺘﺶ ﺳﺮ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ درون آب ﺍﻓﺘﺎﺩ  ﻭ ﺯﻥ ﺑﺎ

ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ ﺍﯾﻦ ﺳﻔﺮ ﺭﺍ ﺳﭙﺮی کرد.…

ﭘﺲ ﺍﺯ ۱۵ﺳﺎﻝ بعد ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﻬﺮ ﻣﮑﺰﯾﮑﻮ ﺳﯿﺘﯽ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ،

ﺩﺭ ﯾﮏ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺳﺎﺣﻞ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺧﻮﺭﺍﮎ ﻣﺎﻫﯽ ﺩﺍﺩ ،

ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﻣﺎﻫﯽ ﺭﻭ

ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ ﯾﻪ ﺟﺴﻢ ﺳﻔﺖ ﻭ ﺳﺨﺖ ﺯﯾﺮ ﺩﻧﺪﻭﻧﺶ

ﺣﺲ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩ ﺩﯾﺪ

ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﻣﺎﻫﯿﻪ

ﻧﮑﻨﻪ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﯼ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮﻩ !؟!؟!؟

ﺑﺎﺑﺎ ﺗﻮ ﺩﯾﮕﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺗﺨﯿﻠﺖ ﻗﻮﯾﻪ !

کلا تو زندگی شانس من اینجوریه :|

عکس نوشته های جدید شهریور ماه 91

قابل توجه تولیدی های محترم

از این نمونه بزنین تو ایران تیلیاردر میشین !

عکس نوشته های جدید شهریور ماه 91

بهترین خلاقیت برای جلوگیری از شکستن شیشه !

عکس نوشته های جدید شهریور ماه 91

ای خدااا دوباره تخم مرغ گرون شد !

عکس نوشته های جدید شهریور ماه 91

خواهرزاده ی ۵ ساله م رو بردم سوپرمارکت بهش میگم عزیزم چی دوس داری برات بخرم ؟
میگه شکلات …
گفتم ای جونم ! چه شکلاتی بخرم برات ؟
یهو چشماشو تنگ کرد گفت : شکلات تلخ ! مثه طعمِ زندگی …

امروز داشتم وسایلامو تمیز میکردم ، کارت کلاس زبان ۸ سال پیشم رو پیدا کردم ! بعد به بابام گفتم نگاه کن بعد هشت سال هنوز اینو نگه داشتم !
بابام یه نگا بم کرد گفت پس من چی بگم بعد ۲۲ سال هنوز تورو نگه داشتم !!!؟؟؟
هیچی دیگه خودم از کادر خارج شدم …

داشتیم با بابام تو خیابون میرفتیم دوستشو دید ، بعد از سلام و احوالپرسی دوستش به من اشاره کرد گفت این پسرتونه ؟ بابام یه سری تکون داد گفت آره دیگه چوب خدا صدا نداره !!!

دیشب ساختمون کناریمون آتیش گرفته بود با بابام سریع لباس پوشیدیم بریم کمک ؛ مامانم یهو داد زد وااااایستید ! دارید میرید آشغالارم بزارید جلو در !!! بدجور تو فکر فرو رفتیم با بابام …

ﭘﺴﺮ ﻋﻤﻮﻡ ﺑﺎ ﯾﻪ ﺧﺎﻧﻮﻡ ﻧﺴﺒﺘﺎ ﻣﺤﺘﺮﻣﯽ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ، ﺭﻓﺘﻦ ﮐﺎﻓﯽ ﺷﺎﭖ ﺁﺏ ﻣﯿﻮﻩ ﻭ ﮐﯿﮏ ﻭ ﺑﺴﺘﻨﯽ ﺧﻮﺭﺩﻥ ، ﺭﻓﺘﻦ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﭼﻠﻮ ﮐﺒﺎﺏ ﻭ ﻣﺎﺳﺖ ﻭ ﺗﺮﺷﯽ ﻭ ﺯﯾﺘﻮﻥ ﻭ ﺩﻭﻍ ﺧﻮﺭﺩﻥ ، ﺑﻌﺪ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺧﻮﻧﻪ ﻭ ﺩﯾﮕﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺟﻮﺍﺏ ﺗﻠﻔﻨﺶ ﺭﻭ ﻧﺪﺍﺩﻩ … ﭘﺴﺮ ﻋﻤﻮﻡ ﻫﻢ ﺁﺧﺮ ﺷﺐ ﺧﯿﻠﯽ ﺟﺪﯼ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﮔﻔﺘﻪ : ﭘﺲ ﮔﺸﻨﺖ ﺑﻮﺩ ؟!؟!؟!

چهارشنبه کلاسام تموم شد وسایلامو از خوابگاه جمع کردم اومدم خونه …
امروز داداشم برگشته بهم میگه : حالا تا کی خونه ی ما آویزونی ؟

داشتم کارت پایان خدمت بابامو میدیدم بهش میگم بابا واقعا قدت ۱۶۰ سانته ؟ میگه بچه مگه تو ۱۶۰ سانت دوره شاه رو میفهمی ؟

دیشب اومدم خونه میخواستم خودمو لوس کنم و به اصطلاح چـُسى بیام گفتم : مامان هوا خیلى سرده ، گلوم درد میکنه فک کنم سرما خوردم …
مامانم : هیچ مرگیت نیست ، کمتر قلیون بکش خوب میشى !

والا راست میگه

قبول ندارید؟

دیشب خونه مامان بزرگم بودیم . یه دختر دایی دارم به زور قدش دو وجبه و تازه ۶ سالش شده . دیدم یه گوشه نشسته بدجوریم تو فکره . رفتم بهش گفتم چی شده عزیزم ؟! گفت به نظر تو وقتی عاقد ازم پرسید آیا بامهریه ۱۳۸۵ ( سال تولدش ) سکه وکیلم من بگم با اجازه پدر و مادرو بزرگترا بله یا نه سریع بگم بله ؟!

راستی مزدا ۳ داشته باشه بهتره یا سانتافه ؟!

من بینظیرترین  جملات طنز دی 91

فامیل  بینظیرترین  جملات طنز دی 91

نهاد حمایت از کودکان سازمان ملل نسل سوخته  بینظیرترین  جملات طنز دی 91

رویاهای بچگیم بینظیرترین  جملات طنز دی 91

***
مــــن بیشـــتر وقتـــا با تاکــسی میـــرم دانشــگاه!!!! حــالا یـــه روز بـابـام مــهربون شـــد و ســوییچ ماشـینــشو داد گفــت با ماشیـــن برو 
خلاصـــه مــام ماشــینو ورش داشــتیم و خوشــحال رفتــیم دانشــگاه ولــی از اونجــایی کــه به ماشــین بردن عادت نداشــتم موقع برگــشت یادم رفــت ماشــین آوردم با تاکـــسی برگـــشتم خونــه 
هـــه!!!
فردا صبــحش که بــابــام اومـــد بره ســر کار رفــت تو پارکــینــگ دیــد ماشــین نیســت دادو بیداد که ماشــین و بردن حالا همــه همســایه هام جمــع شــدن می خـــوان زنگ بزنن پلیـــس !!!
منــــم شـــدید ناراحـــت که یهـــو یکـــی از همـــسایه ها گفـــت البته من ماشیـــنتونو از دیروز تا حالا نــدیــدم ایــنو کــه گفـــت فهـــمیدم کــه چه گــندی زدم 
حالا مگــه روم میـــشه بگم ماشــین کجاســـت ?????
مـــن : بابا فــک کنـــم بدونـــم ماشـــین کجــاس 
بــابــام : کجــاس؟؟؟
من:دیـــروز دادی برم دانشـــگا یادم رف بیارمـــش:(
بــابــام که کــلا ازم قطــع امیــد کـــرد 
همسایه هام همووووون کف پارکینگ هیلیـــکوپتری مـــیزدن 
اینـــم مــن مث همـــیشه ¯\_(ツ)_/¯
***
کافیه بابام یه کار بگه منم با دلیل بگم الان نباید انجامش بدم چون فلان میشه
در هر جمعی چه فامیلی چه دوستانه چه غریبه چه…. میگه به تنبل یه چیز بگو صد تا پند بهت میده !
هیچی دیگه آبرویی در اجتماع نمونده واسم
***
شمایی که وقتی از عابر بانک پول میگرید، می‌شمریدش، حالا گیرم که کم بود، چی کار میخوای بکنی ؟؟ 
هــــــــــــــان ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
فقــــــــط من اینجوریم یا شمـــــــــــــا اینجوری هستید ؟
***
من یه خواهرزاده ی ۳ساله دارم آقا… وقتی بیکارتوخونه نشستم باورکنیدتاجوابشوندم تا۲۴ساعت فقط گفت=دایی.علیییییی.وقتی هم جوابشو میدم فقط نگام میکنه تازه وقتی هم میزنه زیرگریه میپرسیم چی شد میگه دایی زد… من تااینحدم یعنی لطفا مسعولین رسیدگی کنن این بچه های دهه ی جدید چشونه
***
یه روز سرد زمستونی با،بابام تو حیاط وایسادیم! باباهه برگشته بهم میگه برو در حیاطو ببند،هوا سرده، مام رفتیم،رسیدم نزدیک در به خودم گفتم؛یعنی در حیاطو ببندم هوا گرم میشه! برگشتم .باباهه رو نگاه کردم! دیدم یه لبخند خفنی رو لبشه!نگو منو سوژه کرده! اینم باباست ما داریم!!!!!!


من یڪ محجبه ام

مادرم زهرا(س) جلوے نابینا هم حجابش را حفظ ڪرد!

الگویم زهراست!

پس عیب ندارد

مرا مسخره کنید…




اَی شیطون ...!!

من وقتی درس بلد نبودم تو کلاس که معلم میخواست ازم بپرسه صاف میشستم سر جام پشت کسی هم قایم نمیشدم معلممون هم فک میکرد بلدم ازم نمیپرسید...الان که فک میکنم میبینم مخی بودما

من میخوام رمز کارت عابر بانکمو بزارم دو هزار و نهصد و شصد و شیش تا وقتی فروشنده رمزشو پرسید بگم ۲۹ دو تا شیش

یه بار نزدیکی های ونک تو یه ترافیک بدجور گیر کرده بودم یهو انداختم تو یه کوچه فرعی و گازش رو گرفتم ملت هم خیال کردن من بلدم مثل اسب راه افتادن دنبال من!
یکم اینور اونور پیچیدم آخر خوردم به بن بست خیلی ریلکس ماشین
رو ته کوچه پارک کردم رفتم نشستم یه جا، تا نیم ساعت بعد اون ماشینها داشتن سر و ته میکردن که ازکوچه در بیان:

به عمم میگم نظرت چیه در مورد عمه بودنت ؟!!
زل زد تو چشام و گفت : خیلی بی شعوری:)))

وقتی که ما ایرانیا میخوایم کسی رو ستایش کنیم؛
عجب نقاشیه نکبت…
چه دست فرمون داره توله سگ…
چه صدایی داره کثافت …
چه گیتاری میزنه ناکس…
استاده کامپیوتره لامصب…
عجب گلی زد بی وجدان…
بی شرف کارش خیلی درسته…
دوستت دارم وحشتنـــــاک…

خبرنگار:برای محرم امسال چه برنامه هایی دارید؟

ما امسال 10تا علم اضافه کردیم /15تا پرچم/150تا زنجیر/12تا قمه و40تا زنجیرزن جدید

در مجموع انشاءالله دیگه مادر یزید سرویسه!

خالمـــو و یکی ۲ تا از فامیلا با یکــی از همــسایه هـای قـدیمــی اومـدن خــونمــون بحــث شــون همـش درمــورد اینــه و اونـــه :
نمیـــدونم مــریــم طلاق میخـــواد
ســامــان پســـر اشـــرف زن نگرف؟؟؟
نــــدا اینـــا یکــی دیگــه نمیــخان بیــارن یــه دونــه بچــه کــــَمشونه ایــن یکــی تنــهاســت آخــــه!!!!
مــامــیم : وای بمـــیرم براش نمــــدونم 
نمیــدونم فــولانی باز رفتــه آنتالیـــا 
همیـــن بحثای خــاله زَنــَگــی 
والا یـــه ساعته تشــنمــه جـــرعت نمیکــنم از پـذیـرایـــی رد شـــم بــرم آب بخــــورم میتــرســم بــه مامـــیم بگــن ایـــن خـــرس گنــده هنـو دانشگـــاش تمـــوم نشـــده؟؟؟
فک و فامیله داریـــــــــــــــم؟؟؟؟؟؟؟
***

دیروز بابام اومد خونه نیششم تا بنا گوش بازه

من:سلام بابا؛ چیه خوشحالی؟

بابام:سلام (با لبخند) هیچی با ماشینت تصادف کردم
من:شوخی میکنی!
بابام:نه جون بابا راس میگم
من:عه بابا یعنی چی شورشو دراوردی میدونی این چندمین باره!!!!!
حالا منم عصبانی داشتم صحنه رو ترک میکردم بابامم اومده منو بغل کرده با یه حالت غمیگن تو چشای من نگاه میکنه میگه :میخوای بری برو؛ فقط گیتارتو با خودت نبر
نه خدایی این باباس من دارم؟
ماشینه نازنینمو بگو !!!وای وای
***
داشتیم فیلم میدیدیم یه دفه یه صحنه خاک بر سری نشون داد!!!همه خاندان برگشتن منو نگاه کردن!
من:چیزی شده؟
بابام:بیا خانوم تحویل بگیر
مامانم:این چیههههههه؟
عمم:منصور(اسم بابام)فرزند ناخلفتو تحویل بگیر
ب خدا نه من روشن کردم نه این شبکه رو گرفتم.تازه مگه من گفتم اینو نشون بدن؟؟؟؟؟
فامیلن من دارم؟
***
دخترخالم سرما خورده بهش گفتم پونه و نعنا دم کنه بخوره بعد یک ساعت اس داده که پونه و نعنا که گفتی سرخ کردم خوردم بدتر شدم….(:تعجــــــــــــــب)
من:|:|
کل گیاهان خانواده نعنا:|:|:|
ابن سینا درحال پاره کردن کتاب قانون:|:|
زکریای رازی در حال شیون و ناله در قبر:|:|
منم نفت بیارم خودمو آتیش بزنم:(:(
***
ظهر به بابام میگم اگه یه روز توی یه اتفاقی یه نفر بزنه منو بکشه رضایت میدی یا تقاضای قصاص میکنی ؟
یه خورده فک کرد گفت : تو ماه حرام یا معمولی ؟
یعنی فک کنم نهایت آرزوش رو بهش گفتم …

قهر کرده اید انگار ؟ درست نمیگویم؟

 

حاجی دیگر نمیخندی ...!

 

چه شده آن لبخندهای دائمت؟

 

 

حاجی آنطور درخودت رفته ای دلم غصه اش میشود ...

 

سرت را بالا بگیر...

 

به چه می اندیشی؟

 

از چه دلگیری؟ ... 
راستی حاجی ! قبلا ها یه عده ای میگفتند

 

شماها رفتید بجنگید که چه بشود؟

 

خودتان خواستید ،خودتان هم شهید شدید

 

آن وقتها جبهه میگرفتم و جوابشان را میدادم.

 

حالا خودمانیم حاجی،

 

بینی و بین الله رفتی که چه بشود؟

 

رفتی که آزادی داشته باشیم؟

 

رفتی که عده ای مانتوهایشان روز به روز تنگ تر

 

و روسری هایشان روز به روز کوچکتر شود؟

 

رفتی که ماه محرمی هم پارتی بگیرند

 

و جشن های آنچنانی؟

 

رفتی که عده ای دختر و پسر به هم که میرسند

 

دست بدهند و اگر ندهند به هم بگویند عقب مانده ؟

 

حاجی جان ؛

 

جای پلاکت را این روزها زنجیرهای قطور گرفته !

 

جای شلوار خاکی ات را شلوارهای پاره پوره

 

و چاک چاک گرفته (که به زور پایشان نگهش میدارند)!

 

 


جای پیراهن ساده ی "مردانه ات" را

 

تی شرت های مارک دار گرفته

 

(بعضا آب رفته اند) !

 

پسرانمان زیر ابرو بر میدارند !

 

دخترمان ابرو تیغ میزنند !

 

اوضاعی شده دیدنی ... پارکها ، سینماها ،

 

پاساژها شده اند سالن مد ! و البته دوست یابی!

 

حاجی تو رفتی که خودت را پیدا کنی و خدایت را

 

اینها مانده اند و دارند خودشان را گم میکنند !

 

حاجی ؛ گلوله دست شما را زخم انداخت

 

و بعدها برد ، اینجا خودشان بر سر و صورت و

 

دست و بازویشان زخم و نقش می اندازند که

 

زیبا شوند ... !!!
اینجا به کسی بگویی :

 

خواهرم ... هنوز بقیه حرف را نگفته شاکی میشود

 

که چرا شما بسیجی ها نمیگذارید راحت باشیم؟

 

ما آزادی میخواهیم ...چرا شماها نمیفهمید؟

 

اینجا اگر ماه رمضان به بعضیها گفتی ماه رمضان است،

 

حرمت نگه دارید.

 

تو را میکشند...به همین سادگی

 

اگر گفتی آقا مزاحم ناموس مردم نشو ،

 

تو را میکشند و کمترینش اینست که چشمت را کور کنند...

 

به همین سادگی

 

داغ بر دلم مانده ...

 

و من مات و مبهوت از این همه شجاعت

 

که تو لا اقل از ما انتظارش را داری و نداریمش !

 

اینجا پسری با تیپ آنچنانی هرچقدر هم که بی احترامی کند

 

به غیر و سر وصدا کند ،همه میخندند و میگویند چه بانمک !

 

اما پسری مذهبی که با صدای بلند صلوات بفرستد

 

بعد از نماز جماعت : بعضیها میگویند:

 

زهرمار ! داد نزن سرمون رفت !!!

 

دختری با مانتوی کوتاه و تنگ و آستینهای بالا زده شده

 

با قر و غمیش راه برود همه میگویند چه باکلاس!

 

اما دختری چادری که بخواهد از کنارشان رد شود میگویند :

 

صلواااااات : اللهم صل علی محمد و آل محمد

 

اینجا به خیلی چیزهایی که اعتقاد تو بود میخندند !

 

به ریش میخندند ...به چادر میخندند ... به لباس پیغمبر میخندند ...

 

راستی فرمانده ... این کتاب صورت هم عالمی دارد !

 

"فیس بوک" را میگویم

 

 


شرف و ناموس و اعتقاد بعضا پر !

 

عکسهایی در این فیس بوک از خود و خانوادشان میگذارند که آدم شرمش میشود نگاه کند

 

شما میگفتی "یاعلی" و زندگی میساختی

 

اینها عکس میگذارند ...خاطر خواه میشوند ...

 

زندگی شروع میشود آن هم با یک "لایک" ...

 

فردا هم طلاق!عجب پروسه ای!!!

 

این هم به نام آزادی !!! ...

 

این نظام را اعتقاد نگاه داشته...

 

به تو میگویند آزادی نداری ... راحت باش ...

 

زندگی کن!!! که دست از اعتقادت برداری

 

ما میگوییم بندگی کن و خوب زندگی کن ...

 

آنها میگویند زندگی کن ،آزاد باش ...

 

(هرزه بودن هنر است !)

 

خلاصه حاجی

 

جای ارزشها عوض شده ...دعایمان کن.

 

به خودم میگویم: به دلم :

 

بسوز ...آتش بگیر...

 

آتش بگیر تا که بفهمی چه میکشم

 

رنگ ها عوض شده ... حاجی دریاب ...

 

یا صاحب الزمان :

 

دلت خون است آقا ... می دانم اما ...!