- ۰ نظر
- ۱۴ بهمن ۹۲ ، ۱۳:۰۰
با نام خدا انشای خود را شروع میکنم . من در مورد مرگ چیز زیادی نمی دانم اما در خانه ی ما خیلی از مرگ صحبت میشود . مثلا وقتی آبگوشتمان می سوزد ، مادرم با دست میزند تو صورتش و داد میزند : « وای خدا مرگم بدهد ! » مادرم روزی سه ـ چهار دفعه این جمله را میگوید . همچنین وقتی ما را به خاطر کاری معطل میگذارد و ما کلافه می شویم ، از او میپرسیم : « مامان پس من چی کار کنم ؟ » جواب میدهد : « برو بمیر ! » ما دوست داریم به حرف مادرمان بدهیم اما مرگ که دست خود آدم نیست .پدر ما بنگاه معاملات ملکی دارد . او وقتی میخواهد قسم بخورد می گوید : « تو بمیری کمتر از این صرف نمی کند . » او معمولا قسم های دروغش را این طوری می خورد اما قسم های راستش را با مرگ خودش تنظیم میکند . وقتی هم که نداند حرفی که میخواهد بزند راست است یا نه ، میگوید : « به مرگ خودم نه ، به مرگ بچه هام .... . » مرگ ما برای پدرم نعمت است ، چون باعث شده او زمین هایش را به قیمت خوبی بفروشد . اگر یکی از دوستان ما بیاید دم در خانه و سراغ ما را بگیرد ، پدرم میگوید : « رفته قبرستان . »
یک بار ما به پدرمان انتقاد سازنده کردیم که چرا ما را جلو دوستانمان کنف میکند ؟ خلاصه به طور عاجرانه ای از او خواهش کردیم که دیگر ام قبرستان را نیاورد .درمان هم در رفتارش تجدید نظر کرد . از آن به بعد کسی در خانه مان می آمد و سراغ ما را میگرفت ، پدرمان می گفت : « آقا تشریف برده اند گل بچینند . » اگر دوستمان سریش میشد و می پرسید : « بگویید از کجا رفته اند گل بچینند که برویم پیدایش کنیم ؟ » پدرمان باز عصبانی می شد و می گفت : « از قبرستان . »
البته ما چند بار با پدرمان بحث و تبادل نظر کردیم و به او ثابت کردیم که در قبرستان گل نمی روید و از او خواستیم لطف کند و سر دوستانمان فریاد نکشد . چون زشت است و بی ادبی می باشد . پدرمان هم با عصبانیت پدرانه ای گفتند : « بی ادب آن بابای گور به گور شده ات است . » بعد که فهمیدند بابای ما خودشان هستند ، مجبور شدند ما را تحت تربیت فیزیکی قرار دهند . دیگر اینکه اگر ما در جمع خانواده ، نظر سازنده ارائه کنیم ، پدرمان با کمال مهربانی میگویند : « پسرم تو فعلا خفه شو تا ببینم بعدا چه میشود ..... . » در این موقع که موعلم حوصله اش سر رفته ، انشای دانش آموز را قطع می کند و می گوید : « اتفاقا پدرت هم خیلی خوب می گوید . خفه خون بگیری با این انشایت . انشا میخوانی یا آدم را می ترسانی ؟ مگر خانه تان برزخ است که در آن این قدر صحبت از مرگ میشود نکند عزرا ییل توی خانه تان لانه کرده ؟ » دانش آموز : « آقا به مرگ خودمان همین جوری بود که گفتیم . »
این هم از دابسمش خود حمید معصومی نژاد
من وقتی درس بلد نبودم تو کلاس که معلم میخواست ازم بپرسه صاف میشستم سر جام پشت کسی هم قایم نمیشدم معلممون هم فک میکرد بلدم ازم نمیپرسید...الان که فک میکنم میبینم مخی بودما
من میخوام رمز کارت عابر بانکمو بزارم دو هزار و نهصد و شصد و شیش تا وقتی فروشنده رمزشو پرسید بگم ۲۹ دو تا شیش
یه بار نزدیکی های ونک تو یه ترافیک بدجور گیر کرده بودم یهو انداختم تو یه کوچه فرعی و گازش رو گرفتم ملت هم خیال کردن من بلدم مثل اسب راه افتادن دنبال من!
یکم اینور اونور پیچیدم آخر خوردم به بن بست خیلی ریلکس ماشین
رو ته کوچه پارک کردم رفتم نشستم یه جا، تا نیم ساعت بعد اون ماشینها داشتن سر و ته میکردن که ازکوچه در بیان:
به عمم میگم نظرت چیه در مورد عمه بودنت ؟!!
زل زد تو چشام و گفت : خیلی بی شعوری:)))
وقتی که ما ایرانیا میخوایم کسی رو ستایش کنیم؛
عجب نقاشیه نکبت…
چه دست فرمون داره توله سگ…
چه صدایی داره کثافت …
چه گیتاری میزنه ناکس…
استاده کامپیوتره لامصب…
عجب گلی زد بی وجدان…
بی شرف کارش خیلی درسته…
دوستت دارم وحشتنـــــاک…
خبرنگار:برای محرم امسال چه برنامه هایی دارید؟
ما امسال 10تا علم اضافه کردیم /15تا پرچم/150تا زنجیر/12تا قمه و40تا زنجیرزن جدید
در مجموع انشاءالله دیگه مادر یزید سرویسه!
عیدانه های خط خطی😂😅
#علی زکریایی#خط خطی#خط۵۷#عید#عیدنوروز#عیدانه#سال تحویل#سفر#سفرنوروزی#انواع سفر#مسافرت#ترکیه#خنده دار#سیاسی#طنز#اجتماعی
خخخخخخخه
خیلی خنده داره
عالیییع
یعنی فقط تنها در صورتی بوی ادکلن ماندگاره که بوش بد باشه!
***
تا قبل عقد اسمشون پارمیدا بوده
بعد وقتی دارن قند میسابن رو سرشون و خطبه خونده میشه،
یهو میبینی عاقد میگه :.. دوشیزه “ قره قوزلوی جادوغ آبادی اشگلون تپه اصل”،
آیا من وکیلم؟
***
آدم باید یه یخچال بغل تختش داشته باشه
10 دقیقه یه باریه بالش از توش در بیاره قبلیو بذاره تو:|
***
اغا میدونید ازدواج هم خیلی سخت شده!
خدمت مامانم عارض شدم دنبال یه دختر باش داداش نداشته باشه...
هی میپرسه چرا؟
توضیح دادنش سخته!
نمیخوام زنم عمه باشه :|
***
آقا دیوار بین خونه ما و همسایه بغلی دکوره! نه عایق صوته نه حرارت نه هیچی خلاصه!
حالاتصور کن ما خونوادگی نشستیم سر سفره یکی تو اون خونه بره دستشویی! هیچی دیگه فقط متفرق میشیم!!
درمورد اتاق خوابشونم دیگه صحبت نمیکنم. خدافظ :-X
***
یعنی کارم به جایی کشیده که حاضرم دمپایی لاانگشتی با جوراب بپوشم ولی دیگه عاشق نشم
***
آقای سکسکه رو کی یادشه ؟!
یادش بخیر .....چقدر ساده بودیم نسبت به الانیا ....
دوباره عیدانه های خط خطی😂😅
#علی زکریایی#خط خطی#خط۵۷#عید#عیدنوروز#عیدانه#۱۳به در#روز طبیعت#سبزه عید#سبزه گره زنی#محیط زیست#تالاب انزلی#اهواز#مسئولین#دولت#خنده دار#طنز#سیاسی#اجتماعی
چیستان - سری دوم - شماره 9 .........................................جایزه دا ر
به بیشترین تعداد پاسخ صحیح جایزه داده میشه
جواب گزینه D میشد مهره های سیاه از 4 شروع شده و هر بار یکی به اونها اضافه می شود
دید و بازدیدهای عید
عیدانه های خط خطی😂😅
#علی زکریایی#خط خطی#خط۵۷#سال نو#عیدنوروز#عیدانه#دیدوبازدید#صله رحم#انواع صله رحم#صله رحم اجاره ای#طنز#خنده#سیاسی#اجتماعی
ای کسانی که عمه ندارید
فک کردین میتونین هر غلطی بکنین
کور خوندین یه فرشته هست فحش هارو دایورت میکنه روخالتون
:)))))
***
چت کردن یه کره ای و یک ایرانی:
ایرانی :سرعت اینترنت ملی شما چقدر است؟
کره ای :سرعت اینترنت ملی ما اینقدر هست که تا گوگل بالا بیاد ۲الی ۴ فیلم ۴Gدانلود می کنیم. مال شما چه طوره؟
ایرانی :ما تا گوگل مون بیاد بالا ۴ الی ۵ فیلم نگاه می کنیمکه حوصلمون سر نره؟
***
هنر - قرآن - ورزش - ورزش
بهترین روز دوران مدرسه:)))))
***
دختر چیست؟ .......
تلاش بی ثمر پدر و مادر جهت پسردار شدن!
پسرا نه جیغ نه هورا! سنگین باشین فقط دو انگشتی میریم :))))))))
***
فرمون دادن دخترا
بیا
بیا
بیا
بیا
بیا
بیا
بیا
بیا...
افتاد تو جوب نیا
***
من عاشق این سوالم :من کجای زندگیتم؟؟
بعد طرف بگه :خره تو خود زندگیمی.
من عاشق این عاشقانه های سفت و محکمم....
به نظر شما علل بی حجابی یا بد حجابی کدوم یک از موارد پایینه ؟
اگه موردی هم شما به ذهنتون میرسه لطفن بگید
1- نا آگاهی | 2- تعلیم و تربیت نادرست |
3- ضعف اعتقادی و ایمانی | 4- برداشت غلط از آزادی |
5- غرب زدگی | 6- بهره وری سود جویانه از زن |
7- توطئه استعمارگران | 8- لجاجت و موضع گیری لجوجانه |
قبل از ازدواج : خوابیدن تا لنگ ظهر
بعد از ازدواج : بیدار شدن زودتر از خورشید
نتیجه اخلاقی : سحر خیز شدن
قبل از ازدواج : رفتن به سفر بی اجازه
بعد از ازدواج : رفتن به حیاط با اجازه
نتیجه اخلاقی : با ادب شدن
قبل از ازدواج : خوردن بهترین غذاها بی منت
بعد از ازدواج : خوردن غذا های سوخته با منت
نتیجه اخلاقی : متواضع شدن
قبل از ازدواج : استراحت مطلق ...
مامانم کلی لواشک ترش درست کرده واسه داداشم.. منم همین الان یواشکی رفتم روش شکر ریختم... بعلهههههههه ما خیلی همدیگرو دوست داریم چی فک کردید؟؟
***
ﺑﻌﻀﯿﺎﻡ ﻣﺎﺭﻭ ﺷﺒﯿﻪ ﻗﺮﻗﺮﻩ ﻣﯿﺒﯿﻨﻦ |:
ﻣﯿﺨﻮﺍﻥ ﺑﺎﻣﺎ ﺑﺎﺷﻦ ﮐﻪ ﭘﺮﭼﻤﺸﻮﻥ ﺑﺮﻩ ﺑﺎﻻ :|
***
یه زمان از امتحانات که بر میگشتیم، مامانمون میپرسید :چند میشی؟؟؟
با صدای بلند داد می زدیم ۲۰!
یادش گرامی باد!
۱ دقیقه سکوت لطفا!!
کسی داستان اون شیری که خرگوشه گولش زد بعد افتاد تو چاه رو شنیده؟
تاریخ تکرار می شود
فیلم چالش شب بخیر، چالشی جدید در اینستاگرام.
اهنگ چالش جدید اینستاگرام
دانلود اهنگ Maroon 5 – Sugar ( چالش اینستاگرام )
اهنگ چالش جدید اینستاگرام
آهنگ مارون شاگر برای چالش اینستاگرام
ای نید یور لاوینگ لاوینگ ای نید ایت نوو
دولت غم سر اومده
رفیق اکبر اومده
ببین چه باناز اومده
حسن کلیدساز اومده
نمک غذاچقدر باید باشه
به این میگن آشپز باشی
فیلم چالش جدید اینستاگرام با آهنگ Maroon 5 - Sugar
مدت زمان: 2 دقیقه 7 ثانیه
مادران ایرانی
عنوان: مادران ایرانی
حجم: 9 مگابایت
توضیحات: عالیه عالی محشر از دست ندید
من به شخصه ترکیدم از خنده
دریافت
مدت زمان: 18 ثانیه
راستی در راستای اون بیانیه اخیر اقای مطهری باید بگیم
علی آقا ، این مملکت روی پا های قطع شده همین جانباز ها استوار مونده ...
قسمت اول طنز انتخاباتی «دکتر سلام»
قسمت دوم طنز انتخاباتی «دکتر سلام»
قسمت سوم طنز انتخاباتی «دکتر سلام»
قسمت چهارم طنز انتخاباتی «دکتر سلام»
قسمت پنجم طنز انتخاباتی «دکتر سلام»
قسمت ششم طنز انتخاباتی «دکتر سلام»
قسمت هفتم طنز انتخاباتی «دکتر سلام»
بقیس رو هم از اینجا بگیرید...... اینجا
لایک نکنی ناراحت میشم
کلیپ تصویری از سکانس خنده دار در قهوه تلخ
خیلی خوبه این کلیپ مثل این پیدا نمیشه خیلی خوبه
خیلی خوبه این کلیپ مثل این پیدا نمیشه خیلی خوبه
یک کلیپ طنز خنده دار برای شما خفنا حتما تماشا کنید
خیلی خوبه این کلیپ
استندآپ خنده دار مکس امینی برای ایرانیان خارج از کشور
اینم یه کلیپ دوربین مخفی دیگه از کشور دوست و همسایه چین
شما یادتون نمیاد، تو دبستان زنگ تفریح که تموم می شد مامورای آبخوری دیگه نمی ذاشتن… آب بخوریم...
***
شما یادتون نمیاد، شبا بیشتر از ساعت ۱۲ تلویزیون برنامه نداشت سر ساعت ۱۲سرود ملی و پخش می کرد و قطع می شد…. سر زد از افق…مهر خاوران !
***
شما یادتون نمیاد، قبل از شروع برنامه یه مجری میومد اولش شعر می خوند بعد هم برنامه ها رو پشت سر هم اعلام می کرد…آخرشم می گفت شما رو به دیدن برنامه ی فلان دعوت می کنم..
***
شما یادتون نمیاد، تو نیمکت ها باید سه نفری می نشستیم بعد موقع امتحان نفر وسطی باید میرفت زیر میز.
***
شما یادتون نمیاد، سرمونو می گرفتیم جلوی پنکه می گفتیم: آ آ آ آ آ آآآآآ
***
شما یادتون نمیاد، ولی نوک مداد قرمزای سوسمار نشانُ که زبون میزدی خوش رنگ تر میشد.
***
شما یادتون نمیاد، تو فیلم سازدهنی مرده با دوچرخه توکوچه ها دور میزدو میخوند:دِریااااااا موجه کا کا.. دِریا موجه.
***
شما یادتون نمیاد، کاغذ باطله و نون خشکه میدادیم به نمکی ، نمک بهمون میداد بعدش هم نمک ید دار اومد که پیشرفت کرده بود نمک ید دار میداد، تابستونها هم دمپایی پاره میگرفت جوجه های رنگی میداد.
***
شما یادتون نمیاد، خانواده آقای هاشمی رو که میخواستن از نیشابور برن کازرون، تو کتاب تعلیمات اجتماعی ! شما یادتون نمیاد موقع امتحان باید بین خودمون و نفر بغلی کیف میذاشتیم رو میز که تقلب نکنیم.
***
شما یادتون نمیاد، سریال آیینه ، دو قسمتی بود اول زن و شوهر ها بد بودند و خیلی دعوا میکردند بعد قسمت دوم : زندگی شیرین می شود بود و همه قربون صدقه هم می رفتند. یه قسمتی بود که زن و شوهر ازدواج کرده بودند همه براشون ساعت دیواری اورده بودند. بعد قسمت زندگی شیرین میشود جواد خدایاری و مهین شهابی برای زوج جوان چایی و قند و شکر بردند همه از حسن سلیقه این دو نفر انگشت به دهان موندند و ما باید نتیجه میگرفتیم که چایی بهترین هدیه عروسی می تونه باشه.
***
شما یادتون نمیاد؛ جمعه شبا سریال جنگجویان کوهستان رو، فرداش همه تو مدرسه جوگیر بودیم.
***
شما یادتون نمیاد، پیک نوروزی که شب عید میدادن دستمون حالمونو تا روز آخر عید میگرفتن !
***
شما یادتون نمیاد، اون قایق ها رو که توش نفت میریختیم و با یه تیکه پنبه براش فتیله درست میکردیم و بعد روشنش میکردیم و میگذاشتیمش تو حوض. بعدش هم پت پت صدا میکرد و حرکت میکرد و ما هم کلی خر کیف میشدیم..!!!
***
شما یادتون نمیاد، شیشه های همه خونه ها چسب ضربدری داشت.
***
شما یادتون نمیاد، زنگ آخر که می شد کیف و کوله رو مینداختیم رو دوشمون و منتظر بودیم زنگ بخوره تا اولین نفری باشیم که از کلاس میدوه بیرون .
***
شما یادتون نمیاد، یک مدت از این مداد تراش رو میزی ها مد شده بود هرکی از اونا داشت خیلی با کلاس بود.
***
شما یادتون نمیاد، دستمال من زیر درخت آلبالو گم شده سواد داری؟
***
شما یادتون نمیاد، ماه رمضون که میشد اگه کسی می گفت من روزه ام بهش میگفتیم: زبونتو در بیار ببینم راست میگی یا نه !
***
شما یادتون نمیاد، که کانال های تلویزیون دو تا بیشتر نبود، کانال یک و کانال دو !
***
شما یادتون نمیاد، پاک کن های جوهری که یه طرفش قرمز بود یه طرفش آبی بعد با طرف آبیش می خواستیم که خودکارو پاک کنیم، همیشه آخرش یا کاغذ رو پاره می کرد یا سیاه و کثیف می شد !
***
شما یادتون نمیاد، سر صف پاهامونو ۱۸۰ درجه باز می کردیم تا واسه رفیق فابریکمون جا بگیریم !
***
شما یادتون نمیاد، آن مان نماران، تو تو اسکاچی، آنی مانی کَ. لا. چی !
***
شما یادتون نمیاد، گوشه پایین ورقه های دفتر مشقمون، نقاشی می کشیدیم. بعد تند برگ میزدیم میشد انیمیشن
***
شما یادتون نمیاد، آرزومون این بود که وقتی از دوستمون می پرسیم درستون کجاست اونا یه درس از ما عقب تر باشن !
***
شما یادتون نمیاد، یه زمانی به دوستمون که میرسیدیم دستمون رو دراز میکردیم که مثلا میخوایم دست بدیم، بعد اون واقعا دستش رو دراز میکرد که دست بده بعد ما یهو بصورت ضربتی دستمون رو پس میکشیدیم و میگفتیم: یه بچه ی این قدی ندیدی؟؟ (قد بچه رو با دست نشون میدادیم) و بعد کرکر میخندیدیم که کنفش کردیم !
***
شما یادتون نمیاد، با آب و مایع ظرفشویی کف درست میکردیم، تو لوله خالی خودکار بیک فوت میکردیم تا حباب درست بشه !
***
شما یادتون نمیاد، انگشتر فیروزه، خدا کنه بسوزه !
***
شما یادتون نمیاد، اون موقعها یکی میومد خونه مون و ما خونه نبودیم رو در مینوشتن: آمدیم نبودید!!
***
شما یادتون نمیاد، دبستان که بودیم، هر چی میپرسیدن و میموندیم توش، میگفتیم ما تا سر اینجا خوندیم !
***
شما یادتون نمیاد، گل گل گل اومد کدوم گل؟ همون که رنگارنگاره برای شاپرکها یه خونه قشنگه. کدوم کدوم شاپرک؟؟ همون که روی بالش خالهای سرخ و زرده، با بالهای قشنگش میره و برمیگرده، میره و برمیگرده.. شاپرک خسته میشه… بالهاشو زود میبنده… روی گلها میشینه… شعر میخونه، میخنده !
***
شما یادتون نمیاد، اون مسلسل های پلاستیکی سیاه رو که وقتی ماشه اش رو میکشیدی ترررررررررررررترررررررررر ررر صدا میداد !
***
شما یادتون نمیاد، بچه که بودیم می خواستیم بریم حموم باید یک ساعت قبل بخاری تو حموم روشن میکردیم.
***
شما یادتون نمیاد، آسیاب بشین میشینم، آسیاب پاشو پامیشم، آسیاب بچرخ میچرخم، آسیاب پاشو،پا نمیشم؛ جوون ننه جون، پا نمیشم؛… جوونه قفل چمدون،پامیشم..آسیاب تند ترش کن، تندتر تندترش کن!
***
شما یادتون نمیاد، اونجا که الان برج میلاد ساختن، جمعه ها موتورهای کراس میومدن تمرین و نمایش. عشقمون این بود که بریم اونا رو ببینیم. راستی چی شدن اینا
***
شما یادتون نمیاد، چرخ فلکی که چرخو فلکش رو میاورد ۴ تا جا بیشتر نداشت و با دست میچرخوندش.
***
شما یادتون نمیاد، …تا پلیس میدیدم صدای ضبط ماشین رو کم میکردیم!
***
شما یادتون نمیاد، که چه حالی ازت گرفته می شد وقتی تعطیلات عید داشت تموم می شد و یادت می آمد پیک نوروزیت را با اون همه تکالیفی که معلمت بهت داده رو هنوز انجام ندادی واقعا که هنوزم وقتی یادم می یاد گریم می گیره.
***
شما یادتون نمیاد، انگشتامونو تو هم کلید میکردیم یکیشونو قایم میکردیم اینو میخوندیم: بر پاااا….بر جاااا…. کی غایبه؟ مرجاااان…دروغ نگو من اینجااام…
***
شما یادتون نمیاد، چقدر زجر آور بود شنیدن آهنگ مدرسه ها وا شده اونم صبح اول مهر.
***
شما یادتون نمیاد، توی سریال در پناه تو وقتی بابای مریم سیلی آبداری زد به رامین چقدر خوشحال شدیم!
***
شما یادتون نمیاد، بازی اسم فامیل. میوه:ریواس. غذا:ریواس پلو…..!
***
شما یادتون نمیاد، دبستان که بودیم معلم بهداشت یه ساعتایی می اومد با مدادامون لای موهامونو نگاه می کرد.
***
شما یادتون نمیاد، این آواز مُد شده بود پسرا تو کوچه میخوندن: آآآآآی نسیم سحری صبر کن، مارا با خود ببر از کوچه ها،آآآی…
***
شما یادتون نمیاد، مراد برقی عاشق محبوبه بود، وقتی سریال مراد برقی شروع میشد پرنده تو خیابونها پر نمیزد.
***
چه شیطونی هایی می کردیم یادش به خیر یاد کودکی…….و همه بچه های اون موقع…. یاد اون روزا بخیر
***
اینم یه دوربین مخفی خفن و برنامه ریزی شده خیلی باحال
برا دوستایی که شاید انگلیسی متوجه نشن : دارن طوری وانمود میکنن که فرد مورد نظر تحت تعقیبه
خنده دار ترین سکانس سریال قهوه تلخ
پیشنهاد من به شما خیلی خوبه
این کلیپو از دست ندید حتما ببینید عااالیه.
یکی از تک ترین کلیپا برای شما عزیزان
سکانس خنده دار لات بازی بابا اتی در قهوه تلخ مهران مدیری