- ۴ نظر
- ۲۴ مهر ۹۳ ، ۱۲:۰۰
عاقا من نمیدونم چه حکمتیه هروقت که من گشنمه،
فرق یخچالمون با کمد ، فقط چراغ توشه !
حالا کافیه من مریض بشم اشتهام کور بشه ،
از تخم طوطی آمازونی بگیر تا شتر بریون در این گنجیده میشه ؛
ماه رمضون که دیگه هیچی اصن واویلاست … یخچاله ما داریم ؟
من ۱۱سالم بود فک میکردم
یکی تو یخچال قایم شده چراغشو خاموش روشن میکنه !
بعد الان جوونای مملکت میان از شکست عشقی میخونن …
می بینم از تو آشپزخونه صدا میاد
رفتم می بینم داداشم هی در یخچالو باز و بسته میکنه …
میگم :چرا همچین میکنی؟ درش کنده شد
میگه: دارم رفرش میکنم ببینم چیز جدید پیدا می کنم یا نه !!
ای خــــــــدا این خوشیــارو از مـــا نگیر خخخ
ی کسانی کـــه همش میرید ســراغِ یخچال
بعضی وقتا درِ فریزر رو هــم باز کنید شاید بستنی ای آنجا خفته باشد !
یه سوال بدجور ذهنمو درگیر کرده :
قدیما که یخچال نبود مردم که حوصلشون سر میرفت چیکار میکردن ؟
من با تحقیقات میدانی به این نتیجه رسیدم
۸۰% کسایی که محصولات اپل رو میخرن
علت انتخابشون اینه که : آخه اپله خوووو
من به اون دسته از کسایی که هنوز به “عشقشون” میگن “عجقم”
و چیتال میتونی عسیییییییسم …
بسته های آموزشی بالا بالا رو پیشنهاد می دم !
همیشه از سال اول ابتدایی تا سال آخر دبیرستان ،
یه نفر هست که سر هر امتحانی میپرسه:
“با خودکار یا با مداد؟”
ینی اینجور آدما آرپیچی هم کمشونه !!
ﻃﺮﻑ ﻓﺎﻣﯿﻠﯿﺶ “ﺧﺒﺮﺩﺍﺭ ” ﺑﻮﺩﻩ !
ﻣﯿﺮﻩ ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ ، ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﻣﯿﮕﻔﺘﻪ : ﺧﺒﺮﺩﺍﺭ
ﯾﺎﺭﻭ ﺩﺳﺖ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻣﯿﮕﻔﺘﻪ : ﺣﺎﺿﺮ ﻗﺮﺑﺎﻥ !
ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﻫﻢ ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻔﺘﻪ :
ﺍﺣﻤﻖ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻧﺒﻮﺩﻡ !
ﺻﺎﻑ ﺑﺎﯾﺴﺖ !
ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﮏ ﻫﯿﺄﺕ ﻧﻈﺎﻣﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﺷﺪ ﺑﯿﺎﻥ ﺑﺎﺯﺩﯾﺪ !
ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺁﺑﺮﻭﺵ ﻧﺮﻩ ﺑﻬﺶ ﯾﮏ ﻣﺎﻩ ﻣﺮﺧﺼﯽ ﻣﯿﺪﻩ
ﻫﯿﺄﺕ ﺑﺎﺯﺩﯾﺪ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﺍﻭﻣﺪﻧﺪ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻠﻨﺪ ﮔﻔﺖ : ﺧﺒﺮﺩﺍﺭ
ﻫﻤﻪ ﺳﺮﺑﺎﺯﺍ ﺩﺍﺩ ﺯﺩﻧﺪ : ﺭﻓﺘﻪ ﻣﺮﺧﺼﯽ
ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﺎ ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﺷﻮﺧﯽ ﮐﻨﻢ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻡ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﻣﮋﺩﻩ ﺑﺪﻩ ،
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﻵﻥ ﻓﯿﻠﻤﺒﺮﺩﺍﺭﯾﻪ ، ﺗﻮ ﻃﺮﺡ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺍﻭﻝ
۲۲ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﺗﻮﻣﻦ ﺑﺮﻧﺪﻩ ﺷﺪﻡ !
ﺑﺮﮔﺸﺖ ﮔﻔﺖ ﻣﻦ ﺍﮔﻪ ﺷﺎﻧﺲ ﺩﺍﺷﺘﻢ بچه ای ﻣﺜﻞ ﺗﻮ ﻧﺼﯿﺒﻢ ﻧﻤﯿﺸﺪ !
ﻣﻦ
ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺍﻭﻝ
ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺩﻭﻡ
همراه وسط
همراه یکی مونده به آخر
ﺍﯾﺮﺍﻧﺴﻞ
از وقتی تبلیغات رایتل تو تلویزیون شروع شده نمیدونین چه وضعیه تو خونمون !
مامانم گیر داده برو یه دونه از این سیم کارتها بخر،
از این به بعد زنگ میزنم ببینم کدوم قبرستونی؟ با کی میگردی؟
عروسمو ببینم چه شکلیه؟
تو یخچال ما تنها ظرفی که صادقه ظرف پنیره . . . والا . . .
در قابلمه رو بر میداریم توش خیاره
ظرف حلوا شکری رو باز میکنیم توش پیاز داغه
شیشه مربا رو باز میکنیم توش رب گوجس
بطری نوشابه رو باز میکنی توش عرق نعناس
بد زمونه ای شده بــــد
خواهشمون از کارخانجات لوازم خانگی اینه که در یخچال رو شفاف بسازن !
نه تنها یه نسل آدم گشاد و روانپریش رو نجات میدین بلکه عمر مفید یخچال هم بالا میره !
من مطمئنم یه روز یخچال از من انتقام میگیره
و هر نیم ساعت یه بار میاد در اتاقمو باز میکنه،
چند دقیقه بهم خیره میشه بعد دوباره درو میبنده !
تا حالا شده نصف شب بری سر یخچال،
و بدون اینکه چیزی بخوری زل بزنی به یخچال
و بگی فقط اومدم خودتو ببینم ؟
یه پسر ۱۲ ساله پست گذاشته:
امروز دستِ عشقم را در دستِ دیگری دیدم…
از عشق متنفرم و دیگر عاشق نمیشوم
کسی میدونه دسته ی پلی استیشن این بچه کجاست ؟!
یعنــــی پسـره رو اگــــه بازیـافـت کنـن
بـه صـورت دمپـایی به چـرخه طبیـعت برمیـگرده
بعـد تـو پروفایـلـش زده pm نده بلاک میـشی من ماله اونـم
طرف تو قسمت Work At پروفایلش نوشته
“مدیر دلداری مسافرهای جا مونده از پرواز در فرودگاه”
من برم با اسید کلریک یه دوش بگیرم با اجازتون
یارو رفتهلب ساحل1000تومن داده۳۰ثانیه سوار اسب شده ،
عکس انداخته گذاشته توی پروفایلش ،
زیرش نوشته “من عاشق سوارکاریم”
هیکل یارو شبیه نیمرخ چنگاله
بعد هر موقع میپرسی کجا بودی میگه باشگاه !
پسره نوشته بود :
جــای خــالی تــــورو اِنقـد بـــا چـشام آب میدم تا بـــــازکـنــارم ســبز بشــی..!
فکر کنم مخاطبش یونجه بوده!
مورد داشتیم طرف موقع سرخ کردن سیب زمینی حتی یه دونه شم نخورده
“برگرفته از کتاب پنگوئن ها پرواز می کنند”
مورد داشتیم طرف تو قسمت غذاهای مورد علاقه نوشته:
غذاهای نذری
مورد داشتیم دختره تو جمع فامیل گفته
یه مزاحم سیریش دارم دست از سرم برنمیداره
بعد پسر خالش گفته زر نزن فقط یه تک زنگ زدم شماره جدیدم بیفته ،
خودت ۴ روزه پیام میدی
دختره از اون به بعد دیگه مورد ایجاد نکرد !
ای مدیران که در این دنیایید
«یا از این بعد به دنیا آیید»
«این که خفتهست در این خاک منم»
از مدیرانِ قدیمِ وطنم!
یاد آن دورۀ بشکوه، بهخیر!
یاد آن لذّت انبوه، بهخیر!
جاننثاران همگی دورم جمع
جمله پروانه و من همچون شمع
پاچهام تا که کمی میخارید
پاچهخار از همه سو میبارید!
چونکه از زحمت امضا کردن
خسته میگشت مرا گاهی تن -
بود کاناپه و بالش، حاضر!
شانهمالان(!) پی مالش، حاضر!
لیک طرحی دگر آورد فلک
بخت بد پای مرا کرد فلک
چون ورق نیز چو بختم برگشت
داخل حجله عروسم نر گشت!
از مدیریت خود عزل شدم
مایۀ لودگی و هزل شدم
پاچهخاران همه دلسخت شدند
پاچهگیرِ منِ بدبخت شدند!
تو نپندار بسی غم خوردم
صبح معزول شدم،شب مُردم!
پند گیرید از این قصّۀ من
گر توانید، نمیرید اصلاً!
حالیا غمزده توی گورم
سوژۀ طنز «سلیمانپور»م!
شده جانی که ندارم بر لب
پاچهخارم شده مور و عقرب
لیکن آن وسوسه و شور و شرم
بهخدا هیچ نرفته ز سرم
گر چه این دخمه شده ماوایم
باز هم در طلب دنیایم
هر کجا پُستِ خوش و میزِ نکوست
مرده و زندۀ من طالب اوست!
یه سری افراد هستن..
که اگه مزدوج بشن..
کلی آدم شکست عشقی میخورن
یکیش همین موسوی
یکیش معروف
اصن چرا راه دور بریم
ریا نباشه هااا
یکیش خود من
***
دوستام قرار شده با هم شریک بشن یه مرغ داری بزنن
امروز صبح فهمیدم؛ مسیج دادم که
خدا شاهده اگه شریکم نکنید میام دیوار به دیوارتون پرورش روباه میزنم
***
شوهر چگونه موجودی است؟؟؟
.
.
.
.
.
.
.
.
شوهر فعلا موجود نیست!!!
بیخود دلتونو صابون نزنید
ینی میشه یه روزی بیاد وقتی مهمون داریم ،
بار اول که گفت : دیگه رفع زحمت کنیم
رفع زحمت کنه !؟
مرد: این لباسا چیه دوباره رفتی خریدی؟!
زن: آخه باز شیطون گولم زد گفت بهم میاد!
مرد: مگه نگفتم هروقت شیطون داشت گولت میزد بگو دور شو، دور شو
زن: گفتم، ولی میگفت از دور خیلی بیشتر بهت میاد …!
دختر همسایمون بس که از خونه بیرون نیومده روابط عمومیش ضعیفه!
یه بار آش نذری پخش میکردن اومد آیفونمونو زد گفتم کیه؟ گفت آشه!
بیچاره آیفون خونمون از شدت خنده اتصال کرد
پسره ﻗﯿﺎﻓﺶ ﺑﺎ ﺩﻓﺘﺮﭼﻪ ﺑﯿﻤﻪ ۹۰ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﺧﺮج ﺩﺍﺭﻩ،
ﻧﯿﻤﺮﺧﺶ ﺷﺒﻴﻪ ﻭﺍﺷﺮ ﺳﺮﺳﻴﻠﻨﺪﺭ ﻭﺍﻧﺖ ﭘﻴﻜﺎﻧﻪ،
ﻫﯿﮑﻠﺶ ﻣﺜﻞ ﻣﺘﮑﺎ ﻟﻮﻟﻪ ﺍﯼ؛ ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ پست ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ:
ﻛﺴﻰ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻛﻪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻇﺎﻫﺮ ﺯﻳﺒﺎ ﻭ ﻓﺮﻳﺒﻨﺪﻩ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ
ﻗﻠﺐ ﺷﻜﻨﻨﺪﻩ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺩﺭﻳﺎﺑﺪ،
آﻧﻮﻗﺖ ﻇﺎﻫﺮ ﺯﻳﺒﺎﻳﻢ ﻛﻪ ﻫﻴﭻ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻳﺮ ﮔﺎﻣﻬﺎﻳﺶ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺭﻳﺨﺖ…
ﻳﻌﻨﻰ ﺍﮔﻪ ﻣﻦ ﺍﻳﻦ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺑﻪ ﻧﻔﺲ ﺭﻭ ﺩﺍﺷﺘﻤﺎاااا ﺑﺎ ﻣﮕﺲ ﻛﺶ ﺑﻪ ﺍﺳﺮﺍﻳﻴﻞ ﺣﻤﻠﻪ ﻣﻴﻜﺮﺩﻡ!
دیگه شورشو در آوردن
اول میگفتن mersi
بعد شد merc
بعد شد mer۳۰
بعد شد mer۲۰+۱۰
دیروز یکی برام پیغام فرستاده ۱۰-۱۵+{۲\ (mer{ (۱۰+۴۰
فکر کنم ۲ سال دیگه معادله ۶ مجهولی و انتگرال میفرستن!
خب بگو ممنون چه کاریه عاخه
حالا big like رو میشه قبول کرد
nice pic رو هم میشه یه جورایی پذیرفت
اما nice like رو کجای دلم بذارم ؟!
پسره ۱۵ ساله نوشته یک ماه و نیمه کسی عاشقانه بوسم نکرده !
من آخرین بوسم ماله ۲ سالگیم بود داییم ماچم کرد
بعدم پرتم کرد هوا یادش رفت منو بگیره
یه دختره هس تو دوران کودکی هم محله ایمون بود!
الان جوری خودشو میگیره انگار کیه ،
یادش رفته بچه بود هر وقت ماکارونی داشتن ،
می دوید تو کوچه میگفت : ما امشب برنج دراز داریم
از این به بعد دخترا یه بهونه جدید واسه قهر کردن و نه گفتن پیدا کردن
تو منو واسه کسری خدمت میخوای!!!
*****
انگشتی براش نمانده بود
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
پـسری که عاشق دختـــری شد که 4000 تا پست داشت!!!!
*****
بعضی پسراهم هستن:
مستـی با هستـی...
شکـار با نگـار....
نهـار با بهـار...
شمـال با نهـال...
دریـا با رویـا...
ویـلا با ژیـلا...
ماشیـن با نوشیـن...
خریـد با مهشیـد...
بازم میگن ما تنهـاییــــم!!
****
میدونستید علاوه بر gf و bf
zf هم اومده؟
میشه zapas friend
مواظب باشید دوستان
********
ﺩﺧﺘﺮﻩ به ﭘﺴﺮﻩ ﻣﯿﮕه:ﺧﻮﺩﺗﻮ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﮐﻦ !
پسره ﻣﯿﮕﻪ : 28 ﺳﺎﻟﻤﻪ ! ﭘﺰﺷﮑﻢ، ﺩﻭ ﺗﺎ ﺧﻮﻧﻪ ﺩﺍﺭﻡ، ﻣﺎﺷﯿﻨﻢ لکسوس
ﻣﺸﮑﯿﻪ ! ﺑﺎﺑﺎﻡ ﮐﺎﺭﺧﻮﻧﻪ ﺩﺍﺭﻩ،ﺗﮏ ﻓﺮﺯﻧﺪﻡ !
و ﺷﻤﺎ ؟
دختره میگه:به ﻧﺎﻡ ﺧﺪﺍ،ﻫﻤﺴﺮﺕ
مــــن اگـــه یـــــه نفـــــر دیگــه بودمـــو ، خــــودمــو می دیـــدم
عـــــاشقــــش می شــــدم بی شـــــک !
ولی شمــــاهـــــا انــــگار نـــه انگــــــار !
خجــــالت نمی کشیــــد واقعــــاً !؟
یه زن وشوهر تایلندی در 46ساعت و24دقیقه
لب گرفتن
تونستن تو کتاب گینس رکورد بزنن
.
.
.
.
.
کی حاضره باهم رکوردشو بشکنیم؟؟؟
خدا شاهده فقط برا رکوردو حس میهن پرستیه
که پرچم مقدس ایران کشورمون بره بالا
وگرنه ملت میدونن
من حتی یه رکعت نمازمم قضا نشده
وطنم
پاره ی تنم ، ای زادگاه میهنم
برخاک تو بوسه می زنم
ایــــــــــــــــــــــــــــــران !!!
یکی از ویژگی های عجیب دخترا :
وقتی عصبانی میشه به مدت ۴ ساعت با سرعت نور حرف میزنه !
آخر سر پاشو میندازه رو اون یکی پاشو میگه :
دهنمو باز نکن ،
بزار ساکت بمونم بهتره
داشتم سه راهی اتاقمو تعمیر میکردم … یه هو برقم گرفت !
به بابام گفتم …
میگه: حالا پول برقمون زیاد نیاد !
من
بابام
بابابرقی
یکی از رفقا رفته خارج
برام سوغاتی لباس زیر ۴۰ دلاری آورده!
موندم میخوام برم عروسی، رو شلوار بپوشمش یا زیر
۱۰ سال دیگه سوال امتحان تاریخ سوم دبیرستان
خواستگاران که بودند و چه کردند و چرا منقرض شدند ؟!
این آقایون محترم همچین میگن دخترای امروزی آشپزی بلد نیستن
خونه داری بلد نیستن که یکی ندونه انگار خودشون مثل مردای قدیم
میرن از صبح کار میکنن تا بوق سگ
بابا شماها رو که باید با بیل ساعت ۱۲ ظهر از زیر پتو بیرون آورد!
مورد داشتیم پسره به دختره گفت عزیزم من دیگه شارژ ندارم خداحافظ
بعد دختره واسش یه شارژ ۲۰ هزار تومنی فرستاده گفته بیا عشقم
برگرفته از رمان خفاش ها ماکارانی می خورند
یک سئوالی داشتم
مامان شما هم از قسمت فر اجاق گاز به جای انباری استفاده می کنه؟!
+ 5
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
گربه میگه میومیو من گربه ای باهوشم...!
همش دنبال موشم٬ ملوس و بازیگوشم...!
.
.
.
آخه ماموت با این سن وهیکلت 5+ میخونی؟؟؟!
خجالت نمیکشی؟ شرم نمیکنی؟ بزنم دکورت عوض شه؟؟!
سن کلاغ و داری میای 5+ میخونی؟؟!
دیگه نسلت داره منقرض میشه زود ازجلوی چشمام خفه شو!!!!!
***
تنها افتخارم تو زندگی روند کردن تعداد لایکاست. :D
نمیدونم چرا همیشه من باید این افتخار نصیبم بشه؟ آیا جهان با من کامل میشود یا برعکس؟
.
.
صلوات...!
***
تو اتوبان داشتم با 160 تا سرعت میرفتم،کنترل نامحسوس ناغافل خفتم کرد،زدم کنار.طرف گفت:کارت ماشین،گواهینامه...مدارک رو بهش دادم.گفت:این گواهینامته؟؟؟؟
گفتم:پـــــــ نــــــ پــــــــ ..... این علامت حاکم بزرگ می تی کمانه،احترام هم نمیخواد بزاری،فقط جان هرکی دوسش داری مارو بیخیال شو!
یه لبخند ناجور زد گفت:این که اعتبارش تموم شده،تمدیدش نکردی؟نه؟
گفتم:چی؟گواهینامه رو میگی؟
گفت:پـــــــ نــــــــ پــــــــ .... علامت مخصوص حاکم بزرگ رو میگم،حاکم بزرگ زیرشو مهر نکرده!
جناب سروان بشینید کناره آقای می تی کمان،ماشین رو ببرید پارکینگ!!!!!
ای کاش مرا به قلب تو ACCESS بود
یا پیشنهاد من، جوابش YES بود
عمرم! "نه" ی تو برای قلبم مثل...
یک ترمز ضد قفل ABS بود!!
دوباره چارتا برگ از درخت افتاد
.
.
.
ناله های عاشقانه شروع شد!!!!
***
مرد: این لباسا چیه دوباره رفتی خریدی؟!
زن: آخ باز شیطون گولم زد گفت بهم میاد
مرد: مگه نگفتم هروقت شیطون داشت گولت میزد بگو دور شو، دور شو
زن: گفتم، ولی میگفت از دور خیلی بیشتر بهت میاد …! :|
***
مراحل روشنفکری در اروپا :
1. تحصیلات عالیه
2. مدارک معتبر
3. مطالعات گسترده
4. مطلاعات عمومی بسیار بالا
5. جامعه شناسی
6. نوشتن مقاله
7. نوشتن کتاب
8. نظریه های تایید شده
9. سفر به نقاط مختلف دنیا
10. شخصیت و انسانیت بالا
مراحل روشنفکری در ایران :
1. قهر کردن با ننه
2. مخالفت با دین و مذهب
3. خواندن جملاتی چند از نیچه و میچه
4. حمایت از همجنسبازان
5. موزیک خارجی گوش کردن
6. درک کردن تمام چرت گویان دنیا
7. طلاق گرفتن
8. بی غیرتی
غیر از اینه بگید
در کنار خطوط سیمِ پیام
تویِ خارج دو کاج روییدند!
سالیان دراز رهگذران
آن دو تا کاج را نمیدیدند
آن دو تا کاج را نمیدیدند
چونکه اصلا نبود رهگذری!
باشگاه خبرنگاران گفت:
که نداریم از آن دو تا خبری!
روزی از روزهای تابستان
که هوا خوب و آفتابی بود
کاج مثل همیشه سرسبز و
آسمان اتفاقاً آبی بود!
یکی از آن خبرنگاران گفت
توی خارج که سیم نیست عزیز
انتقال پیام بیسیم است
میرسد مستقیم، بیست، تمیز!
از همان روز تا همین امروز
بارها کردهایم استعلام
راست گفت آن خبرنگار به ما
توی خارج نبود سیم پیام
توی خارج که نیست سیم پیام
پس ندارند کاج هم قطعاً!
پس ندارند سیمبانان، شغل
قدرت ازدواج هم قطعاً!
ما که هستیم خارجِ خارج!
کار و یار مناسبی داریم
دور هم شعر طنز میخوانیم
دور هم چند خط سرِ کاریم!
کلیپ بامزه بچه ها,کلیپ های بامزه بچه,کلیپ بامزه,کلیپهای بامزه از بچه ها,کلیپهای بامزه کودکان.
اهل کار صواب، کنکوری
تیز و حاضرجواب، کنکوری
توی دفتر همیشه حاضر خورد
در حضور و غیاب، کنکوری
فارسی را کمی، ولی میخواند
جبر را بیحساب کنکوری
عوض تختخواب، میخوابید
شب به روی کتاب، کنکوری
عوض شام، درس خواند، انگار
هست در اعتصاب، کنکوری
روز و شب خواند و خواند و خواند فقط
غافل از آفتاب، کنکوری
تا بگیرد کتابهای جدید
رفته بود انقلاب، کنکوری *
که سرش گیج رفت و افتاد و
حالتش شد خراب، کنکوری
دکتری آمد و نصیحت کرد:
«نده خود را عذاب، کنکوری!
چند وعده غذای خوب بخور
چند شب هم بخواب، کنکوری!
اصلا این را بگو که یادت هست
طعم جوجه کباب!؟ کنکوری!»
حرف دکتر در او اثر کرد و
شخص عالیجناب کنکوری...
درس را کمپلت کنار گذاشت **
رفت در تختخواب، کنکوری
#
نه چنین بیبخار و آهسته
نه چنان پرشتاب، کنکوری!
معتدل باش و خوب دقت کن
موقع انتخاب، کنکوری!
علی صبوری در آخرین قسمت برنامه خندوانه استندآپ کمدی جدید و بسیار خنده داری رو همراه ابوطالب حسینی اجرا کرده. استنداپ خنده دار قسمت آخر خندوانه علی صبوری شبکه نسیم
#علی زکریایی#گوینده#صدابازیگر#خط۵۷#کانال خط۵۷#همیچ#بی اعصاب#دولت#مامورین نیرو انتظامی#دستفروش#آزارو اذیت#کتکاری#دعوا#شهرداری#قالیباف#بی ادب#بی اخلاق#بی نزاکت#بیشعور#طنز#اجتماعی
من قول ازدواج ندادم به هیچ کس
یعنی هنوز باج ندادم به هیچ کس!
کنکور هم گذشت و ولنتاین هم گذشت
اما کتاب "گاج" ندادم به هیچ کس !
با این که عینهو ملوان زبل شدم
کمپوت اسفناج ندادم به هیچ کس
از خنده ها و قوّت قلبی که می دهند ...
کفاشیان و تاج ، ندادم به هیچ کس !
هر چند گفته اند محبت می آورد...،
از دانه های کاج ندادم به هیچ کس
در جاده های خلوت شب با سمند خویش
آموزش "کلاج" ندادم به هیچ کس !!
با این که "روی میز تمام گزینه هاست..."!
من قول ازدواج ندادم به هیچ کس
تصمیم گرفتم این سری که واسم خواستگار بیاد بهشون بگم:شما اومدید منو بگیرین؟
اونا هم بگن:بله!
.
.
.
.
.
بعد من می دوئم داد میزنم :اگه می تونید منو بگیرید…اگه می تونید منو بگیرید…
بازی میکنیم کلی هم دور هم خوش می گذره !!!! خل هم خودتی !!!!
به سلامتی اون آقا پسری که
تو زندگیش فقط به یه نفر گفت : عشــــقم
به سه چهارتا گفت نفسم
به ۱۰-۱۱ تاشون گفت گلم
۴۰-۵۰ تای دیگه هم شامل عسلم میشدن
دختر عموم ۵ سالشه هزارتا فرند تو فیسبوق و لاین و… داره !
اونوقت من همسن این بودم شبا تلویزیون رو از برق میکشیدم
سمندون از توش نیاد بخوره منو
آدرس دادن در اروپا :
خیابان ۴۵ – شماره ۱۲۰ – منزل دیوید آنتونی
آدرس دادن توی ایران :
بزرگراه آیت اله صدر آملی -خیابان میرزا کوچک خان جنگلی
۲۰۰ متر بعد از فلکه انصارالمجاهدین – ۱۰۰ متر نرسیده به بانک قوامین
جنب مسجد بلال حبشی،
کوچه شهید صیف الدین خواجه انصاری (حاج شیح صفی الدین سابق)
جنب سوپرمارکت سرداران – بن بست هشتم
ساختمان مارلیک پلاک ۱۲+۱ -منزل حاج کمال عین آبادی
یکم یاد بگیرین
بچه ی خارجیا وقتی مامانشون میگه برو از تو یخچال چیزو بیار نمیپرسن چیز چیه
به دو دلیل نمیتونیم به بعضیا اطمینان کنیم :
١- اونا رو نمیشناسیم
٢- اونارو میشناسیم !
زنگ زدم کافى نت رفیقم برام انتخاب واحد کنه
گفت چى بردارم ؟ گفتم دو واحد عمومى بقیه اش تخصصى
یعنى پیازو سیب زمینى رو هم به این راحتى سفارش نمیدن
هزینه عمل دماغ اینقدر سنگین شده
پدر مادرا میخوان بچهدار بشن میگن :
دختر پسرش مهم نیست فقط دماغش سالم باشه
من هلاک تو و خاک زیر پاتم، توپولف!
من زمین خوردهی جعبه ی سیاتم،توپولف!
کشتهی تیپ زدن و قـدّ و بالاتم، توپولف!
مردهی ریپ زدن و ناز و اداتم، توپولف!
قربـون اون نوسانــات صداتم، توپولف!
یه کلوم ختم کلــوم بنده فداتم، توپولف!
□
من هواپیما ندیدم اینجوری ناز و ملــوس
میپری پر می زنی روی هوا عین خروس!
بذار ایرباس واست عشوه بیاد- دراز لوس-
بدگِلا چش ندارن ببیننت، خوشگل روس!
قربون چشات برم، محــو نیگاتم ، توپولف
یه کلوم ختم کلــوم بنده فداتم، توپولف!
□
مـــا رو میبری نقـــاط دیدنی وقت فرود
گاهی وقتا سر کـــــوه و گاهی وقتا ته رود
می فرستن همه تا سه روز به روحمون درود
می خونه مجری سیما واسمون شعر و سرود
چرا ماتم می گیرن ، مبهوت و ماتم توپولف!
یه کلــوم ختم کلــوم بنده فداتم، توپولف!
□
وقتی عشقت میکشه گاهی با کلّه می شینی
به جـــــای باند فرود، توی محلّه می شینی
یا میری تــــوی ده و رو سر گلّه می شینی
زودی مشهور میشی، رو جلد مجلّه می شینی
پی گیرعکســــــا و تیتر خبراتم توپولف!
یه کلــوم ختم کلــوم بنده فداتم، توپولف!
□
می خوام از خدا که یک لحظه نشم از تو جدا
چونکه وقتی باهاتم هی می کنم یـــــاد خدا
بدون نذر و نیـــاز بــــــا تو پریدن ، ابدا!
می کنم بعد فرود تمــــوم نذرامـــــو ادا
واســه جنّت بلیتت گشتــــه براتم، توپولف!
یه کلـــوم ختم کلــوم بنده فداتم، توپولف!
□
تو که هی رفیقــــای ایرونیتو یاد می کنی
کی میگه تــــو انبارای روسیه باد می کنی؟
ما رو پیک نیک می بری، سقوط آزاد می کنی
خدا شــــادت بکنه ، روحمونو شاد میکنی
بری تا اون سر اون دونیا(!) باهاتم، توپولف!
یه کلــوم ختم کلــوم بنده فداتم، توپولف
در کنار حریم یک اتوبان
توی تهران دو کاج روئیدند
مردم البته از گرفتاری
کاجها را به کُل نمیدیدند
روزی از روزهای پاییزی
حکم تعریض آمد از بالا
راه افتاد شخص پیمانکار
شب که بودند خلق در لالا!
یکی از کاجها به ایشان گفت:
لطف خود را به بنده شامل کن
چند تا سَرو آنطرف تر هست
ما دو را جون مادرت ول کن!
گفت با طعنه مجری پروژه
کاج بی ریشه از تو بیزارم
از منابعْ طبیعی استان
بنده شخصا" مجوزم دارم
سرو چون این شنید گفت: این کاج
به سبیل باباش خندیدهست
بنده فامیل حاجیام، ضمنا"
ریشه هایم پر از مونوکسید است!
مجری طرح دید اینطوری
کار تعریض جاده ممکن نیست
گشت عازم مهندس ناظر
تا ببیند که عیب کار از چیست
شهریاران شبانه با سرعت
راه تکرار بر خطر بستند
سرو و کاج و چنار را یکجا
با لودِر تکه تکه بشکستند
خوشا به حالت ای بچه تهرون
که شاد و خرم هستی تو شمرون
در روستا نیست جز خشکسالی
خوشا به حالت که اهل حالی!
در روستا نیست جز بوی پِشگل
خوشا به حالت ای بچه خوشگل
در روستا نیست شیلا و ژیلا
خوشا به حالت که داری ویلا
در روستا نیست آثاری از نفت
بی اطلاعیم پولش کجا رفت؟
بیکاری اینجا بیداد کرده
شهر شما را آباد کرده
از ما به تولید از تو به اسراف
وضع شما توپ، ما را دهان صاف!
خوشا به حالت یک حرف زور است
این از عدالت خیلی به دور است
ما نان نخوردیم از سفره دین
خیری ندیدیم از آن و از این
اجرای استندآپ کمدی جالب و جذاب توسط عرفان علیرضایی و محسن ایزی کمدین های معروف اینستاگرامی در برنامه علی ضیا
چرا رفتم خدایا زن گرفتم
بلای جسم و جان و تن گرفتم
نفهمیدم ُغلط کردم خدایا
عذابت را چنین گردن گرفتم
نگو در خانه ی ما برق
رفته
بگو در کل دنیا برق رفته
بکن یک لامپ را در خانه
خاموش
نمی دانی که صد جا برق رفته ؟
تمام شهر از بالا به
پاین
و از پایین به بالا برق رفته
نمی بینم ستاره در
سماوات
از اینجا تا ثریا برق رفته
خداوندا به کل شهروندان
بده «صبراً جمیلا» برق رفته !
اگر دارند چادر برق
رفته
اگر دارند ویلا برق رفته
ندارد فرق دارا با
ندارا(!)
عدالت را! چه زیبا برق رفته
رود مجنون که ups
بیارد
سر میک آپ لیلا برق رفته
چو برقت می رود خوابت
می آید(!)
لالا لالا لالالا برق رفته
پیامک می زنی: «meeting canceled»
ندا! سارا! سمیرا! برق رفته
فلانی در سخنرانیش می
گفت:
«لذا ایضا لهذا برق رفته
نبودِ برق یک بحث جهانی
است
همین الان اروپا برق رفته
به جان حضرت حافظ که
چندی است
سمرقند و بخارا برق رفته…»
جواب بچه را بابا چنین
داد:
نمی یابیم قاقا برق رفته
به جای قصه ی دارا و
سارا
از این پس: آب بابا برق رفته
دعاهامان نمی گردند
اجابت
مگر در عرش اعلا برق رفته؟!
«مسلمان نشنود کافر
نبیند»
که حتی در کلیسا برق رفته!
«بیا تا دست یکدیگر
بگیریم»
بیا کاری بکن تا برق رفته
فضا آرام و تاریک و
رمانتیک
درست عین تو فیلما! برق رفته
و مردی با زنش می گفت
هر شب
صدا کم کن که سیما برق رفته!
«مرا کیفیت چشم تو کافی
است»
ولی افسوس! حالا برق رفته
«الا یا ایها الساقی
ادر کـَ…»
که ناگه بین اجرا برق رفته!
اگر قدر انرژی را
بدانیم
نمی بینیم فردا برق رفته
خودم اســراف کردم در
همین شعر
بسی ور رفته ام با «برق رفته»
درون بیت بیتش آب بستم
و در مصرا به مصرا برق رفته!
دوباره ماند شعرم نیمه
کاره
دوباره باز گویا برق رفته…
مورد داشتیم یارو سه سال پای دختره نشسته
آخرش فهمیده طرف پسره
این آقایون محترم همچین میگن دخترای امروزی آشپزی بلد نیستن
خونه داری بلد نیستن که یکی ندونه انگار خودشون مثل مردای قدیم
میرن از صبح کار میکنن تا بوق سگ
بابا شماها رو که باید با بیل ساعت 12 ظهر از زیر پتو بیرون آورد
یه زن همیشه میبخشه و فراموش میکنه
ولی هرگز نمیذاره تو فراموش کنی که بخشیده و فراموش کرده
قدیما داماد سر خونه شدن ننگ بود
الان پرتاب سه امتیازی محسوب میشه
ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﯼ ﻣﺮﺩﯼ ﺳﺎﻣﻮﺭﺍﯾﯽ ﻣﯽ ﺯﯾﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ
ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ 12 ﻣﺮﺩ ﺟﻨﮕﺠﻮ ﺭﺍ ﺷﮑﺴﺖ ﺩﻫﺪ.
ﺭﻭﺯﯼ 13 ﻣﺮﺩ ﺟﻨﮕﺠﻮ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩﻧﺪ و مادرشو آوردن جلوی چشمش
ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮﻡ ﺑﻪ ﺩﺭﺟﻪﺍﯼ ﺍﺯ ﮐُﻨﺪﯼ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺍﺑﻞ ﮐﻠﯿﮏ ﻣﯽﮐﻨﻢ ﺭﻭ ﻣﺎﯼ ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮ
ﺑﻌﺪ 5 ﺩﻗﯿﻘﻪ ﭘﯿﻐﺎﻡ ﻣﯿﺪﻩ : ﺩﺍﺩﺍﺵ ﮐﺠﺎ رو ﮐﻠﯿﮏ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﯼ !؟
نامه سر گشاده به شهرداری
از شهردار محترم عاجزانه تقاضامندیم:
پشت در مستراح های عمومی یه دکمه لایک هم بذارن تا حداقل کامنت هایی رو که ملت مینویسن لایک کنیم بعضیاشون خیلی باحالن
باتشکر
تو جامعه هرآدمی که
باشین
خیلی کارا ردیف میشه با ماشین…
ماشین برای آدم اشتغاله
این روزا کار ِ بیماشین محاله
یکی مسافر میزنه با
نیسان
اون یکی ترشی میفروشه تو پیکان
نون یکی درمیاد از یه
تاکسی
یکی مینیماینرو کرده واکسی
کرده یکی ژیانشو سلمونی
یکی با بنزش میره هی مهمونی
ماشین واسه خیلیها
اشتغاله
واسه یه عده اما عشق و حاله…!
بنده دقت کردهام بر
رادیو
تا ببینم چیست آخر رادیو
هست معمولا مکعب مستطیل
نیست معمولا مدور رادیو
نیست یک چیز محدب رادیو
نیست یک چیز مقعر رادیو
هست یک اعجوبهی پر سر
صدا
گوش را گاهی کند کر رادیو
گرچه پیدا نیست تصویری
در آن
چشم را گاهی کند تر رادیو
ساخته در عین بی تصویریاش
سرنوشتم را مصور رادیو!
هر کسی را شد مقدر کاری
و
شد برای ما مقدر رادیو
«آنیکی شیر است اندر
بادیه»
اینیکی شیر است اندر رادیو!
خواب یوسف ششبرابر گشت
و خورد
سی-چهلتا گاو لاغر رادیو!
کار اگر میکرد دکتر* مینوشت
اینچنین بود ای برادر رادیو!
پول کاری را که کردی
مهرماه
میدهد در ماه آذر رادیو
دهبرابر پول اگر در TV
است
عشق دارد صدبرابر رادیو!
«لیس للانسان الی ما
سعی»
در همه عالم بهجز در رادیو!
شک ندارم حال و روزش
دیدنیاست
روی پل در روز محشر رادیو
گرچه اینجوریاست وضع
رادیو
در نیاید از عزیزان audio!
من نمیخواهم که حتی
لحظهای
خاطرش گردد مکدر رادیو
هرچه گفتم بود شوخی غیر
از این
حرف من در بیت آخر رادیو:
آفرین!
احسنت! مرسی! تنکیو!
مرحبا! اللهاکبر رادیو!
اگر آن ترک شیرازی به
دست آرد دل ما را
به
خال هندویش بخشم بلیت آنتالیا را
بَـرَم وی را به ترکیه
به خرج حضرت حافظ
که
مجانی ببیند وی هی آنجاهای زیبا را
کنار ساحلش دارد درخت
نخل دریایی
به
طوری که فراموشش کنی از بیخ دریا را
درخت نخل دریایی، چه چشم
انداز زیبایی!
چه
چشم انداز زیبایی؟! خودت حل کن معما را(!)
به زعم بنده(یعنی که به
زعم حضرت حافظ)
همینجا
حضرت آدم نموده یافت حوا را
همینجا حضرت شیرین شده
دلدادهی خسرو
همینجا
حضرت مجنون بهدست آورده! لیلا را
سفرنامه نباشد این، بوَد
یک آفِر ویژه!
ولی
تنها به شرطی که به دست آرد دل ما را
قفل بستم بر لب خود تا
نگویم چیست درد
چهرهام را کردهام
طوری که گویا نیست درد
دلخوشیها دائما درگیر
با تکماده
در تمام رشتهها اما
بگیرد بیست درد
«ما و ما و نصف ما و
نیمهای از نصف ما
گر تو هم با ما شوی»
جمعا شود دیویست درد
روی یک برگ سفید A3
با فونت درشت
دادم این را تایپ کرده
خانمی تایپیست: درد
آیآی و آیآی و آیآی
و آیآی
از الف تا ی چه میبینیم
در این لیست؟ درد
آنکه دائم میرود اسکی
هم او بیدرد نیست
میخورد وقتی زمین بد
میکشد در پیست درد
کشوری با اینهمه تصویر
بیگردشگر است
بیخ گوش ما گرفت اما
دبی توریستدرد
بر تن بیتاب مردم جای
مرهم چیست؟ زخم
بر دل پردرد ما تنها
مسکن کیست؟ درد
سوریه، لبنان، کومور،
بحرین، اتیوپیست فقر
روسیه، چین، آمریکا
(شرمنده) اینگیلیست درد
توی این افکار تاریکم
که ناگه یک نفر
با چراغ قوهای از
روبرو گفت ایست! درد!
آفرین بر هرکه درمان
یافت توی زندگی
مرگ درمان من است اما
که دارم زیستدرد
شاعرم من شاعری در
تنگنای قافیه
پس همان بهتر در آخر
نیز گویم نیست درد
پلکهایت مست و ابروهــات hot !
میشوم در جذبهی چشمات مات
قلبت اما با بتن همسنگ، سنگ
در دهانت آن زبان آونگ، ونــگ!
میکنی از بنده با فریاد یــاد
میشود بحران این فرهاد حاد
میکشی با صوت ناهنجار جار
میدهی بر گردنم هشدار: دار!
ظاهرا از تو شده تخدیر دیــر
میدهی با دستهی کفگیر گیر
گوییا در دست یک قابیل بیــل
میکنی در پاچهام تحمیل میل(!)
میکشی بر چهره چون خرچنگ چنگ
میکند در پیش تو فرهنگ هنگ!
میزنی هرجا که میبینیش نیش
میکنی مانند ماران فیش فیش!
با سلاح داد داد و جیغ جیــغ
میکنی در زندگی تزریق ریق!
بین ما از بس عزا تمدید دیــد
شد به کل از شهرمان تبعید عید...
***
گرچه دارد شرح این تصویر ویــر(!)
هستم از تفصیل ِ این تفسیر سیر!
طناز بی ناز!
من آمده ام دل تو را شاد کنم
با طنز ز بند غصه آزاد کنم
نه مثل "طرف"، که هی بگویم:" ای وای
من آمده ام که ناز بنیاد کنم!!"
طناز کمرو!
هرگز دل من ز طنز محروم نشد
جز بر رخ سوژه چشم من زوم نشد
از بهر تو یک طنز به ذهنم آمد
گفتم که بگویمت، ولی روم نشد!
طناز قانع!
دل گفت که عاشقم زدی توو ذوقش
دپرس شد و افتاد ز شور و شوقش
اینقدر نترس از من و نزدیک بیا
یک ماچ بگیرم از تو فوق فوقش!!
عمل!
گوش اگر گوش تو و بینی اگر بینی تو
آنکه البتّه به جایی نرسد جرّاح است!
یار سبیل دار!
بر لب آوردی شبی نام دل خون گشته ام
دیدم از تار سبیلت دلبرا خون می چکید!
قالَ کَتی(!):
ایّامِ خوش آن بود که با «دوست پسر» شد
باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود!
نصیحت به معشوق!
هی فاصله نگیر ز من ای گل رُزَم!
من که تو را نمی خورم ای گل! مگر بُزم؟!
زن ذلیلــــم ، زن ذلیلم ، زن ذلیـــــــــل
ترس بنده ، نیست خیلــــی بی دلیل !
ترسم از جانم ، چو دعـــــــــوامان شود
چونکه دنبالـــــم کند ، با دسته بیــــل !
در مصــــاف او ، چنان موشــــی ضعیف
گرچه هستم ظاهــــــــــــراً مانند فیل !!
ترسش از این هیبت مـــــــردانه نیست
پس چکار آید مرا ، اینک سبیــــــــل ؟!!
صورتش مثــــــــــل هــــــلوی له شده !
لیک پندارد که می باشد جمیــــــــــل !
لال میشد کاش ، وقتی شیــــخ گفت :
"هستم ای دوشیزه خانم ، من وکیل" ؟
یارب ، این آتش که کــــــــــرده زن به پا
سرد کن ، آنسان که کردی بر خلیــل !
جان او بستان و راحــــــت کن مــــــــرا
ای خدای مهـــــــــــــربان ، ربّ جلیل
سینــه مالامال درد است ، ای دریغـــا مرهمــــی *
ای زن ! از اینجا برون شــــــو ، تا بیاسایم دمـــی !
کارهـــای خانه را بر دوش مـــــن می افکنــــــی ...
گوئیــا پنداشتی جانا ، عیـــــــــــال رستمــــــــی !
مـــــــــــادرت پیــوسته تعــــــــریف از جمالت میکند
پس چرا در پیش چشم من مثال شلغمــــــــی ؟!
بس که مـــــــن کردم نگه ، بر هیکـــــــل ناساز تو
شب به کابوسم فقـــــــط دیــــــو سیه آید همی !
کرده ای خانه خرابـــــــــــم با سفـــــــــرهای فرنگ
دائماً در فکر خـــــــــــرج لیر و مارک و درهمــــــی !
زن !! بیا از من جدا شـــــــــو ، جان تنها عمهّ ات !
رحــم کن بر جان من ، خیلی نه ! تنها یک کمی !
مصرع اول ز حافـــــــظ ، باقی شعـــــــــر از نگیــــن
مرحبا ! صد آفرین ! احسنت ! به به ! جانمی
*:مصراع از حافظ
این عروســـــــــــی که خداوند مرا کرده نصیب
کاشکی قسمت آن گــــــــــرگ بیابان نشود !
حاصـــل زحمت سی ساله ی من داده به باد
هیچکس مثل من ، از کرده پشیمــــان نشود
هیچکس یا نشود مادر ِ شوهـــــــــــــر ، یارب
یا اگر شد ، چو من ِ بی سر و سامان نشود !
گر کــُند قصد که یک روز فسنجـــــــــــــان بپزد
هرچــــه گوئی بشود ، لیک فسنجان نشود !
کتلـــــــــــت سوخته ای داده به خورد پسرم !
گر خدا رحم کند ، حاجت ِ درمـــــــان نشود !!
آنچنان وقت جدل نعـــــــــــره ی جانانه کشد !
که حریفش ، به خدا ، رستم دستان نشود !
سخنانش همه سرد و یخ و بی مزه و لوس !
اینچنین سرد و خنک ، برف زمستان نشود !
ای خدا ، مرحمتی کن ، پســــرم از دستش
راهی کوچـــــــــه و ، مجنون ِ بیابان نشود
من و اشعار طنز آمیز ؟هرگز
قدم بر روی تیغ تیز؟ هرگز
سیاسی کاری از من؟ آه ،اصلا
خطر دارد ، مبادا! جیز! هرگز
گذر از گوشه ی کوچه، چه بهتر
عبور از قسمتی که لیز ، هرگز
ستایش از بهار پر طراوت
نکوهش کردن پاییز؟هرگز
بگویم با جوانان از سر پند
حذر از چشم های هیز! هرگز
زدست روزگاران ناله کردن
اگر حتی دلت لبریز، هرگز
مبادا از رییس خود ببینیم
عیوباتی!درشت و ریزهرگز
گله از دست همسر نیست ایراد
ولی بین همه ، این نیز هرگز
رییس مجمع بخش اداری!
سلام از ما و صد البته کاری...
شنیدم توی شهرستان دوباره
تقاضا کرده نیرو، شهرداری
جوانی می رسد از جانب ما
که باشد لایق و بسیار کاری
به قامت اندکی خوش تیپ چون من
رخ اش چون لاله ی سرخ بهاری
مهندس هست و خیلی هم توانمند
نشد از دسته ی "مغز فراری"
تخصص دارد او در کامپیوتر
از آن نوعی که "سی دی " می گذاری
نه اهل حقه و دوز و کلک هست
نه اهل رشوه هست و رانت خواری
چنین فردی که برنامه نویس است
برای کار مانده در خماری
تقاضا دارم از تو با همین شعر
نگفتم مستقیم از شرمساری
شما که آخر لطف و مرامی
و داری دل به قدّ یک قناری –
بده دستان سبزت را به دستِ
کسی که از تو دارد چشم یاری
اگر کاری توانستی ، چه بهتر
وگرنه کار او شد "بدبیاری"
خلاصه پیش او ضایع نفرما
مرا که قوم و خویشم با تو ، آری
برای خاطر باری تعالا
نگو که نسبتی با ما نداری
الهی نور بر قبرت ببارد
قیامت گونه ات باشد اناری
نمانده قافیه ، شعرم تمام است
کمی تا قسمتی هم شد شعاری
خلاصه چند بیتی را برایت –
نوشتم تا بماند یادگاری*
*:شعر با مختصر تغییر
دیگر توان سر بریدن را ندارم
زین رو دگر رونق ندارد کسب و کارم
دلبر جگر سوزاند و دل در آتش انداخت
چون برّه ی کشتارگاهی بی قرارم
(داد معشوقه به عاشق پیغام)
که پسندید شما را بابام
(نشوم یکدل و یک رنگ ترا)
تاکه راضی نکنی حالا٬ دام (دا + م= مادرم)
بعد از آن نیز تو باید بروی
دست بوس علی اکبر٬ دادام
گر تو خواهی به وصالم برسی
خوب باید بشوی استعلام
چند روزی برو شاگردی کن
پهلوی شوهر آبجی مینام
من بجز خانه و ماشین و طلا
مبل و ال ی دی و ویلا می خوام
مادر و خواهر و فامیل ترا
سال تا سال نبیند چشمام
تیپ باید بزنی شیک و خفن
تا که از رو برود همسالام
قول کتبی بدهی مردانه
ابدن ور نروی با چیزام
(عاشق بی خرد ناهنجار )
رام شد رام دلآرام٬ آرام
شد گرفتار به چشمان نگار
رفت در وادی عشق و اوهام
گفت ای جان به فدای سر تو
ای تو بهتر ز اهورامزدام
من چو فرهادم و تو شیرینی
من چو مجنون و توهستی لیلام
مادر و خواهر من قربانت
به فدای تو همه فامیلام
تو فقط بله بده بعد از آن ...
من دگر هر چه بگویی می خوام
به اﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺑﮕﻮ
باید یه اتوبوس در بست بگیرن برن یکی یکی دخترای رویاهاشونو جمع کنن
لامصبا دل که نیست گاراژ حاج تقی و برادرانه!!!!!
***
!خوردن شیرینی خیلی رااحته
«شهر تهران دو روز تعطیل است»شخص مسئول حکم فرمودهست
«آسمان احتمالاً آلودهست.» (گوئیا در ادامه افزودهست!)
راهکار کلیشهای: آری،راه حلهای ریشهای: هرگز!
کانکه دنبال ریشه یابی رفت،آب دریا به کفچه پیمودهست
خب دگر بیش از این چه میخواهی،مشکل اینگونه کاملاًحل شد!
بحث آلودگی نکن شاعر!اینقدر قیل و قال بیهودهست
تو دو روزی درون خانه بمان، لگنات را به سطح شهر نران!
خودروی «فولبیآپشن»(!)ات زیرا -مثل اعصاب شهر- فرسودهست
همه در خانه بست بنشینند، دیگر آلودگی نمیبینند
خرّم آنکس که -همچو مسئولان- خاطرش شاد و فکرش آسودهست!
مشکل آیا هوای تهران است؟ یا مدیریت مدیران است؟
(خواجه در بند نقش ایوان است، فارغ از پایبست و شالودهست!)
دوش رندی به رمز با من گفت:با مدیریت جهانی ما
اغلب دودها که میبینی، به گمانم ز کلّهها بودهست!
*
تو مپندار قافیه تنگاست،پای شعرم ازین نظر لنگ است
که هنوزاندر این مغازۀ ما، قافیههای دبش موجود است!
بچه ها لازم نیست من همیشه مطلب بذارم...
.
.
.
.
.
همین که سایم بالا سرتون باشه نعمت بزرگیه ^__^
مگه نه؟
همین دختران که مارو از راه به در میکنناااااا
قد میشود درازتر از سرو با کلیپس
وقتی که هست روی سرت این هوا کلیپس!
امروزه عرضِ روسریِ بانوان کم است
ماندم چطور میشود آن زیر جا کلیپس!
رفتیم با اهالی منزل به سینما
دیدیم جای فیلم، فقط چند تا کلیپس!
امسال پرفروشترین جنس بودهاست
با اختلاف مختصری بعد «دا»، کلیپس
آن کس که بعد بورس، فرابورس ساخته
بعد از کلیپس نیز بسازد فراکلیپس!
فرماندهان زن چو بیایند، میشود
در جبهه رمز هر عملیّات «یا کلیپس»!
یک عده هم درون خیابان و کوچهها
البته میزنند به قصد ریا کلیپس
قصدی به جز ریا اگر این عده داشتند
باید که میزدند فقط در خفا کلیپس
وقتی کلیپسهای زیادی خریدهای
باید گذاشتش همه را توی جاکلیپس!
گاهی به سقف، گیرهی آن گیر میکند
این اتفاق، مشکل سقف است یا کلیپس؟
یادم نبود! نصف شما خانمید که...!
اصلاً منِ خراب کجا و کجا کلیپس!!