مجله اینترنتی تـــوفانی

.: مجله اینترنتی تـــوفانی سرگرمی ،عکس و مطالب طنز :.

مجله اینترنتی تـــوفانی

.: مجله اینترنتی تـــوفانی سرگرمی ،عکس و مطالب طنز :.

۵۳۹ مطلب با موضوع «جور وا جور» ثبت شده است

صدای توپ و خمپاره به گوش میرسد. زخمیان دراز به دراز بر روی زمین افتاده اند و تا مرگ

برایشان  تک نفسی باقی نمانده. جنازه ها دیگربوی تعفن میدهند و هنوز خبری از  مرده شوی نیست،

شاید اوهم زخمی شده باشد!

از آسمان که نگاه کنی جای موشک را بر بام خانه ها میبینی.معلوم نیست دشمن ، گرای هر خانه را

 *از چه کسی گرا  گرفته ، که 24 ساعته ، دقیقا همان نقطه را میزند!*


آیا سازمان مللی نیست که قطعنامه صادر کند؟!


 همه دعواها سر یه عکس بود. عکسی که توش یه دختر خانومی تابلویی به دستش گرفته بود که روش نوشته شده بود:من چادرم را دوست دارم.


چرا باید چادر سر کنم .دست و پایمو تنگ میکنه.خستم می کنه.وقتی چادر سر می کنم نگرانم که از سرم بیفته,گرمم می شه,آخه چرا باید چادر سر کنم.اصلا مگه نمیگن رنگ مشکی مکروهه؟ مگه فقط حجاب چادره و...

این ها گفته های دوستم هلیا بود که همش توی گوشم زمزمه می کرد.من به چادر علاقه داشتم ولیکن با این حرف ها کم کم داشت مهر حجاب از دلم میرفت.اصلا داشتم به این فکر می افتادم که کی راست میگه و کی دروغ !

هلیا میگفت....


یک کالا؟ کالایی که گران و ارزان دارد؟ کالایی که برای استفاده مردان درست شده؟ کالایی که تنها مصرف کننده آن مردها هستند؟

خب پس مردها برای این کالا باید قیمتی بپردازند! و قیمت هر جنس با جنس دیگر فرق می کند!

حتما گوش بدید
دانلود
حجم: 9.9 مگابایت
توضیحات: ازدواج آسان-دکتر عباسی

به قول قدیمی ها هر چه پول بدهی آش می خوری! و البته به قول انگلیسی ها که ما آنقدر پول نداریم که جنس ارزان بخیرم!!

شاید از جمله های بالا تعجب کنید اما اینها

دیروز آجیم از مدرسه برگشت از همون دم در با التماس :
-بابایی میخوان ما رو ببرن اردو بزا برم بزا برم!!!(لازم به ذکر است که مامانیه همیشه نگران، نمیذاره کسی بره اردو. بابایی هم که بهش بگی میگه برو مامانتو راضی کن بعد برو!!خو بگو نرو دیگه!!والا:))
بابایی: اول سلام؛ بعدشم چرا التماس میکنی ؟ خو اول خیلی جدی بیا جلو بگو که فردا قراره بریم اردو منم دوست دارم برم.
آجیمم خیلی شیک اومد واستاد :خوب فردا قراره بریم اردو منم دوست دارم برم.
بابایی: خوب حالا میتونی التماس کنی.....خخخخ
خو آخه نمیذاری بره اردو دیگه چرا دستش میندازی بچه رو؟؟؟
بابای بچه دست اندازه داریم؟؟

***

با سگم عکس گرفتم گذاشتمش تو فیسبوک.
پسر خالم زیر عکسم نوشته کدوم تویی؟
چرا من از هیچکی شانس نیاوردم عاخه؟
اصن ی وضی

***

نقی ی ی ی ی .......... ناهار نخوردمه

آقا رفته بودم خونه داییم (راننده س) دوتا دختر داره ،دراکولا
یکیش 5 سالشه یکیش7 سالشه 
اون 5 سالهه اومده میگه زنت بشم(من20 سالمه ها) 
آقا ما زدیم زیر خنده زد زیر گوشم گفت جبار سینگ هم اینقد بی احساس نبود
من........
داییمOOOOOO
جبارسینگ0O

***

یه سوتی دمه عیدی که حالا یادم افتاد
داماد عمم فوق لیسانس کشاورزی و دکترای غلات داره
به جون فیل فور جوک 
دمه عید زنگ زده به عمم که گندم چه جوری سبز کنم؟
تازه کلی هم سفارش کرده کسی نگه
اولا من دارم تحقیق میکنم ببینم این کجا درس خونده؟؟
دویما عمم اینقدر راز داری رو از کجا آورده آخهتو مهمونی خانوادگی که کل فامیل 
جمع بودن نعریف کرد!!!
خدایی فک و فامیل رو داری؟

***

این دخترخاله ی من هی سوتی میده دیروزداشته بادوستش تلفن حرف میزد به دوستش میگه :سه ساعت دارم برات داستان یوسف کرد شبستانی میگم اونوقت تومیگی تایتانیک زن بودیامرد؟ من:oo !!!! جک ورز:))))))))) !!!!

***

تو فقط نظر نده هااااا!!!

تصاویر خنده دار روز (81 عکس)

اعمال ماه رجب, فضیلت ماه رجب, اعمال مستحبی ماه رجب, فضائل ماه رجب

شب آرزوهاست

بیا دعا کنیم برای آن کودکی که در آن سوی پهناور زمین

امشب را گرسنه خواهد خوابید.

و برای آن بیماری که فردایش را کسی امیدوار نیست.

بیا از خدا بخواهیم رنج های آدمی را بکاهد و آرامش او را بیافزاید


اللهم عجل لولیک الفرج

اعمال این شب و توضیحات بیشتر در ادامه مطلب

 

آقا  بدبخت شدم ....

به فَــنـــا رفتم ... به فریادم برسید. دیروز کیف پولم رو زدن. کلی چیز با ارزش توش داشتم : شناسنامه و کارت ملی. کارت ماشین. کارت پایان خدمت 400 هزار تومن پول نقد، iphon5 ، یک دستگاه ریو و هزاران جوایز نقدی دیگر ......

.

.

دوستان عــمّـــم پیـــره . مراعات کنید ...

 

***

 
رفتم نونوایی. شاطر گفت آقا نون تا اینجا میرسه. گفتم دوستان خواهشاً جمع تر وایسید نون به ما هم برسه !!!
 

***

 

شما میدونید چطوریه که توی فیلمای کره ای و چینی ، این قهرمانه همیشه پشت سرشو میبینه، یه دفعه هم برمیگرده با یه ضربه ناکارش میکنه ... اون وقت ما توی دعوا پشت سر که هیچ؛ تا طرف مقابلو میبینیم متوسل میشیم به عممون ؟!!!!!!

***

 

شما هم مثل من وقتی کنار کتری وای میسی، کتری جوش نمیاد . همینکه یه لحظه میری ببینی مامانت چیکارت داره، برمیگردی میبینی نصف ظرف تبخیر شده @!!

 

***

 
استادان عزیز دانشگاه که میگید شما دانشگاهی ها باید درس بخونید. انگار تاحالا به اسم دانشگاه توجه نکردید ! دقت کنید : دانش، گــــــــــاهــــــــــی !!!×××× 
خداییش هرکی موافقه بگه !!!
 

***

 

یکی از بازدید کننده های عزیز کامنت گذاشته بود : """ خیلی عالی بووووووووووووود  """

 

جواب بنده اینه :

 

ما اصلا کلاً دست خودمون نیست... ذاتاً عالی کار میکنیم ... همه ی مطالبمون کولاکه ... خلاصه خیلی خوبیم . خیلی !!

 

و البته از تعریف کردن از خودمون هم خیلی بدمون میاد ... و اینم شعارمونه : "تــــــــــف به ر یــــــا " ! 

آره دیگه اینجوریاست ...

 

دوستانی که موافقند بگن  !!//bayanbox.ir/id/8835314675665080058?view//bayanbox.ir/id/5828062830816414450?view

 

***

 
به زن همسایمون گفتم: شما چند درصد دعاهات مستجابه؟!؟! گفت : 50% گفتم از کجا میگی ؟! گفت از خدا خواستم یه شوهر خرپول نصیبم کنه ! شوهرم خـــــر هست ! پول نداره !!!!
 

***

 
طبق آخرین پژوهش ها محققان گفته اند: یک ساعت خواب در وقت کلاس با 8 ساعت در وقت خارج از کلاس برابری میکنه !
جدا از محقق ها بروبچ هم میگن 5 دقیقه خواب وسط درس استاد (مخصوصا اگه ته کلاس باشی) لذتش از 20 ساعت خواب تو خونه بیشتره ...

***

 
من وقتی به بابام غذا تارُف میکنم !!!!
خــــــداییش اینجوری نیست ؟!؟!؟!؟!!

هرکی فهمید چیه قضیه بگه !!!!

 
ببینم کیا گیراییشون بالاست !
 
خیلی پاش وقت گذاشتم !!
 
========================================================
========================================================
========================================================
خداییش فهمیدید بگید !!!
 

امروز امتحـــــــــان گزینه دو داشتیم !!!!!!

 
فقــــــط به افتخار نویسنده ها و مخاطب های سایت توفانی !!!!!!
 
آدرس سایت رو هم نوشتم که نگید کار خودش نیست !!!
اگه بدونید با چه مشقتی عکس انداختم !!!!!!!!! فکرش رو بکن بین کلی مراقب های مدرسه نمونه دولتی !! (تعجب نکنید مگه من چمـــه ؟؟! باور کنید درس خونم!)
 
خداییش لایک و نظر نداره !؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ این شجاعت ××××
 
اینم کار پشت سریــــمـــه !! اسمش مجیده !! 

 
ما اکنون در دسترس نیستیم؛ لطفا" بعد از شنیدن صدای بوق پیغام بگذارید:

اگر شما یکی از بچه های ما هستید؛ شماره 1 را فشار دهید.

اگر می خواهید بچه تان را نگه داریم؛ شماره 2 را فشار دهید.

اگر می خواهید ماشین را قرض بگیرید؛ شماره 3 را فشار دهید.

اگر می خواهید لباسهایتان را تعمیر کنیم؛ شماره 4 را فشار دهید.

اگر می خواهید بچه تان امشب پیش ما بخوابد؛ شماره 5 را فشار دهید.

اگر می خواهید بچه تان را از مدرسه برداریم؛ شماره 6 را فشار دهید.

اگر می خواهید برای مهمانان آخر هفته تان غذا درست کنیم؛ شماره 7 را فشار دهید.

اگر می خواهید امشب برای شام بیایید؛ شماره 8 را فشار دهید.

اگر پول می خواهید؛ شماره 9 را فشار دهید.

اما اگر می خواهید ما را برای شام دعوت کنید یا ما را به گردش ببرید ، بگویید ، ما داریم گوش می کنیم ...
پیغام گیر طنز تلفن مادربزرگ و پدربزرگ ها
:))))))
:))))))
مابقی عکس ها در ادامه مطلب  »»» حتما سر بزنید خیلی جالبه

روز معلم مبارکمی تونید در قسمت نظرات

روز معلم رو به بهترین معلمتون تبریک بگید و یه خاطره از دوران تحصیلتون بنویسید

(همه ی نظرات بدون تایید نمایش داده می شود)

 با توجه به نزدیک بودن امتحانان پایان ترم و همچنین شرایط کنونی در کشور، نتایج تازه‌ترین تحقیقات مرکز پژوهش‌های فضایی دانشجویان ایران از برگه‌های امتحانی ایشان بدین شرح است. این پژوهش در حال تکمیل است.


• 71 درصد دانشجویان کشور باهوش و کاملا مسلط به دروس امتحانی هستند اما وقت کم می آورند.

• 54 درصد برگه‌های امتحانی حاوی یادداشت‌های دانشجویان است که هیچ ارتباطی به سوالات امتحانی ندارد.

• 37 درصد دانشجویان در ایام امتحانات عزادار می‌شوند که فوت «مادربزرگ و پدربزرگ» شایع ترین فوت‌ها گزارش شده است. مرگ و میر اقوام درجه یک دانشجویان در سال 91 با توجه به فضای اقتصادی در دانشگاه‌های شهریه‌ای 11 درصد افزایش داشته است. همچنین 79 درصد دانشجویان عزادار برای نخستین بار در سوگ پدربزرگ یا مادربزرگ خود نشسته‌اند و باقی برای چندمین بار در طول تحصیل.

طنز؛ آمار خلاقیت دانشجویان ایرانی!

• همچنین آمار نشان می‌دهد 22 درصد دانشجویان عزادار دچار فشار روحی مدت‌دار 7 تا 10 روزه شده‌اند چرا که فرد متوفی دچار یک بیماری سخت منجر به فوت شده است. از این درصد حدود 658 نفر بعد از تصادف به کما رفته و پس از چند روز که دقیقا در ایام امتحانات بوده، از دنیا رفته‌اند.
 
• 41 درصد دانشجویان دارای پدر پیر و فقیری هستند که هزینه تحصیل دانشجو را از مسافرکشی بدست می‌آورد و یا بازنشسته است و خرج جهیزیه و...باید بدهد و با شنیدن خبر افتادن در یک درس، سکته می‌کنند.

• 3درصد دانشجویان عاشق استاد شده اند و امتحان را بهانه ای برای یک لحظه دیدار و نوشتن چند خط برای معشوق می دانند.

• 28 درصد دانشجویان پدر ندارند و هزینه خانواده را با کار در آژانس تامین می‌کنند که در ایام امتحانات خیلی سرشان شلوغ می‌شود.

• 31 درصد دانشجویان دختر، به خاطر مراسم خواستگاری و عقد کنان نتوانسته‌اند آنطور که باید درس بخوانند.

• 19 درصد دانشجویان دختر دچار فشار روحی شدید به هم زدن یک رابطه عاشقانه هستند و هر شب سه تا والیوم قوی می‌خورند تا کمی آرام شوند. 8درصد این افراد دو شب قبل از امتحان خودکشی کردند اما نافرجام مانده.

• 12 درصد دانشجویان پسر در معدن کار می‌کنند و شب امتحان شیفت کاری شان بوده و تا صبح نخوابیده‌اند.

• 24درصد دانشجویان دختر در صورت پاس نشدن واحد مربوطه مجبور به ازدواج با پسر عموی عوضی خود خواهند شد و یا از عروسی با دکتر خواستگار خود محروم می‌شوند و قرار و مدارها به هم می‌خورد.

• 107 درصد دانشجویان قول شرف داده‌اند که در ترم بعد، جبران کنند البته منوط به اینکه استاد حدود 9 نمره به آنها ارفاق کند تا ‌آنها انگیزه این جهش علمی را داشته باشند.

• 6 درصد دانشجویان در حال تهیه مقاله آی اس آی برای استاد بوده‌اند و نتوانسته‌اند درس بخوانند.

• 19درصد دانشجویان در حال تولید علم بوده‌ و اصلا فرصت مرور دروس ضعیف و غیر کاربردی دانشگاه را نداشته‌اند.

• 37 درصد دانشجویان شب قبل از امتحان با یک بیماری کشنده دست و پنجه نرم می‌کردند. در همین زمینه 21 درصد دانشجویان هم از پدر، خواهر، برادر، مادر بیمار خود پرستاری کرده‌اند.

• 83 درصد دانشجویان در ترم آخر بوده و فقط به پاس شدن همین یک درس نیاز دارند.

• 31 درصد به جان زن و بچه استاد و 27 درصد به جان مادر و خواهر و بچه خود قسم می‌خورند. همچنین حدود 6 درصد هم استاد را به نفرین تهدید می‌کنند. حدود 4درصد هم تهدید به فرار مغز شدن کرده اند و مسبب آن را استاد نامرد و بی رحم دانسته اند.

طنز؛ آمار خلاقیت دانشجویان ایرانی!

 

 ۸ صبح : تو رخت خواب…..

 9 صبح : یکم وول میخوره یه لنگه از پاشو از زیر پتو میده بیرون کفش های مارک دارش هنوز پاشه از پارتی دیشب اومده زحمت در آوردنشم نکشیده….

۱۰ صبح : مامان در و باز میکنه میبینه پسرش خوابه(الهی مادر فدات شه بچه ام تا صبح خونه دوستش کارای پایان نامه اش رو میدیده گناه داره صداش نکنم یکم دیگه بخوابه!)(اه اه حالم به هم خورد23)

۱۱ صبح : از جا میپره سمت دستشویی………….(اگه نه که باز خوابه)

۱۲ صبح یا ظهر : موبایلشو میبینه ۹۹ تا میس کال ۱۹۹ تا اس ام اس سرش گیج میره سونیا - رزا- سارا-بهناز -نازی-ژیلا- الناز- بیتا و………اقدس و شوکت هم آخریاشن اوه باز زنگ میخوره؟ سایلنت بهترین راه حله! میشه یه ساعت دیگه هم خوابید!

۱ ظهر: مامان اومد دم در باز خوابه؟ پسر گلم بابک جان بیدار شو مادر لنگه ظهر پاشو ضعف می کنیا! خوشگلم مامانت قوربونه ابروهای شمشیریت بره ….بابک جاااااان عللللللللللللی (پتو رو میکشه)….ا…مامان!! بزار بخوابم پاشو دیگه پرتش میکنه

 ۲ ظهر : ماماااااااااااااان …..ناهار(چه لوس...اییییییییییی23)

 ۳ ظهر : مامااااان جورابام کو؟(پسرا همیشه شلختن051435)

 ۴ عصر : مامااااااااااان ….سوییچ؟؟

 ۵ عصر : اولین اتو (مسافرکشی صلواتی پسرا بیشتر برا ثوابش این عمل انسان دوستانه رو انجام میدن)

 ۶ عصر : به دستور مامان میره دنبال آبجی کوچیکه کلاس زبان البته این کار هم فقط از روی علاقه به خواهر انجام میده نه برای دید زنی چشم ها مثل چراغ پلیس میگرده که کسی از قلم نیوفته البته این کار هم برای نظارت وحس انسان دوستی انجام میده و فقط کافیه یک پسر ۱۰ ساله بیاد بیرون از کلاس خواهر پشت کنکوریشو خفه میکنه که ..آره کلاس مختلطه تو هم این همه کلاس حتما باید بیای اینجا! حالا باشه خونه حسابتو میرسم به لیدا بگو بیاد برسونیمش دیر وقته زشته..(داداش آخه اون که خونه اش ۲ساعت با ما فاصله است….امان از این خواهر ها که درد برادراشونو نمی فهمن نمی دونن برادر جون بیچاره کمک و امداد…)

 ۷ عصر : لیدا خانم شما تشنه تون نیست آبجی؟ تو چی؟ با یه آب زرشک چطورین؟
(زود خودش میخوره دوتا هم میاره میده به خواهرش و لیدا جون سریع راه میوفته یه ترمز شدید که لیدا جان نیازمند به دستمال کاغذی بابک آقا هم که نقشه اش گرفت دستمال حاوی شماره موبایل رو تقدیم میکنه ….)با یه عالمه شرمندگی لیدا که خشکش زده ترجیح میده با مانتوش پاک کنه …

 ۸ غروب : دم خونه لیدا و لحظه فراق ….چه زود دیر می شود….!!!

۹ شب : آقا این خانم برسونین به این آدرس با آژانس خواهرو پیچوند…..

۱۰شب : یه مهمونی کوچیک طرفای کامرانیه حیلی خلوت فقط از دور شبیه تظاهرات میمونه…

۲ شب : مادر کجا بودی؟ دلم هزار راه رفت …. چقدر برای پایان نامه ات زحمت میکشی دیگه جون نمونده برات بیا یه لقمه غذا بخور جون بگیری؟ نه مامان خسته ام با لباس تو رختخواب ولو میشه (مادر: الهی مادرت بمیره باز بی غذا خوابید خدا لعنت کنه هر چی دانشگاه بچه های مردم اسیرن برا یه درس هر شب تحقیق!!!)

***

موبایل ضد سرقت!!! یعنی تکنولوژیتم !!!

 

www.parsnaz.ir - موبایل ضد سرقت ایرانی + عکس طنز

                                              سلام صبحتون بخیرررررر

                           صبح جمعه رو چه خوبه با یه دعای قشنگ شروع کنیم ....

بهترین دعاااااا

شرکت بریتیش تله کام یا همان BT لیستی از احمقانه ترین سوالاتی را که کاربران کامپیوتری یا اینترنتی این شرکت ارتباطی از مشاوران آنها پرسیده‌اند منتشر کرد. به نوشته پایگاه اینترنتی روزنامه مترو برخی از این سوالات آنقدر خنده دار است که حتی خود سوال کنندگان پس از فهمیدن اشتباه خود به احمقانه بودن آن اعتراف کرده‌اند. لیست احمقانه ترین سوالات IT که از مشاوران شرکت BT انگلستان پرسیده شده به شرح زیر است: 
_____
مرکز : چه برنامه آنتی ویروسی استفاده می کنید؟
مشتری : Netscape
مرکز : اون برنامه آنتی ویروس نیست.
مشتری : اوه، ببخشید... Internet Explorer
_____
مشتری : من یک مشکل بزرگ دارم. یکی از دوستام یک Screensaver روی کامپیوترم گذاشته، ولی هربار که ماوس رو حرکت میدم، غیب میشه!
_____
یک مشتری نمی‌تونه به اینترنت وصل بشه...
مرکز : شما مطمئنید رمز درست رو به کار بردید؟
مشتری : بله مطمئنم. من دیدم همکارم این کار رو کرد.
مرکز : میشه به من بگید رمز عبور چی بود؟
مشتری : پنج تا ستاره.
_____
مشتری : من توی پرینت گرفتن با رنگ قرمز مشکل دارم...
مرکز : آیا شما پرینتر رنگی دارید؟
مشتری : نه.
_____
مرکز : روی آیکن My Computer در سمت چپ صفحه کلیک کن.
مشتری : سمت چپ شما یا سمت چپ من؟
_____
مرکز : رمز عبور شما حرف کوچک a مثل apple، و حرف بزرگ V مثل Victor، و عدد 7 هست.
مشتری : اون 7 هم با حروف بزرگه؟
_____
مرکز : چه کمکی از من برمیاد؟
مشتری : من دارم اولین ایمیلم رو می‌نویسم.
مرکز : خوب، و چه مشکلی وجود داره؟
مشتری : خوب، من حرف a رو دارم، اما چطوری دورش دایره بذارم؟
_____
مشتری : سلام، من (سلین) هستم. نمی تونم دیسکتم رو دربیارم
مرکز : سعی کردین دکمه رو فشار بدین؟
مشتری : آره ولی اون واقعاً گیر کرده
مرکز : این خوب نیست، من یک یادداشت آماده می‌کنم...
مشتری : نه... صبر کن... من هنوز نذاشتمش تو درایو... هنوز روی میزمه.. ببخشید...
_____
کاربر: کامپیوتر می گوید هر کلیدی را (any keys) فشار دهید اما من نمی‌توانم دکمه any را روی کیبوردم پیدا کنم.
_____
کاربر: من نمی‌توانم کانال‌های تلویزیون را با مانیتورم عوض کنم.
_____
کاربر: من با یک نفر در اینترنت آشنا شدم می‌توانید شماره تلفن او را برای من پیدا کنید.
_____
کاربر: اینترنت من کار نمی‌کند؟
مشاور: مودم را وصل کرده‌اید، همه سیم‌های کامپیوتر را چک کرده‌اید؟
کاربر: نه الان فقط مانیتور جلوی من است هنوز کامپیوتر و مودم را از جعبه در نیاورده‌ام!
_____
کاربر: پسر 14 ساله من برای کامپیوتر رمز گذاشته و حالا من نمی توانم وارد آن شوم.
مشاور: رمز آن را فراموش کرده؟
کاربر: نه آن را به من نمی‌گوید چون با من لَج کرده!
_____
مشاور: لطفا روی My Computer ،کلیک کنید.
کاربر: من فقط کامپیوتر خودم را دارم کامپیوتر شما پیش من نیست.
_____
مشاور: مشکل شما به خاطر نرم افزار اسپای ویری است که روی دستگاه‌تان نصب شده(اسپای در انگلیسی به معنی جاسوس است)
کاربر: اسپای!؟ ببینم یعنی او می تواند از داخل مانیتور وقتی لباس عوض می‌کنم من را ببیند؟
_____
کاربر: ماوس پد من سیم ندارد!
مشاور: من فکر کنم متوجه منظور شما نشدم. ماوس پد شما قرار نیست سیمی داشته باشد.
کاربر: پس چگونه می تواند ماوس را پیدا کند؟ یعنی وایرلس است؟
_____
مرکز مشاوره: چه نوع کامپیوتری دارید؟
مشتری: یک کامپیوتر سفید...
_____
مرکز : روز خوش، چه کمکی از من برمیاد؟
مشتری : سلام... من نمی تونم پرینت کنم.
مرکز : میشه لطفاً روی Start کلیک کنید و...
مشتری : گوش کن رفیق؛ برای من اصطلاحات فنی نیار! من بیل گیتس نیستم، لعنتی!
_____
مشتری : سلام، عصرتون بخیر، من مارتا هستم، نمی تونم پرینت بگیرم. هر دفعه سعی می کنم میگه : (نمی تونم پرینتر رو پیدا کنم) من حتی پرینتر رو بلند کردم و جلوی مانیتور گذاشتم، اماکامپیوتر هنوز میگه نمی‌تونه پیداش کنه...
_____
مرکز : الآن روی مانیتورتون چیه خانوم؟
مشتری : یه خرس Teddy که دوستم از سوپرمارکت برام خریده!
_____
مرکز : الآن F8 رو بزنین.
مشتری : کار نمی کنه.
مرکز : دقیقاً چه کار کردین؟
مشتری : من کلید F رو 8 بار فشار دادم همونطور که بهم گفتید، ولی هیچ اتفاقی نمی افته...
_____
مشتری : کیبورد من دیگه کار نمی‌کنه.
مرکز : مطمئنید که به کامپیوترتون وصله؟
مشتری : نه، من نمی تونم پشت کامپیوتر برم.
مرکز : کیبوردتون رو بردارید و 10 قدم به عقب برید.
مشتری : باشه.
مرکز : کیبورد با شما اومد؟
مشتری : بله
مرکز : این یعنی کیبورد وصل نیست. کیبورد دیگه‌ای اونجا نیست؟
مشتری : چرا، یکی دیگه اینجا هست. اوه... اون یکی کار می کنه!
_____
مرکز : مرکز خدمات شرکت مایکروسافت، می‌تونم کمکتون کنم؟
مشتری : عصرتون بخیر! من بیش از 4 ساعت برای شما صبر کردم. میشه لطفاً بگید چقدر طول میکشه قبل از اینکه بتونین کمکم کنید؟
مرکز : آآه..؟ ببخشید، من متوجه مشکلتون نشدم؟
مشتری : من داشتم توی Word کار می کردم و دکمه Help رو کلیک کردم بیش از 4 ساعت قبل. میشه بگید کی بالاخره کمکم می‌کنید؟

داماد : موجودیست مظلوم، قبل از دامادی منت بسیار کشیده، بسیار گردن کج کرده تا سر انجام بعله را گرفته، اما همواره انگ به غلامی پذیرفته شدن را به همراه داشته و خانواده ی عروس اورا به عنوان عضوی تحمیلی دانسته و به رسمیت نمیشناسند.

پدر زن : موجودیست از جنس داماد، اما آبش با داماد در یک جوی نرفته و همواره به داماد به چشم دزد ناموس نگاه می کند که دختر دردانه اش را از چنگ بابا درآورده...

برادر زن : موجودیست دو رو از جنس داماد، غالباً سیاست یک بام و دو هوا را دارد، برای داماد از جنس پدرزن بوده و در جایی دیگر خود داماد است و به مشقات دامادی گرفتار.

خواهر زن : از او به عنوان نان زیر کباب هم یاد شده، نقشی دوگانه دارد، گاه مرهم درد است و گاه سوهان روح.

باجناق : همسر خواهر زن را گویند، موجودیست منافق و رقیبی سرسرخت و ملاکی برای سنجش و قیاس، اعمال و رفتارش همواره بر زندگی شما سایه افکنده و بر روی اعصابتان پارازیتهایی با طول موج متوسط ارسال میکند. آهنگ تغییر در زندگی شما تابعیست جبری از تغییرات زندگی او، که بر اساس میزان و کیفیت تغییرات مورد سنجش قرار میگیرید.

و اما

مادر زن : وزیر جنگ، مسئول براندازی نرم، حاکم خانوادهی همسر، مخرج مشترک نظر اعضای خانوادهی همسر که از نفوذی ویژه برخوردار بوده و اگر با سیاست دم او را ببینید همهی مشکلات سهل میشوند و در غیر این صورت زندگی به کامتان تلخ گشته و به این نتیجه خواهید رسید که ازدواج بزرگترین اشتباه یک مرد است !

و سر انجام

عروس : موجودیست لطیف و دوست داشتنی که به ناز و کرشمه شهرهی آفاق است، لباسی سپید در بر کرده و به سان فرشتهها میماند، بدی در او جایی ندارد و هر چه بدیست از اعضای خانوادهی اوست، سلاحی مرگبار دارد که مهریه نامند و به ارادهای داماد را از گیتی ساقط کرده و روزگارش سیاه کند
***تصاویر طنز و خنده دار  ( مجله طنز هفته ) www.taknaz.ir
 

یه روز 4تاحیوون تصمیم گرفتن از یه درخت نارگیل برن بالا
1شیر
1میمون
1زرافه
و1سنجاب
... ... تصمیم گرفتند که مسابقه بدهن که کدام یک برای
چیدن یک موز ازدرخت از همه سریع تر بالا می رود
فکر میکنی کدام 1برنده می شود؟
پاسخ،بازگو کننده شخصیت توست
پس با دقت فکر کن
پاسخ را در زیر ببینید
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
اگر پاسخ تو:
شیر است =خسته و کسل هستی
میمون = گیج هستی
زرافه = کاملاٌ تعطیل هستی
سنجاب = ناامید هستی
چرا؟
برای اینکه:
درخت نارگیل که موز ندارد!!
مشخص است که تحت فشارهستی و زیاد کار کردی
باید یک مدتی استراحت کنی:))))

روش های مختلف خواستگار پیدا کردن دخترها (آخر طنز)

1)روش جزوه ای(مخصوص دانشجویان): در این روش شما در راه پله دانشگاه کمین کرده و مقداری برگه دستتون میگیرید و سوژه مورد نظر رو مد نظر گرفته,در این هنگام برخورد شدیدی با طرف کرده و برگه ها پخش زمین میشود و شادوماد خم میشه برگه ها رو جمع کنه و یه دل نه صد دل زیرچشی عاشق شما میشه

شانس های ازدواج : دکترx, مهندس y و….(کمترین احتمال)

 2)روش اشرف خانومی: در این روش شما به همراه اشرف خانوم و دوستان دم در نشسته و سبزی پاک میکنید, کلم خورد کرده و سرکه اضافه میکنید,پس از چند روز آنها شما را عروس گلم صدا کرده و صاحب خواستگار میشوید.

شانسهای ازدواج: رضا کچل, اکبر قصاب, علی مکانیک, موری عقرب, بهزاد کلاغ و …

3)روش پلاستیکی: در این روش شما برای خرید میوه و سبزی به بیرون رفته و کلی پلاستیک در دست خود هنگام برگشت دارید, در این هنگام یهو یکی میگه آبجی بذار کمکت کنم و یه دل نه صد دل از سر تا ته کوچه عاشقتون میشه

شانسهای ازدواج: فردین, بهروز وثوق, داداش کایکو, ملوان زبل و…


4)روش جاده ای: در این روش لاستیک ماشین خود را پنچر کرده و کنار جاده ایستاده تا فرد مورد نظر پیداش شه بیاد کمکتون,اگه ازطرف خوشتون نیومد با اخم میگید مرسی شوهرم الان میاد عوض میکنه و یارو میره,اگ از طرف خوشتون اومد ی کلمه میگید:آخه لباستون کثیف میشه.طرف ی دل نه صد دل با این ی کلمه عاشقتون میشه.

شانسهای ازدواج: در این روش شما با چهره های مختلف امکان روبرو شدن دارید اما نترسید, از قبیل:اکبر دماغ, چنگیز سیبیل, وحید گوجه, علی بربری, حسن خوشگله, سعید خیار, مجید کله, ممد گلخار, داود مایتابه و….


5)روش کوهی: در این روش شما به کوه رفته و بلند فریاد زده “من شیرینم” کجایی پس؟

شانسهای ازدواج: فرهاد تیشه باز (که جدیدا معتاد شده بهش میگن فرهاد شیشه باز)! خسرو پرویزززززز (که الان آدم شده فامیلیشو گذاشته پرویز اما ما قبلا تو محل خسرو مگس صداش میکردیم) و…


6)روش شگفت انگیز: در این روش شما از شارژ شگفت انگیز ایرانسل استفاده کرده و در قرعه کشی ایرانسل برنده یک دستگاه پورشه میشوید و صاحب میلیونها خواستگار می شوید !

افسر راهنمایی یه آقایی رو به علت سرعت غیرمجاز نگه می داره.
افسر: می شه گواهینامه تون رو ببینم؟
راننده: گواهینامه ندارم. بعد از پنجمین تخلفم باطلش کردن.
افسر: میشه کارت ماشینتون رو ببینم؟
- این ماشین دزدیه؟
- آره همینطوره ولی بذار یه کم فکر کنم ... فکر کنم وقتی داشتم تفنگم رو می ذاشتم تو داشبورد کارت ماشین صاحبش رو دیدم!
- یعنی تو داشبورد یه تفنگ هست؟
- بله، همون تفنگی که باهاش خانم صاحب ماشین رو کشتم و بعدش هم جنازه اش رو گذاشتم تو صندوق عقب.
- یه جسد تو صندوق عقب ماشینه؟
- بله قربان همینطوره.
با شنیدن این حرف افسر سریع با مافوقش تماس می گیره. طولی نمی کشه که ماشین های پلیس ماشین مرد رو محاصره می کنن و سروان برای حل این قضیه پیچیده به پیش مراد می آد.
سروان: ببخشید آقا میشه گواهینامه تون رو ببینم؟
مرد: بله بفرمایید.
گواهینامه مرد کاملا صحیح بود!
سروان: این ماشین مال کیه؟
مرد: مال خودمه جناب سروان، اینم کارتش.
اوراق ماشین درست بود و ماشین مال خود مرد بود.
- میشه خیلی آروم داشبورد رو باز کنی تا ببینم تفنگی تو اون هست یا نه؟
- البته جناب سروان ولی مطمئن باشین که تفنگی اون تو نیست.
واقعا هم هیچ تفنگی اون تو نبود.
- میشه صندوق عقب رو بزنین بالا؟ به من گفتن که یه جسد اون توئه.
- ایرادی نداره.
مرد در صندوق عقب رو باز می کنه و صد البته که جسدی اونجا نیست.
سروان: من که سر در نمی آورم. افسری که جلوی شما رو گرفته به من گفت که شما گواهینامه ندارین، این ماشین رو دزدیدین، تو داشبوردتون یه تفنگ دارین و یه جسد هم تو صندوق عقب ماشینتونه.
مرد: عجب! شرط می بندم که این دروغگو به شما گفته که من تند هم می رفتم!

تـا ابــد این نکته را انشا کنید                    پای این طـومـار را امضا کنید
هـرکـجا مانید در کل امــور        رو به سوی مادرم زهرا(س)کنید

============================================

ضمن عرض تسلیت شهادت حضرت فاطمه (سلام الله علیها)

این وبگاه تا بعد از شهادت حضرت فاطمه (س) ؛ دهه ی اول فاطمیه  به روز نخواهد شد

مطالب به صورت موقت از دید بازدید کنندگان مخفی می ماند

============================================

شهادت مادرم افسانه نیست ... !

-----------------------------------

سیلی باد روی صورت گل ها افتــاد
عشق از لرزش این فاجعه از پا افتاد
دست آماده و هر ضرب غلاف آماده
کوچه آماده شد و فاطمه آنجا افتاد...

-----------------------------------

ما را هم در عزاداری هایتان دعا کنید...

(التماس دعای فرج)

به امید ظهور حضرتش

حضرت عشق

ادامه ی مطلب با دل نوشته های شما تکمیل میشود

یک مصاحبه با آلیس داریم که خیلی جالب هستش برای اینکه این مصاحبه را ببینید لطفا به ادامه مطلب بروید




این سوالات از سوالات آزمون ورودی دانشگاه ایرلند می باشد. لطفا به این سوالات پاسخ دهید. مدت زمان مجاز یک دقیقه می باشد!

لطفاً به سوالات زیر پاسخ دهید!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
جواب ها

 

لطفاً به سوالات زیر پاسخ دهید!
مهم نیست! خیلی از خودتان نا امید نشوید!


اپراتورهای تلفن همراه این روزها در رقابت‌های عجیب و غریبی دست به جذب مشتری می‌زنند که اغلب به نفع خودشان تمام می‌شود نه مشترک مورد نظر!

توجه: بخش های سیاه شده، ارسال پیام از طرف مشترک مورد نظر است.

پیامک اپراتور: شما برنده یکدستگاه پورشه شده اید. برای دریافت اطلاعات تکمیلی کلمه YES را به ۱۵۱۶ ارسال کنید.
YES

پیامک اپراتور: مراقب کلاهبرداری های موبایلی باشید. شما در خیابان دماوند زندگی می کنید. این یک پیامک اصل است. برای اطمینان اگر اطلاعات شما درست است، کلمه OK را به ۱۵۱۶ ارسال کنید.
OK

پیامک اپراتور: شما در

آیا دوست دارید با ذهن تان شوخی کنید؟ اگر موافق هستید به سؤالات ادامه مطلب پاسخ دهید. این کار نه تنها برای روح تان مناسب است، بلکه خستگی تان را نیز برطرف می کند.

عشق بازی زیبا و دیدنی حیوانات...

همه ما شنیده*ایم که نوشابه*های گازدار برای سلامتی مضر است،

اما آیا می*دانید:
*در بسیاری از ایالت*های آمریکا، مامورین پلیس راه دو گالن کوکاکولا در صندوق*عقب ماشینشان دارند تا در صورت تصادف رانندگی، خون را با کمک آن از جاده پاک کند.
*اگر تکه*ای از گوشت گاو را ....

اللهم عجل لولیک الفرج

این روزها نگرانی هایم شده صفر
دغدغه هایم بیست
عقلانیت ده
ذهنیات را افتاده ام
گفته اند اگر حضورت راقبول شوم
امید و ظهور را معادل سازی می کنیم!

حضورت را کجا درس می دهند؟
سرمشق های انتظار را گم کرده ام!
جمعه صبح ها کلاس فوق العاده حضور توست

من شاگرد خوبی نیستم!
درس ها زود به زود فراموشم میشود

استاد؛ خودت کاری کن ...

سلام سلام سلام............

بالاخره انتظار ها به سر اومد و موعد اهدای جایزه بزرگ و توفانی سایت خودتون رسید

و برنده خوش شانس این جایزه محیر العقول و خارق العاده (طبق آمار)کسی نیست جز

.

.

.

.

.

.

.

Anonymous M


.

.

.

و اما جایزه

.

.

.

.

یک فروند شارژ 50000 هزار ریالی

(مسخره هم خودتونید فعلا پول نداریم )

انتخابش با خودت  ایمیل پیغام بده

ایشالله بعدن زیادش میکنیم خیلی

---------------------------------------------------------

راستی جواب قبلی 6 تا بود ولی 7 تایی ها رو هم قبول کردیم ،تاثیری هم نداشت البته

اینم از آمار مسابقات

 

بروبچ اینم از  آخرین چیستان سال 91

نتیجه کلی به علاوه برنده بیست و هشتم همین ماه اعلام میشه

»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»» www.2FUNNY.ir ««««««««««««««««««««««

»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»» www.2FUNNY.ir ««««««««««««««««««««««

جواب معمای تعداد طبقات ساختمان اداری

 

با توجه به تعداد طبقاتی که آن شخص بالا و پائین کرده بود ، متوجه می شوید که ابتدا در طبقه هفتم قرار داشته است.

و چون طبقه هفتم ، وسط ساختمان است ، پس این ساختمان اداری 13 سیزده طبقه داشته است.

 

»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»» www.2FUNNY.ir ««««««««««««««««««««««

پاسخ های صحیح:

آرش کدخدایی       Anonymous M      محمد اله دادیان        حاج احمد     

»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»» www.2FUNNY.ir ««««««««««««««««««««««

پاسخ های ناصحیح:

سجاده نشین ره عشق   سنگ صبور     علی حائری                m.d

بنده خدای موفق          نرگس           حافظ

»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»» www.2FUNNY.ir ««««««««««««««««««««««

تا کنون:

ساختمان چند طبقه دارد ؟

 

یک ساختمان اداری چند طبقه در نظر بگیرید ...

شخصی در طبقه وسط کار میکند ، او 3 سه طبقه بالا رفته سپس 5 پنج طبقه پایین می آید. مجددا 6 شش طبقه بالا رفته و در آخر 10 ده طبقه پایین آمده و از در خروج که در طبقه اول است خارج می شود ...


به نظر شما این ساختمان اداری چند طبقه دارد؟

 پاسختون رو بصورت نظر خصوصی ندید

(تاموقع نمایش پاسخ خودمون عدم نمایش میزنیم)

-=--=--=--=-=-=-=-=-=--=-WWW.2FUNNY.IR-=-=-=-=-=--=-=--=---=-=-

پاسخ معمای قبل:

 11تفاوت

1- شمعدونای اون بالا
2-پارچه ی روی طاقچه
3-پارچه زانوی مرده
4-پیراهن مرده
5-روی موی دختره
6-سمت راست سوزن دختره
7-پارچه زانوی دختره
8 و 9 - روی همون چیزی که دختره داره میبافه
10 - مژه دختره (که اونم نمیدونم 2 تا حساب میشه یا یکی)

11- خط های دور دست دختره

-=--=--=--=-=-=-=-=-=--=-WWW.2FUNNY.IR-=-=-=-=-=--=-=--=---=-=-

پاسخ های صحیح:

 اصن هیشکی جواب درست نداده (قابل توجه اون دوست عزیزمون که گفت این معما برا بچه هاست)


-=--=--=--=-=-=-=-=-=--=-WWW.2FUNNY.IR-=-=-=-=-=--=-=--=---=-=-
پاسخ های نا صحیح :
حاج احمد          بنده خدا             آرش کدخدایی            melina
 شگرن شاد         محمد اله دادیان   حافظ                       m.d
ترنم                Anonymous M

 

با احترام زیاد به همه کارگر های زحمت کش

بخصوص رفتگر های عزیز

-=--=--=--=-=-=-=-=-=--=-WWW.2FUNNY.IR-=-=-=-=-=--=-=--=---=-=-

اینم جزو چیستانهاست هااااااااااااااااااااااااا

تصاویر زیر چند تا تفاوت دارن؟

-=--=--=--=-=-=-=-=-=--=-WWW.2FUNNY.IR-=-=-=-=-=--=-=--=---=-=-

جواب معمای یک دلاری

 

نحوه بیان مسئله به این صورت که بیان شد کمی گمراه کننده است و باعث خطای ذهن می شود.
ما در محاسبه خود باید آن دو دلار را کم کنیم نه زیاد !!
...

 

-=--=--=--=-=-=-=-=-=--=-WWW.2FUNNY.IR-=-=-=-=-=--=-=--=---=-=-

پاسخ های صحیح:


محمد اله دادیان      آرش کدخدایی      ترنم            بنده خدا

 

 Anonymous M     حافظ                 امجد         حاج احمد            

به شرکت کننده ای که تو کل قسم چیستان بیشترین جواب صحیح رو داده باشه جایزه میدیم

-=--=--=--=-=-=-=-=-=--=-WWW.2FUNNY.IR-=-=-=-=-=--=-=--=---=-=-

 

معمای یک دلاری

 

معما:

    سه نفر در هتلی یک اتاق می گیرند ، هتلدار بابت یک شب کرایه اتاق 75 دلار از آنها می گیرد ، ولی بعدا متوجه می شود که اشتباه کرده است و بایست 70 دلار می گرفته است. او 5 دلار به پیشخدمت هتل می دهد که برای مسافران ببرد. پیشخدمت فکر می کند که سه نفر نمیتوانند 5 دلار را به طور مساوی بین خود تقسیم کنند. پس تصمیم می گیرد 3 دلار به آنها بدهد و 2 دلار را برای خودش بردارد ...

   بعدا پیشخدمت با خود فکر می کند که هر یک از مسافران 24 دلار (یعنی 25 دلار منهای 1 دلار ) برای کرایه اتاق پرداخت کرده اند و خودش هم 2 دلار دارد ...

این می شود 74 دلار    74=2+24×3

یک دلار دیگر چه شده است؟

-=--=--=--=-=-=-=-=-=--=-WWW.2FUNNY.IR-=-=-=-=-=--=-=--=---=-=-

جواب معمای 5 (پنج) کلاه و 3 (سه) نفر

 اگر کلاه نابینا آبی باشد ، بینای اول به کلاه بینای دوم نگاه می کند ، اگر اون هم آبی بود

می فهمد که کلاه خودش قرمز است چون فقط دوتا کلاه آبی داشتیم.

اگر کلاه بینای دوم قرمز باشد ، بینای اول نمی تواند رنگ کلاه خود را تشخیص دهد ...

در این صورت بینای دوم رنگ کلاه خود را تشخیص می دهد چون اگر رنگ کلاهش آبی بود که بینای اول رنگ کلاه خود را تشخیص می داد.

پس رنگ کلاه بینای دوم قرمز است و بینای دوم حتما جواب را می دانست.

با استفاده از مثال بالا ثابت کردیم که رنگ کلاه نابینا نمی توانسته آبی باشد.

-=--=--=--=-=-=-=-=-=--=-WWW.2FUNNY.IR-=-=-=-=-=--=-=--=---=-=-

پاسخ های صحیح:

  Anonymous M         ترنم                    حاج احمد

پاسخ های نادرست:

 زهره

هر چند روز یه بار معما میذاریم شرکت کنید

از خجالت دوستانی که شرکت میکنن بالا خره یه جور در میاییم

 

-=--=--=--=-=-=-=-=-=--=-WWW.2FUNNY.IR-=-=-=-=-=--=-=--=---=-=-

 

معمای 5 (پنج) کلاه و 3 (سه) نفر

معما:

در یک اتاق تاریک 3 (سه) کلاه قرمز و 2 (دو) کلاه آبی قرار داده ایم. 2 (دو) نفر بینا و 1 (یک) نفر نابینا وارد اتاق می شوند و هر کدام یک کلاه را بر سر می گذارند و از اتاق خارج می شوند. چون اتاق تاریک بوده است دو نفر بینا نیز مانند فرد نابینا قادر به تشخیص رنگ کلاه خود نیستند. بیرون از اتاق هر یک فقط به کلاه دیگران نگاه می کنند و درباره رنگ کلاه روی سر خودشان قضاوت می کنند ...

بینای اول: من نمی دانم که کلاهم چه رنگی است.

بینای دوم: من هم نمی دانم که کلاهم چه رنگی است.

نابینا: من می دانم که کلاهم چه رنگی است !!

سوال: چطور دو نفر بینا نتوانستند رنگ کلاه روی سر خود را تشخیص دهند ولی فرد نابینا متوجه رنگ کلاه خود شد؟!

 

جواب معمای قبلی

به هر کدوم از نگهبان ها که رسیدم ازش میخوام به این سوال جواب بده « اون نگهبان کدوم در به عنوان در جهنم معرفی میکنه؟»
اگه این سوالو از نگهبان راستگو بپرسم در بهشت و نشون میده چون جواب اون نگهبان دروغه
و اگه از نگهبان دروغگو بپرسم در بهشتو بهم نشون میده

 

-=--=--=--=-=-=-=-=-=--=-WWW.2FUNNY.IR-=-=-=-=-=--=-=--=---=-=-

پاسخ های صحیح:

مهدی             حاج احمد                Anonymous M

 

پاسخ های نادرست:

---------------------------

داری میری که یهو میخوری به یه دیوار طویل

دو تا در روی این دیوار گذاشتن که پشت یکیش بهشته پشت یکیش جهنم و تو باید یکیو انتخاب کنی و وارد بشی

نمیدونی کدوم بهشته و کدوم جهنم

جلوی هر در یه نفر ایستاده که همچین به شدت هم خوشتیپن جفتشون

یکی از این دو آقای خوشتیپ همیشه دروغ میگه و یکیشون هم پسر خوبیه و راست میگه همیشه! و البته تو نمیدونی که کدومش راست میگه و کدومش دروغ!

فقط هم یه سوال اجازه داری بپرسی!حالا یا از این یا از اون

چطوری میخوای تشخیص بدی که کدوم در به بهشت راه داره؟

-=--=--=--=-=-=-=-=-=--=-WWW.2FUNNY.IR-=-=-=-=-=--=-=--=---=-=-

جواب معمای بیل گیتس

اول یکی از کلید ها رو میزنی یکی از چراغا روشن میشه بهد بعده چند دقیقه اون چراغو خاموش میکنی

و کلید دیگری رو میزنی تا لامپ بعدی روشن بشه

بعد میری به اتاق چراغها،اونجا اون لامپی که روشنه مطعلق به اون کلید دومی است که زدی

و یه لامپ دیگه که داغه چون چند دقیقه روشن بوده و حرارت داره هنوز

میفهمی که مطعلق به کلید اولیه بوده که،و اون لامپ خاموش و سرد هم مشخص میشه که مربوط به آخرین کلیده
-=--=--=--=-=-=-=-=-=--=-WWW.2FUNNY.IR-=-=-=-=-=--=-=--=---=-=-

پاسخ های صحیح:

  Anonymous M                    گل پسرم من داداش!              

معمایی از بیل گیتس
این معما را بیل گیتس در سال 2002 طراحی کرد تا از بین 100 مهندس یکی را برای شرکتش انتخاب کند....
دو اتاق در مجاورت هم قرار دارند.
هر کدام یک در دارند ولی هیچکدام پنجره ندارند.
درهایشان که بسته باشد درون اتاقها کاملا تاریک است.
در یک اتاق سه چراغ برق به توانهای ۱۰۰، ۱۱۰ و ۱۲۰ وات و در اتاق دیگر سه کلید برق مثل هم وجود دارد.
ما نمیدانیم کدام کلید کدام چراغ را روشن میکند (مثلا نمیدانیم آیا کلید وسطی مربوط است به چراغ وسطی یا به چراغهای دیگر اما بطور قطع میدانیم که هر کدام از کلید ها یکی از چراغها را روشن میکند. همچنین ترتیب چراغها را هم نمیدانیم ).
شما معلوم کنید که هر کلید مربوط به کدام چراغ است؟
برای اینکار و در شروع، شما باید در اتاق کلیدها باشید و کار را از آنجا شروع کنید.
شما میتوانید هر چند مرتبه که بخواهید کلیدها را روشن و خاموش کنید.
اما شما تنها هستید و نمیتوانید از کسی کمک بگیرید
و هیچگونه وسیله ای هم خواه برقی خواه غیر برقی بهمراه ندارید
و مهمتر از همه اینکه شما حق ندارید بیش از یکبار وارد اتاق چراغها شوید
و وقتیکه وارد شدید و بیرون آمدید، دیگر نمیتوانید مجددا وارد آن اتاق بشوید.
حال بفرمایید که هر کلید کدام چراغ را روشن می کند؟

 

============================================

این وبگاه تا بعد از شهادت حضرت فاطمه معصومه (س) به روز نخواهد شد

مطالب به صورت موقت از دید بازدید کنندگان مخفی می ماند

============================================

وفات حضرت فاطمه معصومه (س) بر حضرت ولی عصر «عجل الله تعالی فرجه شریف» و عموم شیعیان تسلیت باد

سفر بهانه بود...
قرار بود در مدینه نمانی...
قرار بود این فاطمه حرم داشته باشد...
حضرت معصومه

السلام و علیک یا فاطمه معصومه (س)
 

خلاصه ای از زندگی حضرت فاطمه معصومه (س):

شهرمدینه چشم به راه تولد کودکی از خاندان پاک پیامبر بود. خانه امام کاظم (ع) حال و هوای دیگری داشت. نجمه، همسر آن بزرگواربه امید تولد فرزندش روزشماری می کرد. شوروشادی درخانه امام موج می زد.

سرانجام انتظار به پایان رسید ودراول ذی قعده سال 173 هجری قمری، خداوند دختری به امام هفتم حضرت امام کاظم (ع) بخشید ونوزادی نورانی وخوش سیما در خانه با صفای امام،چشم به جهان گشود.

دل همه اهل خانه از تولد نوزاد جدید، غرق شادی شد.پس ازامام،شاید کسی به اندازه، نجمه همسرآن حضرت،خوش حال نبود؛ زیرا بعد ازگذشت25 سال این دومین فرزندی بود که پروردگار به او عنایت می کرد.25سال پیش درهمین ماه؛ نجمه پسری به دنیا آورد تا پس ازپدر، به امامت برسد.آری، درست درسال 148 هجری قمری بود که با تولد علی که بعدها به «رضا»شهرت یافت، نجمه،تولد نخستین فرزندش را جشن گرفت.اینک پس ازسال ها ،خداوند دختری به او و همسرش، امام کاظم(ع) وخواهری به رضا عطاکرد.

امام کاظم(ع) به سبب عشق و علاقه خاصی که به حضرت فاطمه زهرا(س) داشت،نام نوزادش را «فاطمه» گذاشت که به خاطر سرشت پاک و پرهیزکاری اش، پس ازمدتی «معصومه»خوانده شد؛ چون مانند پدرگرامی اش از گناه و بدی دوربود.

«فاطمه»نامی بود که در میان اهل بیت، صدها خاطره تلخ وشیرین از دوران زندگانی حضرت فاطمه زهرا(س) را به یاد می آورد. آنان اگر برای یکی از فرزندانشان، نام«فاطمه»را بر می گزیدند،اورا گرامی می داشتند وبه او محبت می کردند.دختر نورسیده امام کاظم (ع) هم از این سنت نیکوبی بهره نبود. امام کاظم(ع) اورا بسیار دوست می داشت واز هیچ گونه اظهار لطف ومحبتی به او دریغ نمی کرد.

حضرت فاطمه معصومه(س) زیر سایه پرمهر پدر ومادر عزیزش بزرگ شدوچیزهای تازه ای ازآن دو بزرگوار آموخت .اگر پدرفاطمه معصومه(س)،امام شیعیان بود ودرپرهیزکاری نظیر نداشت، مادرش هم زنی پارسا وبا ایمان بود که احکام و عقاید اسلامی را در مکتب همسر امام صادق(ع) فرا گرفته بود.او ازبرجسته ترین زنان آن روزگار به شمار می آمد. حضرت فاطمه معصومه(س) از محضر پدروبرادر معصوم و مادر پارسا وعالمش بهره ها برد ودر دوره نوجوانی با بسیاری از دانش های اسلامی آشنا بود.

روزی گروهی از شیعیان به مدینه آمدند تا پرسش های دینی خود را به امام کاظم(ع) عرضه کنند وبا پاسخ های درست،به شهر خود بازگردند.آن روز امام درسفربود وحضرت رضا (ع) نیز در مدینه حضور نداشت. شیعیان از اینکه پرسش هایشان بی پاسخ ماند، بسیار ناراحت شدندوبه ناچار راه بازگشت درپیش گرفتند.

وقتی فاطمه معصومه(س) ازاندوه مسافران آگاهی یافت، پرسش هایشان راکه به صورت نامه ای تهیه شده بود، گرفت وبه همه آنها پاسخ داد.شیعیان بسیارخوش حال شدند.می خواستند مدینه را به قصد سرزمین خویش ترک کنند که در بیرون مدینه با امام کاظم(ع) روبه رو شدند. آنان پاسخ های فاطمه معصومه را دراختیار امام گذاشتند. وقتی امام پاسخ های دختر گرامی اش را خواند،با جمله ای کوتاه، شاگرد مکتبش را این گونه ستود:«پدرش به فدایش».

حاکمان آن دوران،فرزندان پیامبررا بسیار اذیت می کردند.امام کاظم(ع) بیش از دیگران از دست شاهان هم عصرخود، آزار دید. ناراحتی ها و رنج های امام ، دل پاک فاطمه معصومه (س) را به درد می آورد. واورا غمگین می کرد. تنها وجود برادر دل سوز وفداکارش، حضرت رضا(ع) بود که به وی ودیگرافراد خانواده آرامش می داد.

هنگام که فاطمه معصومه(س) به دنیا آمد، سه سال ازخلافت «هارون» می گذشت. هارون در ستمگری و چپاول بیت المال، گوی سبقت را از حاکمان پیش ازخود ربوده بود.او حاکمی دنیا پرست بود. امام کاظم(ع) نمی توانست دربرابر ستم هارون به شیعیان وخیانت اوبه اسلام و امت اسلامی سکوت کند.ازاین رو،با شیوه های گوناگون با حکومت او مبارزه می کرد.

هارون نیزبا آگاهی از سرسختی آل علی(ع)، به ویژه امام کاظم (ع) درراه مبارزه با طاغوت،بیشترین تلاش را برای سرکوب آنان به کار می برد. او پول های زیادی به شاعران می داد تا برضد فرزندان پیامبر شعربسرایند. وبه آنان ناسزا بگویند. همچنین اوعلویان رازندانی وتبعید می کردوگروهی را نیز پس ازشکنجه بسیاری به شهادت می رساند.اوبعدازمحکم کردن پایه های حکومت وقدرت خود،امام کاظم(ع) رادستگیر وزندانی کرد.

برای همین،فاطمه معصومه(س) درسال های آخرزندگی پدر،از دیدار آن حضرت و بهره مندی ازوجود آن بزرگوار محروم شد. 

پس از شهادت امام کاظم(ع)،حضرت رضا(ع)به امامت رسید. درآن هنگام، امام رضا(ع) 35 سال داشت.ایشان افزون بررهبری امت اسلامی ،تنها وصی امام کاظم(ع) بود که به فرمان پدرمسئولیت سرپرستی فرزندان حضرت را به عهده داشت. 

فشار و خفقان حکومت هارون همچنان ادامه داشت. امام رضا(ع) بدون هیچ واهمه ای به انجام وظایف الهی خود مشغول بود ودرراه گسترش حق و حقیقت، لحظه ای آرام نمی گرفت.

هارون درسال 193 هجری قمری، پس از یک دوره بیماری طولانی مردو مسلمانان، ازشریکی دیگرازخلفای ستم کارعباسی رهایی یافتند. 

پس ازهارون، پسرش،امین به خلافت رسید که چهارسال حکومت کرد. میان امین وبرادرش،مأمون برسرخلافت درگیری های خونینی رخ داد که نتیجه آن، کشته شدن امین در سال 198هجری قمری بود.

امام رضا(ع) درطول درگیری های این دو برادر وسرگرم بودن آنان به جنگ،با آسودگی، به راهنمایی وتربیت پیروان خود 

پرداخت وازفرصت به دست آمده، بهره برد.

پس ازامین،مأمون به خلافت رسید.اوبا حیله گری به تقویت پایه های حکومت خود پرداخت.با توجه به گستردگی کشور اسلامی و وجود مخالفان سرسخت،مأمون برای حفظ تاج وتختش ،شیعیان را با خود همراه کرد؛ زیرا اگر شیعیان به صف دشمنان او می پیوستند،کار دشوار می شد. وی برای فریب شیعیان تصمیم گرفت امام رضا(ع) را جانشین خود کند. روشن بود که اگرامام ، پیشنهاد خلیفه را می پذیرفت، شیعیان با حکومتی که امامشان ولی عهد آن بود،مخالفت نمی کردند.میان مأمون وامام رضا(ع) نامه های فراوانی رد و بدل شد.حضرت ولایتعهدی را قبول نمی کرد. وخلیفه همچنان اصرار می ورزید. 

مأمون دست بردار نبود.او برای رسیدن به هدف خود در سال 200 هجری قمری، شخصی به نام رجا بن ابی ضحاک را راهی مدینه کرد تا امام (ع) را از آنجا به «مرو»بیاورد که مرکز حکومتش بود.

امام رضا(ع) ،به ناچار مدینه رابه قصد مرو ترک کرد.

با رفتن امام رضا(ع) لحظه ای شیرین زندگی فاطمه معصومه(س) هم پایان پذیرفت.او پس از شهادت پدر،به سایه پرمهربرادرش، دلخوش بود وسفرتحمیلی امام ودوری ازآن عزیز، برایش بسیار دشواربود .

یک سال از سفرامام رضا(ع) به مرو گذشت. خاندان پیامبر در مدینه از دیدارآن عزیز محروم بودند و چیزی جز زیارت سیمای نورانی حضرت ،دل غم دیده آنان را آرام نمی کرد.

فاطمه معصومه(س) نیز کاسه صبرش لبریزشده بود ومانند خواهران و برادران خود از دوری برادر بزرگوارش، امام رضا(ع) بی تابی می کرد.می گویند در همان روزها،امام رضا(ع) نامه ای به معصومه(س) نوشت.ازمحتوای آن نامه اطلاعی دردست نیست، ولی هرچه بود، شوق دیدارامام رضا(ع) رادردل نزدیکان ایشان بیشتر کرد.فاطمه معصومه(س) وگروهی از برادران و برادرزادگان امام تصمیم گرفتند به مرو بروند و به محضر امام (ع) شرف یاب شوند.

کاروان عشاقان امام رضا(ع) پیش می رفت وجزبرای نماز وغذا واستراحت، لحظه ای از حرکت باز نمی ایستاد. این کاروان، تپه ها، کویرها و ریگ زارهای حجاز را یکی پس از دیگری پشت سرمی گذاشت واز مدینه دورودورتر می شد.

رنج سفر،فاطمه معصومه(س) را بسیار آزارمی داد.برای بانوی جوانی مانند او، پیمودن این مسیرطولانی،دشوار وطاقت فرسا بود. با این همه، دیدار برادرآن قدر برایش ارزش داشت که حاضربود حتی صدها برابراین سختی را هم تحمل کند.

مرحله دشوارسفرپایان یافت وکاروانیان به سرزمین ایران رسیدند. آنان روزهایی را نیز درخاک ایران به سفر خودادامه دادند و شهرها وروستاهای آن را پشت سر گذاشتند. سرانجام کاروان به شهر ساوه رسید. در آنجا بود که فاطمه معصومه (س) بیمارشدودیگرنتوانست به سفرادامه بدهد.

آیا خواهرامام رضا(ع) می توانست با چنین حالی، به دیدار برادر عزیزش در«مرو»برود؟ آیا می توانست باز بر مرکب بنشیند وسفرخود رابا دیدارامام رضا(ع) تمام کند؟این پرسش ها، دختر امام کاظم(ع) را سخت نگران کرده بود .به هرحال، وقتی آن بانو،حال و روز خود را چنین دید، تصمیم گرفت به قم برود.

قم آن روزگار،پناهگاه ارادت مندان خاندان پیامبر بودوگروهی از عاشقان ودوستان اهل بیت(ع) درآن زندگی می کردند. خبرآمدن حضرت فاطمه معصومه(س) به ساوه و بیماری آن بانوی بزرگوار به قم رسید .اهالی شهر تصمیم گرفتند نزد آن بزرگوار بروند وازایشان تقاضا کنند مدتی درقم بمانند. 

موسی بن خزرج، به نمایندگی مردم «قم»، نزد دخترگرامی امام کاظم رفت ودرخواست اهالی شهررابا آن حضرت در میان گذاشت. حضرت معصومه(س) درخواست آنان را پذیرفت وکاروان به سمت قم حرکت کرد.

حضرت معصومه(س) وهمراهان آن بزرگوار، در 23ربیع الاول سال 201 هجری قمری، وارد قم شدو مورداستقبال گرم اهالی شهر قرارگرفت. مردم از ورود دختر امام کاظم(ع) به شهرخود، بسیار خوش حال شدند.موسی بن خزرج،مأمور پذیرایی ازحضرت فاطمه معصومه و همراهانش شد.اومرد ثروت مندی بود وخانه بزرگی در اختیارداشت.از این رو، با کمال میل، مسئولیت پذیرایی از میهمانان را به عهده گرفت.

حضرت معصومه(س) درخانه موسی بن خزرج، عبادتگاهی برای خود آماده کرد تا در آنجا با خدای بزرگ راز ونیاز کند. این عبادتگاه هنوز هم هست و«بیت النور»نام گرفته است.

بیماری دختر گرامی امام کاظم(ع)،همراهان ایشان و اهالی قم را سخت ناراحت کرده بود. آنان از هیچ کوششی برای مداوای میهمان عزیزخویش کوتاهی نمی کردند، ولی حال اوروز به روز بدتر می شد. سرانجام زائرخسته امام رضا(ع) ،دردهم ربیع الثانی 201 هجری قمری، چشم از جهان فروبست.

همه شیعیان من با شفاعت او (فاطمه معصومه علیه السلام ) وارد بهشت خواهند شد . امام صادق (ع)

هر کس (حضرت معصومه «س» ) را در قم زیارت کند ، چنان است که مرا زیارت کرده است .امام رضا (ع)

هر کس او را با شناخت زیارت کند ، بهشت پاداش او خواهد بود .امام رضا (ع)

هر کس عمه ام (حضرت معصومه «س» ) را در قم زیارت کند ، بهشت پاداش او است . امام جواد (ع)

 یا شمسوس الشموس یا ضامن آهو پذیرا باش غم ما را در وفات خواهر گرامیتان!

انشاءالله

اللهم عجل الولیک الفرج

دانلود کتاب جامع الکترونیکی موبایل امام رضا علیه السلام کتاب جامع الکترونیکی امام رضا علیه السلام اولین کتاب جامع الکترونیکی در ایران درباره امام رضا علیه السلام می باشد. این برنامه شامل زیارت نامه امام رضا (ع)، شناسنامه  امام رضا (ع)، زندگانی و دوره  امامت امام رضا (ع)، فضائل و کرامات امام رضا (ع)، سیره امام رضا (ع)، آموزه ها و آثاری از امام رضا (ع)، مناظرات امام رضا (ع)، برکات حضور امام رضا (ع) در ایران، آداب زیارت امام رضا (ع)، چهل حدیث نورانی از امام رضا(ع)، امام رضا (ع) در آینه شعر به همراه موسیقی به یادماندنی ولایت عشق از دکتر محمد اصفهانی می باشد.

برای دانلود  اینجا کلیک کنید

..............╗══════════════════════╔............

جز تو کسی نیامده آقا، سر قرار

انگار بی تو نیست کسی، غرق انتظار

این جمعه هم گذشت و تو مثل همیشه باز

در انتظار خویش نشستی به انتظار

انتظار

.............╝══════════════════════╚.............

..............╗══════════════════════╔............

اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ

وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ

وَلِیّاً وحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَ دَلیلاً وَعَیْناً

حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً

وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً

.............╝══════════════════════╚.............

امام موسی کاظم (ع)

زندگینامه امام موسى کاظم (ع)

نام: موسى

شهرت: کاظم، باب الحوائج، عبد صالح.

پدر: امام صادق (ع).

مادر: حمیده مصفّاة، (از مردم اندلس یا مغرب).

کنیه: ابو الحسن، ابو ابراهیم.

زمان تولّد: سحرگاه روز یک شنبه ۷ صفر سال ۱۲۸ یا ۱۲۹ هجرى قمرى.

محلّ تولّد: روستاى ابواء واقع در بین مکّه و مدینه.

شهادت: ۲۵ رجب سال ۱۸۲ یا ۱۸۳ هجرى قمرى، در زندان هارون الرشید در شهر بغداد در سن ۵۵ سالگى، به دستور هارون مسموم و به شهادت رسیدند.

مرقد شریف: شهر کاظمین عراق.

دوران امامت: ۳۵ سال که معاصر با منصور، مهدى، هادى و هارون الرّشید عباسى بود.

..............╗══════════════════════╔............

+*ولادت امام موسی کاظم (ع) بر عموم مسلمانان مبارک باد*+

.............╝══════════════════════╚.............

شهادت دخت گرامی سرور و سالار شهیدان تسلیت باد


این وبگاه تا فردا بعد از اذان مغرب و عشا به روز نخواهد شد


مطالب به صورت موقت از دید بازدید کنندگان مخفی می ماند

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

روایت شده : وقتی زنی پیکر مطهر حضرت رقیه علیها السلام را غسل می داد ناگهان دست از غسل برداشت و پرسید:
بزرگ این اسرا کیست؟
حضرت زینب (س) نزدش آمد و گفت: چه می خواهی؟
زن گفت: بیماری این کودک چیست که بدنش این گونه کبود شده است؟!
حضرت فرمود : این کودک بیمار نیست و بدنش از ضربات تازیانه و طعنه های ته نیزه ها کبود است.

لعن الله علی قوم الظالمین


تصویری از بارگاه شریف ایشان در شهر دمشق