مجله اینترنتی تـــوفانی

.: مجله اینترنتی تـــوفانی سرگرمی ،عکس و مطالب طنز :.

مجله اینترنتی تـــوفانی

.: مجله اینترنتی تـــوفانی سرگرمی ،عکس و مطالب طنز :.

۲۸۸ مطلب با موضوع «طنز :: مطلب طنز:)» ثبت شده است

ﻣﺮﺍﺣﻞ ﭘﺬﻳﺮﺍﻳﻲ ﺍﺯ ﻣﻬﻤﺎﻥ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ:

1- ﺗﻌﺎﺭﻑ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ
2- ﻗﺴﻢ ﺩﺍﺩﻥ ﻣﺮﺩﻩ ﻭ ﺯﻧﺪﻩ ﻃﺮﻑ ﻣﻘﺎﺑﻞ
3- ﺗﻮﺳﻞ ﺑﻪ ﺯﻭﺭ ﺑﺪﻳﻦ ﺷﺮﺡ ﮐﻪ ﻣﻴﻮﻩ ﻳﺎ ﻏﺬﺍﻱ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﻈﺮ ﺭﻭ ﻃﻲ ﻳﮏ ﺍﻗﺪﺍﻡ ﺁﮐﺮﻭﺑﺎﺗﻴﮏ ﺑﻪ ﻟﺒﺖ ﻧﺰﺩﻳﮏ ﻣﻴﮑﻨﻦ ﻭ ﻣﻴﮕﻦ ﺩﻳﮕﻪ ﺩﻫﻨﻲ ﺷﺪ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺨﻮﺭﻱ
4- "ﺍﻳﺠﺎﺩ ﺣﺲ ﺗﺮﺣﻢ ﺩﺭ ﻣﻬﻤﺎﻥ ، ﻣﻴﮕﻦ "یعنی ﺗﻮ ﻓﮏ ﻣﻴﮑﻨﻲ ﻣﺎ ﺑﺪﺑﺨﺘﻴﻢ ﮐﻪ ﻫﻴﭽﻲ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﺎ ﻧﻤﻴﺨﻮﺭﻱ ؟
5- ﺗﻴﺮ ﺧﻼﺹ: ﺑﺨﻮﺭ ﺣﻴﻔﻪ ، ﺍﮔﻪ ﺑﻤﻮﻧﻪ ﻣﺠﺒﻮﺭﻳﻢ ﺩﻭﺭ ﺑﻨﺪﺍﺯﻳﻢ !

 

مراحل خداحافظی از مهمان:

1- علامت دادن خانم مهمان به همسرش با سر و چشم
2- برخواستن آقای مهمان و صداکردن همسرش و گفتن خوب دیگه ما رفع زحمت کنیم؛ اصرار مجدد برای حفظ مهمان توسط صاحبخونه
3- ادامه صحبتها تا دم در؛ گفتن خداحافظی چند بار
4- بوق زدن و دست تکون دادن
5- مشاهده رفتن مهمان تا هنگام خروج از کوچه :))))))

***

تا کجا می خوایم پیش بریم خوووووووو 

وقتی ما ایرانیا میخوایم از کسی تعریف کنیم:

عجب نقاشییه نکبت

چه دست فرمونی داره توله سگ

چه صدایی داره کثافت

چه گیتاری میزنه ناکس

استاد کامپیوتره لامصب

عجب گلی زد بی وجدان

بی شرف کارش خیلی درسته

دوست دارم وحشتناک . . . . . . . .

وقتی میخوایم طرفو زایه کنیمو بهش نیش و کنایه بگیم:

برو شازده . . . . . .

چی میگی با معرفت ؟!؟!؟!؟!

آخه آدم حسابی ؟!؟!؟!؟!

چطوری آی کیو ؟!؟!؟!؟!

به به استاد معظم . . . . . .

کجایی با مرام ؟!؟!؟!؟!

آقای محترم . . . . . .

برو دکتر برو . . . . . .


مسابقه پیامکی ایرانسل(هر پیام 75تومان)

برنده:هر روز یک لپ تاپ

سؤال:1.آب خوبه؟بله:))))))

2.درخت چه رنگ است؟سبز:))))))))))

3.آهن سفت تره یا پنبه؟آهن
.
.
.
سؤال آخر:شخصی که نظریه بروکراسی پست مدرن را

باب کرد که بود واون روز تو خلوتش به چی فکر میکرد؟:||||

 

دبستان که بودیم می گفتیم : اولیا شلخته ، دومی ها پاتخته ،

سومی ها رییسن ، چارمی ها پلیسن ،

پنجمیا رفوزه یه وری میرن تو کوزه !!!

حالا با اضافه شدن شیشم به نظرتون این شعر رو باید چطوری بخونن ؟؟؟

بعضیا ی جوری خودشونو میگیرن لـعـنـتـیـا انگار مـَـنــَن!!
واللا…

دختـــــره متــــــولد 1382 نوشــــــته:
.
.
.
.
.
.
عشــــق یا هـــــرزگی؟!

از تنــــها بودنــــــــم راضــــی نیـستم!!

اما خوشحالم که با خیلی ها نیستم


اونوقت من کــــه 10 ســـالم بــــــــود،

هواپیما که رد میشد براش بای بای میکردیم تا برام بوق بزنه ..


یه دوست چینی داشتم !

مریض شد


ﺑﺮﺍﻯ ﻋﻴﺎﺩتش رفتم ﺑﻴﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ


کنار تختش واسادم ...


دوست چینیم بهم ﮔﻔﺖ : ﭼﻴﻨﮓ ﭼﻮﻧﮓ ﭼَﻦ ﭼﻮﻭﻭن...


ﺟوﻥ ﺩﺍﺩ بدبخت...!!!


ﺑﺮﺍﻯ ﺗﺮﺟﻤﻪ ﺍﻳﻦ ﺟﻤﻠﻪ رفتم ﭼﻴﻦ...


اونجا از یه مرد چینی معنیش رو پرسیدم

اون مرد چینی بهم گفت :

.

.

.


ﭘﺎﺗﻮ ﺍﺯ ﺭﻭ ﺷﻴﻠﻨﮓ ﺍﻛﺴﻴﮋﻥ ﻭﺭﺩﺍﺭ ﻛﺼﺎﻓططﻄﻄ 

ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻩ ﻏﺬﺍ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺑﺪﻩ
ﻣﯽ ﮔﻪ ۲ ﺗﺎ ﭘﯿﺘﺰﺍ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﺑﺎ ﯾﻪ ﻫﻤﺒﺮﮔﺮ ﺳﺎﺩﻩ
ﻭﻗﺘﯽ ﻗﻄﻊ ﮐﺮﺩ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﭼﺮﺍ ﻧﮕﻔﺘﯽ ﺳﻪ ﺗﺎ ﭘﯿﺘﺰﺍ؟
ﮔﻔﺖ: اگه واست ﭘﯿﺘﺰﺍ میگرفتم ﮔﺮﻭﻥ ﻣﯽ ﺷﺪ
ﺑﺮﺍ ﺗﻮ ﻫﻤﺒﺮﮔﺮ ﮔﺮﻓﺘﻢ ! :|
به دوتا پرورشگاه سر زدم هردوتاشون گفتن قیافت خیلی آشناس !

قیافه دخترا وقتی گوشیشون دست باباشونه

Catsmob.com - The coolest pics on the net!

توی ژاپن:
جوان اولی از عشق جوان دومی نسبت به دختر محبوبش متاثر میشه و خودکشی می کنه جوان دومی هم از مرگ همنوع خودش اونقدر اندوهگین میشه که خودکشی می کنه بعدش برای دختر ژاپنی هم چاره ای جز خودکشی نیست .
توی اسپانیا:
مرد اولی توی دوئل ، مرد دومی رو از پای در میاره و با زن محبوبش به آمریکای جنوبی فرار می کنن .
توی انگلستان:
دو تا عاشق با کمال خونسردی حل قضیه رو به یه شرط بندی توی مسابقه ء اسب سواری موکول می کنن اسب هر کدوم برنده شد ، معشوق مال اون میشه .
توی فرانسه:
خیلی کم کار به جاهای باریک می کشه دو تا مرد با همدیگه توافق می کنن که خانم مدتی مال اولی

فانتزی من اینه که...
پستم صفحه اول قرار بگیره و بالای هزارتا لایک بخوره...
هی... یعنی میشه؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!
****

منتظر نظرات و لایک های سبزتان هستیم

شش سال اول زندگی:

- گریه نکن
- شیطونی نکن
- دست تو دماغت نکن
- تو شلوارت پی پی نکن
- مامانت رو اذیت نکن
- روی دیوار نقاشی نکن
- انگشتت رو تو پریز برق نکن
- شب ها تو جات جیش نکن
- با اون پسر بی تربیته بازی نکن
- اسباب بازی ها رو تو دهنت نکن


دوره دبستان:

- موقع رفتن به مدرسه دیر نکن
- پات رو تو جامیزی نکن
- ورق های دفترت رو پاره نکن
- مدادت رو تو دهنت نکن
- تخته پاک کن رو خیس نکن
- حیاط مدرسه رو کثیف نکن
- گچ رو پرت نکن
- تو راهرو سروصدا نکن


دوره راهنمایی:

- ترقه بازی نکن
- تو کوچه فوتبال بازی نکن

روزی همه دانشمندان مردند و وارد بهشت شدند آنها تصمیم گرفتند تا قایم موشک بازی کنند.انیشتین اولین نفری بود که باید چشم می گذاشت. او باید تا 100 میشمرد و سپس شروع به جستجو میکرد. همه پنهان شدند الا نیوتون ...
نیوتون فقط یک مربع به طول یک متر کشید و درون آن ایستاد، دقیقا در مقابل انیشتین. انیشتین شمرد 97, 98, 99..100…
او چشماشو باز کرد ودید که نیوتون در مقابل چشماش ایستاده. انیشتین فریاد زد نیوتون بیرون( سک سک) نیوتون بیرون( سک سک)
نیوتون با خونسردی تکذیب کرد و گفت من بیرون نیستم. او ادعا کرد که اصلا من نیوتون نیستم !!! ...
تمام دانشمندان از مخفیگاهشون بیرون اومدن تا ببینن اون چطور میخواد ثابت کنه که نیوتون نیست ...
نیوتون ادامه داد که من در یک مربع به مساحت یک متر مربع ایستاده ام ... که من رو، نیوتون بر متر مربع میکنه ......
و از آنجایی که نیوتون بر متر مربع برابر \"یک پاسکال\" می باشد بنابراین من \"پاسکالم\" پس پاسکال باید بیرون بره (پاسکال سک سک)

نتیجه اخلاقی : این دانشمندا یه عمر تلاش و تحقیق و درس و ... ، آخرش رفتن اون دنیا قایم موشک بازی میکنن !!! خدا رو شکر دانشمند نشیدیم !


شوخی چش بادومی

نمونه ایی از شوخی شهرستانی

فامیل فداتون بشه لایک کنید

چطوری یک زرافه را در یخچال بگذاریم؟
.
.
.
.ابتدا در یخچال را باز میکنیم.سپس زرافه را در یخچال میگذاریم و در را میبندیم!!!

۲-چطور یک فیل را در یخچال بگذاریم؟
(یه کم فکر کن )
.
.
.
.
.

..نه اشتباه گفتی .اول در یخچال رو باز میکنیم زرافه رو میزاریم بیرون سپس فیل را داخل یخچال میگذاریم!!

۳-چگونه فیل را داخل ماشین بگذاریم؟.
.
.
..فیل را از یخچال بیرون بیرون می آوریم و در ماشین میگذاریم.!!

۴-شیر شاه یک جلسه میزاره همه ی حیوونها رو دعوت میکنه!!. همه میان به جز یه نفر!!
اگه گفتی کیه.؟
فیل چون هنوز تو ماشینه

5-چند نفر میخوان از یه رودخانه پر از تمساح شناکنان برند اون طرف!!.اونها به سلامت میرند اون طرف.اگه گفتی چرا تمساحها نخوردنشون؟.
.
.
.
.
.چون تمساحها رفته بودند جلسه ی شیر شاه!!

۶-اگه گفتی به یه کرم سبز که سنگ میخوره چی میگن؟
.
.
.
.
...کرم سبز سنگ خوار!!

۷-یه نفر تو سرش یه چیز سبز میبینه که سنگ می خوره شبیه کرم هم بوده.!!
اگه گفتی چی بوده؟.
.
.
.
.
.
نه کرم سبز سنگ خوار نبوده چون کرم سبز سنگ خوار رفته جلسه شیر شاه!!
اون مرد خیالاتی شده!!
.
۸-جلسه شیر شاه تموم شد.ولی همه حیوونها یه جا جمع شدند میدونی چه اتفاقی افتاده؟

.
.
.
.
..فیله که سوار ماشین شده بود تصادف کرد و مرد!!!!
حیوونها براش ختم گرفتند!!
خدا اموات شما رو هم بیامرزه!!

بابا مردیم از افسردگی !!!!!! نه یه کامنتی نه یه لایکی نه یه کلیک رو تبلیغاتی !!

 

نه تنها من بلکه همه ی نویسنده های سایت !! 

برای مثال این عکس سید با دکترش ... وقتی داشتن از خونه میبردنش !

و اینم پرستاراش !! (البته یکم خوش به حالش !! نه ؟!)

ولی یـَـک قاتل هایی هستند که خدا میدونه !!

 

2 تا نظر لااقل بدید ما روحمون شاد بشه !!

و نیت بکنید : الی روح العلیـ ـ ـرضا و یا الی روح السید ...

 

آخه مگه میشه؟

روزی هزار و خورده ای بازدید کننده بد اونوخ نظر 2تا، کلیک رو تبلیغات بضی وقتا اصن هیچی

مگه بازدید کننده انقد بی حس و حالم میشه؟

والا.............

راستی پول بیمارستان سید رو هم نداریم بدیم ! به عمه هامون هم متوسل شدیم ولی فایده نداشت ...

ببینید اگه پول ندیم مجبورن نگهش دارن تا پول جور شه ... اون وقت سایت میخوابه !

با خودتون !

 

ولی بازم به عشقتون !!

=================================

 

 

عملیات Heshmat Ops

***

 

معجون ناشناخته !! ابـــــــر قـــــــدرتی به نام ســـــــانــــــدیــــــس !!

***

همسرم خوش اومدی !!

***

***

 
تـــــــرولــــگـــر !
 
از کدوم استفاده میکنید ؟! 

 

آقا  بدبخت شدم ....

به فَــنـــا رفتم ... به فریادم برسید. دیروز کیف پولم رو زدن. کلی چیز با ارزش توش داشتم : شناسنامه و کارت ملی. کارت ماشین. کارت پایان خدمت 400 هزار تومن پول نقد، iphon5 ، یک دستگاه ریو و هزاران جوایز نقدی دیگر ......

.

.

دوستان عــمّـــم پیـــره . مراعات کنید ...

 

***

 
رفتم نونوایی. شاطر گفت آقا نون تا اینجا میرسه. گفتم دوستان خواهشاً جمع تر وایسید نون به ما هم برسه !!!
 

***

 

شما میدونید چطوریه که توی فیلمای کره ای و چینی ، این قهرمانه همیشه پشت سرشو میبینه، یه دفعه هم برمیگرده با یه ضربه ناکارش میکنه ... اون وقت ما توی دعوا پشت سر که هیچ؛ تا طرف مقابلو میبینیم متوسل میشیم به عممون ؟!!!!!!

***

 

شما هم مثل من وقتی کنار کتری وای میسی، کتری جوش نمیاد . همینکه یه لحظه میری ببینی مامانت چیکارت داره، برمیگردی میبینی نصف ظرف تبخیر شده @!!

 

***

 
استادان عزیز دانشگاه که میگید شما دانشگاهی ها باید درس بخونید. انگار تاحالا به اسم دانشگاه توجه نکردید ! دقت کنید : دانش، گــــــــــاهــــــــــی !!!×××× 
خداییش هرکی موافقه بگه !!!
 

***

 

یکی از بازدید کننده های عزیز کامنت گذاشته بود : """ خیلی عالی بووووووووووووود  """

 

جواب بنده اینه :

 

ما اصلا کلاً دست خودمون نیست... ذاتاً عالی کار میکنیم ... همه ی مطالبمون کولاکه ... خلاصه خیلی خوبیم . خیلی !!

 

و البته از تعریف کردن از خودمون هم خیلی بدمون میاد ... و اینم شعارمونه : "تــــــــــف به ر یــــــا " ! 

آره دیگه اینجوریاست ...

 

دوستانی که موافقند بگن  !!//bayanbox.ir/id/8835314675665080058?view//bayanbox.ir/id/5828062830816414450?view

 

***

 
به زن همسایمون گفتم: شما چند درصد دعاهات مستجابه؟!؟! گفت : 50% گفتم از کجا میگی ؟! گفت از خدا خواستم یه شوهر خرپول نصیبم کنه ! شوهرم خـــــر هست ! پول نداره !!!!
 

***

 
طبق آخرین پژوهش ها محققان گفته اند: یک ساعت خواب در وقت کلاس با 8 ساعت در وقت خارج از کلاس برابری میکنه !
جدا از محقق ها بروبچ هم میگن 5 دقیقه خواب وسط درس استاد (مخصوصا اگه ته کلاس باشی) لذتش از 20 ساعت خواب تو خونه بیشتره ...

***

 
من وقتی به بابام غذا تارُف میکنم !!!!
خــــــداییش اینجوری نیست ؟!؟!؟!؟!!

- چندتا از دروغ های مشهورمون :

  . فقط امضای رئیس مونده 

. این لباس جنسش ترک اصله 

. به چشم خواهری میبینمش 

. همه بچه ها خوشگلن 

. از فکر تو تا خود صبح بیدار بودم 

. این آخرین سیگاریه که میکشم 

. منو تو جوونیام ندیدی 

. این بهترین کادوییه که تو زندگیم گرفتم 

. مرسی من نمیخورم، رژیم دارم 

. از این همه یه دونه مونده، همش رو فروختم 

. عموم فوت کرده بود نتونستم بیام 

. مادر نزاییده کسی رو که چپ نگام کنه 

. خونه رو تخلیه کنین پسرم ازدواج کرده 

. شما فرم رو پر کنین ما باهاتون تماس میگیریم
+
از فردا دیگه فیسبوک نمیرم :دی

خداییش دروغ میگم؟؟
*****


هرکی فهمید چیه قضیه بگه !!!!

 
ببینم کیا گیراییشون بالاست !
 
خیلی پاش وقت گذاشتم !!
 
========================================================
========================================================
========================================================
خداییش فهمیدید بگید !!!
 

امروز امتحـــــــــان گزینه دو داشتیم !!!!!!

 
فقــــــط به افتخار نویسنده ها و مخاطب های سایت توفانی !!!!!!
 
آدرس سایت رو هم نوشتم که نگید کار خودش نیست !!!
اگه بدونید با چه مشقتی عکس انداختم !!!!!!!!! فکرش رو بکن بین کلی مراقب های مدرسه نمونه دولتی !! (تعجب نکنید مگه من چمـــه ؟؟! باور کنید درس خونم!)
 
خداییش لایک و نظر نداره !؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ این شجاعت ××××
 
اینم کار پشت سریــــمـــه !! اسمش مجیده !! 

مهارت های لازم برای یک وبلاگ نویس:
خواب کم ..
مقاومت در برابر بی خوابی ..
غیرت نداشتن روی عمه ، نداشتن عمه که دیگه عالی میشه ..!
انگیزه قوی برای پست گذاشتن بدون کامنت ..
حس شوخ طبعی ..
انگشتان مقاوم در برابر ساییدگی به علت تایپ ..
صبر در برابر غُر های خانواده ..
بعد ما با این همه مشقّت کار می کنیم شما کامنت رو از ما دریغ میکنین ؟
ینی انصافهههههههه ؟؟­؟
{.60.}

یک خانم ایرانی در روز قیامت

خانم های ایرانی اون دنیا هم از چونه زدن دست برنمی دارن. می گی نه ، نگاه کن!!!

.

.

.

.

.

.

.

.

.

خانم من فقط مامورم. به من گفتند بشمار، حالا هم شمردم. شما کلا ۱۱۰۳۰۵ رکعت دارید.

ولی من همه را خوندم. نمی شه یه کاریش بکنی.

دست ما نیست به خدا. ولی چشم؛ روندش می کنم. ۱۱۰۵۰۰ خوبه؟

عجب گرفتاری شدیم. من می گم همه را خوندم. گرد نمی خواد بکنی. همان هایی که خواندم را بهم بده.

عرض کردم. مبلتان چرمی بوده. یارو یافت آبادیه مبل ساز، چرمش را از چین وارد کرده.

اینها ذبح شرعی نمی کنند. چرم حکم مردار را داشته و نجس بوده. شما می نشستی روش؛ حواستان نبوده دستتان عرق..

من این هایی که می گی اصلا حالیم نیست. من همه اش را خوندم. یک جایی اشتباه کردی. از جام تکان نمی خورم تا درستش کنی .

ببینید خانم فیلمش هست. ما از لحظه لحظه اعمالتان فیلم گرفتیم. ببینید.

_ ای خدا مرگم بده. این چیه؟

_ بگذارید رد کنم اینجاش را. خب. همین جا. ببین خانم اینجا که زوم کردم رو مبل نشستید و ..

_ این منم؟

بله خانم. این هم همان مبلیه که..

چقدر چاق افتادم اینجا.

چه عرض کنم؟ می توانم کمی کنتراستش را بیشتر کنم ولی نرم افزارم قفل شکسته است، اسکیل را عوض نمی کند.

_ آقا میشه این عکس را برام بریزی؟ خدا از حسابرسی کمت نکنه.

_ فلش دارید همراتان؟

چه حرفی می زنی. من تازه یک ساعت پیش از قبر درآمدم. فلشم کجا بود؟ نمی شه بریزی رو سی دی.

_ سی دی خام ندارم. بریزم ته این سی دی؟ طوریش نیست؟ اعمال یک بابایی است که در جنینی تلف شد. باقی سی دی خالیه.

_ جا میشه؟

_ آره بابا. هر سی دی جهان آخرت ۷۰۰۰ گیگ جا دارد

_ پس قربون دستت یک موزیکی چیزی هم بریز ته اش.

باشه. یک تکنوازی صور اسرافیل دارم، جدید. حالشو ببر

 هممون صد البته میدونیم که در روز قیامت اینگونه نیست ! این پست یه شوخی و صرفا یه نقده ! (متوجه این قضیه باشیم !)

 

 

یه سری جملات پشت کامیونی
 
کدوم جمله شامل حال شما میشه ؟! یا باش حال میکنی ؟!
 
ما این همه وقت و انرژی میذاریم شما یه نظر کوچولو نمیدید ؟!؟!؟!
آیا این انصافه ؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!
 
 
آب رادیاتور ماشین بخور محتاج نامردان نباش!

_____________________
آدم دیوانه را بنگی بس است خانه پرشیشه را سنگی بس است!

_____________________
اتوبوس من غصه نخور،منم یه روز بزرگ میشم!(ژیان)

_____________________
اگر از عشقت نکنم گریه و زاری

به جهنم که مرا دوست نداری!

_____________________
اگه الله کند یاری

چه اف باشد چه سوسماری!

_____________________
اگر خواهی بمیری بی بهانه

بخور ماست و خیار و هندوانه!

_____________________
ای بلبل اگر نالی من با تو هم آوازم

تو عشق گل داری،من عشق گل اندامی!

_____________________
ای روزگار

با ما شدی ناسازگار!

_____________________
بپر بالا که گیر نمیاد!

_____________________
باغبان در را مبند من مرد گلچین نیستم

من خودم گل دارم و محتاج یک گل نیستم!

_____________________
بحث30یا30 ممنوع!

_____________________
بخور و بخواب کارمه

الله نگهدارمه!

_____________________
به مادرت رحم کن کوچولو!

_____________________
تا جام اجل نکرده ام نوش

 هرگز نکنم تو را فراموش!

_____________________
تا سگ نشوی کوچه و بازار نگردی

تا کوچه و بازار نگردی نشوی گرگ بیابان!

_____________________
تاکسی نارنجی 

از من نرنجی!

_____________________
تجربه نام مستعاری است که بر خطاهای خود میگذاریم!

_____________________
جهان باشد دبستان و همه مردم دبستانی

چرا باید شود طفلی ز روز امتحان غافل؟!!

_____________________
داداش مرگ من یواش

امان از دست گلگیر ساز و نقاش!

_____________________
درخت مکر زن صد ریشه دارد

فلک از دست زن اندیشه دارد!

_____________________
در طواف شمع می گفت این سخن پروانه ای

سر پیچ سبقت نگیر جانا مگر دیوانه ای!

_____________________
دلبرا دل به تو دادم که به من دل بدهی

دل ندادم که به من ساندوچ و دلمه دهی!

_____________________
دنبالم نیا آواره میشی!

_____________________
دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ

ای هیچ تر از هیچ تو بر هیچ مپیچ!

_____________________
دودوتا هفتا کی به کیه!

_____________________
رود می رود اما ریگذارش می ماند!

_____________________
زندگی بدون عشق مثل ساندوچ بدون نوشابه هست!

_____________________
زندگی بدون عشق مانند شلوار بدون کش هست!

_____________________
«zoor nazan farsi neveshtam»

_____________________
ژیان عشقت مرا بیچاره بنمود

ز شهر و خانه ام آواره بنمود!

_____________________
سر پایینی نوکرتم

سر بالایی شرمندتم(ژیان)

_____________________
شب و روز رانندگی در جاده ها کار من است 

از خطر باکی ندارم جون خدا یار من است!

_____________________
شو همره بلبل بلب هر مهوش!

(اینو برعکس هم که بخونی همین میشه)

_____________________
عشق میکروبی است که از راه چشم وارد می شود و قلب را عاشق می کند!

_____________________
قربان وجودی که وجودم ز وجودش بوجود آمده است!

_____________________
کوه از بالا نشینی رتبه ای پیدا نکرد

جاده از افتادگی از کوه بالا میرود!

_____________________
گاز دادن نشد مردی

عشق آن است که بر گردی!

_____________________
گدایان بهر روزی طفل خود را کور می خواهند

طبیبان جملگی خلق را رنجور می خواهند!

تمام مرده شویان راضیند بر مردن مردم بنازم مطربان را که خلق را مسرور می خواهند!

_____________________

گلگیرم ولی گل نمیگیرم!

_____________________
نوکرتم ننه!

_____________________
یه بار پریدی موتوری دو بارپریدی موتوری آخر می افتی موتوری!

_____________________
گرگی که مرا شیر دهد میش من است

بیگانه اگر وفا کند خویش من است
 

مرد متاهل : 1- شکم برآمده (نه از اون شکمها )2- کله در حال بی مو شدن


3- شلوار گشاد 4- لباس تمام دکمه دار 5- روزی یه بار حمام 6- دستها همیشه تمیز

 

مرد مجرد : 1- شکم صاف 2- شلوار تنگ 3- تی شرت 4- کلش فرقی نمی کنه 5- حموم چیه 6- دست کدومه

***

حتی تو دستشویی هم نمیشه امنیت داشت!!!

www.parsnaz.ir - حتی در دستشویی هم نمی توان امنیت داشت + عکس

ﻣﺎﺩﺭ ﻋﺰﯾﺰﺗﺮ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﻢ،ﺑﻊ!

ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﮔﻠﻪ ﺟﺪﺍ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻗﺼﺎﺏﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺳﭙﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻫﻤﯿﻨﻄﻮﺭﯼ ﻫﻢ ﺷﺪ.
ﺣﺎﺝ ﺭﺣﯿﻢ ﻗﺼﺎﺏ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺧﺮﯾﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﺮﺩ. ﺁﻥ ﺷﺐ ﺭﺍ ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﯽ ﺗﺎ ﺻﺒﺞ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺳﺤﺮ ﮐﺮﺩﻡ؛ ﻫﻤﻪﺍﺵ ﺧﻮﺍﺏ ﭼﺎﻗﻮ ﻣﯽﺩﯾﺪﻡ.
ﺻﺒﺢ ﻗﺼﺎﺏ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺁﺏ ﺁﻭﺭﺩ؛ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﻨﯽ ﻫﺴﺘﻢ ﺍﺷﮏ ﺟﻠﻮﯼ ﭼﺸﻤﻬﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ ﺑﻪ
ﺳﻤﺖ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﻭ ﺍﺯ ﺗﻪ ﺩﻝ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﺑﻊ ﺑﻊﮐﺮﺩﻡ.

ﻗﺼﺎﺏ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺗﯿﺰ ﮐﺮﺩﻥﭼﺎﻗﻮﯾﺶ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺭﺿﺎ، ﭘﺴﺮﺵ، ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺩﺳﺖ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭ ﮐﻪ ﻗﯿﻤﺖ ﮔﻮﺷﺖ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺑﺎﻻ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻓﺮﺩﺍ ﺷﺎﯾﺪ ﻗﯿﻤﺖ ﯾﮏ ﮐﯿﻠﻮ ﮔﻮﺷﺖ ﺑﺸﻮﺩ ﺑﯿﺴﺖ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﺎﻥ.
ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﭼﻨﺪ ﺻﺒﺢ ﺍﯾﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺷﺪ ﻭ ﺩﺳﺖ ﺑﺮ ﻗﻀﺎ ﻣﺎ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﺎﻧﺪﯾﻢ.

ﺣﺎﻝ ﻫﻢ ﻗﯿﻤﺖ ﮔﻮﺷﺖ ﺑﻪ ﻗﺪﺭﯼ ﮔﺮﺍﻥ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﮐﺴﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺧﺮﯾﺪ ﺁﻧﺮﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﺧﯿﺎﻝ ﻣﻦ ﺁﺳﻮﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﺣﺎﻻ ﺣﺎﻻﻫﺎ ﻣﺮﺩﻧﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ.

ﺍﻣﺎ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﺍﺯ ﻗﺼﺎﺏ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺧﻮﺑﯽ ﺍﺳﺖ. ﻫﻮﺍﯼ ﻣﺮﺍ ﺩﺍﺭﺩ؛ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﮐﻢ ﻧﻤﯽﮔﺬﺍﺭﺩ.
ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﺳﺮﻓﻪ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺩﮐﺘﺮ ﺁﻭﺭﺩ.

ﺑﺮﺧﯽ ﺍﺯ ﻣﺸﺘﺮﯾﺎﻥ ﻗﺼﺎﺏ ﻣﯽﮔﻮﯾﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻗﯿﻤﺖ ﮔﻮﺷﺖ ﻫﻤﯿﻦ ﻃﻮﺭﯼ ﺑﺎﻻ ﺑﺮﻭﺩ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﻣﺎ
ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻥ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺍﺳﺐﻫﺎﯼ ﺭﻭﺳﯽ ﮐﻪ ﺛﺒﺖ ﻣﻠﯽ ﺷﺪﻩﺍﻧﺪ، ﺛﺒﺖ ﻣﻠﯽ ﺑﮑﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺸﻮﯾﻢ ﭘﺸﺘﻮﺍﻧﻪ ﺍﺭﺯﯼ ﺑﺮﺍﯼﻣﻤﻠﮑﺖ!

ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺑﺸﻮﺩ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻫﻢ ﻓﮑﺮﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺸﮑﯿﻞ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺑﮑﻨﻢ.
ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﯽ ﻣﺎﺩﺭ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﯾﮏ ﺩﺧﺘﺮ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺩﺷﺖ ﺁﻭﺭﺩﻩﺍﻧﺪ. ﭼﺸﻢﻫﺎﯾﺶ ﺷﺒﯿﻪ ﺁﻫﻮ ﺍﺳﺖ. ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺩﺭﺩ ﺩﻝ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﺷﺎﯾﺪ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺑﺪﻫﻢ ﺍﺯﺵ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯼ ﮐﻨﻢ.

ﻣﺎﺩﺭ! ﺩﯾﮕﺮ ﺯﯾﺎﺩﻩ ﻋﺮﺿﯽ ﻧﯿﺴﺖ.
ﺳﻼﻣﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺮﺩﺍﺭﺍﻥ ﻭ ﺧﻮﺍﻫﺮﺍﻧﻢ
ﺑﺮﺳﺎﻥ؛ ﺑﻪ ﺳﮓ ﮔﻠﻪ ﻫﻢ ﺳﻼﻡ ﺑﺮﺳﺎﻥ.

طنز نامه گوسفند

شما یادتون نمیاد، تو دبستان زنگ تفریح که تموم می شد مامورای آبخوری دیگه نمی ذاشتن… آب بخوریم...

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، شبا بیشتر از ساعت ۱۲ تلویزیون برنامه نداشت سر ساعت ۱۲سرود ملی و پخش می کرد و قطع می شد…. سر زد از افق…مهر خاوران !

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، قبل از شروع برنامه یه مجری میومد اولش شعر می خوند بعد هم برنامه ها رو پشت سر هم اعلام می کرد…آخرشم می گفت شما رو به دیدن برنامه ی فلان دعوت می کنم..

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، تو نیمکت ها باید سه نفری می نشستیم بعد موقع امتحان نفر وسطی باید میرفت زیر میز.

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، سرمونو می گرفتیم جلوی پنکه می گفتیم: آ آ آ آ آ آآآآآ

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، ولی نوک مداد قرمزای سوسمار نشانُ که زبون میزدی خوش رنگ تر میشد.

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، تو فیلم سازدهنی مرده با دوچرخه توکوچه ها دور میزدو میخوند:دِریااااااا موجه کا کا.. دِریا موجه.

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، کاغذ باطله و نون خشکه میدادیم به نمکی ، نمک بهمون میداد بعدش هم نمک ید دار اومد که پیشرفت کرده بود نمک ید دار میداد، تابستونها هم دمپایی پاره میگرفت جوجه های رنگی میداد.

 

 ***

   

شما یادتون نمیاد، خانواده آقای هاشمی رو که میخواستن از نیشابور برن کازرون، تو کتاب تعلیمات اجتماعی ! شما یادتون نمیاد موقع امتحان باید بین خودمون و نفر بغلی کیف میذاشتیم رو میز که تقلب نکنیم.

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، سریال آیینه ، دو قسمتی بود اول زن و شوهر ها بد بودند و خیلی دعوا میکردند بعد قسمت دوم : زندگی شیرین می شود بود و همه قربون صدقه هم می رفتند. یه قسمتی بود که زن و شوهر ازدواج کرده بودند همه براشون ساعت دیواری اورده بودند. بعد قسمت زندگی شیرین میشود جواد خدایاری و مهین شهابی برای زوج جوان چایی و قند و شکر بردند همه از حسن سلیقه این دو نفر انگشت به دهان موندند و ما باید نتیجه میگرفتیم که چایی بهترین هدیه عروسی می تونه باشه.

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد؛ جمعه شبا سریال جنگجویان کوهستان رو، فرداش همه تو مدرسه جوگیر بودیم.

 

 ***

 

 

شما یادتون نمیاد، پیک نوروزی که شب عید میدادن دستمون حالمونو تا روز آخر عید میگرفتن !

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، اون قایق ها رو که توش نفت میریختیم و با یه تیکه پنبه براش فتیله درست میکردیم و بعد روشنش میکردیم و میگذاشتیمش تو حوض. بعدش هم پت پت صدا میکرد و حرکت میکرد و ما هم کلی خر کیف میشدیم..!!!

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، شیشه های همه خونه ها چسب ضربدری داشت.

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، زنگ آخر که می شد کیف و کوله رو مینداختیم رو دوشمون و منتظر بودیم زنگ بخوره تا اولین نفری باشیم که از کلاس میدوه بیرون .

 

 ***

شما یادتون نمیاد، یک مدت از این مداد تراش رو میزی ها مد شده بود هرکی از اونا داشت خیلی با کلاس بود.

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، دستمال من زیر درخت آلبالو گم شده سواد داری؟

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، ماه رمضون که میشد اگه کسی می گفت من روزه ام بهش میگفتیم: زبونتو در بیار ببینم راست میگی یا نه !

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، که کانال های تلویزیون دو تا بیشتر نبود، کانال یک و کانال دو !

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، پاک کن های جوهری که یه طرفش قرمز بود یه طرفش آبی بعد با طرف آبیش می خواستیم که خودکارو پاک کنیم، همیشه آخرش یا کاغذ رو پاره می کرد یا سیاه و کثیف می شد !

 

 ***

شما یادتون نمیاد، سر صف پاهامونو ۱۸۰ درجه باز می کردیم تا واسه رفیق فابریکمون جا بگیریم !

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، آن مان نماران، تو تو اسکاچی، آنی مانی کَ. لا. چی !

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، گوشه پایین ورقه های دفتر مشقمون، نقاشی می کشیدیم. بعد تند برگ میزدیم میشد انیمیشن

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، آرزومون این بود که وقتی از دوستمون می پرسیم درستون کجاست اونا یه درس از ما عقب تر باشن !

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، یه زمانی به دوستمون که میرسیدیم دستمون رو دراز میکردیم که مثلا میخوایم دست بدیم، بعد اون واقعا دستش رو دراز میکرد که دست بده بعد ما یهو بصورت ضربتی دستمون رو پس میکشیدیم و میگفتیم: یه بچه ی این قدی ندیدی؟؟ (قد بچه رو با دست نشون میدادیم) و بعد کرکر میخندیدیم که کنفش کردیم !

 

 ***

شما یادتون نمیاد، با آب و مایع ظرفشویی کف درست میکردیم، تو لوله خالی خودکار بیک فوت میکردیم تا حباب درست بشه !

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، انگشتر فیروزه، خدا کنه بسوزه !

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، اون موقعها یکی میومد خونه مون و ما خونه نبودیم رو در مینوشتن: آمدیم نبودید!!

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، دبستان که بودیم، هر چی میپرسیدن و میموندیم توش، میگفتیم ما تا سر اینجا خوندیم !

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، گل گل گل اومد کدوم گل؟ همون که رنگارنگاره برای شاپرکها یه خونه قشنگه. کدوم کدوم شاپرک؟؟ همون که روی بالش خالهای سرخ و زرده، با بالهای قشنگش میره و برمیگرده، میره و برمیگرده.. شاپرک خسته میشه… بالهاشو زود میبنده… روی گلها میشینه… شعر میخونه، میخنده !

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، اون مسلسل های پلاستیکی سیاه رو که وقتی ماشه اش رو میکشیدی ترررررررررررررترررررررررر ررر صدا میداد !

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، بچه که بودیم می خواستیم بریم حموم باید یک ساعت قبل بخاری تو حموم روشن میکردیم.

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، آسیاب بشین میشینم، آسیاب پاشو پامیشم، آسیاب بچرخ میچرخم، آسیاب پاشو،پا نمیشم؛ جوون ننه جون، پا نمیشم؛… جوونه قفل چمدون،پامیشم..آسیاب تند ترش کن، تندتر تندترش کن!

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، اونجا که الان برج میلاد ساختن، جمعه ها موتورهای کراس میومدن تمرین و نمایش. عشقمون این بود که بریم اونا رو ببینیم. راستی چی شدن اینا

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، چرخ فلکی که چرخو فلکش رو میاورد ۴ تا جا بیشتر نداشت و با دست میچرخوندش.

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، …تا پلیس میدیدم صدای ضبط ماشین رو کم میکردیم!

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، که چه حالی ازت گرفته می شد وقتی تعطیلات عید داشت تموم می شد و یادت می آمد پیک نوروزیت را با اون همه تکالیفی که معلمت بهت داده رو هنوز انجام ندادی واقعا که هنوزم وقتی یادم می یاد گریم می گیره.

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، انگشتامونو تو هم کلید میکردیم یکیشونو قایم میکردیم اینو میخوندیم: بر پاااا….بر جاااا…. کی غایبه؟ مرجاااان…دروغ نگو من اینجااام

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، چقدر زجر آور بود شنیدن آهنگ مدرسه ها وا شده اونم صبح اول مهر.

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، توی سریال در پناه تو وقتی بابای مریم سیلی آبداری زد به رامین چقدر خوشحال شدیم!

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، بازی اسم فامیل. میوه:ریواس. غذا:ریواس پلو…..!

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، دبستان که بودیم معلم بهداشت یه ساعتایی می اومد با مدادامون لای موهامونو نگاه می کرد.

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، این آواز مُد شده بود پسرا تو کوچه میخوندن: آآآآآی نسیم سحری صبر کن، مارا با خود ببر از کوچه ها،آآآی

 

 ***

 

شما یادتون نمیاد، مراد برقی عاشق محبوبه بود، وقتی سریال مراد برقی شروع میشد پرنده تو خیابونها پر نمی‌زد.

 

 ***

 

چه شیطونی هایی می کردیم یادش به خیر یاد کودکی…….و همه بچه های اون موقع…. یاد اون روزا بخیر

 ***

یادش بخیر ...

سه تا زن انگلیسی، فرانسوی و ایرانی با هم قرار میزارن که اعتصاب کنن و دیگه کارای خونه رو انجام ندهند تا شوهراشون ادب بشن و بعد از یک هفته نتیجه کارو بهم اعلام کنن.

زن فرانسوی گفت :

به شوهرم گفتم که من دیگه خسته شدم بنابراین نه نظافت منزل، نه آشپزی، نه اتو و نه … خلاصه از اینجور کارا دیگه بریدم. خودت یه فکری بکن من که دیگه نیستم یعنی بریدم!

روز بعد خبری نشد ، روز بعدش هم همینطور .

روز سوم اوضاع عوض شد، شوهرم صبحانه را درست کرده بود و اورد تو رختخواب من هم هنوز خواب بودم ، وقتی بیدار شدم رفته بود .

زن انگلیسی گفت :

من هم مثل فرانسوی همونا را گفتم و رفتم کنار.

روز اول و دوم خبری نشد

ولی روز سوم دیدم شوهرم

لیست خرید و کاملا تهیه کرده بود ، خونه رو تمیز کرد و گفت کاری نداری عزیزم  و رفت.

زن ایرانی گفت :

من هم عین شما همونا رو به شوهرم گفتم

اما روز اول چیزی ندیدم

روز دوم هم چیزی ندیدم

روز سوم هم چیزی ندیدم

شکر خدا روز چهارم یه کمی تونستم با چشم چپم ببینم

***

هلاک این همه خلاقیتم!!!

عکس های خنده دار از سوژه های بسیار جالب

ضایع شدن (طنز)
 
 

علی:خانومت و دختر کوچولوت چطورن؟

دانیال: خوبن. اتفاقا معصومه و پارمیدا هم خیلی دوست دارن تو رو ببینن.

علی:آره منم همینطور. آخ که اگه من اون پارمیدای خوشگل و نازتو ببینم، می نشونمش توی بغلم و یه دل سیر ماچش می کنم و حسابی اون چشمای قشنگشو می بوسم.

وای که چه موهای لختی داره پارمیدا.

آدم دوست داره دستشو بکنه لای موهاش. با اینکه فقط

عکسشو دیدما، ولی عاشقش شدم. وای که این پارمیدا

چقدر ناز و خوردنیه! باور کن ببینمش اصن نمی ذارم

از توی بغلم تکون ...

دانیال: ببین ادامه نده. پارمیدا اسم زنمه! اسم دخترم معصومه ست!

گفتگوی دو دختر پای تلفن:

سلام عشقم، قربونت برم. چطوری عسل؟ فدات شم… می بینمت خوشگلم… بوس بوس بوس

گفتگوی دو پسر پای تلفن:

بنال… بوزینه مگه نگفتی ساعت چهار میای؟ د گمشو راه بیفت دیگه کره خر

بعد از قطع کردن تلفن : 
دخترها:

واه واه واه !!! دختره ایکبیریه بی فرهنگ چه خودشم میگیره اه اه اه انگار از دماغ فیل افتاده حالمو بهم زد
پسرها:
بابا عجب بچه باحالیه این ممد خیلی حال میکنم باهاش خیلی با مرامه!!

***

شل کن عمو درد نداره!!! :D

www.parsnaz.ir - شل کن عمو درد نداره + عکس

امریکا چهار شنبه به ایران حمله میکنه
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
یه روزنامه ی اردنی خبر زده که آمریکا چهار شنبه به ایران حمله میکنه، اینا هم کامنتهای زیر اون تو یه سایت فارسی:

>>> ما 4شنبه امتحان داریم لطفا بندازین جمعه
>>> من چهارشمبه چک دارم!
>>> منم چهارشنبه امتحان دارم. موندم چیکار کنم. برم جنگ؟ نَرَم جنگ؟
>>> پس چرا ساعت شو نگفته؟! شاید ما خونه نباشیم
>>> حالا من چی بپوشم؟!
>>> ما شماره ماشین مون فرده، فک نکنم بتونیم دراین حماسه آفرینی حضور بهم برسونیم!
>>> میشه بهش بگین موقع برگشت منو به عنوان غنیمت ببرن آمریکا
>>> سه شنبه حمله کنن تا چهارشنبه تمومش کنن که پنج شنبه جعمه بریم دَدَر!!
>>> شام هم میدن؟
>>> ایول، بالاخره یه بهونه جور شد من پنجشنبه نرم عروسی. از جنگ برگشتم خستم! تازه اگه اسیر نشم و برگردم
>>> بگو سر راه نون بگیره
>>> ای بابا حالا نمیشه جمعه عصر باشه آخه عصرای جمعه خیلی دلگیره. آقا ما از مسئولین خواهشمندیم جمعه حول و حوش ساعت ۳-۴ حمله کنن بعد ازناهار!!

یه همچین مردمان خجسته ای هستیم به افتخار خودمون ...

 با توجه به نزدیک بودن امتحانان پایان ترم و همچنین شرایط کنونی در کشور، نتایج تازه‌ترین تحقیقات مرکز پژوهش‌های فضایی دانشجویان ایران از برگه‌های امتحانی ایشان بدین شرح است. این پژوهش در حال تکمیل است.


• 71 درصد دانشجویان کشور باهوش و کاملا مسلط به دروس امتحانی هستند اما وقت کم می آورند.

• 54 درصد برگه‌های امتحانی حاوی یادداشت‌های دانشجویان است که هیچ ارتباطی به سوالات امتحانی ندارد.

• 37 درصد دانشجویان در ایام امتحانات عزادار می‌شوند که فوت «مادربزرگ و پدربزرگ» شایع ترین فوت‌ها گزارش شده است. مرگ و میر اقوام درجه یک دانشجویان در سال 91 با توجه به فضای اقتصادی در دانشگاه‌های شهریه‌ای 11 درصد افزایش داشته است. همچنین 79 درصد دانشجویان عزادار برای نخستین بار در سوگ پدربزرگ یا مادربزرگ خود نشسته‌اند و باقی برای چندمین بار در طول تحصیل.

طنز؛ آمار خلاقیت دانشجویان ایرانی!

• همچنین آمار نشان می‌دهد 22 درصد دانشجویان عزادار دچار فشار روحی مدت‌دار 7 تا 10 روزه شده‌اند چرا که فرد متوفی دچار یک بیماری سخت منجر به فوت شده است. از این درصد حدود 658 نفر بعد از تصادف به کما رفته و پس از چند روز که دقیقا در ایام امتحانات بوده، از دنیا رفته‌اند.
 
• 41 درصد دانشجویان دارای پدر پیر و فقیری هستند که هزینه تحصیل دانشجو را از مسافرکشی بدست می‌آورد و یا بازنشسته است و خرج جهیزیه و...باید بدهد و با شنیدن خبر افتادن در یک درس، سکته می‌کنند.

• 3درصد دانشجویان عاشق استاد شده اند و امتحان را بهانه ای برای یک لحظه دیدار و نوشتن چند خط برای معشوق می دانند.

• 28 درصد دانشجویان پدر ندارند و هزینه خانواده را با کار در آژانس تامین می‌کنند که در ایام امتحانات خیلی سرشان شلوغ می‌شود.

• 31 درصد دانشجویان دختر، به خاطر مراسم خواستگاری و عقد کنان نتوانسته‌اند آنطور که باید درس بخوانند.

• 19 درصد دانشجویان دختر دچار فشار روحی شدید به هم زدن یک رابطه عاشقانه هستند و هر شب سه تا والیوم قوی می‌خورند تا کمی آرام شوند. 8درصد این افراد دو شب قبل از امتحان خودکشی کردند اما نافرجام مانده.

• 12 درصد دانشجویان پسر در معدن کار می‌کنند و شب امتحان شیفت کاری شان بوده و تا صبح نخوابیده‌اند.

• 24درصد دانشجویان دختر در صورت پاس نشدن واحد مربوطه مجبور به ازدواج با پسر عموی عوضی خود خواهند شد و یا از عروسی با دکتر خواستگار خود محروم می‌شوند و قرار و مدارها به هم می‌خورد.

• 107 درصد دانشجویان قول شرف داده‌اند که در ترم بعد، جبران کنند البته منوط به اینکه استاد حدود 9 نمره به آنها ارفاق کند تا ‌آنها انگیزه این جهش علمی را داشته باشند.

• 6 درصد دانشجویان در حال تهیه مقاله آی اس آی برای استاد بوده‌اند و نتوانسته‌اند درس بخوانند.

• 19درصد دانشجویان در حال تولید علم بوده‌ و اصلا فرصت مرور دروس ضعیف و غیر کاربردی دانشگاه را نداشته‌اند.

• 37 درصد دانشجویان شب قبل از امتحان با یک بیماری کشنده دست و پنجه نرم می‌کردند. در همین زمینه 21 درصد دانشجویان هم از پدر، خواهر، برادر، مادر بیمار خود پرستاری کرده‌اند.

• 83 درصد دانشجویان در ترم آخر بوده و فقط به پاس شدن همین یک درس نیاز دارند.

• 31 درصد به جان زن و بچه استاد و 27 درصد به جان مادر و خواهر و بچه خود قسم می‌خورند. همچنین حدود 6 درصد هم استاد را به نفرین تهدید می‌کنند. حدود 4درصد هم تهدید به فرار مغز شدن کرده اند و مسبب آن را استاد نامرد و بی رحم دانسته اند.

طنز؛ آمار خلاقیت دانشجویان ایرانی!

 

بچه 9 ساله الان


کامپیوتر داره


اینتزنت داره


فیسبوک داره


توییتر داره


ایکس باکس داره


پی اس تری داره


آیفون داره


ویدیو سی دی داره


موبایل داره


آیپاد داره...

 

بچه 9 ساله زمان ما

دفتر نقاشی داشت

خمیر بازی داشت

دبرنا بازی میکرد با نخود و لوبیا

توپ دو لایه میکرد که حس توپ چهل تیکه بهش دست بده

گل یا پوچ، چشمک، شاه دزد وزیر، اسم فامیل، خر پلیس، هفت سنگ

دیگه فوق فوقش یه آتاری یا میکرو با کلی التماس براش میخریدن.

***

 

فقط میشه اون اعضا رو وقت لزوم نشون بدیم
آخه این شعره یاد بچه میدن؟
 

چند وقت پیش رفتم دفتر روزنامه همشهری آگهی بدم ماشینم رو بفروشم دیدم یارو شروع کرد منو سوال پیچ کردن که:
خونتون کجاست؟ ماشینت کو؟ شمارت چنده؟ و از این حرفها...
حتی پاشد از اونجا زنگ زد به گوشیم ببینه شماره رو درست دادم یا نه! که دیگه من شاکی شدم پریدم بهش که این رفتارا چیه ؟!!
برگشته میگه:
آقا تورو خدا از دستم ناراحت نشو مجبورم!
چند وقت پیشا یه نفر اومد اینجا آگهی داد 300 راس گوسفند زنده موجود است. بعد شماره روابط عمومی مجلس رو داده بود ملتم زنگ میزدن مجلس که این گوسفندا الان موجودن و چندن و از این حرفها!
بعدم اومدن اینجا و یه مدت اینجارو بستن و ........
والا واسه اینه من مجبورم سخت بگیرم !
:)))))))

افسر راهنمایی یه آقایی رو به علت سرعت غیرمجاز نگه می داره.
افسر: می شه گواهینامه تون رو ببینم؟
راننده: گواهینامه ندارم. بعد از پنجمین تخلفم باطلش کردن.
افسر: میشه کارت ماشینتون رو ببینم؟
- این ماشین دزدیه؟
- آره همینطوره ولی بذار یه کم فکر کنم ... فکر کنم وقتی داشتم تفنگم رو می ذاشتم تو داشبورد کارت ماشین صاحبش رو دیدم!
- یعنی تو داشبورد یه تفنگ هست؟
- بله، همون تفنگی که باهاش خانم صاحب ماشین رو کشتم و بعدش هم جنازه اش رو گذاشتم تو صندوق عقب.
- یه جسد تو صندوق عقب ماشینه؟
- بله قربان همینطوره.
با شنیدن این حرف افسر سریع با مافوقش تماس می گیره. طولی نمی کشه که ماشین های پلیس ماشین مرد رو محاصره می کنن و سروان برای حل این قضیه پیچیده به پیش مراد می آد.
سروان: ببخشید آقا میشه گواهینامه تون رو ببینم؟
مرد: بله بفرمایید.
گواهینامه مرد کاملا صحیح بود!
سروان: این ماشین مال کیه؟
مرد: مال خودمه جناب سروان، اینم کارتش.
اوراق ماشین درست بود و ماشین مال خود مرد بود.
- میشه خیلی آروم داشبورد رو باز کنی تا ببینم تفنگی تو اون هست یا نه؟
- البته جناب سروان ولی مطمئن باشین که تفنگی اون تو نیست.
واقعا هم هیچ تفنگی اون تو نبود.
- میشه صندوق عقب رو بزنین بالا؟ به من گفتن که یه جسد اون توئه.
- ایرادی نداره.
مرد در صندوق عقب رو باز می کنه و صد البته که جسدی اونجا نیست.
سروان: من که سر در نمی آورم. افسری که جلوی شما رو گرفته به من گفت که شما گواهینامه ندارین، این ماشین رو دزدیدین، تو داشبوردتون یه تفنگ دارین و یه جسد هم تو صندوق عقب ماشینتونه.
مرد: عجب! شرط می بندم که این دروغگو به شما گفته که من تند هم می رفتم!

 
به قمیه میگن با سرکه جمله بساز. میگه: اوه اوه دیروز رفتم دندونسازی یارو دندونمو سرکه (منظور همون سر کردن یا بی حس کردنه)
 
 
***
قمیه از بالای ساختمون پرت میشه پایین توی راه داد می زنه : نـــــــــــِـــــــــeeeeeـــــــــــه !!
 
 
***
 
واکنش افراد مختلف به رنگ موی همسر:
تهرانیها : عزیزم مثل فرشته ها شدی . 
شیرازیها : عزیزم ماه بودی ماه تر شدی .
قمیها : سنده هرچی منِ اَن کار میکنم تو برو گوه کن، بمال بسرت
 
***
 
دوستت دارم به لهجه قمی................................من نمدونم تو گو رو چر انقه میخوام؟؟؟!!!!!!!!!!
 
***
شنبمه (shenbeme) چیست؟

اظهار وضعیت یک قمی وقتی که لب ساحل به اون شن چسبیده باشد.
***
به قمیه میگن با سرکه(serke) جمله بساز، میگه : رفتم دندونپــزشکی دندونمو ســـرکه! 
***
 
اَ شَم شِ چیست؟ اظهار نظر یک مکانیک قمی بعد از نگاه کردن به موتور ماشین. اَ شَم ش ِ ( یعنی ایراد از شمعش هست)
 
=================================
برای این پست بسه !
منتظر بعدی ها باشید !!
اگه کسی چیز جدیدی بلده نظر خصوصی بذاره تا به اسم خودش بذاریم !!
=================================
عکس: تماشاگر صبا با گرایش درووزه ری !

موجودی است بیکار که 4 سال از عمر خود را به شکل خودجوش هدر میدهد و حتی برای این کار در ازمونی به نام کنکور شرکت کرده و خود را به اب و اتش میزند. قوت غالب این موجود سیب زمینی و تخم مرغ میباشد. از فعالیت های روزانه وی میتوان به پرسه زدن در محوطه دانشکده،‌تیکه انداختن به استاد، رفتن به فیس بوک با وایرلس دانشگاه به هر بدبختی که شده،خوابیدن،و خیره شدن به جزوه ی استاد برای دقایقی و سپس دور انداختن  آن اشاره کرد.

این موجود به شدت علاقه مند است که وی را مهندس و دکتر صدا کنند و از شنیدن این لغات حس وصف ناپذیری به وی دست میدهد. اگر همه شرایط مهیا باشد این موجود 10 روز یکبار به یاد حمام رفتن میفتد و خود را گربه شور میکند.( البته این موضوع بیشتر در مورد گونه ی نر مشاهده شده است )

با این که نام این موجود دانشجو است ،‌اما مشخص نیست چرا به این نام خوانده میشود زیرا رابطه این موجود با دانش شبیه به رابطه اب با اتش است! از مصادیق این موضوع میتوان به استفاده از جزوات برای ایجاد دم کنی قابلمه ماکارونی ، به عنوان زیر قابلمه ای برای جلوگیری از سوختن فرش و همچنین به عنوان دستگیره برای بلند کردن اشیا داغ و ... اشاره کرد.

زیستگاه او منطقه ی حفاظت شده ای به نام خوابگاست که این موجودات به صورت دسته های 4 تایی،8 تایی و حتی 12 تایی درامده و در مساحتی که کمی باز تر از فضای قبر است به زندگی ادامه میدهند.

آندسته از این موجودات که تمایل به بقا بیشتر دارند در سال چهارم برای شرکت در آزمونی دیگر به نام ارشد خود را اماده میکنند و قصد دارند درس هایی که در طول 3 سال نخوانده اند در طول 3 ماه بخوانند تا 2 سال دیگر به این زندگی بی زحمت و راحت ادامه دهند. این موجودات که تا دیروز طنین صدایشان در راهرو خوابگاه  گوش فیل را کر میکرد،‌در این سال با شنیدن صدای دمپایی یک دانشجو در راهرو سریعا از اتاق خارج شده و این جمله را بر زبان میاورند :" ای بابا ارشد داریم یواش تر ! " .

 پس از گذشت 4 سال این موجودات مدرکی میگیرند که برای استفاده از آن نیاز به وسیله ای به نام کوزه است . نحوه عملکرد این وسیله به این صورت است که مدرک را دم آن میگذارند و آبش را میخورند! اندسته که به ارشد وارد شده و مدرک ارشد میگیرند آب بیشتری میتوانند از کوزه بخورند!

نسل این موجودات نه تنها رو به نابودی نیست بلکه هر روز بر تعداد آن ها افزوده میشود . بیشترین تراکم آنها در منطقه ای از خاور میانه به نام ایران مشاهده میشود که از هر 2 نفر 3 نفر آنها دانشجوست!

حرکات دختر خانم ها در زمانهای مختلف (طنز)
 
وقتی که مهربونن ———-> مثل یه خرگوش ملوس دوست داشتنین

وقتی که اعصبانی میشن ———-> مثل دیونه ها میشن دیگه نمیشه رفت سمتشون

وقتی غر میزنن ———-> مثل مگس میرن رو اعصابت

وقتی که ناز میکنن ———-> مثل یه بچه نق نقو اعصابتو خورد میکنن

وقتی که دروغ میگن ———-> قیافشون شبیه سوسک میشه(نکته کنکوری)

وقتی ناراحت میشن ———-> مثل یه گنجشک تیر خورده دلسوز میشن

وقتی خوشحال میشن ———-> مثل کانگورو اینور اونور میپرن

وقتی جیغ میزنن ———-> مثل یه سوزن که بهت میزنن از جا میپری

وقتی که بترسن ———-> مثل موش سریع یه جا قایم میشن

وقتی خجالت بکشن ———-> مثل لبو قرمز میشن

وقتی که حرف میزنن ———-> مثل رادیو خراب باید بزنی تو سرش تا قطع شه

وقتی که گریه میکنن ———-> مثل بچه های شیش ماهه حتما باید نازش کنی تا آروم شه
 
 
(دختر خانومای عزیز قصد جسارت نباشه صرفا جهت خنده است بنده خودم هم دخترم)

یک مصاحبه با آلیس داریم که خیلی جالب هستش برای اینکه این مصاحبه را ببینید لطفا به ادامه مطلب بروید




  • آقای مجری :
    شعری که بلدی رو بخون

    فامیل دور :
    که با این درد اگر در بند در مانند ، درمانند

    مجری :
    اینوکه ۳۰ بار خوندی . معنیش چیه؟

    فامیل دور :
    اشاره داره به درهایی که واقعا در نیستن ، مثل نقاشی در روی دیوار. یعنی این دردها مارو شبیه اون درها میکنه.

    جیگر :
    گفتم غم تو دارم ، گفتا غمت سرآید، گفتی یا نگفتی ؟ گفتی یا نگفتی؟ گفتی یا نگفتیـــــی؟

    مجری :
    شاعر گفته به ما چه؟

    ببعی :
    It's nice to be important, but it's more important to be nice

    مجری:
    نه شعر فارسی بخون

    ببعی :
    در گلستانه چه بوی علفی می آمد ، به به!

    کلاه قرمزی :
    دستم استخون نداره ، نون خورده و جون نداره ، دیلا دیلای لالای لای لای

    پسرعمه زا :
    این بی‌تو پسر نمی‌شود یعنی چی؟

    مجری :
    میگه بی تو به سر نمی‌شود، یعنی بدون تو نمی‌تونم زندگی کنم.

    فامیل دور :
    وای آقای مجری منو میگی؟ من از بچی آرزوم بود شما بگی بی تو نمیتونم زندگی کنم


اپراتورهای تلفن همراه این روزها در رقابت‌های عجیب و غریبی دست به جذب مشتری می‌زنند که اغلب به نفع خودشان تمام می‌شود نه مشترک مورد نظر!

توجه: بخش های سیاه شده، ارسال پیام از طرف مشترک مورد نظر است.

پیامک اپراتور: شما برنده یکدستگاه پورشه شده اید. برای دریافت اطلاعات تکمیلی کلمه YES را به ۱۵۱۶ ارسال کنید.
YES

پیامک اپراتور: مراقب کلاهبرداری های موبایلی باشید. شما در خیابان دماوند زندگی می کنید. این یک پیامک اصل است. برای اطمینان اگر اطلاعات شما درست است، کلمه OK را به ۱۵۱۶ ارسال کنید.
OK

پیامک اپراتور: شما در

به نظرم میتونن دیوارای حموم رو

از جنس لیف درست کنن

که آدم راحت مثل خرس کمرشو

بکشه به دیوار دیگه!

و اینهمه مشقت برای لیف کشیدن کمر مکشه! :D

***

داشتم خواب می دیدم یهو موبایلم آلارم داد!

قطعش کردم باز خوابیدم

یارو تو خواب گفت کی بود؟

گفتم هیچکی بابا آلارم بود! :|

***

بابام اومده تو اتاق میگه اینترنت قطعه؟

میگه نه

میگه پس چرا داری درس میخونی؟!  :|

***

خواهر زاده ام وقتی میگه این چیه؟

یعنی تا5دقیقه بیشتر تا پایان عمرش نمونده!!!

***

کلا با خرسا حال میکنم

6ماه خوابن

6 ماه هم میرن ماهیگیری

کلا تو عشقو حالن :D

***

عبارت "اصن دلم خواست" چیست؟

قطعی ترین و منطقی ترین جوابی که

میتوانید برای گندی که زدید بدهید :دی

***

اگه کفتین این چیه؟!!!!

معلوم نیس این درس عبرت چند واحده لامصب

که اصن تموم نمیشه!  :|

***

وقتی پشت آیفون از کسی میپرسی کیه؟

95 درصد مردم میگن باز کن

5 درصد بقیه هم میگن منم!!:|

***

ترسناک ترین لحظه دنیا وقتیه که

سوار یه تاکسیه خالی میشی

و راننده دیگه کسیو سوار نمیکنه

حتی مسافرایی که هم مسیر شما هستن

***

سالها گذشت و گذشت وگذشت و ساندیس ها کماکان تولید شدند

و تولید کنندگان نوشتند از "اینجا بازکنید"

و مردم از "آنجا باز کردند"  :دی

***

نمی خوام ریا بشه

اما من با پراید آموزش رانندگی دیدم!!!

***

دقت کردین اگر ۵ دقیقه زود راه بیفتی نیم ساعت زود می‌رسی
و اگر ۵ دقیقه دیر راه بیفتی نیم ساعت دیر می‌رسی ؟

***

یعنی یه همچین بچه های خلاقی ما داریم!!!

بیچاره دخترا اگه خوشگل باشن می گن عجب جیگریه!
.
.
اگه زشت باشن می گن کی اینو می گیره!
.
.
اگه تپل باشن می گن چه گوشتیه! اگه لاغر باشن می گن چه مردنیه!
اگه مودبانه حرف بزنن می گن چه لفظ قلم حرف می زنه! اگه رک و راست باشن می گن چه بی حیاست!
.
.
اگه یه خورده فکر کنن می گن چقدر ناز می کنه! اگه سری جواب بدن می گن منتظر بود!
.
.
اگه تند راه برن می گن داره می ره سر قرار!
.
.
اگه آروم راه برن می گن اومده بیرون دور بزنه ول بگرده!
.
.
اگه با تلفن کارتی حرف بزنن می گن با دوست پسرشه! اگه خواستگارو رد کنه می گن یکی رو زیر سر داره!
.
.
اگه حرف شوهرو پیش بکشه می گن سر و گوشش می جنبه !
.
.
اگه به خودش برسه می گن دلش شوهر می خواد می خواد جلب توجه کنه !
.
.
اگه…………چکار کنه بمیره خوبه؟


اگر شما از جلمه افراد باهوش هسیتدبگویید اشبتاه کجاست؟؟؟

۱۲۳۴۵۶۷۸۹
۱۲۳۴۵۶۷۸۹
۱۲۳۴۵۶۷۸۹

یعنی شما الان به این موضوع تمرکز کردید؟؟؟:))
اشتباه این هست که
کلمه هسیتد-هستید و اشبتاه-اشتباه
من نگفتم اشتباه در اعداد هست!!!!
بهتر نیست برگردیم اول اتبدایی بخونیم ؟؟…
حتی کلمه اول ابتدایی هم اشتباهه!!
پس بریم اول مهد کودک بخونیم…

حتی کلمه مهد کودک هم اشتباهه!!!
چرا رفتید دوباره مهد کودک رو ببینید؟؟؟؟:)))))
ههههههههههههههههه
الوووووووو یبمارستان دیوونه ها؟؟؟؟؟
بیایید این دیوونه ها رو از اینجا ببرید!!!….
هههههههههه

حتی کلمه بیمارستان هم اشتباهه!!:)))
خخخخ خخخخ

خوب سرکار رفنیتا :) )
ااا بازم اشتباه خوندی که رفتنو:))))))

برخیز که می رود زمستان
بگشای در سرای بستان
نارنج و بنفشه بر طبق نه
منقل بگذار در شبستان
وین پرده بگوی تا به یک بار
زحمت ببرد زپیش ایوان
آواز دهل نهان نماند
در زیر گلیم عشق پنهان
بر خیز که باد صبح نوروز
در باغچه می کند گل افشان
خاموشی بلبلان مشتاق
در موسم گل ندارد امکان
سال نو مبارک

سال 1392 مبارک.:.در ایام عید 24 ساعته همراه شما هستیم:)

در هنگام ورود میهمان نگران نباشید. خونسردی خود را حفظ کنید. اتفاق خاصی نیفتاده است!! این شتری است که گهگاه به هر خانه ای ممکن است سر بزند!! …


در مرحله اول شرمنده کردن میهمان یا ایجاد این حس در آن ها که گویا بد موقع مزاحم شده اند می تواند بسیار مفید باشد .مثلا بگوییم : اع اتفاقا” پیش پای شما ما هم می خواستیم بریم بیرون فلان جا !! ولی اشکالی نداره حالا بعدا” میریم!! حالا بفرمایین توو!! دم در بده!

می توانیم به بهانه ی این که قراراست به زودی میهمانی برایمان بیاید که بسیار رودر بایستی داریم باهاش و این که خانه کثیف است ، جارو برقی را روشن نموده و بیفتیم به جون منزل!


نکته مهم آن است بیشتر نیروی خود را در جاهایی متمرکز کنیم که میهمان ها نشسته اند! (جارو کردن زیر میهمان ها فراموش نشود!!)

قرار دادن پسته و فندق های در بسته در آجیل به میزان قابل توجهی از خسارت وارده به صاحب خانه کم خواهد نمود.در صورت اعتراض نمودن میهمان ها که چرا این پسته ها همه در بسته اند می توانیم بگوویم مثلا هشت به بعد باز می کنند!!!

با توجه با این که خیار میوه ای ست خوش خوراک سعی کنید فراموش کنید نمک بیارید!

داشتن بچه هایی چموش و سر تق !! که از سرو کول میهمان ها بالا بروند تا حدود زیادی از استقامت و مقاومت میهمان ها کم خواهد نمود.

سعی کنید در مقابل میهمان ها اوج بهداشت را رعایت کنید تا از بودن در منزل شما نهایت لذت را ببرند.
اوج بهداشت:
آروغ زدن با صدای بلند!
داخل بردن دست به درون بینی تا حد امکان ! (سعی کنید انگشت در داخل بینی چرخش داشته باشد!)
پاک کردن مواد زائد بینی با آستین !
کردن دست درون دهان به منظور خارج کردن مواد زائد دهان و دندان! تا عمق مری و نای !!

در صورتی که این اقدامات را انجام دادید و میهمان ها از روو نرفتند و برای شام یا نهار ماندند دیگر نه از دست ما و نه از دست شما هیچ کاری ساخته نیست.پا شید دست کنید تو جیب مبارک و از بیروون سفارش غذا بدهید!!؟

ﺩﺭ ﺍﯾﺎﻡ ﻗﺪﯾﻢ ﯾﻪ ﮐﺸﺘﯽ ﺑﺎﺭﯼ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻧﺎﺧﺪﺍﯼ ﺷﺠﺎﻋﯽ ﺩﺍﺷﺖ
یک ﺭﻭﺯ ﺩﺯﺩﺍﻥ ﺩﺭﯾﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﮐﺸﺘﯽ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩﻧﺪ
ﻧﺎﺧﺪﺍ ﮔﻔﺖ : ﺍﻭﻥ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﻗﺮﻣﺰ ﻣﻨﻮ ﺑﯿﺎﺭﯾﺪ،
ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﺭﻭ ﭘﻮﺷﯿﺪ ﻭ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﻠﻮﺍﻧﺎﻧﺶ ﻣﺮﺩﺍﻧﻪ ﺟﻨﮕﯿﺪ ﻭ ﺩﺯﺩﺍﻥ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﺭﯼ ﺩﺍﺩ
ﺍﺯ ﺍﻭ ﻓﻠﺴﻔﻪ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﻗﺮﻣﺰ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ
ﮔﻔﺖ: ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﺯﺧﻤﯽ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺧﻮﻧﺮﯾﺰﯼ ﮐﺮﺩﻡ، ﺷﻤﺎ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪ
ﻭ ﺭﻭﺣﯿﻪ ﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﺪﻫﯿﺪ
ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﻫﺮ ﺑﺎﺭ ﺩﺯﺩﺍﻥ
ﺩﺭ ﻣﺼﺎﻑ ﺑﺎ ﮐﺎﭘﯿﺘﺎﻥ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﻗﺮﻣﺰ ﺷﮑﺴﺖ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﺩﻧﺪ
یک ﺭﻭﺯ ﺩﯾﺪﻩ ﺑﺎﻥ ﮔﻔﺖ : ۱۰ ﺗﺎ ﮐﺸﺘﯽ ﺩﺯﺩﺍﻥ ﻫﻤﺰﻣﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ
ﻫﻤﻪ ﻭﺣﺸﺖ ﮐﺮﺩﻧﺪ یکی ﺩﻭﯾﺪ ﺗﺎ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﻗﺮﻣﺰ ﮐﺎﭘﯿﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﻭﺭﺩ
ﮐﺎﭘﯿﺘﺎﻥ ﮔﻔﺖ: ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﻗﺮﻣﺰ ﻻﺯﻡ ﻧﯿﺴﺖ، ﺍﻭﻥ ﺷﻠﻮﺍﺭ ﻗﻬﻮﻩ ﺍﯼ ﻣﻨﻮ ﺑﯿﺎﺭﯾﺪ

بچه ها این دم عیدی یادمون باشه این شادی و آزادی رو مدیون شهدا و خانواده هاشون هستیم

شادی روح شهدا صلوات

-=--=--=--=-=-=-=-=-=--=-http://2funny.ir/-=-=-=-=-=--=-=--=---=-=-

اسیر شده بودیم

قرار شد بچه ها برا خانواده هاشون نامه بنویسن

بین اسرا چند تا بی سواد و کم سواد هم بودند که نمی تونستن نامه بنویسن

اون روزا چند تا کتاب برامون آورده بودن که نهج البلاغه هم لابه لاشون بود

یه روز یکی از بچه های کم سواد اومد و بهم گفت:

من نمی تونم نامه بنویسم

از نهج البلاغه یکی از نامه های کوتاه امیرالمومنین علیه السلام رو نوشتم روی این کاغذ

می خوام بفرستمش برا بابام

نامه رو گرفتم و خوندم

از خنده روده بُر شدم

بنده خدا نامه ی امیرالمومنین علیه السلام به معاویه رو برداشته و برای باباش نوشته بود ...

 

آقا پسر ها :


1- با ماشین میرن به بانک، پارک میکنن، میرن دم دستگاه عابر بانک.
2- کارت رو داخل دستگاه میذارن.
3- کد رمز رو میزنن، مبلغ درخواستی رو وارد میکنن.
4- پول و کارت رو میگیرن و میرن.


دختر خانم ها :


1- با ماشین میرن دم بانک.
2- به خودشون عطر میزنن.
3- احتمالاً موهاشون رو هم چک میکنن.
4- در پارک کردن ماشین مشکل پیدا میکنن.
5- در پارک کردن ماشین خیلی مشکل پیدا میکنن.
6- بلاخره ماشین رو پارک میکنن.
7- توی کیفشون دنبال کارتشون میگردن.
8- کارت رو داخل دستگاه میذارن، کارت توسط ماشین پذیرفته نمیشه.
9- کارت تلفن رو میندازن توی کیفشون.
10- دنبال کارت عابربانکشون میگردن.
11- کارت رو وارد دستگاه میکنن.
12- توی کیفشون دنبال تیکه کاغذی که کد رمز رو روش یاداشت کردن میگردن.
13- کد رمز رو وارد میکنن.
14- ۲دقیقه قسمت راهنمای دستگاه رو میخونن.
15- کنسل میکنن.
16- دوباره کد رمز رو میزنن.
17- کنسل میکنن.
18- مبلغ درخواستی رو میزنن.
19- دستگاه ارور (خطا) میده.
20- مبلغ بیشتری رو درخواست میکنن.
21- دستگاه ارور (خطا) میده.
22- بیشترین مبلغ ممکن در خواست میکنن.
23- پول رو میگیرن.
24- برمیگردن به ماشین.
25- آرایششون رو توی آینه عقب چک میکنن.
26- توی کیفشون دنبال سویچ ماشین میگردن.
27- استارت میزنن.
28- پنجاه متر میرن جلو.
29- ماشین رو نگه میدارن.
30- دوباره برمیگردن جلوی بانک.
31- از ماشین پیاده میشن.
32- کارتشون رو از دستگاه عابر بانک بر میدارن. (حواس نمی ذاره برای آدم)
33- سوار ماشین میشن.
34- کارت رو پرت میکنن روی صندلی کنار راننده.
35- احتمالاً یه نگاهی هم به موهاشون میندازن.
36- میندازن توی خیابون اشتباه.
37- برمیگردن.
38- میندازن توی خیابون درست.
39- پنج کیلومتر میرن جلو.
40- ترمز دستی رو آزاد میکنن. (میگم چرا اینقدر یواش میره)

اگر شما از جلمه افراد باهوش هسیتد بگویید اشبتاه کجاست؟؟؟
۱۲۳۴۵۶۷۸۹
۱۲۳۴۵۶۷۸۹
۱۲۳۴۵۶۷۸۹
یعنی شما الان به این موضوع تمرکز کردید؟؟؟
اشتباه این هست که
کلمه هسیتد-هستید و اشبتاه-اشتباه
من نگفتم اشتباه در اعداد هست!!!!
بهتر نیست برگردیم اول اتبدایی بخونیم ؟
حتی کلمه اول ابتدایی هم اشتباهه!!
پس بریم اول مهد کودک بخونیم…
حتی کلمه مهد کودک هم اشتباهه!!!
چرا رفتید دوباره مهد کودک رو ببینید؟؟؟؟
ههههههههههههههههه
الوووووووو یبمارستان دیوونه ها؟؟؟؟؟
بیایید این دیوونه ها رو از اینجا ببرید!!!….
هههههههههه
حتی کلمه بیمارستان هم اشتباهه!!
خخخخ خخخخ
خوب سرکار رفنیتا )
ااا بازم اشتباه خوندی که رفتنو !!:))))

پراید چیست؟‏
وسیله ایست چهار چرخ که این روزها دست نیافتنی شده. شرکت خودرو سازی سایپا یکی از رقیبان اصلی شرکت لامبورگینی میباشد. تولیدات این شرکت بخصوص خودرو پراید یکی از عوامل اصلی مرگ و میر در ایران است و این کار را به صورت مستقیم و غیر مستقیم انجام میدهد.‏
مستقیم: با اینکه پراید یکی از امنترین خودروهای ساخته شده به دست بشریت است!!! ولی آمار سالیانه مرگ و میر در اثر تصادفات جاده ای این خودرو سر به فلک می کشد.
غیر مستقیم: چشم دوختن به قیمت های این خودرو لوکس ایرانی به تنهایی کافیست تا شما یک سکته خفیف را در قفسه سینه خود حس کنید که برای افراد مسن یا کم بضاعت میتواند شدیدتر باشد و منجر به مرگ گردد.‏
ترکیب آلیاژ به کار رفته در بدنه این خودرو توسط شرکت سازنده محرمانه بوده؛ این آلیاژ در عین مقاومت بی نظیر بسیار سبک بوده و باعث میشود این خودرو وزنی در حدود یک بادبادک داشته باشد.
در ضمن این سوپر خودرو ایرانی در حال حاضر به یکی از سوژه های داغ سایت 2funny.ir تبدیل شده است.

سایپا مطمئن

ینی فک کن این آدرسو بذاری صفحه پیش فرض یکی که از کامپیوتر قد بزم نمیفهمه

یه لحظه قیافشو تصور کن

GOOGLE.com

قبل از اینکه اینو بخونید : بابا ما این همه وقت میذاریم برا شادی شما

شما هم یه کلیک کنید رو این تبلیغا هر روز دیگه .....

نمیمیرید که .........

 

==========================================================

 

فرهاد و هوشنگ هر دو بیمار یک آسایشگاه روانى بودند. یکروز همینطور که در کنار استخر قدم مى زدند فرهاد ناگهان خود را به قسمت عمیق استخر انداخت و به زیر آب فرو رفت.

هوشنگ فوراً به داخل استخر پرید و خود را در کف استخر به فرهاد رساند و او را از آب بیرون کشید.

وقتى دکتر آسایشگاه از این اقدام قهرمانانه هوشنگ آگاه شد، تصمیم گرفت که او را از آسایشگاه مرخص کند.

هوشنگ را صدا زد و به او گفت: من یک خبر خوب و یک خبر بد برایت دارم. خبر خوب این است که مى توانى از آسایشگاه بیرون بروى، زیرا با پریدن در استخر و نجات دادن جان یک بیمار دیگر، قابلیت عقلانى خود را براى واکنش نشان دادن به بحرانها نشان دادى و من به این نتیجه رسیدم که این عمل تو نشانه وجود اراده و تصمیم در توست.

و اما خبر بد این که بیمارى که تو از غرق شدن نجاتش دادى بلافاصله بعد از این که از استخر بیرون آمد خود را با کمر بند حولة حمامش دار زده است و متاسفانه وقتى که ما خبر شدیم او مرده بود.

هوشنگ که به دقت به صحبتهاى دکتر گوش مى کرد گفت: او خودش را دار نزد. من آویزونش کردم تا خشک بشه…

حالا من کى مى تونم برم خونه‌مون ؟

ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻡ ﺩﻻﺗﻮﻧﻮ ﺑﺒﺮﻡ ﺑﻪ ﺩﻫﻪ ﺷﺼﺖ ::
ﺣﺎﺿﺮﻳﺪ؟؟؟ آماده اید ؟؟؟ 1 2 3
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺩﻳﺸﺐ ﭘﺮﻳﺸﺐ ﺍِﺷﮑﻨﻪ ﺩﺍﺷﺘﻴﻢ
ﺭﻓﺘﻴﻢ ﺑﺨﻮﺭﻳﻢ ﻗﺎﺷﻖ ﻧﺪﺍﺷﺘﻴﻢ
ﺧﻮﺍﺳﺘﻴﻢ ﺑﺨﻮﺍﺑﻴﻢ ﺑﺎﻟﺸﺖ ﻧﺪﺍﺷﺘﻴﻢ
ﺭﻓﺘﻢ ﺧﻴﺎﺑﻮﻥ ﻣﺎﺷﻴﻦ ﺯﻳﺮﻡ ﮐﺮﺩ
ﻳﻪ ﻣﺮﺩ ﺧﻴﮑﻲ ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﺟﻴﺒﻢ ﮐﺮﺩ
ﻳﻪ ﺯﺍﺭﻱ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻫﻴﭽﻲ ﻧﮕﻔﺘﻢ
ﺩﻭ ﺯﺍﺭﻱ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻫﻴﭽﻲ ﻧﮕﻔﺘﻢ
ﭘﻨﺞ ﺯﺍﺭﻱ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﺯﺩﻡ ﺗﻮ ﮔﻮﺷﺶ
ﮔﻮﺷﺶ ﺧﻮﻥ ﺍﻭﻣﺪ
ﺑﺮﺩﻣﺶ ﺩﮐﺘﺮ
ﺩﻛﺘﺮ ﺩﻭﺍ ﺩﺍﺩ
ﺁﺏ ﺍﻧﺎﺭ ﺩﺍﺩ
ﻓﺮﺩﺍﺵ ﺧﻮﺭﺩﺵ
ﺑﺪِﺵ ﻣُﺮﺩﺵ
ﺁﺷﻘﺎﻟﻲ ﺍُﻣﺪ ﺑُﺮﺩﺵ
ﯾﻪ ﻫﻤﭽﯿﻦ ﺁﺩﻣﺎﯾﯽ ﺑﻮﺩﯾﻢ :)))



خخخخخخخخخخخخ

=)))))))))))

تست زیر یک تست بی نهایت جالب است و مطمئن هستم 99% که هیچ ، 100% حسی که به من دست داد به شما هم دست خواهد داد

میگید نه!

شروع میکنیم :
روی میز صبحانهء شما این میوه‌ها گذاشته شده‌اند ... یکی را باید انتخاب کنید:

۱. سیب
۲. موز
۳. توت فرنگی
۴. هلو
۵. پرتقال

اولین انتخاب شما کدام خواهد بود؟

لطفاً خوب فکر کنید و به میز غذا حمله ‌ور نشوید!

این یک امتحان بزرگ است و نتیجۀ آن شما را متحیر خواهد کرد !!

انتخاب شما چیزهای عجیبی در مورد شما خواهد گفت !

باز هم فکر کنید و قبل از انتخاب‌کردن به انتهای نامه نروید ...

پس از انتخاب برای شناخت خودتان نتیجه را در انتهای نامه ببینید...
...................
................
..............
............
..........
........
.......
......
.....
....
...
..
.

کجا میاین ؟!
میگم برید بالا با فکر میوه خود رو انتخاب کنید که بعد از خوندن نتیجش پشیمون نشید ...
...................
................
..............
............
..........
........
.......
......
.....
....
...
..
.
عجله نکنید، خوب فکر کنید!
...................
................
..............
............
..........
........
.......
......
.....
....
...
..
.

با توجه به انتخاب شما...

سیب:
این یعنی شما شخصی هستید که دوست دارد اول سیب بخورد.

موز:
این یعنی شما شخصی هستید که دوست دارد اول موز بخورد.

توت‌فرنگی:
این یعنی شما شخصی هستید که دوست دارد اول توت‌فرنگی بخورد.

هلو:
این یعنی شما شخصی هستید که دوست دارد اول هلو بخورد.

پرتقال:
این یعنی شما شخصی هستید که دوست دارد اول پرتقال بخورد.

امیدوارم که باانجام این تست شناخت بهتری از خودت به دست آورده باشی.
توجه به نتیجۀ این تست می‌تونه تو را به سمت آسودگی و درک و فهم و آرامش و سلامتی و ابدیت و حقوق بشر و پول و انرژی حق مسلم ما و... راهنمایی کنه، پس نسبت بهش بی‌تفاوت نباش!

البته من میدونم که الان خیلی دلتون میخواد که منو پیدا کنید...
خب شما الان که دستتون به من نمیرسه و نمی‌تونید منو پیدا کنید ...،
چون من خودم الآن دارم دنبال اونی میگردم که اینو واسم فرستاده بود!:)))

 ***

نامه محرمانه شرکت apple به GLX : (با سلام شما تکنولوژی از جیب راحت درآمدن گوشی glx و به ما بدید در عوضش ما کل سهام شرکت apple رو واگذار می کنیم به شما) ولی متاسفانه جی ال ایکس این درخواست رو رد کرد و اپل در شرف ورشکستگی میباشد...:(

تست هوش ای کسی که پای کامپیوترت نسشتی و فکر میکنی که خیلی زرنگی... اما جمله ای که خوندی کلمه‌ی نشستی‌اش غلط بود... ههههههه دیدی رزنگ نبودی؟ ای بابا باز هم که اشتباه خوندی کلمه ی بالا زرنگه نه رزنگ... ای دل غافل...فارسی بلد نستی بخونی؟! آخه نخبه، کلمه‌ی بالا نیستیه نه نستی... مجید جان دلنبدم، فارسی بلد نیستی...چرا می‌خونی؟!! اه اه اه... بابا اون کلمه‌ی بالا دلبندمه نه دلنبدم... تو دبیرستان فارسی رو چند می‌شدی؟! بابا کلمه بالا فارسیش غلطه... چیه؟!...رفتی ببینی غلطه یا نه؟!! بگذریم...بدون تست هوش هم معلومه اوضات چقدر داغونه

ﺍﻭﻟﻴﻦ ﻛﻠﻤﻪ ﺍﻧﮕﻠﻴﺴﻲ ﺭﻭ ﻛﻪ ﻛﻪ ﺩﻳﺪﻳﻦ ﺗﻮ قسمت نظرات بنویسین  ﻟﻄﻔ
 A C O O LF L K I N D D G O O D L ID F G R E A T F U L LY N W SH U M B L E G O D F E A R I N G H AH Y P E R L O G IC S O C I A L G KS H Y L O Y A L F R I E N D L Y D OU N DE R S T A N D I N G H A P P YC U T E U G L Y C R A Z Y B A D T OH O P E F U L L H E L P F U L L S A DP R A Y K I D I L O V E H A I H E L LH E A V E N N E W Y E A R M E R C YR

این پسرا دیوانن .........

فکر میکنید این جنایت غیرانسانی در کجا اتفاق افتاده ؟
.
.
.
در خوابگاه دانشجویی پسران !
میگن آمریکا موقع راه اندازی گوانتانامو از خوابگاه پسران الگوبرداری میکرده !!!

***

 

من حداقل ١٥ حقیقت رو راجع به شما میدونم:
١.الان توی اینترنتی
٢. الان توی سایت مایی
٣. یک انسان هستی
٤.الان داری پست منو میخونی
٥.تو نمیتونی وختی زبونت بیرونه بگی ژ
٧.الان داری امتحان میکنی
٨.الان خنده ات گرفت!
٩.اصلا ندیدی که عدد ٦ رو جا انداخته ام
١٠. الان چک کردی ببینی واقعأ جا انداختم عدد ٦ رو یا نه!؟
١١. الان باز خندیدی
١٢. نمیدونی که من یه عدد رو هم چند بار نوشتم
١٣. الان چک کردی ببینی کدومه
١٤. پیداش نکردی و داری فحشم میدی
١٥. ولی نمیدونی که منم دارم به تو میخندم چون منظورم عدد ١ بود که ٨ بارتا الان نوشتم!

 

***

معانی جدید واژه های ایرانی :

خواهر زن: کسی که خواهرش را میزند ...

عطسه : راس ساعت سه

فروتن : آمپول

سرباز : بی حجاب

بیناموس : موشی که از قدرت بینایی بالایی برخوردار است

We Are : به ویار زنان در دوران بارداری گویند

Hello Honey : جهنم و عزیزم! کوفت و عزیزم!

سیتوپلاسم : (بندری) به خاطر تو پلاس و علافم

آنکارا : منظور آن کارهای بد است

مملکت : گربه مملی

عرض اندام : پهنای شکم را گویند

Histogram : شما (دوست) گرامی، خفه شو!

Al Pacino : همه پاهاتووون رو ورچینین

ازون برون : خارج از جو زمین

سوگند : خیلی افتضاح

باقرخان : خواننده ای که در هنگام خواندن قر می دهد

Injury : اینجوری

Eminem : به لهجه اصفهانی، امین هستم

کدخدا : کسی که به برنامهٔ اتوکد تسلط دارد

Rosemary’s Baby : کودکی که دچار روزمرگی شده است
\

دو تا پیرمرد با هم قدم می‌زدن و 20 قدم جلوتر همسرهاشون کنار هم به آرومی در حال قدم زدن بودن.
پیرمرد اول: «من و زنم دیروز به یه رستوران رفتیم که هم خیلی شیک و تر تمیز و با کلاس بود، هم کیفیت غذاش خیلی خوب بود و هم قیمت غذاش مناسب بود.»
پیرمرد دوم: «اِ… چه جالب. پس لازم شد ما هم یه شب بریم اونجا… اسم رستوران چی بود؟»
پیرمرد اول کلی فکر کرد و به خودش فشار آورد، اما چیزی یادش نیومد. بعد پرسید: «ببین، یه حشره‌ای هست، پرهای بزرگ و خوشگلی داره، خشکش می‌کنن تو خونه به عنوان تابلو نگه می‌دارن، اسمش چیه؟»
پیرمرد دوم: «پروانه؟»

پیرمرد اول: «آره!» بعد با فریاد رو به پیرزنها: «پروانه! پروانه! اون رستورانی که دیروز رفتیم اسمش چی بود؟!!!!»